فروش تضمینی نفت راه نجات برجام
شرق: با خروج آمریکا از برجام، قرائتی جدید برای این توافق بینالمللی ایجاد شد. آمریکا که بدون هیچ دلیل قانعکنندهای با وجود تأکید آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینه پایبندی ایران به تعهداتش، زیر میز مذاکره زده، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرده است. بر پایه قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها (کاتسا) در صورت اجرا، غذا و داروی ایران هم تحت تحریمهای یکجانبه آمریکا قرار خواهند گرفت، بههمیندلیل در دور جدید باید گامها اساسیتر برداشته شود. پژوهشگران اندیشکده مبنا بر این باورند که در دور جدید مذاکرات باید تحریمها را به نحوی دور بزنیم که نیازهای زیرساختی کشور با فروش تضمینی نفت به پنج کشور عضو برجام تأمین شود. به اعتقاد آنها فروش تضمینی نفت به سه کشور اروپایی عضو مذاکرات برجام، چین و روسیه در ازای دریافت خدمات برای تکمیل زیرساختهای نفتی، انرژی، آبشیرینکنها، هواپیما و... میتواند مشکلات ناشی از تحریم را به حداقل برساند. همچنین پولهای رسوبشده ایران در این کشورها باید قابلیت تبدیل به طلا داشته باشد تا امکان انتقال آن به ایران فراهم شود. این پژوهشگران با نقد راهکارهای ارائهشده از سوی
گروه بحران، راهکارهای این گروه را غیراجرائی دانسته و بر این باورند که باید اروپا راهکارهای عملیتری برای حفظ برجام ارائه کند. روز گذشته دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران شاهد رونمایی از بسته پیشنهادی اندیشکده مبنا برای نجات برجام بود. به اعتقاد تیرداد احمدی، پژوهشگر اقتصادی و عضو هیئت علمی اندیشکده مبنا، برای تداوم برجام پنج فرض اصلی وجود دارد که باید درباره آن به جمعبندی و توافق برسیم. او این پنج شرط را اینگونه برشمرد: باقیماندن در برجام، نفت در برابر تکنولوژی، همخوانی امتیازات تعهدشده با تواناییهای فنی، توافق برای صلح در منطقه با پیشرانی اقتصادی و کندکردن ابزار تحریمهای یکجانبه برای تقویت توافقات بینالمللی. به گفته احمدی برجام یک نمونه مهم از دیپلماسی پیگیر بود که حاصل 12 سال مذاکره پیوسته با حضور بازیگران بینالمللی بود. مهمترین ویژگی برجام قابلیت تکثیر مدل آن برای بسیاری از مناقشات دیگر بینالمللی است. او با اشاره به اینکه کشورهای باقیمانده در برجام باید تشویق شوند، درباره این مشوقها بیان کرد: مشوق ایران در این دوره، بازنگشتن پرونده کشور به شورای امنیت است. درباره چین، امتیازاتی نظیر کاهش قیمت
نفت، احیای جاده ابریشم، افزایش امنیت منطقه و بازآفرینی بازارهای تجاری منطقه را میتوان مطرح کرد. برای اروپا هم گارانتی عرضه و قیمت نفت، کاهش موج مهاجرت به اروپا (که تهدید تمدنی برای این منطقه ایجاد کرده است) و اطمینان از نحوه هزینهکرد بخشی از پول نفت، مشوقهایی است که میتوان به آن اشاره کرد. احمدی ادامه داد: با تداوم برجام روسیه میتواند سهم خود را در بازار بینالمللی نفت حفظ کند. همچنین کاهش مناقشات منطقه، دسترسی این کشور به کریدور شمال به جنوب را امکانپذیر میکند.
روسیه هدف تحریم آمریکاست
به گفته این پژوهشگر اقتصادی مدل نفت در برابر تکنولوژی میتواند دو نتیجه اصلی داشته باشد. نتیجه اول اینکه با وجود همکاری سایر تأمینکنندگان نفت، قیمت نفت یا افزایش یافته یا حداقل کاهش نیافته است. دوم، مقابله با تحریم و راهکارهایی که ایران ناخودآگاه به سمت آن حرکت میکند، در این مدل امکانپذیر میشود. به گفته او، ممکن است در کوتاهمدت تحریم ایران باعث افزایش قیمت نفت و ایجاد منفعت برای روسیه شود، اما در درازمدت چون روسیه هدف تحریم آمریکاست، این اثر محو میشود.
احمدی همچنین قیمت نفت و کیفیت آن را برای طرفهای مذاکرات برجام مهم توصیف کرد و افزود: صفرکردن صادرات نفت ایران کاری غیرممکن است، بههمیندلیل آمریکا برنامههای خود در این زمینه را تغییر داده است. امکان تفکیک مصرف خوب و مصرف بد هم روی درآمدهای ارزی ایران، وجود ندارد و تلاشها در این رابطه بیفایده بوده است. او از اعمال تحریمهای جدید کاتسا درباره ایران خبر داد و افزود: در دور جدید، در کاتسا دارو و مواد غذایی شامل موارد تحریمی خواهد بود. به گفته احمدی در مذاکرات جدید، باید تعامل تجاری ایران و اروپا به کلان پروژههای تکنولوژیمحور منتهی شود. باید تجارت بین ایران و اروپا در قالب تعداد مشخصی قرارداد خرید کالای فناوریمحور، خدمات فناوریمحور و خودفناوری با برنامه مشخص زمانی، سامان یابد. این امر همزمان هم اثر مثبت بر رشد اقتصادی کشورهای اروپایی خواهد داشت و هم نگرانیها درباره مصرف درآمد نفتی در موارد غیرمطلوب را به حداقل میرساند.
او همچنین بر همخوانی امتیازات تعهدشده با تواناییهای فنی تأکید کرد و گفت: در مذاکرات سال 2003 و 2004 طرف اروپایی تعهداتی داد که قادر به انجام آن نبود. احمدی دستیابی به صلح در منطقه با پیشرانی منافع اقتصادی را امری ممکن توصیف کرد. او همچنین درباره اصل کندکردن ابزار تحریم یکجانبه برای تقویت توافقات بینالمللی گفت: آمریکا مطمئن است که کارکردهای تحریمهایش باقی است؛ زیرا اگر میدانست که تحریم بیاثر شده است، زیر میز مذاکره نمیزد. هر توافقی برای ادامه برجام باید متضمن رویکردی برای تضعیف پایدار ابزار تحریم باشد.
راهکارهای اروپاییان برای نجات برجام اجرائی نیست
در ادامه مجید شاکری، پژوهشگر اقتصادی و عضو هیئت علمی اندیشکده مبنا، نیز به بررسی پیشنهادهای گروه بحران برای حفظ برجام پرداخت.
او عنوان کرد: پیشنهادهای گروه بینالمللی بحران به لحاظ فنی کار نمیکند؛ بنابراین تا 90 درصد ایدههای این گروه مورد نقد قرار خواهد گرفت.
به گفته شاکری، ایده ایجاد صندوق بیمه برای جبران ضرر کسانی که با ایران کار میکنند، کارکرد ندارد؛ زیرا منطق آمریکا مالی نیست که با بیمه آن را پوشش دهیم. جریمه آمریکا، قطعشدن از چرخه دلار است؛ بنابراین اگر کسی از این چرخه خارج شود و تقاضای وصل مجدد به چرخه داشته باشد، باید جریمه پرداخت کند. آمریکا میتواند به راحتی جریمه اتصال مجدد به چرخه دلار را معادل سود اروپاییها از تجارت با ایران در نظر بگیرد. او همچنین ورود بانک مرکزی به تبادلات بین ایران و اروپا به دلیل سختتربودن تحریم بانکهای مرکزی را غیرممکن دانست؛ زیرا ساختار بانکهای مرکزی بهنحوی طراحی نشده است که وارد تجارت خرد شوند. او همچنین به پیشنهاد رایزنی اروپاییها با دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا (اوفک) برای صدور مجوز همکاری با ایران اشاره کرد و گفت: این مسئله سبب میشود میزان مبادلات بین ایران و اروپا از یک حد مشخصی افزایش نیابد. این پژوهشگر اقتصادی همچنین استفادهنکردن از دلار را راهکار مناسبی برای تبادلات تجاری با اروپا ندانست؛ زیرا تحریمهای ثانویه آمریکا میتواند نقش ایزولهسازی بازی کند. او همچنین تبادل تجاری بین اروپا و آمریکا را به حدی
دانست که سبب میشود اروپاییان توان مقابله با آمریکا را نداشته باشند؛ زیرا اروپا و بهویژه آلمان در سالهای اخیر به صورت خالص، صادرکننده مواد به آمریکا بودهاند. شاکری افتتاح بانک یورویی ویژه برای تبادل با ایران را نیز غیراجرائی توصیف کرد؛ زیرا پیش از برجام هم این بانکها برای مصارف بشردوستانه وجود داشت و سایر تبادلات آنها با دوره بعد از برجام تفاوت چندانی نکرد. او ادامه داد: بانک جدید نتیجهای برای ما ندارد. موضوع خود بانک نیست؛ بلکه اکوسیستمی است که پول داخل بانک را وارد محیط واقعی اروپا کند. چنین بانکی در اروپا وجود ندارد؛ اما چین با وجود همه فشارهایی که از زمستان 95 تاکنون وجود داشته است، بهتر توانسته مسائل ایران را حل کند. این پژوهشگر اقتصادی وابستگی اقتصاد اروپا به یورو و دلار را عاملی دانست که کشورهای اروپایی نمیتوانند مسائل مالی ایران را حل کنند؛ درحالیکه روسیه این مشکلات را ندارد و عملا امکان انتقال تحریمهای آمریکا روی این کشور نیست. شاکری هم تأکید کرد: در دوره تحریمی قبلی، استثنای مواد بشردوستانه و غذا و دارو وجود داشت؛ اما در کاتسا، اوفک به صراحت گفته است که جلوی این موضوع را میگيرد؛
بنابراین یک بانک یورویی خاص ایران از همان ابتدای تشکیل یک بانک ایزوله شده است. شاکری اگرچه حجم مبادلات آمریکا و اروپا را عامل بازدارندهای برای ریسکپذیری اروپا معرفی میکند؛ اما بر این باور است که حضور همه طرفهای برجام در این معاهده بینالمللی تا حدودی آن را شکستناپذیر میکند.
فروش تضمینی نفت به 5 کشور
این عضو هیئت علمی پژوهشکده مبنا نسخهای برای فروش نفت استخراجی از چاههای ایران ارائه میکند و به تشریح تعهدات کشورهای طرف معامله ایران میپردازد. به گفته او، ضمانتهای متقابل ایران و اروپا باید بر خرید تضمینی 760 هزار بشکه در روز نفت متمرکز شود که منابع حاصل از این معامله صرف خرید کالاهای فناورانه، فناوری پایه و خود فناوری شود. درواقع منابع مالی حاصل از فروش این میزان نفت، به صورت پروژههایی در زمینه نیروگاههای برقی، آبشیرینکن، استخراج و اکتشاف نفت، خرید هواپیما و... میشود. در ساختار پروژهمحور، گرفتن مجوز از اوفک راحتتر است.
شاکری میگوید: با فروش نفت ایران به اروپا و عقد قراردادهای خرید خدمت، منافع ایران نسبت به حالت فاینانس بیشتر تأمین میشود.
او تأکید میکند: اروپاییها به تنهایی نمیتوانند به تجارت خود با ایران ادامه دهند. بنابراین سه راه پیشنهاد میشود؛ نخست آنکه اروپاییها به دنبال مجوزهای بدون زمان از اوفک بروند. دراینباره راههایی برای رایزنی اروپا و آمریکا وجود دارد. راه دوم استفاده از خدمات شرکتهای دولتی اروپایی و خدمات تسویه بانکهای دولتی اروپایی است. بانکهای دولتی اروپایی غیر از بانکهای مرکزی اروپایی هستند. آمریکاییها نگران این هستند که شورش عمومی علیه تحریم رخ دهد، برای همین تعداد زیادی از بانکهای اروپایی را تحریم نخواهند کرد. شاکری بهعنوان سومین پیشنهاد گفت: تبادلات مالی در قالب شرکتها و شعبههایی در داخل روسیه و چین انجام شود. تحریمهای انتقال آمریکا در روسیه و چین کار نمیکند. وضعیت موجود روسیه و چین این اجازه را میدهد که این کار را انجام دهند. راه سوم، راهحل مورد علاقه ماست.
او درباره درآمدهای نفتی رسوبشده ایران هم تأکید کرد: باید امکان تبدیل حسابهای بانک مرکزی ایران به طلا و انتقال آن به کشور وجود داشته باشد. چون فاینانسهای برجامی نمیتواند ادامه یابد، پیشنهاد تبدیل پول نفت به طلا گزینه مناسبی است. اروپا باید بررسی کند که بدون آمریکا، چگونه میتواند خدماتی به ایران ارائه کند. این پژوهشگر اقتصادی گفت: باید با فروش تضمینی 800 هزار بشکه نفت به چین منابع مالی برای تکمیل راهآهن برقی تا دریای مدیرانه را با همکاری چین تأمین کنیم. بحث تکمیل جاده ابریشم را در دستور کار قرار دهیم و پول صد هزار بشکه نفت را هم به صورت یوان دریافت کنیم. موضوع بعدی توافقات بین ایران و چین برای استخراج نفت در چارچوب فاینانس و بازگشت چینیها به میدان نفتی مشخص باشد. افزایش تولید ایجادشده ناشی از حضور چین میتواند بهطور مجدد در همان پروژهها یا موضوع دارو و غذا صرف شود. او همچنین با اشاره به تفاهمنامه سوآپ 500 هزار بشکه نفت بین ایران و روسیه عنوان کرد: میتوان این تفاهمنامه را در قالب 200 هزار بشکه نفت به قرارداد تبدیل کرد. امکان فروش تضمینی تا سقف 400 هزار بشکه نفت به روسیه هم وجود دارد. از منابع
درآمدی حاصل از فروش تضمینی نفت به روسیه میتوان تسلیحات و کالاهای اساسی تهیه کرد. روسیه هم در تجارت با ایران سهم خود در بازار نفت را افزایش میدهد و بدون نگرانی از ریسکهای حاصل از حملونقل خلیجفارس، به این حامل انرژی دست مییابد. روسها میتوانند بخشی از منابع مالی حاصل از فروش نفت ایران را در بخش دانههای روغنی ایران هزینه کنند یا به تهاتر گندم با ایران بپردازند. به گفته شاکری، موضوع خط لوله گاز ایران تا اروپا باید با یک شرکت مشترک بین روسیه و ایران و سوریه و عراق پیگیری شود. او افزود: 45 درصد سهم این شرکت باید متعلق به ایران، 45 درصد به روسیه، پنج درصد عراق و پنج درصد سوریه باشد. با تکمیل این خط، روسیه امکان مشارکت در خط لوله گازی رقیب را پیدا میکند. این پژوهشگر اقتصادی گفت: راهکارهای ارائهشده از سوی پژوهشکده مبنا در خارج از چارچوب برنامه عمل FATF هم امکانپذیر است درصورتیکه برنامههای اتحادیه اروپا صرفا در بستر FATF قابلیت اجرائی دارد.
منافع طرفین برجام
شاکری در ادامه به تشریح منافع حاصل از حضور طرفین برجام در بسته پیشنهادی مؤسسه مبنا پرداخت و افزود: با فروش تضمینی نفت، سرمایه ثابت ایران افزایش مییابد. ساختار انتقال مالی ایران در دور جدید بهبود مییابد. امکان جدایی بودجه ارزی و ریالی در کشور فراهم و تضمین جریان کالا و خدمات برای ایرانیان فراهم میشود. او ادامه داد: اروپاییان علاوه بر اینکه در برجام باقی میمانند، قیمت نفت برایشان کاهش مییابد. تولید ناخالص داخلی در اروپا با این همکاریها افزایش مییابد و یک دوره طولانی امکان نظارت بر درآمدهای نفتی ایران را پیدا میکنند. تنشها در منطقه کاهش مییابد و نگرانی ناشی از سیل آوارگان برای اروپا کم میشود.
این پژوهشگر اقتصادی درباره منافع حاصلشده برای چین عنوان کرد: تبدیل یوان به نفت در چارچوب بازار شانگهای، بازار مصرفی قابلتوجه در آینده برای چین (در صورت آرامشدن منطقه) ایجاد میکند. او اضافه کرد: با افزایش سهم روسها از بازار نفت، رشد اقتصادی این کشور تشدید میشود.
شرق: با خروج آمریکا از برجام، قرائتی جدید برای این توافق بینالمللی ایجاد شد. آمریکا که بدون هیچ دلیل قانعکنندهای با وجود تأکید آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینه پایبندی ایران به تعهداتش، زیر میز مذاکره زده، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرده است. بر پایه قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها (کاتسا) در صورت اجرا، غذا و داروی ایران هم تحت تحریمهای یکجانبه آمریکا قرار خواهند گرفت، بههمیندلیل در دور جدید باید گامها اساسیتر برداشته شود. پژوهشگران اندیشکده مبنا بر این باورند که در دور جدید مذاکرات باید تحریمها را به نحوی دور بزنیم که نیازهای زیرساختی کشور با فروش تضمینی نفت به پنج کشور عضو برجام تأمین شود. به اعتقاد آنها فروش تضمینی نفت به سه کشور اروپایی عضو مذاکرات برجام، چین و روسیه در ازای دریافت خدمات برای تکمیل زیرساختهای نفتی، انرژی، آبشیرینکنها، هواپیما و... میتواند مشکلات ناشی از تحریم را به حداقل برساند. همچنین پولهای رسوبشده ایران در این کشورها باید قابلیت تبدیل به طلا داشته باشد تا امکان انتقال آن به ایران فراهم شود. این پژوهشگران با نقد راهکارهای ارائهشده از سوی
گروه بحران، راهکارهای این گروه را غیراجرائی دانسته و بر این باورند که باید اروپا راهکارهای عملیتری برای حفظ برجام ارائه کند. روز گذشته دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران شاهد رونمایی از بسته پیشنهادی اندیشکده مبنا برای نجات برجام بود. به اعتقاد تیرداد احمدی، پژوهشگر اقتصادی و عضو هیئت علمی اندیشکده مبنا، برای تداوم برجام پنج فرض اصلی وجود دارد که باید درباره آن به جمعبندی و توافق برسیم. او این پنج شرط را اینگونه برشمرد: باقیماندن در برجام، نفت در برابر تکنولوژی، همخوانی امتیازات تعهدشده با تواناییهای فنی، توافق برای صلح در منطقه با پیشرانی اقتصادی و کندکردن ابزار تحریمهای یکجانبه برای تقویت توافقات بینالمللی. به گفته احمدی برجام یک نمونه مهم از دیپلماسی پیگیر بود که حاصل 12 سال مذاکره پیوسته با حضور بازیگران بینالمللی بود. مهمترین ویژگی برجام قابلیت تکثیر مدل آن برای بسیاری از مناقشات دیگر بینالمللی است. او با اشاره به اینکه کشورهای باقیمانده در برجام باید تشویق شوند، درباره این مشوقها بیان کرد: مشوق ایران در این دوره، بازنگشتن پرونده کشور به شورای امنیت است. درباره چین، امتیازاتی نظیر کاهش قیمت
نفت، احیای جاده ابریشم، افزایش امنیت منطقه و بازآفرینی بازارهای تجاری منطقه را میتوان مطرح کرد. برای اروپا هم گارانتی عرضه و قیمت نفت، کاهش موج مهاجرت به اروپا (که تهدید تمدنی برای این منطقه ایجاد کرده است) و اطمینان از نحوه هزینهکرد بخشی از پول نفت، مشوقهایی است که میتوان به آن اشاره کرد. احمدی ادامه داد: با تداوم برجام روسیه میتواند سهم خود را در بازار بینالمللی نفت حفظ کند. همچنین کاهش مناقشات منطقه، دسترسی این کشور به کریدور شمال به جنوب را امکانپذیر میکند.
روسیه هدف تحریم آمریکاست
به گفته این پژوهشگر اقتصادی مدل نفت در برابر تکنولوژی میتواند دو نتیجه اصلی داشته باشد. نتیجه اول اینکه با وجود همکاری سایر تأمینکنندگان نفت، قیمت نفت یا افزایش یافته یا حداقل کاهش نیافته است. دوم، مقابله با تحریم و راهکارهایی که ایران ناخودآگاه به سمت آن حرکت میکند، در این مدل امکانپذیر میشود. به گفته او، ممکن است در کوتاهمدت تحریم ایران باعث افزایش قیمت نفت و ایجاد منفعت برای روسیه شود، اما در درازمدت چون روسیه هدف تحریم آمریکاست، این اثر محو میشود.
احمدی همچنین قیمت نفت و کیفیت آن را برای طرفهای مذاکرات برجام مهم توصیف کرد و افزود: صفرکردن صادرات نفت ایران کاری غیرممکن است، بههمیندلیل آمریکا برنامههای خود در این زمینه را تغییر داده است. امکان تفکیک مصرف خوب و مصرف بد هم روی درآمدهای ارزی ایران، وجود ندارد و تلاشها در این رابطه بیفایده بوده است. او از اعمال تحریمهای جدید کاتسا درباره ایران خبر داد و افزود: در دور جدید، در کاتسا دارو و مواد غذایی شامل موارد تحریمی خواهد بود. به گفته احمدی در مذاکرات جدید، باید تعامل تجاری ایران و اروپا به کلان پروژههای تکنولوژیمحور منتهی شود. باید تجارت بین ایران و اروپا در قالب تعداد مشخصی قرارداد خرید کالای فناوریمحور، خدمات فناوریمحور و خودفناوری با برنامه مشخص زمانی، سامان یابد. این امر همزمان هم اثر مثبت بر رشد اقتصادی کشورهای اروپایی خواهد داشت و هم نگرانیها درباره مصرف درآمد نفتی در موارد غیرمطلوب را به حداقل میرساند.
او همچنین بر همخوانی امتیازات تعهدشده با تواناییهای فنی تأکید کرد و گفت: در مذاکرات سال 2003 و 2004 طرف اروپایی تعهداتی داد که قادر به انجام آن نبود. احمدی دستیابی به صلح در منطقه با پیشرانی منافع اقتصادی را امری ممکن توصیف کرد. او همچنین درباره اصل کندکردن ابزار تحریم یکجانبه برای تقویت توافقات بینالمللی گفت: آمریکا مطمئن است که کارکردهای تحریمهایش باقی است؛ زیرا اگر میدانست که تحریم بیاثر شده است، زیر میز مذاکره نمیزد. هر توافقی برای ادامه برجام باید متضمن رویکردی برای تضعیف پایدار ابزار تحریم باشد.
راهکارهای اروپاییان برای نجات برجام اجرائی نیست
در ادامه مجید شاکری، پژوهشگر اقتصادی و عضو هیئت علمی اندیشکده مبنا، نیز به بررسی پیشنهادهای گروه بحران برای حفظ برجام پرداخت.
او عنوان کرد: پیشنهادهای گروه بینالمللی بحران به لحاظ فنی کار نمیکند؛ بنابراین تا 90 درصد ایدههای این گروه مورد نقد قرار خواهد گرفت.
به گفته شاکری، ایده ایجاد صندوق بیمه برای جبران ضرر کسانی که با ایران کار میکنند، کارکرد ندارد؛ زیرا منطق آمریکا مالی نیست که با بیمه آن را پوشش دهیم. جریمه آمریکا، قطعشدن از چرخه دلار است؛ بنابراین اگر کسی از این چرخه خارج شود و تقاضای وصل مجدد به چرخه داشته باشد، باید جریمه پرداخت کند. آمریکا میتواند به راحتی جریمه اتصال مجدد به چرخه دلار را معادل سود اروپاییها از تجارت با ایران در نظر بگیرد. او همچنین ورود بانک مرکزی به تبادلات بین ایران و اروپا به دلیل سختتربودن تحریم بانکهای مرکزی را غیرممکن دانست؛ زیرا ساختار بانکهای مرکزی بهنحوی طراحی نشده است که وارد تجارت خرد شوند. او همچنین به پیشنهاد رایزنی اروپاییها با دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا (اوفک) برای صدور مجوز همکاری با ایران اشاره کرد و گفت: این مسئله سبب میشود میزان مبادلات بین ایران و اروپا از یک حد مشخصی افزایش نیابد. این پژوهشگر اقتصادی همچنین استفادهنکردن از دلار را راهکار مناسبی برای تبادلات تجاری با اروپا ندانست؛ زیرا تحریمهای ثانویه آمریکا میتواند نقش ایزولهسازی بازی کند. او همچنین تبادل تجاری بین اروپا و آمریکا را به حدی
دانست که سبب میشود اروپاییان توان مقابله با آمریکا را نداشته باشند؛ زیرا اروپا و بهویژه آلمان در سالهای اخیر به صورت خالص، صادرکننده مواد به آمریکا بودهاند. شاکری افتتاح بانک یورویی ویژه برای تبادل با ایران را نیز غیراجرائی توصیف کرد؛ زیرا پیش از برجام هم این بانکها برای مصارف بشردوستانه وجود داشت و سایر تبادلات آنها با دوره بعد از برجام تفاوت چندانی نکرد. او ادامه داد: بانک جدید نتیجهای برای ما ندارد. موضوع خود بانک نیست؛ بلکه اکوسیستمی است که پول داخل بانک را وارد محیط واقعی اروپا کند. چنین بانکی در اروپا وجود ندارد؛ اما چین با وجود همه فشارهایی که از زمستان 95 تاکنون وجود داشته است، بهتر توانسته مسائل ایران را حل کند. این پژوهشگر اقتصادی وابستگی اقتصاد اروپا به یورو و دلار را عاملی دانست که کشورهای اروپایی نمیتوانند مسائل مالی ایران را حل کنند؛ درحالیکه روسیه این مشکلات را ندارد و عملا امکان انتقال تحریمهای آمریکا روی این کشور نیست. شاکری هم تأکید کرد: در دوره تحریمی قبلی، استثنای مواد بشردوستانه و غذا و دارو وجود داشت؛ اما در کاتسا، اوفک به صراحت گفته است که جلوی این موضوع را میگيرد؛
بنابراین یک بانک یورویی خاص ایران از همان ابتدای تشکیل یک بانک ایزوله شده است. شاکری اگرچه حجم مبادلات آمریکا و اروپا را عامل بازدارندهای برای ریسکپذیری اروپا معرفی میکند؛ اما بر این باور است که حضور همه طرفهای برجام در این معاهده بینالمللی تا حدودی آن را شکستناپذیر میکند.
فروش تضمینی نفت به 5 کشور
این عضو هیئت علمی پژوهشکده مبنا نسخهای برای فروش نفت استخراجی از چاههای ایران ارائه میکند و به تشریح تعهدات کشورهای طرف معامله ایران میپردازد. به گفته او، ضمانتهای متقابل ایران و اروپا باید بر خرید تضمینی 760 هزار بشکه در روز نفت متمرکز شود که منابع حاصل از این معامله صرف خرید کالاهای فناورانه، فناوری پایه و خود فناوری شود. درواقع منابع مالی حاصل از فروش این میزان نفت، به صورت پروژههایی در زمینه نیروگاههای برقی، آبشیرینکن، استخراج و اکتشاف نفت، خرید هواپیما و... میشود. در ساختار پروژهمحور، گرفتن مجوز از اوفک راحتتر است.
شاکری میگوید: با فروش نفت ایران به اروپا و عقد قراردادهای خرید خدمت، منافع ایران نسبت به حالت فاینانس بیشتر تأمین میشود.
او تأکید میکند: اروپاییها به تنهایی نمیتوانند به تجارت خود با ایران ادامه دهند. بنابراین سه راه پیشنهاد میشود؛ نخست آنکه اروپاییها به دنبال مجوزهای بدون زمان از اوفک بروند. دراینباره راههایی برای رایزنی اروپا و آمریکا وجود دارد. راه دوم استفاده از خدمات شرکتهای دولتی اروپایی و خدمات تسویه بانکهای دولتی اروپایی است. بانکهای دولتی اروپایی غیر از بانکهای مرکزی اروپایی هستند. آمریکاییها نگران این هستند که شورش عمومی علیه تحریم رخ دهد، برای همین تعداد زیادی از بانکهای اروپایی را تحریم نخواهند کرد. شاکری بهعنوان سومین پیشنهاد گفت: تبادلات مالی در قالب شرکتها و شعبههایی در داخل روسیه و چین انجام شود. تحریمهای انتقال آمریکا در روسیه و چین کار نمیکند. وضعیت موجود روسیه و چین این اجازه را میدهد که این کار را انجام دهند. راه سوم، راهحل مورد علاقه ماست.
او درباره درآمدهای نفتی رسوبشده ایران هم تأکید کرد: باید امکان تبدیل حسابهای بانک مرکزی ایران به طلا و انتقال آن به کشور وجود داشته باشد. چون فاینانسهای برجامی نمیتواند ادامه یابد، پیشنهاد تبدیل پول نفت به طلا گزینه مناسبی است. اروپا باید بررسی کند که بدون آمریکا، چگونه میتواند خدماتی به ایران ارائه کند. این پژوهشگر اقتصادی گفت: باید با فروش تضمینی 800 هزار بشکه نفت به چین منابع مالی برای تکمیل راهآهن برقی تا دریای مدیرانه را با همکاری چین تأمین کنیم. بحث تکمیل جاده ابریشم را در دستور کار قرار دهیم و پول صد هزار بشکه نفت را هم به صورت یوان دریافت کنیم. موضوع بعدی توافقات بین ایران و چین برای استخراج نفت در چارچوب فاینانس و بازگشت چینیها به میدان نفتی مشخص باشد. افزایش تولید ایجادشده ناشی از حضور چین میتواند بهطور مجدد در همان پروژهها یا موضوع دارو و غذا صرف شود. او همچنین با اشاره به تفاهمنامه سوآپ 500 هزار بشکه نفت بین ایران و روسیه عنوان کرد: میتوان این تفاهمنامه را در قالب 200 هزار بشکه نفت به قرارداد تبدیل کرد. امکان فروش تضمینی تا سقف 400 هزار بشکه نفت به روسیه هم وجود دارد. از منابع
درآمدی حاصل از فروش تضمینی نفت به روسیه میتوان تسلیحات و کالاهای اساسی تهیه کرد. روسیه هم در تجارت با ایران سهم خود در بازار نفت را افزایش میدهد و بدون نگرانی از ریسکهای حاصل از حملونقل خلیجفارس، به این حامل انرژی دست مییابد. روسها میتوانند بخشی از منابع مالی حاصل از فروش نفت ایران را در بخش دانههای روغنی ایران هزینه کنند یا به تهاتر گندم با ایران بپردازند. به گفته شاکری، موضوع خط لوله گاز ایران تا اروپا باید با یک شرکت مشترک بین روسیه و ایران و سوریه و عراق پیگیری شود. او افزود: 45 درصد سهم این شرکت باید متعلق به ایران، 45 درصد به روسیه، پنج درصد عراق و پنج درصد سوریه باشد. با تکمیل این خط، روسیه امکان مشارکت در خط لوله گازی رقیب را پیدا میکند. این پژوهشگر اقتصادی گفت: راهکارهای ارائهشده از سوی پژوهشکده مبنا در خارج از چارچوب برنامه عمل FATF هم امکانپذیر است درصورتیکه برنامههای اتحادیه اروپا صرفا در بستر FATF قابلیت اجرائی دارد.
منافع طرفین برجام
شاکری در ادامه به تشریح منافع حاصل از حضور طرفین برجام در بسته پیشنهادی مؤسسه مبنا پرداخت و افزود: با فروش تضمینی نفت، سرمایه ثابت ایران افزایش مییابد. ساختار انتقال مالی ایران در دور جدید بهبود مییابد. امکان جدایی بودجه ارزی و ریالی در کشور فراهم و تضمین جریان کالا و خدمات برای ایرانیان فراهم میشود. او ادامه داد: اروپاییان علاوه بر اینکه در برجام باقی میمانند، قیمت نفت برایشان کاهش مییابد. تولید ناخالص داخلی در اروپا با این همکاریها افزایش مییابد و یک دوره طولانی امکان نظارت بر درآمدهای نفتی ایران را پیدا میکنند. تنشها در منطقه کاهش مییابد و نگرانی ناشی از سیل آوارگان برای اروپا کم میشود.
این پژوهشگر اقتصادی درباره منافع حاصلشده برای چین عنوان کرد: تبدیل یوان به نفت در چارچوب بازار شانگهای، بازار مصرفی قابلتوجه در آینده برای چین (در صورت آرامشدن منطقه) ایجاد میکند. او اضافه کرد: با افزایش سهم روسها از بازار نفت، رشد اقتصادی این کشور تشدید میشود.