|

سال کرونا

بابک زمانی

نوشتن درباره روز پزشک امسال از هر سال دیگری دشوارتر است، نه‌فقط به‌ دلیل کرونا و دشواری‌هایی که پدید آورده و فداكاری‌های بی‌مثال جامعه پزشكی، بلکه بیشتر از این بابت که چه بنویسی که در قالب لفاظی‌های مرسوم نگنجد؟ و اینکه آیا لفاظی‌ای هست که پرطمطراق‌تر از آن را انجام نداده باشند؟ لفاظی‌هایی که در آنها پزشک را تنها به‌عنوان یک «کلیت»، یک روح، یک پدیده قدسی می‌ستایند و نه پزشک به‌عنوان یک موجود «واقعی» که انسانی است و زندگی می‌کند!

با تمام این لفاظی‌های رایج وقتی‌ که پزشک یک دستیار و در حال آموزش است، همچنان باید با حقوقی توافق‌نشده باهدف آموزش استخدام شود اما به سنگین‌ترین و پرشمارترین مشاغل درمانی بپردازد. حقوق و شرایط آموزش برای او و نمایندگانش از پیش قابل تعامل نیست. در هنگامه بحران‌هایی مثل كرونا هم بیشترین بار بر دوش او گذاشته می‌شود، چراكه سیستم ما تنها توانایی ساده‌ترین نوع برنامه‌ریزی دستوری را دارد و برنامه‌ریزی به معنای سیاست‌گذاری برای به‌كار‌گرفتن تمام جامعه پزشكی حتی در بحران را ندارد. پزشک واقعی وقتی هم که دوران تحصیلش به پایان می‌رسد باید خدمتی اجباری، بازهم بدون کمترین تعامل در مورد حقوق و مکان و شرایط را شروع کند. شاید اگر دستمزدی برابر نیازهای روز و با درنظرگرفتن همه ضروریات محاسبه می‌شد، این اجبار و این فرمول‌بندی‌های پیچیده ضرایب و امتیازات برای دوران طرح که معمولا به نتیجه دلخواه هم نمی‌رسند (و خروجی نهایی را تورنتو و و مونترال تعیین می‌كنند) لازم نمی‌شد و تقسیم پزشکان مثل همه جای دنیا به بدیهی‌ترین شکل با راه‌حل قدیمی «فنیقی‌ها» -دستمزد- آن‌طور که مرحوم «دکتر قریب» می‌گفت حل می‌شد. برعکس گویا چنان به این سیستم عادت کرده‌ایم که وقتی رسما اعلام می‌کنند امسال برای پیش‌دستی در مقابله با کرونا تقسیم فارغ‌التحصیلان را جلو انداخته‌اند، حتی تعجب هم نمی‌کنیم! واقعیت است که مشکلات بنیادین و مزمن اقتصادی و اجتماعی نظام سلامت کشور تنها با اعزام بالاجبار تازه فارغ‌التحصیلان و استفاده از نیروی کار ارزان قابل‌ حل -بخوانید لاپوشانی- است. پیش چشم آن‌قدر دیده‌ایم که گویا این چیزها لباس منطق پوشیده‌اند. وضعیت اضطراری دائمی‌شده به بیان «جورجو آگامبن» همین است.
آری، روز پزشک هرچه می‌خواهید در بزرگداشت پزشکان داد سخن دهید، اما در همان زمان می‌توانید حتی در بحبوحه سال‌های کرونا، خلاف تمام قوانین حقوق اولیه انسانی، آنها را به‌ کار گیرید. در حین لفاظی و تقدیر از پزشکان می‌توانید تعرفه‌ای برای کارشان، به‌خصوص زمانی که دارند کار پزشکی به معنای دقیق کلمه، ویزیت و معاینه و تشخیص را انجام می‌دهند، وضع کنید که از همه تاریخ و همه جای دنیا کمتر باشد و حتی در سال کرونایی و همهمه مرگ‌ومیرها و سرودها و آوازها هم در آن تغییری ندهید. می‌توانید ضمن قدردانی‌های باشکوه حتی مانع مبادله آزاد، پایاپای و محبت‌آمیزی شوید که قرن‌ها بین حکیمان و بیماران‌شان جریان داشت و بدتر از همه اینکه با این کار راه نظارت بر کیفیت کارشان را هم می‌بندید. گویا پیام این است؛ هرچه می‌خواهید بکنید، فقط تعرفه طلایی را رعایت کنید! پیامی که هرچه بیشتر و بیشتر به افت کیفیت و حیف‌ومیل امکانات و احیانا افزایش اقدامات غیرضروری می‌انجامد. اشکالی ندارد پزشکان و نسخه‌نویسان با نگاه تحقیر‌آمیزی که ارزش تحصیل و تجربه کاری‌شان را از کرایه تاکسی بیمارشان پایین‌تر آورده است، آشنا هستند. نگاهی که جوهره کار پزشکی شامل تعمق و تصمیم‌گیری را از درون می‌پوساند و کیفیت سلامت را به قهقرا برده، می‌شناسند. نگاه عامیانه‌ای که بی‌تردید ارزش کارها را با مبلغ‌شان می‌سنجد، نه با تقدیرنامه‌های‌شان و مثلا به هنگام بیماری ابتدا «ام‌آرآی» می‌گیرد و با لباس‌های خشک‌شویی و كاغذ خریدهای منزل به مستخدم می‌دهد تا به چند طبیب متخصص در یک روز! نشان دهد و دیر نکند تا به گوگل هم برسد، آزارشان می‌دهد. اما هرگز به افت کیفیت سلامت در کشور به دلیل این تحقیر و به نارضایتی از کیفیت کاری که می‌کنند (career satisfaction) عادت نخواهند کرد. باشد! روز پزشک بر همه مبارک باد!

نوشتن درباره روز پزشک امسال از هر سال دیگری دشوارتر است، نه‌فقط به‌ دلیل کرونا و دشواری‌هایی که پدید آورده و فداكاری‌های بی‌مثال جامعه پزشكی، بلکه بیشتر از این بابت که چه بنویسی که در قالب لفاظی‌های مرسوم نگنجد؟ و اینکه آیا لفاظی‌ای هست که پرطمطراق‌تر از آن را انجام نداده باشند؟ لفاظی‌هایی که در آنها پزشک را تنها به‌عنوان یک «کلیت»، یک روح، یک پدیده قدسی می‌ستایند و نه پزشک به‌عنوان یک موجود «واقعی» که انسانی است و زندگی می‌کند!

با تمام این لفاظی‌های رایج وقتی‌ که پزشک یک دستیار و در حال آموزش است، همچنان باید با حقوقی توافق‌نشده باهدف آموزش استخدام شود اما به سنگین‌ترین و پرشمارترین مشاغل درمانی بپردازد. حقوق و شرایط آموزش برای او و نمایندگانش از پیش قابل تعامل نیست. در هنگامه بحران‌هایی مثل كرونا هم بیشترین بار بر دوش او گذاشته می‌شود، چراكه سیستم ما تنها توانایی ساده‌ترین نوع برنامه‌ریزی دستوری را دارد و برنامه‌ریزی به معنای سیاست‌گذاری برای به‌كار‌گرفتن تمام جامعه پزشكی حتی در بحران را ندارد. پزشک واقعی وقتی هم که دوران تحصیلش به پایان می‌رسد باید خدمتی اجباری، بازهم بدون کمترین تعامل در مورد حقوق و مکان و شرایط را شروع کند. شاید اگر دستمزدی برابر نیازهای روز و با درنظرگرفتن همه ضروریات محاسبه می‌شد، این اجبار و این فرمول‌بندی‌های پیچیده ضرایب و امتیازات برای دوران طرح که معمولا به نتیجه دلخواه هم نمی‌رسند (و خروجی نهایی را تورنتو و و مونترال تعیین می‌كنند) لازم نمی‌شد و تقسیم پزشکان مثل همه جای دنیا به بدیهی‌ترین شکل با راه‌حل قدیمی «فنیقی‌ها» -دستمزد- آن‌طور که مرحوم «دکتر قریب» می‌گفت حل می‌شد. برعکس گویا چنان به این سیستم عادت کرده‌ایم که وقتی رسما اعلام می‌کنند امسال برای پیش‌دستی در مقابله با کرونا تقسیم فارغ‌التحصیلان را جلو انداخته‌اند، حتی تعجب هم نمی‌کنیم! واقعیت است که مشکلات بنیادین و مزمن اقتصادی و اجتماعی نظام سلامت کشور تنها با اعزام بالاجبار تازه فارغ‌التحصیلان و استفاده از نیروی کار ارزان قابل‌ حل -بخوانید لاپوشانی- است. پیش چشم آن‌قدر دیده‌ایم که گویا این چیزها لباس منطق پوشیده‌اند. وضعیت اضطراری دائمی‌شده به بیان «جورجو آگامبن» همین است.
آری، روز پزشک هرچه می‌خواهید در بزرگداشت پزشکان داد سخن دهید، اما در همان زمان می‌توانید حتی در بحبوحه سال‌های کرونا، خلاف تمام قوانین حقوق اولیه انسانی، آنها را به‌ کار گیرید. در حین لفاظی و تقدیر از پزشکان می‌توانید تعرفه‌ای برای کارشان، به‌خصوص زمانی که دارند کار پزشکی به معنای دقیق کلمه، ویزیت و معاینه و تشخیص را انجام می‌دهند، وضع کنید که از همه تاریخ و همه جای دنیا کمتر باشد و حتی در سال کرونایی و همهمه مرگ‌ومیرها و سرودها و آوازها هم در آن تغییری ندهید. می‌توانید ضمن قدردانی‌های باشکوه حتی مانع مبادله آزاد، پایاپای و محبت‌آمیزی شوید که قرن‌ها بین حکیمان و بیماران‌شان جریان داشت و بدتر از همه اینکه با این کار راه نظارت بر کیفیت کارشان را هم می‌بندید. گویا پیام این است؛ هرچه می‌خواهید بکنید، فقط تعرفه طلایی را رعایت کنید! پیامی که هرچه بیشتر و بیشتر به افت کیفیت و حیف‌ومیل امکانات و احیانا افزایش اقدامات غیرضروری می‌انجامد. اشکالی ندارد پزشکان و نسخه‌نویسان با نگاه تحقیر‌آمیزی که ارزش تحصیل و تجربه کاری‌شان را از کرایه تاکسی بیمارشان پایین‌تر آورده است، آشنا هستند. نگاهی که جوهره کار پزشکی شامل تعمق و تصمیم‌گیری را از درون می‌پوساند و کیفیت سلامت را به قهقرا برده، می‌شناسند. نگاه عامیانه‌ای که بی‌تردید ارزش کارها را با مبلغ‌شان می‌سنجد، نه با تقدیرنامه‌های‌شان و مثلا به هنگام بیماری ابتدا «ام‌آرآی» می‌گیرد و با لباس‌های خشک‌شویی و كاغذ خریدهای منزل به مستخدم می‌دهد تا به چند طبیب متخصص در یک روز! نشان دهد و دیر نکند تا به گوگل هم برسد، آزارشان می‌دهد. اما هرگز به افت کیفیت سلامت در کشور به دلیل این تحقیر و به نارضایتی از کیفیت کاری که می‌کنند (career satisfaction) عادت نخواهند کرد. باشد! روز پزشک بر همه مبارک باد!

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها