|

‌امر ایجابی توسعه

عیسی منصوری

به‌تازگی در نشست گروهی از جوانان فعال در حوزه پیشرفت و آبادانی مناطق محروم حضور داشتم. یکی از آنها با محبت و هم‌زمان کنایه از نویسنده این یادداشت به‌عنوان صاحب‌نظر و در‌عین‌حال وارد‌کننده برخی الگوهای توسعه اقتصادی یاد کرد. برای اثبات قابلیت‌ها و تجارب منحصربه‌فرد خود، به‌طور

کامل از اصطلاحات و عبارات تخصصی ابداع‌شده -به ‌فارسی- از سوی نویسنده استفاده کرد. شاید این رفتار، نماینده کنش حال‌ حاضر ما در حوزه توسعه به‌طور اعم نیز باشد.
در برابر توسعه از نوع حمایت‌شده از سوی گفتمان مسلط جهانی، سه نوع مواجهه را می‌توان اتخاذ کرد؛ پذیرش، اعراض یا اعتراض. کشور «پذیرش» کامل قواعد گفتمان مسلط جهانی را مردود می‌داند. شاید وقت آن رسیده که تکلیف خود را با اعراض یا اعتراض روشن کنیم. اعراض وقتی اتفاق می‌افتد که ایقان کافی بر ناکارآمدی سازوکارهای گفتمان مسلط وجود داشته باشد و درعین‌حال، گزینه دیگری برای انتخاب موجود باشد؛ تاکنون گزینه متمایزی روی میز گذاشته نشده است. بنابراین، اعلام اعراض سبب ایجاد هزینه هنگفت و بی‌گزینه‌شدن کشور می‌شود.‌شاید بهترین گزینه قابل انتخاب، اعتراض است که کشورهایی مانند ژاپن و چین از چند دهه پیش به ‌کار گرفته‌اند. اعتراض کنشی است برای تغییر و نه گریز از وضع ناخوشایند موجود (هیرشمن). در رویکرد اعتراض، حق گزینش انتخابی مفاهیم و مدل‌های توسعه‌ای از گفتمان مسلط جهانی و سپس تعدیل آنها متناسب با شرایط بومی وجود دارد و البته حق انتخاب گزینه اعراض همچنان باقی است. تکنولوژی از‌جمله دانش ‌فنی توسعه، نه از طریق خودکفایی تکنولوژیک کامل می‌شود و نه از طریق سیاست‌گذاری مبتنی بر نیروهای بازار به نتیجه می‌رسد. در کشورهای درحال‌توسعه، نیازمند ایده روشنی از انتخاب فعال، بهبود تدریجی و یادگیری هستیم. از طرفی، مصادیقی مانند دانش ‌فنی توسعه ‌صنعتی، بودجه‌ریزی و مانند آنها، دست‌یافته‌های بشری‌اند، لزوما غربی‌ نیستند و امکان بهبود بدون تشریک دانش جهانی را ندارند.‌برای تقریب به ذهن، در حوزه صنایع موشکی، با وجود همه تعارض‌ها، نوعی از تکنولوژی موجود در جهان انتخاب، بومی شد و توسعه یافت. موضع ایران در مصداق حجاب ورزشکاران، اعتراض و البته ارائه پیشنهاد اصلاحی بود؛ اینک ورزشکاران دیگر کشورهای مسلمان نیز از الگوی پیشنهادی ایران استفاده می‌کنند.‌در ایران به نظر می‌رسد به دلیل نداشتن یک چارچوب مدون، با این مسئله به صورت سیال برخورد می‌شود. بنابراین، مشخص نیست در چه حوزه‌ای سیاست اعراض و چه حوزه‌ای سیاست اعتراض اتخاذ می‌شود. همین نیز سبب شکل‌گیری تعارض در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود. برای مثال، موضع ایران در موضوع FATF (بدون داوری درباره خوب یا بد‌بودن آن) اعراض بوده است؛ حال ‌آنکه در بازارهای انحصاری، اعراض یعنی خروج از بازی و بازار. حوزه روابط بین‌الملل موضوع این نوشته نیست، اما در حوزه تکنولوژی و اقتصاد، قطعا اعراض افق روشنی را پیش‌روی کشور قرار نمی‌دهد. درباره مصادیقی مانند چین و ژاپن نیز از تاریخی مشخص به بعد، اقتصاد و تکنولوژی تعیین‌کننده مسیر فائق‌آمدن بر تهدید قدرت‌های بزرگ و انطباق با شرایط جهان مدرن بوده است.‌تجربه الگوهای مورد توجه برای توسعه کشور در صد سال اخیر را می‌توان این‌گونه دسته‌بندی کرد که ابتدا نوعی از توسعه مبتنی بر ناسیونالیسم، سپس نگاه توسعه‌ای غرب‌گرا و بعد از آن رویکردهای چپ‌ در مرکز توجه قرار داشت. ویژگی جریان غالب فعلی را می‌توان داشتن نگاه واکنشی نسبت به توسعه از نوع غربی دانست. بخشی از این رفتار حاصل تمایل زیاد برخی اندیشمندان و کنشگران سیاستی کشور به توسعه غرب‌محور در گذشته است. اما واقعیت آن‌ است که رفتار واکنشی و سلبی نیز تله‌ای برای توسعه کشور است؛ از یک سو الگوی غربی نفی می‌شود و از سوی دیگر گفتمان جایگزینی فرصت بروز نیافته‌.
آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، استفاده از همان ابزارهای گفتمان مسلط اما به صورت دست‌چندم و حتی کهنه‌ است. مانند آن است که با هزینه‌ای گزاف از خودروی پراید با امنیت بسیار پایین استفاده کنیم. نتیجه چیزی شبیه برنامه توسعه قلعه‌گنج خواهد بود.مناسب است که در اسناد بالادستی کشور حیطه و نحوه مواجهه با گفتمان مسلط جهانی در حوزه اقتصاد و تکنولوژی تصریح شود؛ به‌گونه‌ای که بازیگران این عرصه اساسا مبانی مد‌نظر را درک و خود را با آن تنظیم کنند. تکنولوژی و پول، مسیرها و مقاصد باثبات سیاستی را انتخاب می‌کنند. پیش از آن تدوین یک چارچوب فکری مورد توافق ضروری ‌است.

به‌تازگی در نشست گروهی از جوانان فعال در حوزه پیشرفت و آبادانی مناطق محروم حضور داشتم. یکی از آنها با محبت و هم‌زمان کنایه از نویسنده این یادداشت به‌عنوان صاحب‌نظر و در‌عین‌حال وارد‌کننده برخی الگوهای توسعه اقتصادی یاد کرد. برای اثبات قابلیت‌ها و تجارب منحصربه‌فرد خود، به‌طور

کامل از اصطلاحات و عبارات تخصصی ابداع‌شده -به ‌فارسی- از سوی نویسنده استفاده کرد. شاید این رفتار، نماینده کنش حال‌ حاضر ما در حوزه توسعه به‌طور اعم نیز باشد.
در برابر توسعه از نوع حمایت‌شده از سوی گفتمان مسلط جهانی، سه نوع مواجهه را می‌توان اتخاذ کرد؛ پذیرش، اعراض یا اعتراض. کشور «پذیرش» کامل قواعد گفتمان مسلط جهانی را مردود می‌داند. شاید وقت آن رسیده که تکلیف خود را با اعراض یا اعتراض روشن کنیم. اعراض وقتی اتفاق می‌افتد که ایقان کافی بر ناکارآمدی سازوکارهای گفتمان مسلط وجود داشته باشد و درعین‌حال، گزینه دیگری برای انتخاب موجود باشد؛ تاکنون گزینه متمایزی روی میز گذاشته نشده است. بنابراین، اعلام اعراض سبب ایجاد هزینه هنگفت و بی‌گزینه‌شدن کشور می‌شود.‌شاید بهترین گزینه قابل انتخاب، اعتراض است که کشورهایی مانند ژاپن و چین از چند دهه پیش به ‌کار گرفته‌اند. اعتراض کنشی است برای تغییر و نه گریز از وضع ناخوشایند موجود (هیرشمن). در رویکرد اعتراض، حق گزینش انتخابی مفاهیم و مدل‌های توسعه‌ای از گفتمان مسلط جهانی و سپس تعدیل آنها متناسب با شرایط بومی وجود دارد و البته حق انتخاب گزینه اعراض همچنان باقی است. تکنولوژی از‌جمله دانش ‌فنی توسعه، نه از طریق خودکفایی تکنولوژیک کامل می‌شود و نه از طریق سیاست‌گذاری مبتنی بر نیروهای بازار به نتیجه می‌رسد. در کشورهای درحال‌توسعه، نیازمند ایده روشنی از انتخاب فعال، بهبود تدریجی و یادگیری هستیم. از طرفی، مصادیقی مانند دانش ‌فنی توسعه ‌صنعتی، بودجه‌ریزی و مانند آنها، دست‌یافته‌های بشری‌اند، لزوما غربی‌ نیستند و امکان بهبود بدون تشریک دانش جهانی را ندارند.‌برای تقریب به ذهن، در حوزه صنایع موشکی، با وجود همه تعارض‌ها، نوعی از تکنولوژی موجود در جهان انتخاب، بومی شد و توسعه یافت. موضع ایران در مصداق حجاب ورزشکاران، اعتراض و البته ارائه پیشنهاد اصلاحی بود؛ اینک ورزشکاران دیگر کشورهای مسلمان نیز از الگوی پیشنهادی ایران استفاده می‌کنند.‌در ایران به نظر می‌رسد به دلیل نداشتن یک چارچوب مدون، با این مسئله به صورت سیال برخورد می‌شود. بنابراین، مشخص نیست در چه حوزه‌ای سیاست اعراض و چه حوزه‌ای سیاست اعتراض اتخاذ می‌شود. همین نیز سبب شکل‌گیری تعارض در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود. برای مثال، موضع ایران در موضوع FATF (بدون داوری درباره خوب یا بد‌بودن آن) اعراض بوده است؛ حال ‌آنکه در بازارهای انحصاری، اعراض یعنی خروج از بازی و بازار. حوزه روابط بین‌الملل موضوع این نوشته نیست، اما در حوزه تکنولوژی و اقتصاد، قطعا اعراض افق روشنی را پیش‌روی کشور قرار نمی‌دهد. درباره مصادیقی مانند چین و ژاپن نیز از تاریخی مشخص به بعد، اقتصاد و تکنولوژی تعیین‌کننده مسیر فائق‌آمدن بر تهدید قدرت‌های بزرگ و انطباق با شرایط جهان مدرن بوده است.‌تجربه الگوهای مورد توجه برای توسعه کشور در صد سال اخیر را می‌توان این‌گونه دسته‌بندی کرد که ابتدا نوعی از توسعه مبتنی بر ناسیونالیسم، سپس نگاه توسعه‌ای غرب‌گرا و بعد از آن رویکردهای چپ‌ در مرکز توجه قرار داشت. ویژگی جریان غالب فعلی را می‌توان داشتن نگاه واکنشی نسبت به توسعه از نوع غربی دانست. بخشی از این رفتار حاصل تمایل زیاد برخی اندیشمندان و کنشگران سیاستی کشور به توسعه غرب‌محور در گذشته است. اما واقعیت آن‌ است که رفتار واکنشی و سلبی نیز تله‌ای برای توسعه کشور است؛ از یک سو الگوی غربی نفی می‌شود و از سوی دیگر گفتمان جایگزینی فرصت بروز نیافته‌.
آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، استفاده از همان ابزارهای گفتمان مسلط اما به صورت دست‌چندم و حتی کهنه‌ است. مانند آن است که با هزینه‌ای گزاف از خودروی پراید با امنیت بسیار پایین استفاده کنیم. نتیجه چیزی شبیه برنامه توسعه قلعه‌گنج خواهد بود.مناسب است که در اسناد بالادستی کشور حیطه و نحوه مواجهه با گفتمان مسلط جهانی در حوزه اقتصاد و تکنولوژی تصریح شود؛ به‌گونه‌ای که بازیگران این عرصه اساسا مبانی مد‌نظر را درک و خود را با آن تنظیم کنند. تکنولوژی و پول، مسیرها و مقاصد باثبات سیاستی را انتخاب می‌کنند. پیش از آن تدوین یک چارچوب فکری مورد توافق ضروری ‌است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها