|

فاضلاب یا رودخانه

سیدمصطفی هاشمی‌طبا

برای کسی که در مسئله‌ای اشراف کامل ندارد، نوشتن و اظهارنظر می‌‌تواند کاملا نادرست از آب دربیاید؛ اما از آنجا که رسم شده هرکس به قول مولانا از فیل فقط قطعه‌ای از آن را ببیند و فیل را آن‌گونه که لمس می‌‌کند، توصیف کند و هیچ مرجعی نگاه جامع و سیستمی به مسئله نیندازد و حتی سازمان برنامه و بودجه که در حقیقت مسئول این نگاه است، مهر سکوت و البته با چاشنی لبخند اتوکشیده بر دهان بزند؛ بنابراین این جرئت در انسان پیدا می‌‌شود که حتی براساس اطلاعات ناقص نگاهی کلی بر فاکتورهای دخیل در یک مسئله بیندازد و اینک که مشکل آب خوزستان سر باز کرده است، این نگاه را به سوی خوزستان بگردانیم. البته به گواهی سلسله مقالات پی‌در‌پی حداقل از سال 94 و حتی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 96 که موضوع حفظ ایران شعار انتخاباتی این‌جانب بود و مطالب مربوط به آب و محیط زیست حرف اول همه نوشته‌ها بود، در اشاعه تفکر حفظ ایران و آب و خاک آن تلاش لازم را به عمل آورده و حتی بخش مهمی از تقویم سالانه از سال 94 به بعد که برای همه مقامات کشور ارسال می‌شد، به این امر اختصاص یافته است؛ اما ظاهرا کمتر کسی از مقامات به حل مشکلات کشور برای حفظ ایران و محیط زیست و زندگی آن می‌‌اندیشد. اینکه می‌‌گوییم ایران کشوری کم‌آب است و با این ادعا مسئولان خود را مبرا از عمل و خطا می‌کنند، واقعا امری ناپسند و نکوهیده است. بهتر است بگوییم ایران کشوری کم‌تدبیر است؛ و‌الا مانند بعضی کشورهای بی‌آب که اصلا آنها را دوست نداریم و در عین بی‌آبی مسئله آب را حل کرده‌اند، تدبیر لازم را می‌کردیم و مسئله کم‌آبی را که تبدیل به مسئله بی‌آبی در بسیاری نقاط می‌‌شود، حل می‌‌کردیم. شاید دولت بگوید که من آب را از دریای عمان با لوله به مشهد می‌‌رسانم. اینکه گران‌ترین و ناپایدارترین راه‌حل است و معلوم نیست که در پنج سال آینده نیاز به لوله جدید و آب چنین پرهزینه‌ای نداشته باشیم. باید پرسید با آب سالم داخل کشور چه کردید که حالا چنین می‌‌کنید. خوب است از بحث کلی درباره ایران اندکی فاصله بگیریم و برای مصداق حسب فضای روز خوزستان را مطرح نماییم. به طور کلی در خوزستان رودخانه‌های کارون و کرخه و جراحی و زهره و تعدادی دیگر رودخانه‌های کوچک و بزرگ بعضا با آب شور در جریان است و در بسیاری از سال‌ها آب مازاد به خلیج فارس می‌‌ریزد. در یک نگاه کلی می‌‌توانیم بگوییم آب بسیار گوارایی که از کوه‌های زاگرس سرچشمه می‌‌گیرد، در طول مسیر حدود 950 کیلومتری به آب شور تبدیل می‌‌شود و این یعنی بزرگ‌ترین کارخانه آب‌شور‌‌سازی دنیا که در ایران تأسیس شده است. اگر بخواهیم نگاه کلی به مسئله آب در خوزستان بیندازیم، به فاکتورهای زیر می‌‌رسیم. بدیهی است که ممکن است فاکتورهای دیگری هم وجود داشته باشد.

1- به طور کلی خوزستان حسب آنچه گذشت، از رودخانه‌های مختلفی سیراب می‌‌شود و سدهای مختلفی برای ذخیره آب، تولید برق و کنترل سیلاب‌ها احداث شده است. برخی می‌‌گویند چرا سد‌سازی کرده‌اید؟ قرن‌ها سدی وجود نداشته است و می‌‌گویند اصلا شبکه خوزستان از رسوبات سیل‌ها تشکیل شده است. بله، درست است؛ اما آیا باید تمدن حاضر در خوزستان را به دست سیل بسپاریم. احداث سدها البته مطلوب است؛ اما باید ببینیم چگونه از آن استفاده می‌‌کنیم.
2- به سبب آب فراوان سطح وسیعی از کشاورزی در استان ایجاد شده است. علاوه بر کشت و صنعت کارون و هفت‌تپه و امام خمینی کشت شالی (برنج) زمین‌های زیادی را در بر می‌‌گیرد.

زهکش این کشاورزی مستقیما عمدتا به رود کارون می‌‌ریزد و آب تمیز را آلوده می‌‌کند. در اصطلاح می‌‌گویند EC آب زیاد می‌‌شود و ازجمله در کارون حدود 2000 واحد EC ناشی از زهکش کشاورزی است.
3- فاضلاب‌های شهری مستقیما به رود کارون یا کرخه می‌‌ریزد و آب را آلوده می‌‌کند. حدود دو هزار واحد EC ناشی از فاضلاب‌های شهری است.
4- فاضلاب‌های صنعتی نیز مستقیما به رود کارون یا کرخه می‌‌ریزد و این فاضلاب‌ها باید تصفیه شود. می‌‌بینیم رودخانه را با فاضلاب اشتباه گرفته‌ایم. اگر بتوانیم این اصلاحات را کنیم که حتما باید انجام دهیم، گام بزرگی برداشته‌ایم.
5- احداث سد گتوند باعث شوری آب در حد هزار واحد (آب سطحی پشت سد و نه عمیق) می‌شود. مشکلات فعلی سد گتوند در‌حال‌حاضر نسبت به آینده بسیار ناچیز است و در این مورد نیاز به نگاهی آینده‌نگر است. البته این رقم در زمان عادی است؛ اما اگر سیلاب بیاید و دریچه‌های سد باز شود، حجم بسیار زیاد نمک خارج می‌‌شود.
6- برای شهرها بدون آنکه سیستم جامعی در استان تعبیه شده باشد، از محل رودخانه نزدیک به شهر استفاده می‌‌شود؛ بنابراین آب رودخانه مستقیما صرف مصرف انسان و دام می‌شود. ظاهرا طرح غدیر برای حل مسئله از سال 88 شروع شده؛ ولی تاکنون فقط 48 درصد پیشرفت داشته است. مثل طرح بزرگراه شمال که 30 سال است شروع شده و 30 سال دیگر به بهره‌برداری می‌‌رسد، مجریان و سیاست‌گذاران اصلا فکر تشنگی مردم را نکرده‌اند و طرح را فقط به‌عنوان کار اجرائی می‌‌بینند و نه حل مشکل مردم.
می‌‌بینیم که مسئله خوزستان فقط موضوع بی‌آبی و کم‌آبی (نوعا در جنوب خوزستان) نیست؛ بلکه حتی به لسان مقام معظم رهبری چنین جاری شد که ایشان در چند مرحله اعتبارات خاص برای آب و فاضلاب‌ها اختصاص داده‌اند؛ ولی عملی انجام نشده است (تصور کنید که استاندار سابق خوزستان در مقابل یک متقاضی به جای جواب‌دادن ذکر می‌‌گوید!). ما ادعا می‌‌کنیم که مسلمانیم، اما نمی‌‌فهمیم که وقتی خداوند در قرآن کریم می‌فرماید «و جعلنا من الماء کل شیء حی» بالاترین پدیده خلقت یعنی حیات را به آب گره می‌‌زند. آن‌گاه ما این‌همه به آب بی‌اعتنا هستیم. حتی اگر برق نداشته باشیم، می‌‌توانیم زندگی کنیم؛ ولی اگر آب نباشد، حیات ما به خطر می‌‌افتد. تصور کنید یک روز صبح از شیر آب منزل آب بیرون نیاید. بسیار صریح و واضع باید گفت فهم ما از درک ارزش آب غافلیم؛ وگرنه آب پنج سد را که به تهران گسیل داشته‌ایم، این‌همه با بی‌مبالاتی هدر نمی‌‌دادیم و فاضلاب تهران و تصفیه‌خانه آن را که پیش‌بینی می‌‌شود اتمام آن 30 سال دیگر به درازا بکشد و آن‌ وقت هم احتمالا از حیز انتفاع می‌‌افتد، به‌سرعت احداث و تکمیل می‌‌کردیم. اگر اراده‌ای به حل مسئله خوزستان، توسعه آن و بهبود وضع مردم و زیست آن داشته باشیم، خیلی ساده و خلاصه باید یک برنامه‌ریزی براساس موارد زیر انجام دهیم. البته کار در خوزستان بسیار مشکل است؛ ولی این مشکل در تهران حل نمی‌‌شود. در تهران می‌‌توان با نظر کارشناسان تصمیم‌گیری کرد و البته چون می‌‌توان به نیروهای محلی اعتماد کرد، کار را تعریف‌شده به آنان سپرد و تصمیماتی چنین اتخاذ کرد. البته در همین زمینه اخیرا پیشنهاد استادان دانشگاه در 9 بند ارائه شده که درخور‌توجه است و طبعا با دقت بیشتری ارائه شده؛ اما در اینجا یک نگاه اولیه و کلی به مسئله خواهیم داشت.
1- اگر طرح غدیر مناسب و کامل است، به هر طریق با کمترین زمان آن را اجرا کنیم و نه آنکه 12 سال از اجرای آن بگذرد و 48 درصد پیشرفت داشته باشیم.
2- آب مصرفی در شهرها تبدیل به فاضلاب می‌‌شود و به رودخانه می‌‌ریزد. چرا آن را تصفیه نکنیم؟ هم آب حاصل قابل استفاده است و هم از کود آن می‌‌توان استفاده کرد و رودخانه را هم آلوده نکرد.
3- هر واحد کشاورزی یا صنعتی باید موظف باشد پساب و فاضلاب خود را تصفیه کند. در بازدید از یکی از کارخانجات کاغذسازی اتریش در حدود 20 سال قبل رئیس کارخانه می‌‌گفت دولت ما را مجبور به تصفیه فاضلاب کرده است و صد میلیون دلار خرج آن کرده‌ایم. اگر این سه مورد انجام شود، کار بسیار بزرگی انجام شده است. نباید فکر هزینه دوستان را از تصمیم‌گیری باز دارد. منابع مالی را باید فراهم کرد؛ زیرا «نباید ما آب را گل بکنیم» حتی می‌‌توانیم هر‌کدام از طرح‌ها را برعهده بخش خصوصی بگذاریم تا اجرا و بهره‌برداری کند. استدلال نکنیم که بخش خصوصی سوء‌استفاده‌گر و دزد است که اگر هم باشد، بهتر از کسانی هستند که کاری نمی‌‌کنند و دزدی می‌‌کنند. به نظر می‌‌رسد این سه مورد شدنی باشد؛ گرچه گسترده است. آن وقت آب سالم در کارون و کرخه جریان خواهد داشت. به موازات این سه کار که به دلیل قابل تقسیم‌‌شدن به واحدهای مستقل انجام آن عملی و بسیار ضروری است، دو تصمیم دیگر باید اتخاذ شود.
1- تصمیم به انتخاب نوع کشت و شیوه کشت، داشت و برداشت محصولات عمدتا استراتژیک و شاید تراریخته. کارشناسان مخالف کشت تراریخته می‌‌دانند که نوع واردات ما از انواع تراریخته است و این عجیب است که واردات محصولات تراریخته آزاد است؛ اما کشت آن ممنوع!
به قول فوتبالی‌ها سه بر هیچ به نفع واردکننده! آیا می‌‌توانیم از رقم 25 میلیون تن محصولات کشاورزی وارداتی مقدار 10 میلیون تن از یک میلیون هکتار اراضی خوزستان محصول به دست آوریم؟ آیا نشدنی است؟ نظریه‌ای است که می‌‌گوید آبیاری نیشکر باید در تابستان و در زمان کم‌آبی صورت گیرد. به جای آن در کشت بهاره و پاییزه محصولات دیگر را می‌‌توان جانشین کرد. تا چه موقع باید به واردات اقدام کنیم. شاید اگر انجام ندهیم، شاید 10 سال دیگر 35 میلیون تن باید وارد کنیم. البته این کار به دلیل شرایط اجتماعی خوزستان بسیار سخت و نفس‌گیر است؛ ولی اگر بخواهد اجرا شود، طبعا اراده و ابزار لازم باید فراهم شود.

2- تصمیم بزرگ دیگر درباره سد گتوند است که بسیار سخت و حیاتی است. برخی می‌‌گویند این سد فقط 700 واحد به EC آب اضافه می‌‌کند (البته آب سطح دریاچه) اما طبق نظرات دیگر مقدار 10 میلیون تن نمک در کف دریاچه انباشته شده است و به‌عنوان یک بمب نمکی در خوزستان عمل خواهد کرد. جالب است که برخی اظهار می‌‌کنند که برق تولید‌شده به وسیله سد در سال‌های گذشته (فعلا که همه تجهیزات برقی به خاطر شوری آب نابوده شده است) بهایش از هزینه انجام‌شده برای سد بیشتر است. واقعا اگر معیار سنجش مفید‌بودن یک تشکیلات چنین باشد، ثابت می‌‌کند که از فیل تنها یک لوله دراز را می‌‌بینیم. یادمان باشد قیمت نخل‌هایی که آب گتوند آن را خشک کرده، چقدر است؟ اصلا بهایی برای آن متصور است؟ یادمان باشد خاک هزاران هکتار اراضی شور‌شده که هزاران سال صرف پدید‌آمدن آن بوده، چه میزان است؟ معیارهای این قضاوت ناقص حتما با هیچ معیار اسلامی، انسانی و اقتصادی قابل سنجش نیست.
بحث سد گتوند بسیار تخصصی و پیچیده است و هر اظهارنظر سطحی نظیر آنچه در سطور فوق آمده، ناکافی بوده و ممکن است انحرافی باشد و نیاز به مداقه کامل و دیده‌شدن نظرات کارشناسان مختلف (و نه منتخب!) دارد. حتی اگر مسیر کناری برای گذر رودخانه به جای ریختن آب به دریاچه سد را تأسیس کنیم، با تبخیر آب دریاچه، یک نمکزار وسیع در دل خوزستان ایجاد کرده‌ایم که بادهای نمکی خوزستان و شرق آن را نابود می‌‌کند؛ بنابراین نیاز به راه‌حل‌های علمی و کاملی احساس می‌‌شود. سخن آخر آنکه پریروز دریاچه ارومیه و آذربایجان و دیروز سیستان‌و‌بلوچستان مطرح بود و امروز خوزستان آنها را به فراموشی سپرده است و روزهای دیگر به‌تدریج یا ناگهانی دیگر نقاط کشور فریاد خواهند زد. پس به‌راستی استان‌های دیگر را فراموش نکنیم. مهم این است که فکرمان را بر چه چیز متمرکز کنیم.

برای کسی که در مسئله‌ای اشراف کامل ندارد، نوشتن و اظهارنظر می‌‌تواند کاملا نادرست از آب دربیاید؛ اما از آنجا که رسم شده هرکس به قول مولانا از فیل فقط قطعه‌ای از آن را ببیند و فیل را آن‌گونه که لمس می‌‌کند، توصیف کند و هیچ مرجعی نگاه جامع و سیستمی به مسئله نیندازد و حتی سازمان برنامه و بودجه که در حقیقت مسئول این نگاه است، مهر سکوت و البته با چاشنی لبخند اتوکشیده بر دهان بزند؛ بنابراین این جرئت در انسان پیدا می‌‌شود که حتی براساس اطلاعات ناقص نگاهی کلی بر فاکتورهای دخیل در یک مسئله بیندازد و اینک که مشکل آب خوزستان سر باز کرده است، این نگاه را به سوی خوزستان بگردانیم. البته به گواهی سلسله مقالات پی‌در‌پی حداقل از سال 94 و حتی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 96 که موضوع حفظ ایران شعار انتخاباتی این‌جانب بود و مطالب مربوط به آب و محیط زیست حرف اول همه نوشته‌ها بود، در اشاعه تفکر حفظ ایران و آب و خاک آن تلاش لازم را به عمل آورده و حتی بخش مهمی از تقویم سالانه از سال 94 به بعد که برای همه مقامات کشور ارسال می‌شد، به این امر اختصاص یافته است؛ اما ظاهرا کمتر کسی از مقامات به حل مشکلات کشور برای حفظ ایران و محیط زیست و زندگی آن می‌‌اندیشد. اینکه می‌‌گوییم ایران کشوری کم‌آب است و با این ادعا مسئولان خود را مبرا از عمل و خطا می‌کنند، واقعا امری ناپسند و نکوهیده است. بهتر است بگوییم ایران کشوری کم‌تدبیر است؛ و‌الا مانند بعضی کشورهای بی‌آب که اصلا آنها را دوست نداریم و در عین بی‌آبی مسئله آب را حل کرده‌اند، تدبیر لازم را می‌کردیم و مسئله کم‌آبی را که تبدیل به مسئله بی‌آبی در بسیاری نقاط می‌‌شود، حل می‌‌کردیم. شاید دولت بگوید که من آب را از دریای عمان با لوله به مشهد می‌‌رسانم. اینکه گران‌ترین و ناپایدارترین راه‌حل است و معلوم نیست که در پنج سال آینده نیاز به لوله جدید و آب چنین پرهزینه‌ای نداشته باشیم. باید پرسید با آب سالم داخل کشور چه کردید که حالا چنین می‌‌کنید. خوب است از بحث کلی درباره ایران اندکی فاصله بگیریم و برای مصداق حسب فضای روز خوزستان را مطرح نماییم. به طور کلی در خوزستان رودخانه‌های کارون و کرخه و جراحی و زهره و تعدادی دیگر رودخانه‌های کوچک و بزرگ بعضا با آب شور در جریان است و در بسیاری از سال‌ها آب مازاد به خلیج فارس می‌‌ریزد. در یک نگاه کلی می‌‌توانیم بگوییم آب بسیار گوارایی که از کوه‌های زاگرس سرچشمه می‌‌گیرد، در طول مسیر حدود 950 کیلومتری به آب شور تبدیل می‌‌شود و این یعنی بزرگ‌ترین کارخانه آب‌شور‌‌سازی دنیا که در ایران تأسیس شده است. اگر بخواهیم نگاه کلی به مسئله آب در خوزستان بیندازیم، به فاکتورهای زیر می‌‌رسیم. بدیهی است که ممکن است فاکتورهای دیگری هم وجود داشته باشد.

1- به طور کلی خوزستان حسب آنچه گذشت، از رودخانه‌های مختلفی سیراب می‌‌شود و سدهای مختلفی برای ذخیره آب، تولید برق و کنترل سیلاب‌ها احداث شده است. برخی می‌‌گویند چرا سد‌سازی کرده‌اید؟ قرن‌ها سدی وجود نداشته است و می‌‌گویند اصلا شبکه خوزستان از رسوبات سیل‌ها تشکیل شده است. بله، درست است؛ اما آیا باید تمدن حاضر در خوزستان را به دست سیل بسپاریم. احداث سدها البته مطلوب است؛ اما باید ببینیم چگونه از آن استفاده می‌‌کنیم.
2- به سبب آب فراوان سطح وسیعی از کشاورزی در استان ایجاد شده است. علاوه بر کشت و صنعت کارون و هفت‌تپه و امام خمینی کشت شالی (برنج) زمین‌های زیادی را در بر می‌‌گیرد.

زهکش این کشاورزی مستقیما عمدتا به رود کارون می‌‌ریزد و آب تمیز را آلوده می‌‌کند. در اصطلاح می‌‌گویند EC آب زیاد می‌‌شود و ازجمله در کارون حدود 2000 واحد EC ناشی از زهکش کشاورزی است.
3- فاضلاب‌های شهری مستقیما به رود کارون یا کرخه می‌‌ریزد و آب را آلوده می‌‌کند. حدود دو هزار واحد EC ناشی از فاضلاب‌های شهری است.
4- فاضلاب‌های صنعتی نیز مستقیما به رود کارون یا کرخه می‌‌ریزد و این فاضلاب‌ها باید تصفیه شود. می‌‌بینیم رودخانه را با فاضلاب اشتباه گرفته‌ایم. اگر بتوانیم این اصلاحات را کنیم که حتما باید انجام دهیم، گام بزرگی برداشته‌ایم.
5- احداث سد گتوند باعث شوری آب در حد هزار واحد (آب سطحی پشت سد و نه عمیق) می‌شود. مشکلات فعلی سد گتوند در‌حال‌حاضر نسبت به آینده بسیار ناچیز است و در این مورد نیاز به نگاهی آینده‌نگر است. البته این رقم در زمان عادی است؛ اما اگر سیلاب بیاید و دریچه‌های سد باز شود، حجم بسیار زیاد نمک خارج می‌‌شود.
6- برای شهرها بدون آنکه سیستم جامعی در استان تعبیه شده باشد، از محل رودخانه نزدیک به شهر استفاده می‌‌شود؛ بنابراین آب رودخانه مستقیما صرف مصرف انسان و دام می‌شود. ظاهرا طرح غدیر برای حل مسئله از سال 88 شروع شده؛ ولی تاکنون فقط 48 درصد پیشرفت داشته است. مثل طرح بزرگراه شمال که 30 سال است شروع شده و 30 سال دیگر به بهره‌برداری می‌‌رسد، مجریان و سیاست‌گذاران اصلا فکر تشنگی مردم را نکرده‌اند و طرح را فقط به‌عنوان کار اجرائی می‌‌بینند و نه حل مشکل مردم.
می‌‌بینیم که مسئله خوزستان فقط موضوع بی‌آبی و کم‌آبی (نوعا در جنوب خوزستان) نیست؛ بلکه حتی به لسان مقام معظم رهبری چنین جاری شد که ایشان در چند مرحله اعتبارات خاص برای آب و فاضلاب‌ها اختصاص داده‌اند؛ ولی عملی انجام نشده است (تصور کنید که استاندار سابق خوزستان در مقابل یک متقاضی به جای جواب‌دادن ذکر می‌‌گوید!). ما ادعا می‌‌کنیم که مسلمانیم، اما نمی‌‌فهمیم که وقتی خداوند در قرآن کریم می‌فرماید «و جعلنا من الماء کل شیء حی» بالاترین پدیده خلقت یعنی حیات را به آب گره می‌‌زند. آن‌گاه ما این‌همه به آب بی‌اعتنا هستیم. حتی اگر برق نداشته باشیم، می‌‌توانیم زندگی کنیم؛ ولی اگر آب نباشد، حیات ما به خطر می‌‌افتد. تصور کنید یک روز صبح از شیر آب منزل آب بیرون نیاید. بسیار صریح و واضع باید گفت فهم ما از درک ارزش آب غافلیم؛ وگرنه آب پنج سد را که به تهران گسیل داشته‌ایم، این‌همه با بی‌مبالاتی هدر نمی‌‌دادیم و فاضلاب تهران و تصفیه‌خانه آن را که پیش‌بینی می‌‌شود اتمام آن 30 سال دیگر به درازا بکشد و آن‌ وقت هم احتمالا از حیز انتفاع می‌‌افتد، به‌سرعت احداث و تکمیل می‌‌کردیم. اگر اراده‌ای به حل مسئله خوزستان، توسعه آن و بهبود وضع مردم و زیست آن داشته باشیم، خیلی ساده و خلاصه باید یک برنامه‌ریزی براساس موارد زیر انجام دهیم. البته کار در خوزستان بسیار مشکل است؛ ولی این مشکل در تهران حل نمی‌‌شود. در تهران می‌‌توان با نظر کارشناسان تصمیم‌گیری کرد و البته چون می‌‌توان به نیروهای محلی اعتماد کرد، کار را تعریف‌شده به آنان سپرد و تصمیماتی چنین اتخاذ کرد. البته در همین زمینه اخیرا پیشنهاد استادان دانشگاه در 9 بند ارائه شده که درخور‌توجه است و طبعا با دقت بیشتری ارائه شده؛ اما در اینجا یک نگاه اولیه و کلی به مسئله خواهیم داشت.
1- اگر طرح غدیر مناسب و کامل است، به هر طریق با کمترین زمان آن را اجرا کنیم و نه آنکه 12 سال از اجرای آن بگذرد و 48 درصد پیشرفت داشته باشیم.
2- آب مصرفی در شهرها تبدیل به فاضلاب می‌‌شود و به رودخانه می‌‌ریزد. چرا آن را تصفیه نکنیم؟ هم آب حاصل قابل استفاده است و هم از کود آن می‌‌توان استفاده کرد و رودخانه را هم آلوده نکرد.
3- هر واحد کشاورزی یا صنعتی باید موظف باشد پساب و فاضلاب خود را تصفیه کند. در بازدید از یکی از کارخانجات کاغذسازی اتریش در حدود 20 سال قبل رئیس کارخانه می‌‌گفت دولت ما را مجبور به تصفیه فاضلاب کرده است و صد میلیون دلار خرج آن کرده‌ایم. اگر این سه مورد انجام شود، کار بسیار بزرگی انجام شده است. نباید فکر هزینه دوستان را از تصمیم‌گیری باز دارد. منابع مالی را باید فراهم کرد؛ زیرا «نباید ما آب را گل بکنیم» حتی می‌‌توانیم هر‌کدام از طرح‌ها را برعهده بخش خصوصی بگذاریم تا اجرا و بهره‌برداری کند. استدلال نکنیم که بخش خصوصی سوء‌استفاده‌گر و دزد است که اگر هم باشد، بهتر از کسانی هستند که کاری نمی‌‌کنند و دزدی می‌‌کنند. به نظر می‌‌رسد این سه مورد شدنی باشد؛ گرچه گسترده است. آن وقت آب سالم در کارون و کرخه جریان خواهد داشت. به موازات این سه کار که به دلیل قابل تقسیم‌‌شدن به واحدهای مستقل انجام آن عملی و بسیار ضروری است، دو تصمیم دیگر باید اتخاذ شود.
1- تصمیم به انتخاب نوع کشت و شیوه کشت، داشت و برداشت محصولات عمدتا استراتژیک و شاید تراریخته. کارشناسان مخالف کشت تراریخته می‌‌دانند که نوع واردات ما از انواع تراریخته است و این عجیب است که واردات محصولات تراریخته آزاد است؛ اما کشت آن ممنوع!
به قول فوتبالی‌ها سه بر هیچ به نفع واردکننده! آیا می‌‌توانیم از رقم 25 میلیون تن محصولات کشاورزی وارداتی مقدار 10 میلیون تن از یک میلیون هکتار اراضی خوزستان محصول به دست آوریم؟ آیا نشدنی است؟ نظریه‌ای است که می‌‌گوید آبیاری نیشکر باید در تابستان و در زمان کم‌آبی صورت گیرد. به جای آن در کشت بهاره و پاییزه محصولات دیگر را می‌‌توان جانشین کرد. تا چه موقع باید به واردات اقدام کنیم. شاید اگر انجام ندهیم، شاید 10 سال دیگر 35 میلیون تن باید وارد کنیم. البته این کار به دلیل شرایط اجتماعی خوزستان بسیار سخت و نفس‌گیر است؛ ولی اگر بخواهد اجرا شود، طبعا اراده و ابزار لازم باید فراهم شود.

2- تصمیم بزرگ دیگر درباره سد گتوند است که بسیار سخت و حیاتی است. برخی می‌‌گویند این سد فقط 700 واحد به EC آب اضافه می‌‌کند (البته آب سطح دریاچه) اما طبق نظرات دیگر مقدار 10 میلیون تن نمک در کف دریاچه انباشته شده است و به‌عنوان یک بمب نمکی در خوزستان عمل خواهد کرد. جالب است که برخی اظهار می‌‌کنند که برق تولید‌شده به وسیله سد در سال‌های گذشته (فعلا که همه تجهیزات برقی به خاطر شوری آب نابوده شده است) بهایش از هزینه انجام‌شده برای سد بیشتر است. واقعا اگر معیار سنجش مفید‌بودن یک تشکیلات چنین باشد، ثابت می‌‌کند که از فیل تنها یک لوله دراز را می‌‌بینیم. یادمان باشد قیمت نخل‌هایی که آب گتوند آن را خشک کرده، چقدر است؟ اصلا بهایی برای آن متصور است؟ یادمان باشد خاک هزاران هکتار اراضی شور‌شده که هزاران سال صرف پدید‌آمدن آن بوده، چه میزان است؟ معیارهای این قضاوت ناقص حتما با هیچ معیار اسلامی، انسانی و اقتصادی قابل سنجش نیست.
بحث سد گتوند بسیار تخصصی و پیچیده است و هر اظهارنظر سطحی نظیر آنچه در سطور فوق آمده، ناکافی بوده و ممکن است انحرافی باشد و نیاز به مداقه کامل و دیده‌شدن نظرات کارشناسان مختلف (و نه منتخب!) دارد. حتی اگر مسیر کناری برای گذر رودخانه به جای ریختن آب به دریاچه سد را تأسیس کنیم، با تبخیر آب دریاچه، یک نمکزار وسیع در دل خوزستان ایجاد کرده‌ایم که بادهای نمکی خوزستان و شرق آن را نابود می‌‌کند؛ بنابراین نیاز به راه‌حل‌های علمی و کاملی احساس می‌‌شود. سخن آخر آنکه پریروز دریاچه ارومیه و آذربایجان و دیروز سیستان‌و‌بلوچستان مطرح بود و امروز خوزستان آنها را به فراموشی سپرده است و روزهای دیگر به‌تدریج یا ناگهانی دیگر نقاط کشور فریاد خواهند زد. پس به‌راستی استان‌های دیگر را فراموش نکنیم. مهم این است که فکرمان را بر چه چیز متمرکز کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها