|

از دارالفنون تا بنیاد فرهنگی رضوی

رحیم عبادی- عضو هیئت‌علمی دانشگاه فرهنگیان

آموزش‌وپرورش در هر نظام سیاسی و اجتماعی و حتی اعتقادی اصلی‌ترین مسئله آن نظام است، همچنان که مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله هر خانواده علاقه‌مند به پیشرفت و تعالی اهتمام همه‌جانبه به تعلیم و تربیت فرزندان خویش است. نکته مهم آن است که هر میزان توسعه‌یافتگی نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی جامعه و خانواده‌ها بیشتر باشد، اهمیت و جایگاه و موقعیت امر آموزش‌وپرورش در آن مجموعه اصلی‌تر و مهم‌تر است و از اولویت بیشتری برخوردار خواهد بود. آنچه محل پرسش است این است که چگونه آموزش‌وپرورش در ایران به‌ویژه از حیث مدیریت آموزشی تاکنون سیر قهقرایی داشته. دوست دیرینه ما جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم که برای ایشان از صمیم قلب آرزوی موفقیت داریم، متأسفانه در قدم اول در آموزش‌وپرورش نمره قبولی دریافت نکردند. ایشان با نگاه آزمون و خطا به مدیریت آموزش‌وپرورش به گزینش فردی برای تصدی مسئولیت وزارت آموزش‌وپرورش اقدام کردند که نه‌تنها موجب بلاتکلیفی آموزش‌وپرورش در حساس‌ترین زمان یعنی شهریور و مهرماه (بهار تعلیم‌وتربیت) شده‌اند بلکه این نگرانی را مضاعف کرده است که اصولا نگاه ایشان به مقوله آموزش‌وپرورش نگاه مبتنی بر کسب تجربه و انجام آزمون و خطا برای تحول است. این نگاه در طول برخی از دوره‌ها لطمات بزرگی به کیان آموزش‌وپرورش وارد کرده و جایگاه آموزش‌وپرورش را به‌شدت تنزل داده، تا آنجا که این تصور به وجود آمده که هرکس می‌تواند آموزش‌وپرورش را مدیریت و تصدی‌گری کند، اما چرا چنین شده است؟ ابتدا این آمارها را ملاحظه کنید: سنگاپور سکاندار رتبه اول در بین مدارس کشور‌های جهان است. در این کشور ۲۸ تا ۳۰ درصد از بودجه عمومی صرف مخارج آموزش می‌شود. نرخ باسوادی در این کشور ۹۶ درصد است و سرانه آموزشی هر دانش‌آموز، ١١هزار دلار است. یعنی دولت سنگاپور سالانه ۱۱ هزار دلار برای هر دانش‌آموز هزینه می‌کند. حقوق پایه معلمان نیز سالانه ۳۴هزارو۸۰۰ دلار است. سنگاپور در سال ۲۰۱۳ بعد از سوئیس دومین اقتصاد برتر جهان را داشت و اکنون نیز یکی از ببر‌های اقتصادی آسیا به شمار می‌رود و بی‌شک مهم‌ترین دلیلش این است که سیاست‌مداران آن به آموزش‌وپرورش به‌عنوان سرمایه‌ای می‌نگرند که اصلی‌ترین زیرساخت رشد اقتصادی است؛ زیرا سنگاپور در ابتدا جزیره‌ای فقیر و با آمار بالای بی‌سوادی بود. در سال ۱۹۶۵ (لی کوان یو) نخست‌وزیر این کشور به اهمیت آموزش‌وپرورش پی برد و عملا به ایجاد نظام آموزش شایسته‌سالار پرداخت. نظام آموزش‌وپرورش مطلوب، نظام اقتصادی مطلوب را تشکیل داد و رفته‌رفته، در کمتر از ۵۰ سال، آن جزیره فقیرنشین، تبدیل به یک قدرت اقتصادی در کل جهان شد. مدارس کره جنوبی در جهان رتبه سوم را دارد. نرخ سواد در این کشور تقریبا ۱۰۰ درصد است و می‌توان گفت یکی از دلایل آن، این است که آموزش ابتدایی برای مردم کره جنوبی اجباری است و تا 99 درصد رایگان است. مهم‌ترین وزارتخانه در کره جنوبی آموزش‌وپرورش است و درصد بالایی از درآمد ناخالص ملی در این کشور به سیستم آموزش‌وپرورش اختصاص می‌یابد. سرانه سالانه هر دانش‌آموز ۱۲ هزار و ۳۷۰ دلار است و میانگین حقوق سالانه معلمان نیز ۵۶ هزار و ۸۶۷ دلار است. کره‌ جنوبی یازدهمین اقتصاد برتر دنیا را دارد. ژاپن چهارمین کشور برتر دنیا در زمینه مسائل آموزشی است. در این کشور هیچ فرد بی‌سوادی وجود ندارد و مدت دوره تحصیلات اجباری، 9 سال است. در ژاپن امکان تحصیل در مدارس غیردولتی فراهم است. اما حدود 87,6 درصد از دانش‌آموزان در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند. سرانه هر دانش‌آموز 10 هزار دلار و میانگین سالانه حقوق معلمان هم ۵۱ هزار دلار است. ژاپن پس از ایالات متحده آمریکا و چین، مقام سوم اقتصاد برتر جهان را کسب کرده است. در کانادا، رتبه دهم جهان در آموزش، تحصیل در پایه‌های اول تا دوازدهم از بودجه عمومی دولت تأمین می‌شود و دانش‌آموزان شهریه پرداخت نمی‌کنند. البته در این کشور، مدرسه خصوصی هم وجود دارد. در کانادا در حدی به مسائل آموزشی اهمیت داده می‌شود که 17.6 درصد از سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور به دانش‌آموزان اختصاص یافته است و سرانه هر دانش‌آموز ۱۱هزار و ۲۰۷ دلار است. میانگین حقوق سالانه معلمان هم ۶۷ هزار دلار است. کانادا هم مانند بقیه کشور‌های صدرنشین در رتبه‌بندی مدارس جهان، جزء قدرت‌های برتر اقتصادی به‌شمار می‌آید و دهمین اقتصاد برتر جهان است. اکنون همه دانشمندان جهان معتقدند بین آموزش‌وپرورش و رشد اقتصادی کشور‌ها رابطه وجود دارد و تجربه کشور‌هایی مانند سنگاپور که با اصلاح نظام آموزش خود، به رشد اقتصادی مطلوبی رسیدند نیز این واقعیت را آشکارتر می‌کند.

حتی برخی از سیاست‌مداران کشور‌های توسعه‌نیافته هم اذعان کرده‌اند که هزینه‌کردن برای عدالت آموزشی، هزینه نیست و سرمایه‌گذاری برای توسعه‌ کشور است. و اما کشور ما، در بین ۷۶ کشور جهان، رتبه ۵۱ را کسب کرده است. با اینکه یکی از بند‌های برنامه ششم توسعه، ارتقای جایگاه آموزش‌وپرورش به مثابه مهم‌ترین نهاد تربیت نیروی انسانی است و در قانون اساسی کشورمان آموزش‌وپرورش رایگان است‌ اما در سال 98، 13.9 درصد از بودجه عمومی کشور، به وزارت آموزش‌وپرورش تعلق گرفت؛ درحالی‌که این بودجه در بسیاری از کشور‌ها حداقل بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از اعتبارات کشور را شامل می‌شود. بنا به نظر مسئولان، همین بودجه اندک هم همیشه با یک‌سوم کسری بسته می‌شود. برای مثال در سال ۹۸، با کسری ۱۵‌هزار میلیارد تومانی روبه‌رو بود.
1- شاید برخی همچنان تصور کنند که فقدان منابع کافی و تأمین اعتبارات مناسب موجب شده که آموزش‌وپرورش در ایران به نهاد هزینه‌ای تبدیل شده و از هرگونه سرمایه‌گذاری و نگاه توسعه‌ای محروم شود. اگرچه این رویکرد از معضلات دیرینه آموزش‌وپرورش در ایران بعد از انقلاب است و آمارهای فوق نیز مؤید این امر است‌ اما این مهم‌ترین مسئله آموزش‌وپرورش نیست، چه‌بسا در بسیاری از دوره‌های مدیریت با بودن منابع محدود کارکردهای مفیدی در آموزش‌وپرورش اتفاق افتاده است.
2- گروهی از كارشناسان آموزش‌وپرورش بیان می‌دارند که معضل اصلی آموزش‌وپرورش فقدان نیروهای متخصص و حرفه‌ای برای تدریس و تعمیق امر یادگیری است و به فرایند جذب، نگه‌داشتن و ارتقای شغلی معلمان ایرادات اساسی وارد می‌دانند. اگرچه این موضوع نیز از نارسایی‌های آموزش‌وپرورش ایران است اما در حقیقت باید اعتراف کرد که باوجود همه کاستی‌ها معلمان همیشه فداکارترین متولیان تعلیم‌وتربیت در آموزش‌وپرورش بوده و تلاش فراوانی برای دانش‌افزایی و روزآمدی و انجام مسئولیت‌های حرفه‌ای خود كرده‌اند، اگرچه اقتضای مسئولیت آنها نیاز به تلاش مضاعف دارد.
2- گروهی از دست‌اندرکاران آموزش‌وپرورش موضوع نگاه بخشی به آموزش‌وپرورش در کشور و به‌حاشیه‌راندن دستگاه آموزش‌وپرورش در برنامه‌های بین‌بخشی و ناممکن‌بودن استفاده از ظرفیت‌های ملی برای حل چالش‌های اساسی آموزش‌وپرورش را مسئله اصلی آموزش‌وپرورش بیان می‌کنند. اگرچه این معضل از مسائل آموزش‌وپرورش است‌ اما تجربه‌های گذشته نشان داده که صرفا با ارتقای تشکیلات‌ یا تعامل بین بخشی و حتی باوجود تشکیل عالی‌ترین نهاد بین بخشی با ریاست رئیس‌جمهور مانند شورای عالی آموزش‌وپرورش و برخورداری تقنینی این شورا باز‌هم بحران‌های اصلی آموزش‌وپرورش در سال‌های گذشته لاینحل مانده. جالب است بدانید رئیس‌جمهور سابق در طول هشت سال تصدی حتی یك بار در شورای عالی آموزش‌وپرورش كه ریاست آن بر عهده اوست شركت نكرده، حالا شیوه انتخاب وزرایش بماند.
3- بسیاری از دست‌اندرکاران امر مدیریتی در کشور مسئله اصلی آموزش‌وپرورش را عدم برخورداری نهاد تعلیم‌وتربیت کشور از مدیریت قوی، کارآمد و اثربخش معرفی می‌کنند و معتقدند چنانچه مدیران قوی تصدی آموزش‌وپرورش را عهده‌دار شوند، مسائل آموزش‌وپرورش حل‌وفصل خواهد شد. هرچند باید اعتراف کرد یکی از ضعف‌های اساسی حل‌نشدن چالش‌های اساسی آموزش‌وپرورش در 40 سال گذشته ضعف در مدیریت و راهبری آموزش‌وپرورش بوده است‌ اما همه می‌دانیم اگرچه مدیران قوی در مقاطعی تصدی آموزش‌وپرورش را عهده‌دار بوده‌اند اما میزان توفیق آنها محدود و معضلات اساسی در بسیاری از زمینه‌ها همچنان به قوت خود باقی است.
4- برخی از صاحب‌نظران و اندیشمندان تعلیم‌وتربیت به‌ویژه دوستداران تربیت اسلامی مانند وزیر پیشنهادی ناکام فعلی، معضل اساسی آموزش‌وپرورش را فقدان توجه به تعلیم‌وتربیت اسلامی و دینی می‌دانند و معتقدند نظام آموزش‌وپرورش فعلی محصول تفکر غرب است و تناسبی با نیازهای تعلیم‌وتربیت اسلامی ندارد. برای همین امر باید تحول در آموزش‌وپرورش را با رویکرد تعلیم‌وتربیت اسلامی آغاز کرد تا آموزش‌وپرورش به جایگاه حقیقی خود بازگردد.
5- اینجانب براساس دانش تعلیم‌وتربیت (مدیریت آموزشی) و تجربه تدریس در بیش از 50 سال و مسئولیت در رده‌های مختلف آموزش‌وپرورش (از دبیری تا سمت معاونت وزارت آموزش‌وپرورش) ضمن احترام به همه دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوت و مختلف باید اعلام کنم که در سال‌های گذشته مسئله اصلی آموزش‌وپرورش را فراتر از موارد مذکور و گمشده آن را در فقدان «مدیریت آموزشی» می‌دانم. آموزش‌وپرورش در این 40 سال در دو نوبت از چنین امتیازی برخوردار بوده است. مقطع اول زمان مدیریت شهید رجایی و مقطع دوم زمان تصدی آموزش‌وپرورش توسط دکتر نجفی است. شاهد ادعای اینجانب ارزیابی منصفانه شرایط بعد از انقلاب همه دست‌اندرکاران و کارشناسان آموزش‌وپرورش و نظام مدیریتی کشور است که این دو دوره را موفق‌ترین دوره‌های آموزش‌وپرورش می‌دانند. ادامه در صفحه 9

آموزش‌وپرورش در هر نظام سیاسی و اجتماعی و حتی اعتقادی اصلی‌ترین مسئله آن نظام است، همچنان که مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله هر خانواده علاقه‌مند به پیشرفت و تعالی اهتمام همه‌جانبه به تعلیم و تربیت فرزندان خویش است. نکته مهم آن است که هر میزان توسعه‌یافتگی نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی جامعه و خانواده‌ها بیشتر باشد، اهمیت و جایگاه و موقعیت امر آموزش‌وپرورش در آن مجموعه اصلی‌تر و مهم‌تر است و از اولویت بیشتری برخوردار خواهد بود. آنچه محل پرسش است این است که چگونه آموزش‌وپرورش در ایران به‌ویژه از حیث مدیریت آموزشی تاکنون سیر قهقرایی داشته. دوست دیرینه ما جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم که برای ایشان از صمیم قلب آرزوی موفقیت داریم، متأسفانه در قدم اول در آموزش‌وپرورش نمره قبولی دریافت نکردند. ایشان با نگاه آزمون و خطا به مدیریت آموزش‌وپرورش به گزینش فردی برای تصدی مسئولیت وزارت آموزش‌وپرورش اقدام کردند که نه‌تنها موجب بلاتکلیفی آموزش‌وپرورش در حساس‌ترین زمان یعنی شهریور و مهرماه (بهار تعلیم‌وتربیت) شده‌اند بلکه این نگرانی را مضاعف کرده است که اصولا نگاه ایشان به مقوله آموزش‌وپرورش نگاه مبتنی بر کسب تجربه و انجام آزمون و خطا برای تحول است. این نگاه در طول برخی از دوره‌ها لطمات بزرگی به کیان آموزش‌وپرورش وارد کرده و جایگاه آموزش‌وپرورش را به‌شدت تنزل داده، تا آنجا که این تصور به وجود آمده که هرکس می‌تواند آموزش‌وپرورش را مدیریت و تصدی‌گری کند، اما چرا چنین شده است؟ ابتدا این آمارها را ملاحظه کنید: سنگاپور سکاندار رتبه اول در بین مدارس کشور‌های جهان است. در این کشور ۲۸ تا ۳۰ درصد از بودجه عمومی صرف مخارج آموزش می‌شود. نرخ باسوادی در این کشور ۹۶ درصد است و سرانه آموزشی هر دانش‌آموز، ١١هزار دلار است. یعنی دولت سنگاپور سالانه ۱۱ هزار دلار برای هر دانش‌آموز هزینه می‌کند. حقوق پایه معلمان نیز سالانه ۳۴هزارو۸۰۰ دلار است. سنگاپور در سال ۲۰۱۳ بعد از سوئیس دومین اقتصاد برتر جهان را داشت و اکنون نیز یکی از ببر‌های اقتصادی آسیا به شمار می‌رود و بی‌شک مهم‌ترین دلیلش این است که سیاست‌مداران آن به آموزش‌وپرورش به‌عنوان سرمایه‌ای می‌نگرند که اصلی‌ترین زیرساخت رشد اقتصادی است؛ زیرا سنگاپور در ابتدا جزیره‌ای فقیر و با آمار بالای بی‌سوادی بود. در سال ۱۹۶۵ (لی کوان یو) نخست‌وزیر این کشور به اهمیت آموزش‌وپرورش پی برد و عملا به ایجاد نظام آموزش شایسته‌سالار پرداخت. نظام آموزش‌وپرورش مطلوب، نظام اقتصادی مطلوب را تشکیل داد و رفته‌رفته، در کمتر از ۵۰ سال، آن جزیره فقیرنشین، تبدیل به یک قدرت اقتصادی در کل جهان شد. مدارس کره جنوبی در جهان رتبه سوم را دارد. نرخ سواد در این کشور تقریبا ۱۰۰ درصد است و می‌توان گفت یکی از دلایل آن، این است که آموزش ابتدایی برای مردم کره جنوبی اجباری است و تا 99 درصد رایگان است. مهم‌ترین وزارتخانه در کره جنوبی آموزش‌وپرورش است و درصد بالایی از درآمد ناخالص ملی در این کشور به سیستم آموزش‌وپرورش اختصاص می‌یابد. سرانه سالانه هر دانش‌آموز ۱۲ هزار و ۳۷۰ دلار است و میانگین حقوق سالانه معلمان نیز ۵۶ هزار و ۸۶۷ دلار است. کره‌ جنوبی یازدهمین اقتصاد برتر دنیا را دارد. ژاپن چهارمین کشور برتر دنیا در زمینه مسائل آموزشی است. در این کشور هیچ فرد بی‌سوادی وجود ندارد و مدت دوره تحصیلات اجباری، 9 سال است. در ژاپن امکان تحصیل در مدارس غیردولتی فراهم است. اما حدود 87,6 درصد از دانش‌آموزان در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند. سرانه هر دانش‌آموز 10 هزار دلار و میانگین سالانه حقوق معلمان هم ۵۱ هزار دلار است. ژاپن پس از ایالات متحده آمریکا و چین، مقام سوم اقتصاد برتر جهان را کسب کرده است. در کانادا، رتبه دهم جهان در آموزش، تحصیل در پایه‌های اول تا دوازدهم از بودجه عمومی دولت تأمین می‌شود و دانش‌آموزان شهریه پرداخت نمی‌کنند. البته در این کشور، مدرسه خصوصی هم وجود دارد. در کانادا در حدی به مسائل آموزشی اهمیت داده می‌شود که 17.6 درصد از سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور به دانش‌آموزان اختصاص یافته است و سرانه هر دانش‌آموز ۱۱هزار و ۲۰۷ دلار است. میانگین حقوق سالانه معلمان هم ۶۷ هزار دلار است. کانادا هم مانند بقیه کشور‌های صدرنشین در رتبه‌بندی مدارس جهان، جزء قدرت‌های برتر اقتصادی به‌شمار می‌آید و دهمین اقتصاد برتر جهان است. اکنون همه دانشمندان جهان معتقدند بین آموزش‌وپرورش و رشد اقتصادی کشور‌ها رابطه وجود دارد و تجربه کشور‌هایی مانند سنگاپور که با اصلاح نظام آموزش خود، به رشد اقتصادی مطلوبی رسیدند نیز این واقعیت را آشکارتر می‌کند.

حتی برخی از سیاست‌مداران کشور‌های توسعه‌نیافته هم اذعان کرده‌اند که هزینه‌کردن برای عدالت آموزشی، هزینه نیست و سرمایه‌گذاری برای توسعه‌ کشور است. و اما کشور ما، در بین ۷۶ کشور جهان، رتبه ۵۱ را کسب کرده است. با اینکه یکی از بند‌های برنامه ششم توسعه، ارتقای جایگاه آموزش‌وپرورش به مثابه مهم‌ترین نهاد تربیت نیروی انسانی است و در قانون اساسی کشورمان آموزش‌وپرورش رایگان است‌ اما در سال 98، 13.9 درصد از بودجه عمومی کشور، به وزارت آموزش‌وپرورش تعلق گرفت؛ درحالی‌که این بودجه در بسیاری از کشور‌ها حداقل بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از اعتبارات کشور را شامل می‌شود. بنا به نظر مسئولان، همین بودجه اندک هم همیشه با یک‌سوم کسری بسته می‌شود. برای مثال در سال ۹۸، با کسری ۱۵‌هزار میلیارد تومانی روبه‌رو بود.
1- شاید برخی همچنان تصور کنند که فقدان منابع کافی و تأمین اعتبارات مناسب موجب شده که آموزش‌وپرورش در ایران به نهاد هزینه‌ای تبدیل شده و از هرگونه سرمایه‌گذاری و نگاه توسعه‌ای محروم شود. اگرچه این رویکرد از معضلات دیرینه آموزش‌وپرورش در ایران بعد از انقلاب است و آمارهای فوق نیز مؤید این امر است‌ اما این مهم‌ترین مسئله آموزش‌وپرورش نیست، چه‌بسا در بسیاری از دوره‌های مدیریت با بودن منابع محدود کارکردهای مفیدی در آموزش‌وپرورش اتفاق افتاده است.
2- گروهی از كارشناسان آموزش‌وپرورش بیان می‌دارند که معضل اصلی آموزش‌وپرورش فقدان نیروهای متخصص و حرفه‌ای برای تدریس و تعمیق امر یادگیری است و به فرایند جذب، نگه‌داشتن و ارتقای شغلی معلمان ایرادات اساسی وارد می‌دانند. اگرچه این موضوع نیز از نارسایی‌های آموزش‌وپرورش ایران است اما در حقیقت باید اعتراف کرد که باوجود همه کاستی‌ها معلمان همیشه فداکارترین متولیان تعلیم‌وتربیت در آموزش‌وپرورش بوده و تلاش فراوانی برای دانش‌افزایی و روزآمدی و انجام مسئولیت‌های حرفه‌ای خود كرده‌اند، اگرچه اقتضای مسئولیت آنها نیاز به تلاش مضاعف دارد.
2- گروهی از دست‌اندرکاران آموزش‌وپرورش موضوع نگاه بخشی به آموزش‌وپرورش در کشور و به‌حاشیه‌راندن دستگاه آموزش‌وپرورش در برنامه‌های بین‌بخشی و ناممکن‌بودن استفاده از ظرفیت‌های ملی برای حل چالش‌های اساسی آموزش‌وپرورش را مسئله اصلی آموزش‌وپرورش بیان می‌کنند. اگرچه این معضل از مسائل آموزش‌وپرورش است‌ اما تجربه‌های گذشته نشان داده که صرفا با ارتقای تشکیلات‌ یا تعامل بین بخشی و حتی باوجود تشکیل عالی‌ترین نهاد بین بخشی با ریاست رئیس‌جمهور مانند شورای عالی آموزش‌وپرورش و برخورداری تقنینی این شورا باز‌هم بحران‌های اصلی آموزش‌وپرورش در سال‌های گذشته لاینحل مانده. جالب است بدانید رئیس‌جمهور سابق در طول هشت سال تصدی حتی یك بار در شورای عالی آموزش‌وپرورش كه ریاست آن بر عهده اوست شركت نكرده، حالا شیوه انتخاب وزرایش بماند.
3- بسیاری از دست‌اندرکاران امر مدیریتی در کشور مسئله اصلی آموزش‌وپرورش را عدم برخورداری نهاد تعلیم‌وتربیت کشور از مدیریت قوی، کارآمد و اثربخش معرفی می‌کنند و معتقدند چنانچه مدیران قوی تصدی آموزش‌وپرورش را عهده‌دار شوند، مسائل آموزش‌وپرورش حل‌وفصل خواهد شد. هرچند باید اعتراف کرد یکی از ضعف‌های اساسی حل‌نشدن چالش‌های اساسی آموزش‌وپرورش در 40 سال گذشته ضعف در مدیریت و راهبری آموزش‌وپرورش بوده است‌ اما همه می‌دانیم اگرچه مدیران قوی در مقاطعی تصدی آموزش‌وپرورش را عهده‌دار بوده‌اند اما میزان توفیق آنها محدود و معضلات اساسی در بسیاری از زمینه‌ها همچنان به قوت خود باقی است.
4- برخی از صاحب‌نظران و اندیشمندان تعلیم‌وتربیت به‌ویژه دوستداران تربیت اسلامی مانند وزیر پیشنهادی ناکام فعلی، معضل اساسی آموزش‌وپرورش را فقدان توجه به تعلیم‌وتربیت اسلامی و دینی می‌دانند و معتقدند نظام آموزش‌وپرورش فعلی محصول تفکر غرب است و تناسبی با نیازهای تعلیم‌وتربیت اسلامی ندارد. برای همین امر باید تحول در آموزش‌وپرورش را با رویکرد تعلیم‌وتربیت اسلامی آغاز کرد تا آموزش‌وپرورش به جایگاه حقیقی خود بازگردد.
5- اینجانب براساس دانش تعلیم‌وتربیت (مدیریت آموزشی) و تجربه تدریس در بیش از 50 سال و مسئولیت در رده‌های مختلف آموزش‌وپرورش (از دبیری تا سمت معاونت وزارت آموزش‌وپرورش) ضمن احترام به همه دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوت و مختلف باید اعلام کنم که در سال‌های گذشته مسئله اصلی آموزش‌وپرورش را فراتر از موارد مذکور و گمشده آن را در فقدان «مدیریت آموزشی» می‌دانم. آموزش‌وپرورش در این 40 سال در دو نوبت از چنین امتیازی برخوردار بوده است. مقطع اول زمان مدیریت شهید رجایی و مقطع دوم زمان تصدی آموزش‌وپرورش توسط دکتر نجفی است. شاهد ادعای اینجانب ارزیابی منصفانه شرایط بعد از انقلاب همه دست‌اندرکاران و کارشناسان آموزش‌وپرورش و نظام مدیریتی کشور است که این دو دوره را موفق‌ترین دوره‌های آموزش‌وپرورش می‌دانند. ادامه در صفحه 9
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها