|

مهم‌تر از «بانيان وضع موجود»

حسین حقگو - ‌کارشناس اقتصادی

‌‌مردم ایران مانند تمام مردم جهان خواهان زندگی آرام توأم با آزادی و رفاه هستند؛ زندگی خالی از تبعیض و نابرابری و وجود فرصت‌های برابر برای بروز استعدادها و توانایی‌ها. هر فرد و نیروی اجتماعی و جریان سیاسی كه در جهت تحقق این مؤلفه‌ها گامی بردارد و برداشته باشد، در نظر مردم، قابل احترام و ستایش است و در خلاف آن مطرود و نامقبول. پس از سركارآمدن دولت سیزدهم، مسئولان این دولت ضمن ترسیم وضعیت ناگوار اقتصادی كشور، اصطلاح «بانیان وضع موجود» را باب كرده‌اند. مقصود از این اصطلاح ظاهرا مسئولان دولت سابق است كه مسبب وضعیت اقتصادی امروز قلمداد می‌شوند و نباید جایی در مدیریت مملكت داشته باشند: «نباید از بانیان وضع موجود در مدیریت‌ها استفاده کرد (آقای رئیسی در سفر به استان لرستان -20/9) و «بانیان و حامیان وضع موجود باید پاسخ‌گوی عملکرد خودشان در به‌وجودآمدن وضع موجود باشند» (سخنگوی دولت-24/9) و... . اما بانیان وضع موجود چه كسانی‌اند؟ آیا فقط دولت سابق در ایجاد وضعیت فعلی نقش و تأثیر داشته و باید پاسخ‌گو باشد یا مسئله فراتر از این حرف‌ها و دسته‌بندی‌های سیاسی و جناحی است؟! متوسط رشد زیر دو درصد و تورم 20 درصد و بی‌كاری بالای 10 درصد و روند نزولی و بی‌ثبات سرمایه‌گذاری و بهره‌وری و... در چهار دهه اخیر و سقوط درآمد سرانه مردم به اواسط دهه 50 خورشیدی رهاورد، دستاورد و نتیجه عملكرد چه فرد یا افراد و جریان‌هایی است؟! بروز ابرچالش‌های كسری شدید بودجه، ورشكستگی صندوق‌های تأمین اجتماعی و بازنشستگی، نابودی محیط زیست، ورشكستگی منابع آبی، شكاف عظیم طبقاتی، فقر گسترده و... نتیجه عملكرد چه كسانی است؟! به نظر می‌رسد از نگاه مردم تمام كسانی كه در این چند دهه عهده‌دار مسئولیتی در كشور بوده‌اند، فارغ از گرایش سیاسی‌شان (چپ، راست، اصلاح‌طلب، اصولگرا و...) از بانیان وضع وخیم اقتصادی امروز كشورند و هر یك به سهم خود باید پاسخ‌گوی عملكردشان باشند. بررسی عملكرد اقتصادی چهار دهه اخیر كشورمان نشان می‌دهد كه متأسفانه جریان‌های مختلف سیاسی هیچ‌یك كارنامه اقتصادی موفقی در این عرصه نداشته‌اند و البته كارنامه عملكرد راست‌گرایان محافظه‌كار و اصولگرا به‌مراتب ناموفق‌تر است! واقعیت آن است كه بحران اقتصاد ایران، بحرانی چندساله نیست و قدمتی حدود پنج دهه دارد. این وضعیت ماحصل انزواطلبی و نیمه‌بسته‌كردن درهای كشور به روی دنیای خارج، اضمحلال منابع با نامحدودپنداشتن آنها، تصور غلط از جایگاه دولت و فعال مایشا پنداشتن آن، صغیر و حاشیه دانستن مردم، دخالت تام و تمام در بازارها و برهم‌زدن نظام عرضه و تقاضا، سركوب قیمت‌ها، نفت‌محوری، خام‌فروشی و... بوده است و تا این مبانی اصلاح اساسی نشوند، در بر همان پاشنه می‌چرخد. به‌راستی كدام معضل و گره اقتصادی كشور در دهه‌های اخیر گشوده شده است؟

و مسبب حل‌نشدن این مسائل و مشكلات كدام جریان و نیروی سیاسی و تفكر اقتصادی بوده است؟ اینكه هنوز مشكل افزایش قیمت‌ها را می‌خواهیم با تعزیر گران‌فروشان و بستن مغازه‌ها و به شیوه علاالدوله در فلك‌كردن تاجران قند در بیش از یك قرن قبل حل كنیم، مسئولش چه كسی است؟! یا سیل ویرانگر یارانه‌ها كه در تضاد با بدیهیات منطق اقتصادی است، ماحصل كدام تفكر و كدام نیروی سیاسی است؟ یا سیاستی كه با چندنرخی‌كردن ارز و تعیین نرخ سود بانكی زیر نرخ تورم یا دورزدن تحریم‌ها یا قیمت‌گذاری دستوری و... انواع رانت‌ها، مفاسد و ناكارآمدی‌ها به فضای اقتصاد و زندگی و كار و كسب مردم تحمیل می‌كند از كدام آبشخور فكری سیراب می‌شود؟! به نظر مهم نه افراد بلكه راهی است كه رفته و همچنان می‌روند. بانیان وضعیت امروز نه چند میلیون كارمند و مدیر و بوروكرات دولتی بلكه راهبردها و سیاست‌های كلان اقتصادی و سیاسی است كه در قالب الگوها و شعارهای خودكفایی و جایگزینی واردات و بی‌نیازی از جهان و نفی علم، اقتصاد و بازار آزاد و نظام عرضه و تقاضا كشور را به لب پرتگاه برده است و اگر هرازگاهی نیز عزم و اراده و بند و قانونی برای رهایی اقتصاد و كاهش محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و... رشته می‌شود، به سبب اولویت سیاست بر اقتصاد پنبه می‌شود. بانیان وضع امروز همان نظریه‌پردازان و سیاست‌گذاران دیروز هستند كه امروزیان نیز در همان فضا تنفس می‌كنند؛ فضای دولتی، بسته و نفتی. فضا همان است، قدری آدم‌هایش عوض شده‌اند. یك قلم از بانیان وضعیت امروز نگرش پوپولیسم اقتصادی است. پوپولیسمی كه حدود صد هزار طرح نیمه‌تمام روی دست كشور گذاشته كه برای تكمیل آنها حداقل حدود 700 هزار میلیارد تومان نیاز است. طرح‌هایی كه در دوران دولت‌های مختلف كلنگ آنها زده شد اما بخش عمده‌ای از آنها مربوط به دولت‌های نهم و دهم (84- 92) بوده است؛ دولتی كه بسیاری از آنان اكنون در مسند وزارت، ریاست و... طراح و مجری دولت سیزدهم‌اند. امروز به نظر مهم‌تر از یافتن «بانیان وضع موجود» و درخواست پاسخ‌گویی آنان به مردم بابت عملكردشان، اهتمام جمعی و ملی برای شناخت، نقد و گذار از آن چارچوب فكری و نگرش اقتصادی است كه چنین جان‌سختانه و طی چند دهه بر گفتمان اقتصادی كشور حاكم بوده و نابودی و حیف‌و‌میل منابع را خودكفایی و محرومیت‌زدایی و عقب‌ماندگی و ركود را توسعه و پیشرفت جلوه‌گر کرده و می‌کند و سبب می‌شود تا مردم این سرزمین علی‌رغم قابلیت‌ها و توانمندی‌های بسیارشان از امكان آزادی، رفاه، فرصت‌های برابر و.... محروم شوند!.

‌‌مردم ایران مانند تمام مردم جهان خواهان زندگی آرام توأم با آزادی و رفاه هستند؛ زندگی خالی از تبعیض و نابرابری و وجود فرصت‌های برابر برای بروز استعدادها و توانایی‌ها. هر فرد و نیروی اجتماعی و جریان سیاسی كه در جهت تحقق این مؤلفه‌ها گامی بردارد و برداشته باشد، در نظر مردم، قابل احترام و ستایش است و در خلاف آن مطرود و نامقبول. پس از سركارآمدن دولت سیزدهم، مسئولان این دولت ضمن ترسیم وضعیت ناگوار اقتصادی كشور، اصطلاح «بانیان وضع موجود» را باب كرده‌اند. مقصود از این اصطلاح ظاهرا مسئولان دولت سابق است كه مسبب وضعیت اقتصادی امروز قلمداد می‌شوند و نباید جایی در مدیریت مملكت داشته باشند: «نباید از بانیان وضع موجود در مدیریت‌ها استفاده کرد (آقای رئیسی در سفر به استان لرستان -20/9) و «بانیان و حامیان وضع موجود باید پاسخ‌گوی عملکرد خودشان در به‌وجودآمدن وضع موجود باشند» (سخنگوی دولت-24/9) و... . اما بانیان وضع موجود چه كسانی‌اند؟ آیا فقط دولت سابق در ایجاد وضعیت فعلی نقش و تأثیر داشته و باید پاسخ‌گو باشد یا مسئله فراتر از این حرف‌ها و دسته‌بندی‌های سیاسی و جناحی است؟! متوسط رشد زیر دو درصد و تورم 20 درصد و بی‌كاری بالای 10 درصد و روند نزولی و بی‌ثبات سرمایه‌گذاری و بهره‌وری و... در چهار دهه اخیر و سقوط درآمد سرانه مردم به اواسط دهه 50 خورشیدی رهاورد، دستاورد و نتیجه عملكرد چه فرد یا افراد و جریان‌هایی است؟! بروز ابرچالش‌های كسری شدید بودجه، ورشكستگی صندوق‌های تأمین اجتماعی و بازنشستگی، نابودی محیط زیست، ورشكستگی منابع آبی، شكاف عظیم طبقاتی، فقر گسترده و... نتیجه عملكرد چه كسانی است؟! به نظر می‌رسد از نگاه مردم تمام كسانی كه در این چند دهه عهده‌دار مسئولیتی در كشور بوده‌اند، فارغ از گرایش سیاسی‌شان (چپ، راست، اصلاح‌طلب، اصولگرا و...) از بانیان وضع وخیم اقتصادی امروز كشورند و هر یك به سهم خود باید پاسخ‌گوی عملكردشان باشند. بررسی عملكرد اقتصادی چهار دهه اخیر كشورمان نشان می‌دهد كه متأسفانه جریان‌های مختلف سیاسی هیچ‌یك كارنامه اقتصادی موفقی در این عرصه نداشته‌اند و البته كارنامه عملكرد راست‌گرایان محافظه‌كار و اصولگرا به‌مراتب ناموفق‌تر است! واقعیت آن است كه بحران اقتصاد ایران، بحرانی چندساله نیست و قدمتی حدود پنج دهه دارد. این وضعیت ماحصل انزواطلبی و نیمه‌بسته‌كردن درهای كشور به روی دنیای خارج، اضمحلال منابع با نامحدودپنداشتن آنها، تصور غلط از جایگاه دولت و فعال مایشا پنداشتن آن، صغیر و حاشیه دانستن مردم، دخالت تام و تمام در بازارها و برهم‌زدن نظام عرضه و تقاضا، سركوب قیمت‌ها، نفت‌محوری، خام‌فروشی و... بوده است و تا این مبانی اصلاح اساسی نشوند، در بر همان پاشنه می‌چرخد. به‌راستی كدام معضل و گره اقتصادی كشور در دهه‌های اخیر گشوده شده است؟

و مسبب حل‌نشدن این مسائل و مشكلات كدام جریان و نیروی سیاسی و تفكر اقتصادی بوده است؟ اینكه هنوز مشكل افزایش قیمت‌ها را می‌خواهیم با تعزیر گران‌فروشان و بستن مغازه‌ها و به شیوه علاالدوله در فلك‌كردن تاجران قند در بیش از یك قرن قبل حل كنیم، مسئولش چه كسی است؟! یا سیل ویرانگر یارانه‌ها كه در تضاد با بدیهیات منطق اقتصادی است، ماحصل كدام تفكر و كدام نیروی سیاسی است؟ یا سیاستی كه با چندنرخی‌كردن ارز و تعیین نرخ سود بانكی زیر نرخ تورم یا دورزدن تحریم‌ها یا قیمت‌گذاری دستوری و... انواع رانت‌ها، مفاسد و ناكارآمدی‌ها به فضای اقتصاد و زندگی و كار و كسب مردم تحمیل می‌كند از كدام آبشخور فكری سیراب می‌شود؟! به نظر مهم نه افراد بلكه راهی است كه رفته و همچنان می‌روند. بانیان وضعیت امروز نه چند میلیون كارمند و مدیر و بوروكرات دولتی بلكه راهبردها و سیاست‌های كلان اقتصادی و سیاسی است كه در قالب الگوها و شعارهای خودكفایی و جایگزینی واردات و بی‌نیازی از جهان و نفی علم، اقتصاد و بازار آزاد و نظام عرضه و تقاضا كشور را به لب پرتگاه برده است و اگر هرازگاهی نیز عزم و اراده و بند و قانونی برای رهایی اقتصاد و كاهش محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و... رشته می‌شود، به سبب اولویت سیاست بر اقتصاد پنبه می‌شود. بانیان وضع امروز همان نظریه‌پردازان و سیاست‌گذاران دیروز هستند كه امروزیان نیز در همان فضا تنفس می‌كنند؛ فضای دولتی، بسته و نفتی. فضا همان است، قدری آدم‌هایش عوض شده‌اند. یك قلم از بانیان وضعیت امروز نگرش پوپولیسم اقتصادی است. پوپولیسمی كه حدود صد هزار طرح نیمه‌تمام روی دست كشور گذاشته كه برای تكمیل آنها حداقل حدود 700 هزار میلیارد تومان نیاز است. طرح‌هایی كه در دوران دولت‌های مختلف كلنگ آنها زده شد اما بخش عمده‌ای از آنها مربوط به دولت‌های نهم و دهم (84- 92) بوده است؛ دولتی كه بسیاری از آنان اكنون در مسند وزارت، ریاست و... طراح و مجری دولت سیزدهم‌اند. امروز به نظر مهم‌تر از یافتن «بانیان وضع موجود» و درخواست پاسخ‌گویی آنان به مردم بابت عملكردشان، اهتمام جمعی و ملی برای شناخت، نقد و گذار از آن چارچوب فكری و نگرش اقتصادی است كه چنین جان‌سختانه و طی چند دهه بر گفتمان اقتصادی كشور حاكم بوده و نابودی و حیف‌و‌میل منابع را خودكفایی و محرومیت‌زدایی و عقب‌ماندگی و ركود را توسعه و پیشرفت جلوه‌گر کرده و می‌کند و سبب می‌شود تا مردم این سرزمین علی‌رغم قابلیت‌ها و توانمندی‌های بسیارشان از امكان آزادی، رفاه، فرصت‌های برابر و.... محروم شوند!.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها