|

سیاست و زندگی بیولوژیک

ایده «زیست‌سیاست» از آغاز قرن جدید در توصیف مسائل گوناگونی استفاده شد: از جنگ علیه تروریسم پس از ١١ سپتامبر، شدت‌گرفتن نولیبرالیسم تا نوآوری‌های زیست‌پزشکی و زیست‌فناوری مثل تحقیقات سلول‌های بنیادین و پروژه ژنوم انسانی. مفهوم زیست‌سیاست در این مباحث عموما نوعی کلید تفسیری است برای تحلیل چگونگی ارتباط میان گسترش مرگ و ایجاد و حفظ حیات. همچنین از آن برای فهم این امر استفاده شده که تقلیل انسان‌ها به «زیست محض» (مثلا در ابوغریب و گوانتانامو) چگونه با راهبردهای مربوط به بهینه‌سازی و افزایش قابلیت‌های انسانی و امید به زندگی پیوند می‌خورد. نگرش تاریخی از زیست‌سیاست را نخستین‌بار میشل فوکو بسط داد. ولی معنای لغوی آن ظاهرا مشخص است و به سیاستی اشاره دارد که با زندگی سروکار دارد. بااین‌حال، زیست‌سیاست را باید ترکیبی دانست از دو واژه متضاد که معیاری دقیق برای محروم‌سازی بخشی از جمعیت است: یعنی سیاست فراتر از زندگی بیولوژیکی عمل می‌کند. زیست‌سیاست معانی متفاوتی دارد. اگرچه به‌طور مشخص در اوایل قرن بیستم در متون راست سنتی استفاده شد، از سوی نمایندگان چپ نو نیز به کار رفت. به‌تازگی کتابی به فارسی منتشر شده که درآمدی است پیشرفته بر زیست‌سیاست. از کتاب حاضر دو ترجمه منتشر شده است: نخست به همت نشر ثالث و سپس از سوی نشر مرکز. در کتاب حاضر ویژگی‌های زیستی انسان‌ها به شیوه‌هایی که پیش‌تر حتی تصور آن نیز وجود نداشت اندازه‌گیری، مشاهده و فهم می‌شود. به کمک این شیوه‌های نوین، هنجارهای زندگی تعریف، معیارهایی برای سنجش آن برقرار و ارزش‌های متعارف آن تعیین می‌شود. توماس لمکه در این کتاب نخستین بررسی جامع و نظام‌مند از تاریخ مفهوم زیست‌سیاست را فراهم می‌آورد، جایگاه آن را در بحث‌های نظری معاصر می‌کاود و اثری مقدماتی درباره‌ این موضوع پدید می‌آورد. لمکه، یکی از بهترین فوکوپژوهان، نه‌تنها در این کتاب تحلیلی جامع از مفهوم زیست‌سیاست فراهم کرده بلکه به کاربردها و نقدهای معاصر آن نیز می‌پردازد و افق‌های پژوهشی جدیدی را پیش‌روی خواننده می‌گذارد. لمکه استاد جامعه‌شناسی دانشگاه هایزنبرگ است و در دانشکده‌ علوم اجتماعی دانشگاه گوته در فرانکفورت آلمان بر زیست‌فناوری، طبیعت و جامعه کار می‌کند. زمینه‌های پژوهشی او عبارت‌اند از نظریه‌ی اجتماعی و سیاسی، زیست‌سیاست، و مطالعات اجتماعی ژنتیک و فناوری‌های تولیدمثلی.
این کتاب از منظومه تاریخی خاصی سر برآورده که در آن برخی از رویدادهای مهم اجتماعی و تاریخی بررسی می‌شود. این رویدادها مربوط به قرن جدید است. لمکه تاکید دارد اگرچه با استفاده از مفهوم زیست‌سیاست به بسیاری از پرسش‌های نظری و مسائل سیاسی مهم پرداخته شده، اغلب این مفهوم را به شیوه‌هایی ناسازگار و حتی متناقض به کار می‌برند. بااین‌حال، شدت و حدت این مباحث و اهمیت زیست‌سیاست نشانگر آن است که این اصطلاح بر جنبه‌ای اساسی از عصر کنونی دلالت دارد. اما تا همین اواخر برای بررسی معانی خاص زیست‌سیاست در نظریه‌های اجتماعی و فلسفه هیچ تلاشی صورت نگرفته بود. درحالی‌که تاکید دارد زیست‌سیاست در همه‌جا حاضر است، ولی برای زمینه‌یابی و مواجهه با مواضع نظری مختلف دخیل در این مباحث هیچ کوششی انجام نگرفته است. او با درنظرگرفتن این وضعیت می‌کوشد مروری نظام‌مند بر تاریخ مفهوم زیست‌سیاست و مناسبات آن با مباحث نظری معاصر ارائه کند.
در نظر لمکه زندگی به عاملی مستقل، عینی و قابل‌اندازه‌گیری و همچنین واقعیتی جمعی تبدیل شده که می‌توان آن را از موجودات زنده‌ انضمامی و تجربه‌های فردی منفرد متمایز کرد. او در این کتاب نشان می‌دهد که فهم ما از فرآیندهای زندگی، سازماندهی جمعیت‌ها و نیاز به حکومت بر افراد و گروه‌ها چگونه به اقداماتی برای اصلاح، طرد، بهنجارسازی و انضباط‌بخشی ختم می‌شود. لمکه خطرات و بحث‌های مربوط به زیست‌سیاست را مشخص می‌کند و از طریق تاریخ جامع این مفهوم، جایگاه آن را در بحث‌های نظری و جامعه‌شناختی دوران معاصر آشکار می‌کند. او در فصل اول به مفاهیم طبیعت‌گرایانه به‌عنوان گروهی ناهمگون از نظریه‌هایی می‌پردازد که شامل برداشت‌های اندام‌وارانگار از دولت در دهه نخست قرن بیستم، استدلال‌های نژادپرستانه در دوران ناسیونال‌سوسیالیسم و ایده‌های زیست‌شناختی‌نگرانه در علوم سیاسی معاصر می‌شود. در مقابل طبیعت‌گرایان، سیاست‌گرایان را قرار می‌دهد و در فصل دوم ابعاد گوناگون گفتار سیاست‌گرایانه را مطرح می‌کند. در نظر لمکه، هر دو تفسیر از فهم ابعاد اساسی فرایندهای زیست‌سیاسی ناتوانند. او در مقابل خوانش‌های طبیعت‌گرایانه و سیاست‌گرایانه برداشتی رابطه‌مند و تاریخ‌مند از زیست‌سیاست ارائه می‌کند که اولین‌بار فوکو مطرح کرده بود. در فصل سوم به ابعاد مختلف مفهوم زیست‌سیاست در آثار فوکو می‌پردازد. در فصول بعدی دریافت‌ها از مفهوم فوکویی زیست‌سیاست و تلاش برای اصلاح آن بررسی می‌شود. لمکه به آثار آگامبن، نگری و هارت اشاره می‌کند و آن‌ها را مهم‌ترین تلاش‌ها برای صورت‌بندی مجدد مفهوم فوکویی زیست‌سیاست می‌داند. در فصل چهارم و پنجم سهم هر یک از این دیدگاه‌ها را تحلیل می‌کند. نویسنده در فصول بعدی دو خط فکری عمده را بررسی می‌کند که آثار زیست‌سیاسی فوکو را پی گرفته‌اند: خط فکری اول، با تمرکز بر «نحوه سیاست» نشان می‌دهد چگونه می‌توان زیست‌سیاست را به‌لحاظ تاریخی و تحلیلی از اشکال کلاسیک بازنمایی و ارائه سیاست متمایز کرد. فصل ششم بر کارهای اگنس هلر و فرنتس فهر تمرکز دارد. آنها بر این باورند که در اثر اهمیت فزاینده مسائل زیست‌ سیاسی شاهد پس‌رفت سیاست هستیم. خط فکری دوم، بر «ماهیت زیست مادی» تمرکز دارد و نشان می‌دهد بهبود دسترسی زیستن‌ فناورانه به فرآیندهای زیستی و بدن انسان چگونه بنیان، ابزار و اهداف دخالت‌های زیست‌سیاسی را متحول کرده‌اند. فصل هفتم به این خط فکری می‌پردازد. در فصل هشتم به بررسی حوزه‌ای مغفول‌مانده در زیست‌سیاست اختصاص دارد. در این فصل مجموعه‌ای از مفاهیم نظری ارائه می‌شود که بنا بر آن‌ها نمی‌توان زیست‌سیاست را از اقتصادی‌کردن زندگی جدا کرد. در فصل آخر نیز تجدیدنظرها و اصلاحات متعددی که بر مفهوم فوکویی زیست‌سیاست اعمال شده با یکدیگر تلفیق می‌شود. هدف لمکه تبیین اهمیت نظری این رویکرد تحقیقاتی است. ازاین‌رو، در آخر تفاوت این چارچوب تحلیلی را با گفتار زیست‌اخلاقی نشان می‌دهد.

ایده «زیست‌سیاست» از آغاز قرن جدید در توصیف مسائل گوناگونی استفاده شد: از جنگ علیه تروریسم پس از ١١ سپتامبر، شدت‌گرفتن نولیبرالیسم تا نوآوری‌های زیست‌پزشکی و زیست‌فناوری مثل تحقیقات سلول‌های بنیادین و پروژه ژنوم انسانی. مفهوم زیست‌سیاست در این مباحث عموما نوعی کلید تفسیری است برای تحلیل چگونگی ارتباط میان گسترش مرگ و ایجاد و حفظ حیات. همچنین از آن برای فهم این امر استفاده شده که تقلیل انسان‌ها به «زیست محض» (مثلا در ابوغریب و گوانتانامو) چگونه با راهبردهای مربوط به بهینه‌سازی و افزایش قابلیت‌های انسانی و امید به زندگی پیوند می‌خورد. نگرش تاریخی از زیست‌سیاست را نخستین‌بار میشل فوکو بسط داد. ولی معنای لغوی آن ظاهرا مشخص است و به سیاستی اشاره دارد که با زندگی سروکار دارد. بااین‌حال، زیست‌سیاست را باید ترکیبی دانست از دو واژه متضاد که معیاری دقیق برای محروم‌سازی بخشی از جمعیت است: یعنی سیاست فراتر از زندگی بیولوژیکی عمل می‌کند. زیست‌سیاست معانی متفاوتی دارد. اگرچه به‌طور مشخص در اوایل قرن بیستم در متون راست سنتی استفاده شد، از سوی نمایندگان چپ نو نیز به کار رفت. به‌تازگی کتابی به فارسی منتشر شده که درآمدی است پیشرفته بر زیست‌سیاست. از کتاب حاضر دو ترجمه منتشر شده است: نخست به همت نشر ثالث و سپس از سوی نشر مرکز. در کتاب حاضر ویژگی‌های زیستی انسان‌ها به شیوه‌هایی که پیش‌تر حتی تصور آن نیز وجود نداشت اندازه‌گیری، مشاهده و فهم می‌شود. به کمک این شیوه‌های نوین، هنجارهای زندگی تعریف، معیارهایی برای سنجش آن برقرار و ارزش‌های متعارف آن تعیین می‌شود. توماس لمکه در این کتاب نخستین بررسی جامع و نظام‌مند از تاریخ مفهوم زیست‌سیاست را فراهم می‌آورد، جایگاه آن را در بحث‌های نظری معاصر می‌کاود و اثری مقدماتی درباره‌ این موضوع پدید می‌آورد. لمکه، یکی از بهترین فوکوپژوهان، نه‌تنها در این کتاب تحلیلی جامع از مفهوم زیست‌سیاست فراهم کرده بلکه به کاربردها و نقدهای معاصر آن نیز می‌پردازد و افق‌های پژوهشی جدیدی را پیش‌روی خواننده می‌گذارد. لمکه استاد جامعه‌شناسی دانشگاه هایزنبرگ است و در دانشکده‌ علوم اجتماعی دانشگاه گوته در فرانکفورت آلمان بر زیست‌فناوری، طبیعت و جامعه کار می‌کند. زمینه‌های پژوهشی او عبارت‌اند از نظریه‌ی اجتماعی و سیاسی، زیست‌سیاست، و مطالعات اجتماعی ژنتیک و فناوری‌های تولیدمثلی.
این کتاب از منظومه تاریخی خاصی سر برآورده که در آن برخی از رویدادهای مهم اجتماعی و تاریخی بررسی می‌شود. این رویدادها مربوط به قرن جدید است. لمکه تاکید دارد اگرچه با استفاده از مفهوم زیست‌سیاست به بسیاری از پرسش‌های نظری و مسائل سیاسی مهم پرداخته شده، اغلب این مفهوم را به شیوه‌هایی ناسازگار و حتی متناقض به کار می‌برند. بااین‌حال، شدت و حدت این مباحث و اهمیت زیست‌سیاست نشانگر آن است که این اصطلاح بر جنبه‌ای اساسی از عصر کنونی دلالت دارد. اما تا همین اواخر برای بررسی معانی خاص زیست‌سیاست در نظریه‌های اجتماعی و فلسفه هیچ تلاشی صورت نگرفته بود. درحالی‌که تاکید دارد زیست‌سیاست در همه‌جا حاضر است، ولی برای زمینه‌یابی و مواجهه با مواضع نظری مختلف دخیل در این مباحث هیچ کوششی انجام نگرفته است. او با درنظرگرفتن این وضعیت می‌کوشد مروری نظام‌مند بر تاریخ مفهوم زیست‌سیاست و مناسبات آن با مباحث نظری معاصر ارائه کند.
در نظر لمکه زندگی به عاملی مستقل، عینی و قابل‌اندازه‌گیری و همچنین واقعیتی جمعی تبدیل شده که می‌توان آن را از موجودات زنده‌ انضمامی و تجربه‌های فردی منفرد متمایز کرد. او در این کتاب نشان می‌دهد که فهم ما از فرآیندهای زندگی، سازماندهی جمعیت‌ها و نیاز به حکومت بر افراد و گروه‌ها چگونه به اقداماتی برای اصلاح، طرد، بهنجارسازی و انضباط‌بخشی ختم می‌شود. لمکه خطرات و بحث‌های مربوط به زیست‌سیاست را مشخص می‌کند و از طریق تاریخ جامع این مفهوم، جایگاه آن را در بحث‌های نظری و جامعه‌شناختی دوران معاصر آشکار می‌کند. او در فصل اول به مفاهیم طبیعت‌گرایانه به‌عنوان گروهی ناهمگون از نظریه‌هایی می‌پردازد که شامل برداشت‌های اندام‌وارانگار از دولت در دهه نخست قرن بیستم، استدلال‌های نژادپرستانه در دوران ناسیونال‌سوسیالیسم و ایده‌های زیست‌شناختی‌نگرانه در علوم سیاسی معاصر می‌شود. در مقابل طبیعت‌گرایان، سیاست‌گرایان را قرار می‌دهد و در فصل دوم ابعاد گوناگون گفتار سیاست‌گرایانه را مطرح می‌کند. در نظر لمکه، هر دو تفسیر از فهم ابعاد اساسی فرایندهای زیست‌سیاسی ناتوانند. او در مقابل خوانش‌های طبیعت‌گرایانه و سیاست‌گرایانه برداشتی رابطه‌مند و تاریخ‌مند از زیست‌سیاست ارائه می‌کند که اولین‌بار فوکو مطرح کرده بود. در فصل سوم به ابعاد مختلف مفهوم زیست‌سیاست در آثار فوکو می‌پردازد. در فصول بعدی دریافت‌ها از مفهوم فوکویی زیست‌سیاست و تلاش برای اصلاح آن بررسی می‌شود. لمکه به آثار آگامبن، نگری و هارت اشاره می‌کند و آن‌ها را مهم‌ترین تلاش‌ها برای صورت‌بندی مجدد مفهوم فوکویی زیست‌سیاست می‌داند. در فصل چهارم و پنجم سهم هر یک از این دیدگاه‌ها را تحلیل می‌کند. نویسنده در فصول بعدی دو خط فکری عمده را بررسی می‌کند که آثار زیست‌سیاسی فوکو را پی گرفته‌اند: خط فکری اول، با تمرکز بر «نحوه سیاست» نشان می‌دهد چگونه می‌توان زیست‌سیاست را به‌لحاظ تاریخی و تحلیلی از اشکال کلاسیک بازنمایی و ارائه سیاست متمایز کرد. فصل ششم بر کارهای اگنس هلر و فرنتس فهر تمرکز دارد. آنها بر این باورند که در اثر اهمیت فزاینده مسائل زیست‌ سیاسی شاهد پس‌رفت سیاست هستیم. خط فکری دوم، بر «ماهیت زیست مادی» تمرکز دارد و نشان می‌دهد بهبود دسترسی زیستن‌ فناورانه به فرآیندهای زیستی و بدن انسان چگونه بنیان، ابزار و اهداف دخالت‌های زیست‌سیاسی را متحول کرده‌اند. فصل هفتم به این خط فکری می‌پردازد. در فصل هشتم به بررسی حوزه‌ای مغفول‌مانده در زیست‌سیاست اختصاص دارد. در این فصل مجموعه‌ای از مفاهیم نظری ارائه می‌شود که بنا بر آن‌ها نمی‌توان زیست‌سیاست را از اقتصادی‌کردن زندگی جدا کرد. در فصل آخر نیز تجدیدنظرها و اصلاحات متعددی که بر مفهوم فوکویی زیست‌سیاست اعمال شده با یکدیگر تلفیق می‌شود. هدف لمکه تبیین اهمیت نظری این رویکرد تحقیقاتی است. ازاین‌رو، در آخر تفاوت این چارچوب تحلیلی را با گفتار زیست‌اخلاقی نشان می‌دهد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها