|

دوباره سعدي

احمد مسجدجامعي . عضو شوراي شهر تهران

ارديبهشت يادآور سعدي است و قبر او در همان محل خانه يا خانقاهش از دورترين زمان‌ها در ايام گل و گلباران زيارتگاه خاص و عام بوده است. در کنار مزار او بسياري از بزرگان آرميده‌اند. سعدي تأليف گلستان را در فصل بهار در «اول ارديبهشت‌ماه جلالي» آغاز کرد و چنان که خود مي‌گويد، هنوز از گل بوستان بقيتي باقي بود که آن را به پايان رساند. احتمالا پيش از آغاز پاييز زمان پايان اين کتاب اوست. همين اول ارديبهشت جلالي است که در آثار سعدي مي‌توان يافت و همين را مبناي روز سعدي در تقويم ملي قرار داده‌ايم؛ به‌ويژه آنکه سعدي در آثار باقي‌مانده، بيشتر با همين کتاب پر از حکمت، ادب، نظم و نثر شناخته مي‌شود. تعدد نسخ گلستان و بوستان به اين دليل رخ داده که در بخش عظيمي از عالم اسلام، اين کتاب‌ها متن درسي مدارس و مکتب‌خانه‌ها بوده و تا دهه‌هاي 30 و 40 نیز ادامه داشته است. گفته‌‌اند مرحوم امام خميني نيز که دستي در شعر و شاعري و کتاب و نويسندگي داشت و به خط تحريري خوشي مي‌نوشت، در جلسه‌اي که گروهي از بزرگان جمع بودند، به مناسبتي سعدي را استاد مسلم سخن و شاعرترين شاعران زبان فارسي دانسته بود و در تفاوت او با حافظ گفته بود: خود من خيلي به حافظ علاقه دارم، ولي از جنبه قوت شاعري، سعدي را برتر مي‌دانم؛ علاوه بر آنکه از حافظ نثري در دست نيست، سعدي در غزل، مثنوي و نثر شاعري سرآمد است.

شايد نگاه امام متأثر از ديدگاه سعدي به قواعد ملک‌داري نيز باشد؛ مثلا تعابيري مانند سه چيز پايدار نماند؛ مال بي‌سخاوت، علم بي‌بحث و ملک بي‌سياست. که در اينجا سياست در معناي تدبير است. در بين سياست‌مداران پيشين، توجه به آثار سعدي چشمگير بود. نسخه‌اي از بوستان سعدي به‌طور کامل به خط زيباي احمد قوام‌السلطنه، نخست‌وزير مشهور ايران، موجود است که در وقت کتابت در جواني با سمت دبيري و منشي‌گري دربار به کار اشتغال داشت و فرمان مشروطيت و مناجات‌نامه علي اميرالمؤمنين نيز به خط او موجود است.محمدعلي فروغي که بيشتر وقت او در حوزه ادبيات صرف تصحيح و انتشار آثار سعدي شد و جشن هفتصدمين سال تصنيف گلستان هم به ابتکار او انجام شد، دلبستگي خاصي به سعدي داشت که از مطالبي که مستقلا درباره سعدي نوشته است، کاملا پيداست. در جهان هيچ ايراني فرزانه‌اي مانند سعدي شناخته‌شده نيست. در فهرست‌هاي نسخ خطي مربوط به نقاط گوناگون جهان، بي‌شک نسخه‌هاي متعددی از گلستان، بوستان و غزليات سعدي هست که بسياري از آنها از نظر هنري برجسته و ممتاز هستند؛ مثلا يکي از قديمي‌ترين نسخه‌هاي گلستان به خط خوش‌نويس مشهور ياقوت مستعصمي است که بخشي از آن باقي مانده است.کمتر کتابي در زبان فارسي سراغ داريم که تا اين اندازه به زبان‌هاي مختلف ترجمه شده باشد و اين نشان مي‌دهد که پيام سعدي وراي زمان و زبان است و با خرد، هستي و عواطف انسان‌ها پيوند برقرار مي‌کند. مرحوم حبيب يغمايي از قول فروغي از جلسه‌اي در جامعه ملل متفق (قبل از تشکيل سازمان ملل متحد) ياد مي‌کند که در کنار نماينده يکي از کشورها نشسته بوده، از او مي‌پرسد که از کدام کشور آمده‌اي؟ و فروغي مي‌گويد هرچه من کوشش کردم ايران يا فارس يا پرشين را به او معرفي کنم، نشناخت و سرانجام خودش گفت شما از سرزمين سعدي هستي؟ سعدي به‌ويژه در گلستان، دو حکمت ايراني و اسلامي را درهم آميخته است و مي‌توان گفت کتاب گلستان در واقع گونه‌اي سياست‌نامه است براي تدبيرهاي شخصي و جمعي و تقريبا براي هر مشکلي تدبيري به دست مي‌دهد.
سعدي از معدود شاعراني است که در دوره خود جهاني شد و حيطه شهرتش حتي چين و شام را درنورديد. در سفرنامه ابن‌بطوطه هست که در همان حوالي حيات سعدي، شعر او را در چين گروهي از ملوانان مي‌خواندند و او اين شعر را عينا در دفتر خود که يکسره به عربي است، به فارسي ثبت کرد:
تا دل به مهرت داده‌ام در بحر غم افتاده‌ام
چون در نماز استاده‌ام گويي به محراب اندري
انتخاب اين شعر از سوي ملوانان، بسيار هوشمندانه است؛ زيرا از يک سو با فرهنگ پاروزدن هماهنگي دارد و از سوي ديگر از بحر غم سخن به ميان مي‌آورد که زبان حال دريانوردان درياي خطرناک چين است.
خود سعدي نمونه‌هايي از شهرتش را در کاشغر يعني استان مسلمان‌نشين سين‌کيانگ در چين و جامع دمشق و بغداد نشان داده است. هنوز هم در آناتولي زبان سعدي به‌عنوان بخشي از زبان دين است؛ چنان‌که در شبه‌قاره هند، چنين حکمي درست درمي‌آيد و اين حضور سعدي تا مالزي و اندونزي نيز ادامه دارد. پس مي‌توان و بايد حکمت سعدي را در کليات آن، سرلوحه زندگي قرار داد و به اين شعر که «بني‌آدم اعضاي يک پيکرند» گوش سپرد و به جان پذيرفت که «تن آدمي شريف است به جان آدميت». اين شعر سعدي را که به قول حبيب يغمايي با خواندن آن اشک از چشم فروغي روان شد، با هم مرور کنيم:
بخت آيينه ندارم که در آن مي‌نگري
خاک بازار نيرزم که بر او مي‌گذري
من چنان عاشق رويت که ز خود بي‌خبرم
تو چنان فتنه‌ خويشي که ز ما بي‌خبري
و براي حسن‌ختام، اين شعر ديگر سعدي نيز دلنشين است:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنيمت شمر اي‌دوست دم عيسي صبح
تا دل مرده مگر زنده کني کاين دم از اوست
و جالب است که استاد محمدتقي جعفري نقل کرده آيت‌الله مطهري آن را به‌عنوان بهترين شعري که خوانده ذکر کرده است؛ «مولاناشناس» از «حافظ‌شناس» شعر سعدي را نقل کرده است.

ارديبهشت يادآور سعدي است و قبر او در همان محل خانه يا خانقاهش از دورترين زمان‌ها در ايام گل و گلباران زيارتگاه خاص و عام بوده است. در کنار مزار او بسياري از بزرگان آرميده‌اند. سعدي تأليف گلستان را در فصل بهار در «اول ارديبهشت‌ماه جلالي» آغاز کرد و چنان که خود مي‌گويد، هنوز از گل بوستان بقيتي باقي بود که آن را به پايان رساند. احتمالا پيش از آغاز پاييز زمان پايان اين کتاب اوست. همين اول ارديبهشت جلالي است که در آثار سعدي مي‌توان يافت و همين را مبناي روز سعدي در تقويم ملي قرار داده‌ايم؛ به‌ويژه آنکه سعدي در آثار باقي‌مانده، بيشتر با همين کتاب پر از حکمت، ادب، نظم و نثر شناخته مي‌شود. تعدد نسخ گلستان و بوستان به اين دليل رخ داده که در بخش عظيمي از عالم اسلام، اين کتاب‌ها متن درسي مدارس و مکتب‌خانه‌ها بوده و تا دهه‌هاي 30 و 40 نیز ادامه داشته است. گفته‌‌اند مرحوم امام خميني نيز که دستي در شعر و شاعري و کتاب و نويسندگي داشت و به خط تحريري خوشي مي‌نوشت، در جلسه‌اي که گروهي از بزرگان جمع بودند، به مناسبتي سعدي را استاد مسلم سخن و شاعرترين شاعران زبان فارسي دانسته بود و در تفاوت او با حافظ گفته بود: خود من خيلي به حافظ علاقه دارم، ولي از جنبه قوت شاعري، سعدي را برتر مي‌دانم؛ علاوه بر آنکه از حافظ نثري در دست نيست، سعدي در غزل، مثنوي و نثر شاعري سرآمد است.

شايد نگاه امام متأثر از ديدگاه سعدي به قواعد ملک‌داري نيز باشد؛ مثلا تعابيري مانند سه چيز پايدار نماند؛ مال بي‌سخاوت، علم بي‌بحث و ملک بي‌سياست. که در اينجا سياست در معناي تدبير است. در بين سياست‌مداران پيشين، توجه به آثار سعدي چشمگير بود. نسخه‌اي از بوستان سعدي به‌طور کامل به خط زيباي احمد قوام‌السلطنه، نخست‌وزير مشهور ايران، موجود است که در وقت کتابت در جواني با سمت دبيري و منشي‌گري دربار به کار اشتغال داشت و فرمان مشروطيت و مناجات‌نامه علي اميرالمؤمنين نيز به خط او موجود است.محمدعلي فروغي که بيشتر وقت او در حوزه ادبيات صرف تصحيح و انتشار آثار سعدي شد و جشن هفتصدمين سال تصنيف گلستان هم به ابتکار او انجام شد، دلبستگي خاصي به سعدي داشت که از مطالبي که مستقلا درباره سعدي نوشته است، کاملا پيداست. در جهان هيچ ايراني فرزانه‌اي مانند سعدي شناخته‌شده نيست. در فهرست‌هاي نسخ خطي مربوط به نقاط گوناگون جهان، بي‌شک نسخه‌هاي متعددی از گلستان، بوستان و غزليات سعدي هست که بسياري از آنها از نظر هنري برجسته و ممتاز هستند؛ مثلا يکي از قديمي‌ترين نسخه‌هاي گلستان به خط خوش‌نويس مشهور ياقوت مستعصمي است که بخشي از آن باقي مانده است.کمتر کتابي در زبان فارسي سراغ داريم که تا اين اندازه به زبان‌هاي مختلف ترجمه شده باشد و اين نشان مي‌دهد که پيام سعدي وراي زمان و زبان است و با خرد، هستي و عواطف انسان‌ها پيوند برقرار مي‌کند. مرحوم حبيب يغمايي از قول فروغي از جلسه‌اي در جامعه ملل متفق (قبل از تشکيل سازمان ملل متحد) ياد مي‌کند که در کنار نماينده يکي از کشورها نشسته بوده، از او مي‌پرسد که از کدام کشور آمده‌اي؟ و فروغي مي‌گويد هرچه من کوشش کردم ايران يا فارس يا پرشين را به او معرفي کنم، نشناخت و سرانجام خودش گفت شما از سرزمين سعدي هستي؟ سعدي به‌ويژه در گلستان، دو حکمت ايراني و اسلامي را درهم آميخته است و مي‌توان گفت کتاب گلستان در واقع گونه‌اي سياست‌نامه است براي تدبيرهاي شخصي و جمعي و تقريبا براي هر مشکلي تدبيري به دست مي‌دهد.
سعدي از معدود شاعراني است که در دوره خود جهاني شد و حيطه شهرتش حتي چين و شام را درنورديد. در سفرنامه ابن‌بطوطه هست که در همان حوالي حيات سعدي، شعر او را در چين گروهي از ملوانان مي‌خواندند و او اين شعر را عينا در دفتر خود که يکسره به عربي است، به فارسي ثبت کرد:
تا دل به مهرت داده‌ام در بحر غم افتاده‌ام
چون در نماز استاده‌ام گويي به محراب اندري
انتخاب اين شعر از سوي ملوانان، بسيار هوشمندانه است؛ زيرا از يک سو با فرهنگ پاروزدن هماهنگي دارد و از سوي ديگر از بحر غم سخن به ميان مي‌آورد که زبان حال دريانوردان درياي خطرناک چين است.
خود سعدي نمونه‌هايي از شهرتش را در کاشغر يعني استان مسلمان‌نشين سين‌کيانگ در چين و جامع دمشق و بغداد نشان داده است. هنوز هم در آناتولي زبان سعدي به‌عنوان بخشي از زبان دين است؛ چنان‌که در شبه‌قاره هند، چنين حکمي درست درمي‌آيد و اين حضور سعدي تا مالزي و اندونزي نيز ادامه دارد. پس مي‌توان و بايد حکمت سعدي را در کليات آن، سرلوحه زندگي قرار داد و به اين شعر که «بني‌آدم اعضاي يک پيکرند» گوش سپرد و به جان پذيرفت که «تن آدمي شريف است به جان آدميت». اين شعر سعدي را که به قول حبيب يغمايي با خواندن آن اشک از چشم فروغي روان شد، با هم مرور کنيم:
بخت آيينه ندارم که در آن مي‌نگري
خاک بازار نيرزم که بر او مي‌گذري
من چنان عاشق رويت که ز خود بي‌خبرم
تو چنان فتنه‌ خويشي که ز ما بي‌خبري
و براي حسن‌ختام، اين شعر ديگر سعدي نيز دلنشين است:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنيمت شمر اي‌دوست دم عيسي صبح
تا دل مرده مگر زنده کني کاين دم از اوست
و جالب است که استاد محمدتقي جعفري نقل کرده آيت‌الله مطهري آن را به‌عنوان بهترين شعري که خوانده ذکر کرده است؛ «مولاناشناس» از «حافظ‌شناس» شعر سعدي را نقل کرده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها