تهران خسته است، کمکش کنيد
رضا احمديان- عضو هيئتعلمي شهرسازي دانشگاه آزاد
تهران سالهاست که خسته شده است؛ خسته از بار سنگين سياستبازيهايي که گريبان مديرانش را گرفته است.
خسته از بار سنگين رانتهايي که به همه چيز و بهخصوص واگذاري املاک مرغوبش تسري يافته است.
خسته از بار سنگين آلودگي هوا که تعداد روزهاي بيشتري را به خود اختصاص ميدهد.
خسته از بار سنگين ترافيک که ديگر صبحگاهي و شبانگاهي نميشناسد و همدم هميشگي شهروندانش شده است.
خسته از بار سنگين تراکمهاي ساختماني که فزونتر از هر طرح مصوبي، چه جامع و چه تفصيلي، خود را در کوچه و خيابان به شهروندانش خودنمايي ميکنند.
خسته از بار سنگين مالهاي تجاري که مانند خوره به جان خيابانهاي اصلي و فرعي اين شهر افتادهاند.
خسته از بار سنگين دخالت نهادهاي مختلفي که هريک، گرچه به حکم قانوني خود در گرو وظيفهاي ديگرند؛ ولي به شهر تهران نگاه ويژهاي دارند!
تهران خسته شده از هزاران چيز ديگر که نه نيازي به تکرار است و نه از ذهن شهروندانش بيرون ميرود! همين شهروندان به اميد تغييري در اين خستگيها و برداشتن باري از اين بيمار فرتوت، به فهرستی رأي دادند که گرچه برخي از آنها را نميشناختند، ولي با اميد به تحول، به گروهي واحد رأي دادند تا همدلي و همراهي آنها، سرعت بيشتري به تغيير دهد و ثمره اين تلاش را نیز در وحدت رويه انتخاب شهردارشان با رويکرد شفافسازي و برداشتن پردههايي از ناگفتهها ديدند، ولي دولتش مستعجل بود و تلاش براي کماثرکردن اقدامات شفافساز، با بزمي شادمانه و کودکانه در برج ميلاد ذبح شد و در نهايت نيز بيماري پروستات، بهانهاي براي جدايي از اين سمت شد!
حال که به مصلحت يا اجبار يا بيماري يا هرچه اسمش را بگذاريم، شهردار منتخبش مستعفي شده است، تهران در آستانه پيداکردن شهرداري جديد است و باز هم بيم از تکرار گذشته میرود و چرخيدن در بر همان پاشنه قديم.
سخني با شما عزيزان و اعضاي محترم شوراي شهر دارم؛ به همان مردمي که به شما رأي دادهاند و اين حقير نيز جزئي از اين انبوه هستم، قسمتان ميدهم براي يک بار هم که شده، در انتخاب شهردار اين شهر با نگاهي ديگر بنگريد.
از سياستبازي و سياسيديدن شهردار بيرون آييد.
از تخصصگرايي و توجه به شهرسازي بهره بگيريد.
از ايدههاي جديد و نگاههاي نو در انتخاب شهردار استفاده کنید.
از کسی که شهر را با حسابوکتاب اقتصادي و نه با چرتکه مصلحت دنبال ميکند، حمايت کنيد.
از آني که مصالح آينده را بر مصلحت امروز ترجيح ميدهد، حمايت کنيد.
از آن که نشان داده داشتن برنامه بلندمدت را بر تعجيل روزانه ترجيح ميدهد، حمايت کنيد.
از کسی که ميتواند روح جواني و نشاط را چاشني مديريتش کند، حمايت کنيد. از فردي که با سيستم شهرداري آشناست و نشان داد که در تدوين برنامه سوم توسعه شهري روششناسي علمي را بهخوبي چاشني مباني اجرائي شهرداري كرد و در عمل بايد آن را پياده كند، حمايت کنيد. از آني که ميتواند مفاهيم بنيادين اقتصادي را در دخلوخرجهاي بيحساب شهرداري بهدرستي دنبال كند، حمايت کنيد.
و... .
پيداکردن چنين ويژگيهايي بين کاندايداهاي موجود، زياد سخت نخواهد بود؛ اگر عينکمان را از سياست به تخصص تبديل کنيم! به اميد کمکردن بار خستگي تهران
تهران سالهاست که خسته شده است؛ خسته از بار سنگين سياستبازيهايي که گريبان مديرانش را گرفته است.
خسته از بار سنگين رانتهايي که به همه چيز و بهخصوص واگذاري املاک مرغوبش تسري يافته است.
خسته از بار سنگين آلودگي هوا که تعداد روزهاي بيشتري را به خود اختصاص ميدهد.
خسته از بار سنگين ترافيک که ديگر صبحگاهي و شبانگاهي نميشناسد و همدم هميشگي شهروندانش شده است.
خسته از بار سنگين تراکمهاي ساختماني که فزونتر از هر طرح مصوبي، چه جامع و چه تفصيلي، خود را در کوچه و خيابان به شهروندانش خودنمايي ميکنند.
خسته از بار سنگين مالهاي تجاري که مانند خوره به جان خيابانهاي اصلي و فرعي اين شهر افتادهاند.
خسته از بار سنگين دخالت نهادهاي مختلفي که هريک، گرچه به حکم قانوني خود در گرو وظيفهاي ديگرند؛ ولي به شهر تهران نگاه ويژهاي دارند!
تهران خسته شده از هزاران چيز ديگر که نه نيازي به تکرار است و نه از ذهن شهروندانش بيرون ميرود! همين شهروندان به اميد تغييري در اين خستگيها و برداشتن باري از اين بيمار فرتوت، به فهرستی رأي دادند که گرچه برخي از آنها را نميشناختند، ولي با اميد به تحول، به گروهي واحد رأي دادند تا همدلي و همراهي آنها، سرعت بيشتري به تغيير دهد و ثمره اين تلاش را نیز در وحدت رويه انتخاب شهردارشان با رويکرد شفافسازي و برداشتن پردههايي از ناگفتهها ديدند، ولي دولتش مستعجل بود و تلاش براي کماثرکردن اقدامات شفافساز، با بزمي شادمانه و کودکانه در برج ميلاد ذبح شد و در نهايت نيز بيماري پروستات، بهانهاي براي جدايي از اين سمت شد!
حال که به مصلحت يا اجبار يا بيماري يا هرچه اسمش را بگذاريم، شهردار منتخبش مستعفي شده است، تهران در آستانه پيداکردن شهرداري جديد است و باز هم بيم از تکرار گذشته میرود و چرخيدن در بر همان پاشنه قديم.
سخني با شما عزيزان و اعضاي محترم شوراي شهر دارم؛ به همان مردمي که به شما رأي دادهاند و اين حقير نيز جزئي از اين انبوه هستم، قسمتان ميدهم براي يک بار هم که شده، در انتخاب شهردار اين شهر با نگاهي ديگر بنگريد.
از سياستبازي و سياسيديدن شهردار بيرون آييد.
از تخصصگرايي و توجه به شهرسازي بهره بگيريد.
از ايدههاي جديد و نگاههاي نو در انتخاب شهردار استفاده کنید.
از کسی که شهر را با حسابوکتاب اقتصادي و نه با چرتکه مصلحت دنبال ميکند، حمايت کنيد.
از آني که مصالح آينده را بر مصلحت امروز ترجيح ميدهد، حمايت کنيد.
از آن که نشان داده داشتن برنامه بلندمدت را بر تعجيل روزانه ترجيح ميدهد، حمايت کنيد.
از کسی که ميتواند روح جواني و نشاط را چاشني مديريتش کند، حمايت کنيد. از فردي که با سيستم شهرداري آشناست و نشان داد که در تدوين برنامه سوم توسعه شهري روششناسي علمي را بهخوبي چاشني مباني اجرائي شهرداري كرد و در عمل بايد آن را پياده كند، حمايت کنيد. از آني که ميتواند مفاهيم بنيادين اقتصادي را در دخلوخرجهاي بيحساب شهرداري بهدرستي دنبال كند، حمايت کنيد.
و... .
پيداکردن چنين ويژگيهايي بين کاندايداهاي موجود، زياد سخت نخواهد بود؛ اگر عينکمان را از سياست به تخصص تبديل کنيم! به اميد کمکردن بار خستگي تهران