|

گفت‌وگو با سید محمود حسینی از گزینه‌های شورا برای شهرداری تهران

تهران باید مشارکت‌محور اداره شود

بازآفريني و رويکرد حکمروايي خوب شهري‌ محور اصلي صحبت‌ها و برنامه سيدمحمود حسيني، کانديداي شهرداري تهران، است. محمود حسيني کارنامه‌اي موفق در استانداري سيستان‌و‌بلوچستان و اصفهان داشته و معتقد است ما براي اداره تهران چاره‌اي جز حرکت به سمت حکمروايي خوب شهري نداريم. شهر تهران را نمي‌توان با يک ساختار مديريت سنتي و متمرکز و از بالا به پايين اداره کرد. به عقيده او شهر نبايد کالبدي اداره شود، بايد مشارکت‌محور بوده و ذي‌نفعان و نهادهاي مدني در اداره شهر حضور مؤثر داشته باشند. مصاحبه زير حاصل گفت‌وگوي «شرق» با سيدمحمود حسيني است.

شما در برنامه‌هاي خود به‌عنوان کانديداي شهرداري تهران مرتبا بر حکمروايي خوب شهري به‌عنوان مدل اداره شهر تأکيد کرده‌ايد. اين حکمروايي خوب در عمل چطور و در چه حوزه‌هايي تأثيرگذار خواهد بود؟
براي پاسخ به اين سؤال ابتدا بايد تهران را بهتر بشناسيم. تهران فراتر از يک کلان‌شهر و يک اَبَرشهر- پايتخت است، به اندازه شش کلان‌شهر ايران جمعيت دارد، از هر 9 ايراني يک نفر در تهران زندگي مي‌کند و حدود يک‌چهارم اقتصاد ملي در اين شهر متمرکز است. اين ابرشهر-پايتخت علاوه بر اينکه بايد مشکلات و مسائل خودش را حل کند، بايد بار پايتخت‌بودن را نيز بر دوش بکشد و هزينه‌هاي اجرانشدن درست آمايش سرزميني نيز بر دوش تهران تحميل مي‌شود. مجموعه مسائلي که تهران با آن مواجه است، بسيار پيچيده و کلان است و ديگر نمي‌توان با يک مديريت سنتي و متمرکز اين شهر را اداره کرد. ما در‌حال‌حاضر با مشکلاتي نظير عدم زيست‌پذيري، مشکل جابه‌جايي و حرکت و پايين‌بودن کيفيت زندگي مواجه هستيم.
با ‌وجود ‌‌اين مشکلات شرايط زيست‌پذيري مناسبي براي شهروندان تهران فراهم نيست. براي اداره شهر تهران و حل‌کردن اين مشکلات و پيچيدگي‌ها بايد از تجارب دنيا در اداره ابرشهرها و کلان‌شهرها استفاده کنيم. به‌ويژه يادمان باشد که شوراي پنجم با شعار و آرمان‌هاي اصلاح‌طلبي وارد شده است و مردم به اين شعارها و رويکرد رأي داده‌اند و انتظارات‌شان از اين شورا متفاوت است. از سويي وجه مهم اصلاح‌طلبي مشارکت‌پذيري و مردم‌سالاري است. مدلي که امروز در دنيا به‌عنوان آخرين مدل مديريت شهري مطرح است، مترادف با حکمروايي خوب شهري است که به‌عنوان يک ارزش حاکم بايد به آن توجه ويژه شود. در اين مدل عدالت، مشارکت، شفافيت، پاسخ‌گويي، مسئوليت‌پذيري، حاکميت قانون و اجماع‌پذيري گنجانده شده و مدلي است که تجربه جهاني، موفقيت آن را تجربه کرده است.
به‌ طور مثال در بحث شفافيت به‌عنوان بحث محوري حکمروايي خوب بايد از استقرار فرايندهاي شهر هوشمند استفاده شود. شهر هوشمند به معناي بهره‌وري از فناوري براي بهبود کيفيت زندگي شهروندان است؛ اما اشتباهي که مي‌شود، اين است که عده‌اي فکر مي‌کنند شهر هوشمند فقط به معناي بهره‌گيري از سخت‌افزارهاي فناوري است يا با کارگذاشتن دوربين‌هاي بيشتر در شهر تأمين مي‌شود؛ در‌حالي‌که شهر هوشمند به معناي بهره‌برداري يا استفاده از داده‌ها و بهره‌گيري از فناوري آي‌تي براي افزايش بهره‌وري و کارآمدي، شفافيت و فسادستيزي است.
به گواه مطالعاتي که در اين چند سال آخر در تهران انجام شده است، احساس هويت و تعلق محلي ميان شهروندان بسيار پايين است، همين‌طور اعتماد به مجموعه شهرداري و مديريت شهري. به نظر مي‌رسد تهراني‌ها به شهر خود پشت کرده‌اند يا از آن نااميدند. شما براي برگرداندن روي مردم به شهر چه برنامه‌اي دارید؟
همان‌طور که گفتم، مسائل تهران در‌هم‌تنيده و پيچيده هستند. نمي‌توانيم از روش‌هايي که قبلا استفاده مي‌کرديم، باز هم استفاده کنيم. همان‌طور که نمي‌توانيم چيزهايي را که قبلا داشتيم، تخريب کرده و جاي آن چيز تازه‌اي نداشته باشيم، کل پاسخ من به سؤال شما در طرح «بازآفريني شهري» تعريف مي‌شود، در بازآفريني شهري همه کنشگران و ذي‌نفعان و دخيلان در توسعه شهر به طور کامل ديده شده و تعامل آنها با هم تعريف شده است، سياست‌گذاران، سازمان‌هاي مردم‌نهاد، بخش خصوصي، شهروندان و ساکنان در قالب يک تقسيم کار مشترک بايد با هم ايفاي نقش کنند و اين ايفاي نقش‌ها بايد به گونه‌اي پيش رود که مردم در تصميم‌سازي و تصميم‌گيري آن نقش داشته باشند.
در برنامه بازآفريني شهري «مرکز توسعه محله» و «نهاد توسعه محله» ديده شده است. دستور کار اين مراکز توسعه محله‌اي و پايش آن است. اين يک تجربه جهاني است که سازمان‌ ملل آن را معرفي کرده، در کشورهاي مختلف اجرا شده و در ايران هم مطالعه و بومي شده است و قابليت اجرائي دارد. نکته اين است که خود شهرداري بايد بپذيرد که کار را براساس اجتماعات محلي تعريف کند. اگر تعامل با نهادهاي مختلف و قشرهاي مختلف مردم درست تبيين و اجرا شود، قابل تحقق است. البته يک تغيير نگرش و يک تغيير پارادايم بزرگ براي مديريت شهري است. اگر بخواهيد به سمت بازآفريني شهري با رويکرد محله‌محوري برويم، با لحاظ همه نيازهاي مردم برويم بايد همه گروه‌هاي شهروندي را در آن ببينيم. اين سازمان‌دهي در نهايت هم مي‌تواند احساس اعتماد را زنده کند و هم مشارکت‌جويانه است و در نهايت ضامن تعلق محله‌اي و احساس هويت است.
اما توجه داشته باشيد که در سه سال نمي‌توان تهران را از اين‌رو به آن‌رو کرد؛ ولي مي‌شود در اين مسير گام نهاد و هميشه اين شروع است که سخت است. اگر کاري را با وجود سختي‌ها درست شروع کنيم، با بودن يا نبودن ما نيز پيش خواهد رفت.
آقاي حسيني شما اولين نفري نيستيد که از مشارکت شهروندان و جلب اعتماد آنها حرف مي‌زنيد، چرا فکر مي‌کنيد شما مي‌توانيد اين راه را برويد درحالي‌که ديگران هم مي‌خواستند و نتوانستند؟
به‌خاطر اينکه تجربه اين اقدامات را پيش‌تر داشته‌ام. زماني‌ که استاندار سيستان‌وبلوچستان بودم، محله‌هايي در زاهدان داشتيم که از محله‌هاي حاشيه‌اي زاهدان بود به اسم محله شيرآباد و کريم‌آباد. اين محلات بافت‌هاي ناپايدار و فرسوده و غيرقابل‌دسترسي داشتند. در دوره‌اي که استاندار بودم، با حمايت UNDP و همکاري دکتر پرويز پيران يک محله‌اي را که به دليل نفوذناپذيري حتي امکان تخليه زباله هم نداشت با همکاري شهرداري و مردم و دستگاه‌هاي عمراني؛ مثل بنياد مسکن و وزارت راه، تبديل به محله‌اي متفاوت کرديم. حتي در اين محلات، مردم شهردار محلي انتخاب کردند، بافت را بازآفريني کردند، خانه‌ها سند گرفتند و راه‌ها تعريض شدند، خود مردم هم تصميم مي‌گرفتند و شهرداري فقط نظارت خودش را بر اين روند داشت و هماهنگي‌ها را انجام مي‌داد. وقتي نمايندگان UN بعد از اجراي طرح براي بازديد آمدند، فکر کردند به‌اشتباه به منطقه ديگري آمده‌اند. بنابراين مي‌شود، ولي مديريت هماهنگ و اراده مي‌خواهد، خود مردم هم تمايل دارند که مشکلات با نظر و مشارکت خودشان حل شود. ما ظرفيت و دانش بومي و تجارب زيست جمعي مردم را براي حل مشکلاتشان ناديده مي‌گيريم و از آن کمتر استفاده مي‌کنيم.
بودجه سال 97 شهرداري تهران با 17 هزار و 500 ميليارد تومان بسته شده، ولي اين مجموعه با بيش از 52 هزار ميليارد تومان بدهي و 35 هزار ميليارد تومان پروژه‌هاي نيمه‌تمام روبه‌روست که ميزان بدهي‌ها در چهارسال آينده به بيش از 85 هزار ميليارد و پروژه‌هاي نيمه‌تمام نيز به بيش از 42 هزار ميليارد تومان بالغ خواهد شد. بنابراين درنظرگرفتن منابع درآمد پايدار که شهرداري در شرايط کنوني از آن بي‌بهره است، براي اين مجموعه حياتي است. برنامه شما براي اين بخش چيست؟
تقويت منابع درآمدی شهر تهران و ايجاد منابع درآمدي پايدار در گرو توسعه اقتصاد شهر است. اقتصاد پوياي شهري، منجر به ايجاد منبع درآمد پايدار براي شهرداري خواهد شد. در اين راستا ما دو محور مهم را دنبال خواهيم کرد:
«توسعه پايدار اقتصاد محلي (مبتني‌بر کارآفريني و بهبود فضاي کسب‌وکار)» و «تأمين منابع مالي مناسب و پايدار براي شهرداري».
توسعه پايدار اقتصاد محلي با هدف رونق اقتصاد شهر بر پايه ظرفيت‌هاي محلي و منطقه‌اي و ملي است و در اين زمينه راهبردهايي مانند تعيين مزيت‌هاي رقابتي در سطح محلي، منطقه‌اي و ملي، تعيين نقشه راه تهران در اقتصاد کشور و منطقه و کاهش هزينه مبادله در اقتصاد شهر اتخاذ مي‌شود.
شهر تهران دارايي‌هاي فراواني دارد؛ دارايي‌هاي شناخته‌شده و دارايي‌هايي که هنوز شناسايي نشده‌اند. نهادها، سازمان‌ها، بنگاه‌ها، اشخاص و افراد مختلف و ذي‌نفعان بسياري از اين دارايي‌ها بهره مي‌برند و حقوق شهر و شهروندان را اعاده نمي‌کنند. حتي دولت تعهدات قانوني خود را که ناشي از بهره‌برداري از دارايي‌هاي تهران است و بايد در قالب سهم شهرداري تهران بپردازد، با هزار اماواگر تأديه مي‌کند. آسمان تهران، معابر تهران، مناظر شهري، فضاهاي عمومي، محيط زيست، ابرداده‌هاي شهري، فضاي کسب‌وکار، فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري و مشارکت‌پذيري، حتي بازارهاي مالي و سهام‌داري شهري، بازار بدهي و روش‌هاي نوين و خلاقانه ايجاد و انباشت ثروت عمومي براي شهر همه‌وهمه دارايي‌هاي تهران‌اند که بايد از آنها به‌عنوان منبع تأمين درآمدهاي جاري و عمراني و نيز انباشت سرمايه‌هاي ميان‌نسلي استفاده شود.براي رسيدن به يک توسعه پايدار در اقتصاد محلي، بايد رصدخانه اقتصادي شهر تشکيل و گزارش‌هاي منظمي در زمينه اقتصاد شهر تهيه شود، براي فعاليت‌هاي توليدي پاک و دانش‌بنيان تسهيلات مناسب در نظر بگيريم و شهرک‌هاي کارگاهي با رويکرد اقتصاد دانش‌بنيان و استفاده از تجارب موفق جهاني مورد حمايت قرار گيرند. بايد به‌جاي ساختن مجتمع‌هاي تجاري سنتي و مال‌هاي شبه‌مدرن اشباع‌شده به سمت ايجاد اين شهرک‌ها پيش برويم.
تسهيل شناسايي فرصت‌هاي کسب‌وکار توسط شهروندان با تهيه اطلس کارآفريني و بازنگري در طرح تفصيلي شهر تهران براي حمايت از پروژه‌هاي گردشگري از ساير اقداماتي است که در اين زمينه مثمرثمر است.
يکي از مواردي که بر تأمين منابع مالي پايدار براي شهرداري ارجحيت دارد، اصلاح ساختار بودجه‌ريزي و مديريت منابع و مصارف است. براي اين منظور يکي از رئوس کار مي‌تواند بررسي و بازنگري در رئوس وظايف شهرداري باشد. اين بازبيني در نهايت منجر به قانونمندي هزينه‌کرد شهرداري و در نتيجه کاهش مصارف و هزينه‌ها خواهد شد.
استقرار نظام قيمت تمام‌شده به تفکيک منطقه و سازمان، حفظ و افزايش سهم شهر تهران در دريافت ماليات، ايجاد بستر سازماندهي نيروهاي داوطلب، مخصوصا بازنشستگان در محلات، جلب مشارکت سرمايه‌گذاران بخش خصوصي، واقفين، خيرين و سپردن بخشي از وظايف شهر به اين افراد از ساير اقداماتي است که در زمينه رسيدن به منابع پايدار درآمدهاي شهري بايد در دستور کار قرار گيرد. يکي از منابع مهم درآمدهاي پايدار شهري، داده‌هاي کلان و ابرداده‌ها و داده‌هاي باز براي ايجاد کسب‌وکارهاي نو است که معمولا در معادلات مغفول مانده است. شهرداري تهران به واسطه وظايف خود، به منابع اطلاعاتي عمومي مهمي از شهروندان دسترسي دارد که مي‌تواند با مديريت مناسب اين اطلاعات، منابع درآمدي مناسبي را به خود اختصاص دهد. اين اطلاعات کلان مي‌توانند در زمينه هوشمندسازي شهر تهران نيز استفاده شوند.
با توجه به تجربه آقاي نجفي و فشارهاي مختلف گروه‌هاي ذي‌نفع و منتفع در شرايط موجود، شما فکر مي‌کنيد تا چه حد براي اجراي برنامه‌هاي خود توان مقاومت داريد؟
اگر بخواهيم روش‌هاي خود را اجرا کنيم، طبيعي است که با فشار و هجمه مواجه بشویم؛ اما مهم اين است که چگونه مي‌توان تعامل کرد. اگر فشارها و انتظاراتي که مطرح مي‌شود از جنس منافع شخصي يا گروهي باشد، شهردار حق ندارد حق شهر و شهروندان را واگذار کند. بايد بين تقاضاها تفکيک قائل شويم. اگر تقاضاها صرفا زمينه اختلاف روش‌ها و سياست‌ها باشد، می‌توان تعامل کرد و بايد در فضايي شفاف و نظارت‌پذير با همه ذي‌نفعان و کنشگران گفت‌وگو کرد. نبايد شهرداري را وارد جنجال‌هاي سياسي کرد. بايد سعي کنيم آرامش بر فضاي مديريت شهري حاکم شود. شهر را بايد با خرد جمعي و با درنظرگرفتن سلايق مختلف اداره كرد. من اهل تعامل هستم، ولي اهل معامله نيستم و در برابر فشارهاي خاص گروه‌هاي خاص که منجر به ضايع‌شدن حقوق شهروندان شود، کوتاه نخواهم آمد.

بازآفريني و رويکرد حکمروايي خوب شهري‌ محور اصلي صحبت‌ها و برنامه سيدمحمود حسيني، کانديداي شهرداري تهران، است. محمود حسيني کارنامه‌اي موفق در استانداري سيستان‌و‌بلوچستان و اصفهان داشته و معتقد است ما براي اداره تهران چاره‌اي جز حرکت به سمت حکمروايي خوب شهري نداريم. شهر تهران را نمي‌توان با يک ساختار مديريت سنتي و متمرکز و از بالا به پايين اداره کرد. به عقيده او شهر نبايد کالبدي اداره شود، بايد مشارکت‌محور بوده و ذي‌نفعان و نهادهاي مدني در اداره شهر حضور مؤثر داشته باشند. مصاحبه زير حاصل گفت‌وگوي «شرق» با سيدمحمود حسيني است.

شما در برنامه‌هاي خود به‌عنوان کانديداي شهرداري تهران مرتبا بر حکمروايي خوب شهري به‌عنوان مدل اداره شهر تأکيد کرده‌ايد. اين حکمروايي خوب در عمل چطور و در چه حوزه‌هايي تأثيرگذار خواهد بود؟
براي پاسخ به اين سؤال ابتدا بايد تهران را بهتر بشناسيم. تهران فراتر از يک کلان‌شهر و يک اَبَرشهر- پايتخت است، به اندازه شش کلان‌شهر ايران جمعيت دارد، از هر 9 ايراني يک نفر در تهران زندگي مي‌کند و حدود يک‌چهارم اقتصاد ملي در اين شهر متمرکز است. اين ابرشهر-پايتخت علاوه بر اينکه بايد مشکلات و مسائل خودش را حل کند، بايد بار پايتخت‌بودن را نيز بر دوش بکشد و هزينه‌هاي اجرانشدن درست آمايش سرزميني نيز بر دوش تهران تحميل مي‌شود. مجموعه مسائلي که تهران با آن مواجه است، بسيار پيچيده و کلان است و ديگر نمي‌توان با يک مديريت سنتي و متمرکز اين شهر را اداره کرد. ما در‌حال‌حاضر با مشکلاتي نظير عدم زيست‌پذيري، مشکل جابه‌جايي و حرکت و پايين‌بودن کيفيت زندگي مواجه هستيم.
با ‌وجود ‌‌اين مشکلات شرايط زيست‌پذيري مناسبي براي شهروندان تهران فراهم نيست. براي اداره شهر تهران و حل‌کردن اين مشکلات و پيچيدگي‌ها بايد از تجارب دنيا در اداره ابرشهرها و کلان‌شهرها استفاده کنيم. به‌ويژه يادمان باشد که شوراي پنجم با شعار و آرمان‌هاي اصلاح‌طلبي وارد شده است و مردم به اين شعارها و رويکرد رأي داده‌اند و انتظارات‌شان از اين شورا متفاوت است. از سويي وجه مهم اصلاح‌طلبي مشارکت‌پذيري و مردم‌سالاري است. مدلي که امروز در دنيا به‌عنوان آخرين مدل مديريت شهري مطرح است، مترادف با حکمروايي خوب شهري است که به‌عنوان يک ارزش حاکم بايد به آن توجه ويژه شود. در اين مدل عدالت، مشارکت، شفافيت، پاسخ‌گويي، مسئوليت‌پذيري، حاکميت قانون و اجماع‌پذيري گنجانده شده و مدلي است که تجربه جهاني، موفقيت آن را تجربه کرده است.
به‌ طور مثال در بحث شفافيت به‌عنوان بحث محوري حکمروايي خوب بايد از استقرار فرايندهاي شهر هوشمند استفاده شود. شهر هوشمند به معناي بهره‌وري از فناوري براي بهبود کيفيت زندگي شهروندان است؛ اما اشتباهي که مي‌شود، اين است که عده‌اي فکر مي‌کنند شهر هوشمند فقط به معناي بهره‌گيري از سخت‌افزارهاي فناوري است يا با کارگذاشتن دوربين‌هاي بيشتر در شهر تأمين مي‌شود؛ در‌حالي‌که شهر هوشمند به معناي بهره‌برداري يا استفاده از داده‌ها و بهره‌گيري از فناوري آي‌تي براي افزايش بهره‌وري و کارآمدي، شفافيت و فسادستيزي است.
به گواه مطالعاتي که در اين چند سال آخر در تهران انجام شده است، احساس هويت و تعلق محلي ميان شهروندان بسيار پايين است، همين‌طور اعتماد به مجموعه شهرداري و مديريت شهري. به نظر مي‌رسد تهراني‌ها به شهر خود پشت کرده‌اند يا از آن نااميدند. شما براي برگرداندن روي مردم به شهر چه برنامه‌اي دارید؟
همان‌طور که گفتم، مسائل تهران در‌هم‌تنيده و پيچيده هستند. نمي‌توانيم از روش‌هايي که قبلا استفاده مي‌کرديم، باز هم استفاده کنيم. همان‌طور که نمي‌توانيم چيزهايي را که قبلا داشتيم، تخريب کرده و جاي آن چيز تازه‌اي نداشته باشيم، کل پاسخ من به سؤال شما در طرح «بازآفريني شهري» تعريف مي‌شود، در بازآفريني شهري همه کنشگران و ذي‌نفعان و دخيلان در توسعه شهر به طور کامل ديده شده و تعامل آنها با هم تعريف شده است، سياست‌گذاران، سازمان‌هاي مردم‌نهاد، بخش خصوصي، شهروندان و ساکنان در قالب يک تقسيم کار مشترک بايد با هم ايفاي نقش کنند و اين ايفاي نقش‌ها بايد به گونه‌اي پيش رود که مردم در تصميم‌سازي و تصميم‌گيري آن نقش داشته باشند.
در برنامه بازآفريني شهري «مرکز توسعه محله» و «نهاد توسعه محله» ديده شده است. دستور کار اين مراکز توسعه محله‌اي و پايش آن است. اين يک تجربه جهاني است که سازمان‌ ملل آن را معرفي کرده، در کشورهاي مختلف اجرا شده و در ايران هم مطالعه و بومي شده است و قابليت اجرائي دارد. نکته اين است که خود شهرداري بايد بپذيرد که کار را براساس اجتماعات محلي تعريف کند. اگر تعامل با نهادهاي مختلف و قشرهاي مختلف مردم درست تبيين و اجرا شود، قابل تحقق است. البته يک تغيير نگرش و يک تغيير پارادايم بزرگ براي مديريت شهري است. اگر بخواهيد به سمت بازآفريني شهري با رويکرد محله‌محوري برويم، با لحاظ همه نيازهاي مردم برويم بايد همه گروه‌هاي شهروندي را در آن ببينيم. اين سازمان‌دهي در نهايت هم مي‌تواند احساس اعتماد را زنده کند و هم مشارکت‌جويانه است و در نهايت ضامن تعلق محله‌اي و احساس هويت است.
اما توجه داشته باشيد که در سه سال نمي‌توان تهران را از اين‌رو به آن‌رو کرد؛ ولي مي‌شود در اين مسير گام نهاد و هميشه اين شروع است که سخت است. اگر کاري را با وجود سختي‌ها درست شروع کنيم، با بودن يا نبودن ما نيز پيش خواهد رفت.
آقاي حسيني شما اولين نفري نيستيد که از مشارکت شهروندان و جلب اعتماد آنها حرف مي‌زنيد، چرا فکر مي‌کنيد شما مي‌توانيد اين راه را برويد درحالي‌که ديگران هم مي‌خواستند و نتوانستند؟
به‌خاطر اينکه تجربه اين اقدامات را پيش‌تر داشته‌ام. زماني‌ که استاندار سيستان‌وبلوچستان بودم، محله‌هايي در زاهدان داشتيم که از محله‌هاي حاشيه‌اي زاهدان بود به اسم محله شيرآباد و کريم‌آباد. اين محلات بافت‌هاي ناپايدار و فرسوده و غيرقابل‌دسترسي داشتند. در دوره‌اي که استاندار بودم، با حمايت UNDP و همکاري دکتر پرويز پيران يک محله‌اي را که به دليل نفوذناپذيري حتي امکان تخليه زباله هم نداشت با همکاري شهرداري و مردم و دستگاه‌هاي عمراني؛ مثل بنياد مسکن و وزارت راه، تبديل به محله‌اي متفاوت کرديم. حتي در اين محلات، مردم شهردار محلي انتخاب کردند، بافت را بازآفريني کردند، خانه‌ها سند گرفتند و راه‌ها تعريض شدند، خود مردم هم تصميم مي‌گرفتند و شهرداري فقط نظارت خودش را بر اين روند داشت و هماهنگي‌ها را انجام مي‌داد. وقتي نمايندگان UN بعد از اجراي طرح براي بازديد آمدند، فکر کردند به‌اشتباه به منطقه ديگري آمده‌اند. بنابراين مي‌شود، ولي مديريت هماهنگ و اراده مي‌خواهد، خود مردم هم تمايل دارند که مشکلات با نظر و مشارکت خودشان حل شود. ما ظرفيت و دانش بومي و تجارب زيست جمعي مردم را براي حل مشکلاتشان ناديده مي‌گيريم و از آن کمتر استفاده مي‌کنيم.
بودجه سال 97 شهرداري تهران با 17 هزار و 500 ميليارد تومان بسته شده، ولي اين مجموعه با بيش از 52 هزار ميليارد تومان بدهي و 35 هزار ميليارد تومان پروژه‌هاي نيمه‌تمام روبه‌روست که ميزان بدهي‌ها در چهارسال آينده به بيش از 85 هزار ميليارد و پروژه‌هاي نيمه‌تمام نيز به بيش از 42 هزار ميليارد تومان بالغ خواهد شد. بنابراين درنظرگرفتن منابع درآمد پايدار که شهرداري در شرايط کنوني از آن بي‌بهره است، براي اين مجموعه حياتي است. برنامه شما براي اين بخش چيست؟
تقويت منابع درآمدی شهر تهران و ايجاد منابع درآمدي پايدار در گرو توسعه اقتصاد شهر است. اقتصاد پوياي شهري، منجر به ايجاد منبع درآمد پايدار براي شهرداري خواهد شد. در اين راستا ما دو محور مهم را دنبال خواهيم کرد:
«توسعه پايدار اقتصاد محلي (مبتني‌بر کارآفريني و بهبود فضاي کسب‌وکار)» و «تأمين منابع مالي مناسب و پايدار براي شهرداري».
توسعه پايدار اقتصاد محلي با هدف رونق اقتصاد شهر بر پايه ظرفيت‌هاي محلي و منطقه‌اي و ملي است و در اين زمينه راهبردهايي مانند تعيين مزيت‌هاي رقابتي در سطح محلي، منطقه‌اي و ملي، تعيين نقشه راه تهران در اقتصاد کشور و منطقه و کاهش هزينه مبادله در اقتصاد شهر اتخاذ مي‌شود.
شهر تهران دارايي‌هاي فراواني دارد؛ دارايي‌هاي شناخته‌شده و دارايي‌هايي که هنوز شناسايي نشده‌اند. نهادها، سازمان‌ها، بنگاه‌ها، اشخاص و افراد مختلف و ذي‌نفعان بسياري از اين دارايي‌ها بهره مي‌برند و حقوق شهر و شهروندان را اعاده نمي‌کنند. حتي دولت تعهدات قانوني خود را که ناشي از بهره‌برداري از دارايي‌هاي تهران است و بايد در قالب سهم شهرداري تهران بپردازد، با هزار اماواگر تأديه مي‌کند. آسمان تهران، معابر تهران، مناظر شهري، فضاهاي عمومي، محيط زيست، ابرداده‌هاي شهري، فضاي کسب‌وکار، فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري و مشارکت‌پذيري، حتي بازارهاي مالي و سهام‌داري شهري، بازار بدهي و روش‌هاي نوين و خلاقانه ايجاد و انباشت ثروت عمومي براي شهر همه‌وهمه دارايي‌هاي تهران‌اند که بايد از آنها به‌عنوان منبع تأمين درآمدهاي جاري و عمراني و نيز انباشت سرمايه‌هاي ميان‌نسلي استفاده شود.براي رسيدن به يک توسعه پايدار در اقتصاد محلي، بايد رصدخانه اقتصادي شهر تشکيل و گزارش‌هاي منظمي در زمينه اقتصاد شهر تهيه شود، براي فعاليت‌هاي توليدي پاک و دانش‌بنيان تسهيلات مناسب در نظر بگيريم و شهرک‌هاي کارگاهي با رويکرد اقتصاد دانش‌بنيان و استفاده از تجارب موفق جهاني مورد حمايت قرار گيرند. بايد به‌جاي ساختن مجتمع‌هاي تجاري سنتي و مال‌هاي شبه‌مدرن اشباع‌شده به سمت ايجاد اين شهرک‌ها پيش برويم.
تسهيل شناسايي فرصت‌هاي کسب‌وکار توسط شهروندان با تهيه اطلس کارآفريني و بازنگري در طرح تفصيلي شهر تهران براي حمايت از پروژه‌هاي گردشگري از ساير اقداماتي است که در اين زمينه مثمرثمر است.
يکي از مواردي که بر تأمين منابع مالي پايدار براي شهرداري ارجحيت دارد، اصلاح ساختار بودجه‌ريزي و مديريت منابع و مصارف است. براي اين منظور يکي از رئوس کار مي‌تواند بررسي و بازنگري در رئوس وظايف شهرداري باشد. اين بازبيني در نهايت منجر به قانونمندي هزينه‌کرد شهرداري و در نتيجه کاهش مصارف و هزينه‌ها خواهد شد.
استقرار نظام قيمت تمام‌شده به تفکيک منطقه و سازمان، حفظ و افزايش سهم شهر تهران در دريافت ماليات، ايجاد بستر سازماندهي نيروهاي داوطلب، مخصوصا بازنشستگان در محلات، جلب مشارکت سرمايه‌گذاران بخش خصوصي، واقفين، خيرين و سپردن بخشي از وظايف شهر به اين افراد از ساير اقداماتي است که در زمينه رسيدن به منابع پايدار درآمدهاي شهري بايد در دستور کار قرار گيرد. يکي از منابع مهم درآمدهاي پايدار شهري، داده‌هاي کلان و ابرداده‌ها و داده‌هاي باز براي ايجاد کسب‌وکارهاي نو است که معمولا در معادلات مغفول مانده است. شهرداري تهران به واسطه وظايف خود، به منابع اطلاعاتي عمومي مهمي از شهروندان دسترسي دارد که مي‌تواند با مديريت مناسب اين اطلاعات، منابع درآمدي مناسبي را به خود اختصاص دهد. اين اطلاعات کلان مي‌توانند در زمينه هوشمندسازي شهر تهران نيز استفاده شوند.
با توجه به تجربه آقاي نجفي و فشارهاي مختلف گروه‌هاي ذي‌نفع و منتفع در شرايط موجود، شما فکر مي‌کنيد تا چه حد براي اجراي برنامه‌هاي خود توان مقاومت داريد؟
اگر بخواهيم روش‌هاي خود را اجرا کنيم، طبيعي است که با فشار و هجمه مواجه بشویم؛ اما مهم اين است که چگونه مي‌توان تعامل کرد. اگر فشارها و انتظاراتي که مطرح مي‌شود از جنس منافع شخصي يا گروهي باشد، شهردار حق ندارد حق شهر و شهروندان را واگذار کند. بايد بين تقاضاها تفکيک قائل شويم. اگر تقاضاها صرفا زمينه اختلاف روش‌ها و سياست‌ها باشد، می‌توان تعامل کرد و بايد در فضايي شفاف و نظارت‌پذير با همه ذي‌نفعان و کنشگران گفت‌وگو کرد. نبايد شهرداري را وارد جنجال‌هاي سياسي کرد. بايد سعي کنيم آرامش بر فضاي مديريت شهري حاکم شود. شهر را بايد با خرد جمعي و با درنظرگرفتن سلايق مختلف اداره كرد. من اهل تعامل هستم، ولي اهل معامله نيستم و در برابر فشارهاي خاص گروه‌هاي خاص که منجر به ضايع‌شدن حقوق شهروندان شود، کوتاه نخواهم آمد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها