در هفتهای که گذشت، صحن علنی مجلس عرصه رقابتی مهم و معنادار بود و فراکسیونهای سیاسی در صحن علنی، توان و وزن خود را به صریحترین شکل در معرض نگاه مردم قرار دادند؛ وزن و توانی که در قالب این اعداد بر مانیتور مجلس و البته بر پیشانی مجلس دهم ثبت شد:
این سخن انکارشدنی نیست که مجلسی که باید صدای ملت و منتقد و ناظر بر همه ابعاد باشد، از صدای ملت بودن فاصله گرفته است و اینجاست که دقیقا تفاوت واژه «وکیلالدوله» و «وکیلالمله» معنا مییابد. مطمئنا اگر اجازه داده شده بود نمایندگان صدای نقد، اعتراض و انتقاد باشند و مردم صدای همه اعتراضهای خود را از گلوی نمایندگانشان در مجلس میشنیدند، دیگر برای اعتراض به موضوعی خاص به خیابانها نمیریختند. دراینباره هم باید بگویم آنچه در خلق شرایط یادشده بیتأثیر نبوده، در واقع نگاه و مشی و شرایط خاص هیئترئیسه و مدیریت تکصدایی مجلس بوده است که نمایندگان را به مسیری برده که امروز موضعگیریهای نمایندگانی مانند علی مطهری برای مردم عجیب به نظر میآید، درحالیکه در یک مجلس نرمال این نوع اعتراضها و نطقها باید طبیعی و حق نمایندگان و موکلانشان باشد. در واقع یکی دیگر از دلایل جدیشدن تصمیم فراکسیون امید برای ورود تمامقد به انتخابات امسال و ایستادن مقابل رویه سنوات گذشته، پایاندادن به همین سکوت و بازکردن برخی گرهها از دست و پای نمایندگان بود.
۳- مجلس با مدیریت فردی یا مشارکتی
در تمام پارلمانهای دنیا وجودداشتن و مشخصبودن تعداد کرسیهای هریک از جریانهای سیاسی داخل مجلس اهمیت بالایی دارد. حتی در بسیاری موارد میبینیم که مدیریت پارلمان نیز بر مبنای همین تعداد کرسیها سهمبندی میشود تا مدیریت مشارکتی اعمال شود، اما متأسفانه در مجلس ما بهدلیل تغییرات بنیادی در آییننامه داخلی و بسیاری موارد دیگر، مدیریت مجلس کاملا فردی است و در ارکان مجلس از معاونتهای اجرائی و حقوقی تا مدیران کل و ریاست مرکز پژوهشها و بسیاری جاهای دیگر، افرادی از سایر جریانهای سیاسی و افرادی غیروابسته به فراکسیون تابع رئیس، دیده نمیشوند و در چنین شرایطی، اینکه مطالبات مردم راه به جایی نبرد، اصلا عجیب نیست. بر این اساس دیگر علت حضور مستقل فراکسیون امید در انتخابات امسال اعتراض به این سبک مدیریتی بود و در این بخش حتی اصولگرایان ولایی هم نقد و اعتراض ما به مدیریت فعلی را مؤکدا تأیید میکردند، اما بههرحال آنها تصمیم گرفتند در فرایندی بهدور از اخلاق، با کنارکشیدن آقای حاجبابایی بهنفع آقای لاریجانی در آخرین لحظه، دوباره علم اصولگرایی خود را به سایرین واگذار کنند.
۴- اثبات اینکه امید توصیهپذیر نیست
یکی از موضوعاتی که این روزها برخی از رسانههای ظاهرا اصلاحطلب، به غلط و با اهداف خاص که در جای خود درباره آن سخن خواهم گفت و برخی دیگر متأثر این فضا و از سر دلسوزی به آن پرداختند، این بود که به نمایندگان گفتهاند اگر به مطهری رأی بدهید، تأیید صلاحیت نخواهید شد. بنده به جهت مسئولیتی که در جریان این انتخابات از سوی فراکسیون عهدهدار شده بودم، تقریبا در تمامی روزهای دو هفته منتهی به انتخابات جلسات متعددی با اعضای فراکسیون داشتم و در تمامی این جلسات از دوستان جویا میشدم که آیا کسی شما را از رأی به «علی» بر حذر داشته یا مورد چنین تهدیدهایی قرارگرفتهاید؟ شاید جالب باشد که بدانید حتی یک نفر هم تأیید نکرد که صراحتا یا تلویحا برای رأیندادن به مطهری تحت فشار یا مورد تهدید قرار گرفته است. پس نهتنها این مورد صحت نداشت، بلکه آنچه بیشتر محتمل به نظر میرسد این است که برخی گروهها و جریانها یا بهدنبال گروگانگرفتن مطهری در راستای ترساندن ما بر سر رقابت برای ریاست بودند یا به دنبال ابزاری که اگر مطهری از نایبرئیسی افتاد، این اتفاق را دستاویزی برای تخریب فراکسیون امید قرار دهند یا این خبرسازی دلیل سومی داشته که اینجا مجال گفتنش نیست. به هر شکل، ما در فراکسیون امید با مدتها کار جمعی اجازه ندادیم چنین اتفاقی بیفتد و با اینکه دیگر فراکسیونها کاندیدای نایبرئیسی خود را داشتند و یکی از آن فراکسیونها هم علنا اعلام کرده بود که از او حمایت نخواهد کرد، مطهری و پزشکیان را بازهم در جایگاه نایبرئیسی تثبیت کردیم. در اینجا لازم است یک نکته را هم یادآوری کنم و آن اینکه به اعتقاد شخصی من، شاید علی مطهری در جایگاه نایبرئیس یک نماد برای جریان اصلاحات باشد، اما بیشک ایشان در کف صحن بسیار بیشتر به درد مردم و اینکه صدایشان باشد میخورد تا زمانی که نایبرئیس مجلس است. سادهترین راه آزمایش این نظر هم مقایسه نطقها و مواضع مطهری در دو سال پایانی مجلس قبل و دو سال نخست این مجلس است که به نظر میرسد ملاحظات و ملزومات جایگاه نایبرئیسی، دست و پای او را هم برای اینکه همان علی مطهری همیشگی باشد، بسته است.
۵- لاریجانی چه باید بکند؟
بیشک لازمه بدلشدن مجلس به نماد واقعی در رأس امور بودن، این است که فضای آن چندصدایی باشد و مدیریتش مشارکتی. پس روش مدیریتی رئیس باید بهگونهای باشد که همگان ابراز عقیده کنند و بتوانند بدون اثرگذاری عاملها یا اهرمهای برونمجلسی، برای موفقیت عقیده خود تلاش کنند. بنابراين بسیار لازم است که هرچه سریعتر ایشان با بررسی انتقادی روش مدیریتی خود و آسیبشناسی 10 سال ریاستش بر مجلس، همگان را در فرایند اداره مجلس مشارکت دهد تا مجلس موفق شود مطالبات بهحق ملت را عملی و اسباب کارآمدی نظام را دوچندان کند.
نخستین گام هم باید این باشد که اداره مجلس از اتاق فکر تیم ایشان خارج شود و در اتاق فکری متشکل از فراکسیونهای سهگانه مجلس با محوریت عارف، لاریجانی و حاجیبابایی قرار بگیرد. زیرا انتخابات اخیر بر کسانی هم که تردید داشتند، حجت را تمام کرد که رئیس فراکسیون مستقلین ایشان است نه کسی دیگر.
۶- فراکسیونهای سیاسی چه باید بکنند؟
حالا که دوره در سایه راهرفتنها به پایان رسید، لازم است برای پویایی مجلس در دو سال باقیمانده، فراکسیونها در همه موضوعات، طرحها، لوایح و اقدامات نظارتی همین روحیه رقابتی را داشته باشند تا مجلس زنده بماند و در مجلس کسی به خود اجازه ندهد اصلاحطلبهراسی کند.
۷- امید به صورت مشخص چه باید بکند؟
لازم است نگاهی هم به درون فراکسیون خود داشته باشیم و با مقایسه آن دو سال، با هفتههای اخیر که منجر به این موفقیت مهم در انتخابات هیئترئیسه شد، موارد زیر را رعایت کنیم تا انتخابات خرداد ۹۷ نقطه آغاز دستاوردهای امیدوارکننده امید در مجلس دهم باشد و نهتنها دستاورد این فراکسیون. برای تحقق این مهم:
- هیچیک از اعضای امیدی نباید احساس دوری و غریبگی با فراکسیون را داشته باشد. - ظرفیت نواب رئیس و اعضای امیدی هیئترئیسه باید در اختیار فراکسیون باشد. - فراکسیون امید باید هرچه سریعتر در راستای شفافسازی مالی مجلس، پروژههای عمرانی پیرامون مجلس و تغییر آییننامه داخلی مجلس و افزایش قدرت نمایندگان در صحن علنی گام بردارد. - فراکسیون امید باید هرچه سریعتر با همه همفکران خود از مخالفترین تا موافقترین ارتباط بگیرد و اجازه ندهد قطع ارتباط بین فراکسیون و اصلاحطلبان بیرون مجلس، اسباب سوءظن همفکران و سوءاستفاده رقبا را فراهم کند.عدم موفقیت امید تنها ناکامی برای این فراکسیون نیست، بلکه اگر چنین اتفاقی بیفتد، به نام کلیت جریان سیاسی اصلاحطلبی تمام خواهد شد و اینکه مردم در انتخاباتهای ۹۸ و ۱۴۰۰ چقدر به جریان سیاسی ما اعتماد کنند، به چنین عواملی وابسته است.
۸- سخنی با جریانها و رسانههای همسو با اصلاحطلبان
در این روزها، بسیاری از جریانهای رقیب تلاش کردند منویات خود را از تریبون رسانههای اصلاحطلب و حتی در قالب سخنان دلسوزانه بیان کنند تا از این رهگذر با برانگیختن احساسات هواداران مشی اصلاحات، آنها را در مقابل تصمیم فراکسیون امید قرار دهند و نتایج بهدستآمده در انتخابات به خوبی نشان داد که چه کسانی و به چه دلیلی از ورود تمامقد ما به این انتخابات بیمناک شده بودند. ما انتظار داریم به این فراکسیون بهعنوان ظرفیتی قابل اعتنا که پس از سه دوره خالیبودن مجلس از نیروهای اصلاحطلب و با دشواری فراوان به دست آمده، نگاهی آمیخته با اعتماد وجود داشته باشد و رسانههای اصلاحطلب را در بزنگاههای تصمیمگیری، پشتوانه خود بدانیم. قطعا پس از قدرتنمایی فراکسیون امید در این انتخابات، منتظر خبرسازیها و حاشیهسازیهایی جدید برای اعضای فراکسیون خواهیم بود و گرفتارنشدن در دام این حربهها و همزمان انجام رسالت خبری و انتقادی برای رسانههای همسو با فراکسیون امید، میتواند به ما برای موفقیتهای آتی و البته دورنشدن از پاسخگویی در قبال مطالبات کمک کند. ما میدانیم و یاد گرفتیم شکست پایان راه نیست، پیروزی همهچیز نیست و مهم ادامهدادن راه است و ما باید ادامه بدهیم این مسیر را و هرچند سخت، هرچند دشوار، اما خواهیم رسید. اینک که امید در مجلس روی پاهای خود دوباره احیا شده و رویش داشته است، ما با جمعی متحدتر، امیدی بیشتر و عزمی راسختر، برداشتن گامهای بعدی را از همین حالا شروع کردهایم و امیدواریم دولت محترم نیز مانند مجلس، صدای این انتخابات را شنیده باشد.