تحلیل علیرضا علویتبار از برجام بدون آمریکا
گریختن از دام جنگ
برای مقابله با این مشکل باید قاعده فعلی تقسیم درآمدهای نفتی (توزیع درآمدها به صورت درصدی مشخص میان بودجه دولت، صندوق توسعه ملی و شرکت ملی نفت) را تغییر داد. سهم بودجه دولت از درآمدهای نفتی را باید تثبیت کرد (مثلا 18 میلیارد دلار) و مخاطره ناشی از نوسان درآمدهای نفتی را به گونهای دیگر مدیریت و تثبیت کرد. هدف از این اشاره ارائه یک راهحل تفصیلی نیست؛ بلکه تأکید بر این نکته است که راهنمایی برای مقابله با پیامدهای خروج آمریکا و تلاشش برای فشار بر ایران وجود دارد که باید درباره آنها اندیشید و برای اجرایشان آمادگی داشت. باید این تهدید را به فرصتی برای تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران تبدیل کرد.
برای مثال باید با کاهش مالیات بر شرکتها امکان سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال بیشتر را برای آنها فراهم کرد، اما بهطور همزمان مالیات بر مصرف (مالیات بر ارزش افزوده) را افزایش داد تا بهسوی تغییر ترکیب درآمدهای مالیاتی دولت و افزایش آن حرکت کرد. با تصویب و اجرای قواعد مشخص در عین آنکه به دولت امکان مانور و انعطاف میدهیم، به تثبیت اقتصاد کلان کشور کمک کنیم؛ برای مثال بانک مرکزی موظف شود در پنج سال آینده رشد سالانه پایه پولی کشور را در سطح 15 درصد نگه دارد، اما این امکان را به بانک مرکزی بدهیم که سازوکار این کار را (رسیدن به این هدف را) بتواند انتخاب و پیگیری کند. با وضع مقررات دستوپاگیر نباید امکان انعطاف را از دولت گرفت. باید اهدافی را مشخص کرد و تحقق آنها را از دولت خواست، هم در سیاستهای پولی و هم در سیاستهای مالی میتوان اینگونه برخورد کرد.
سوم: تهدید پیشآمده را باید به فرصتی برای ایجاد اصلاحات ساختاری تبدیل کرد. چه در اقتصاد، چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی. این گردنه دشوار پیموده نخواهد شد مگر آنکه همه ارکان حکومت بپذیرند که نیازمند اصلاح ساختارهایی هستیم که مشکلآفرین بوده و خواهند بود. سیاست خارجی باید بهطورکامل از مجرای وزارت امور خارجه دنبال شود. نمایندگان مجلس نیز باید بر این وزارتخانه نظارت کامل داشته باشند. تناسب میان اختیار و مسئولیت از بدیهیات مدیریت در دنیای مدرن است که به نظر میرسد در سیاست خارجی ما از آن غفلت میشود. از مذاکره نباید هراسید. مذاکره از موضع قدرت بر مبنای مواضع قابل دفاع، از طریق یک تیم توانمند برای ما هیچ ضرری نخواهد داشت. شکست هر مذاکرهای بازگشت به وضعیت قبل از شروع مذاکره است با این تفاوت که ما شناخت مستقیمتر و عمیقتری از طرف مقابل پیدا کردهایم. در دوران پیشآمده اطلاعرسانی به مردم اهمیت ویژه دارد. آیا با رادیو و تلویزیون فعلی چنین چیزی امکانپذیر است؟ شکست صداوسیما در جلب اعتماد مردم و عملکرد آن بهعنوان سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تأثیرگذاری آن را به حداقل ممکن تقلیل داده است. اگر اصلاح ساختاری در
این سازمان انجام نشود، هدایت افکار عمومی توسط رسانههایی غیرملی و با اهداف نگرانکننده صورت خواهد گرفت. اصلاحات ساختاری در کشور را نباید به بهانههای مختلف به تأخیر انداخت. اگر واقعا عزم مقابله با تهدیدها را داریم باید برای آن خود را آماده کنیم و ضعفهای خود را برطرف کنیم. برای برطرفکردن ضعفها در برخی از زمینهها مانند اقتصاد کار شده است (طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران)، باید طرحهای مشابهی برای سیاست خارجی و سیاست داخلی نیز تهیه کرد و برای اجرای آنها کوشید.
چهارم: ایرانیان مقیم خارج از کشور، لابی قدرتمند ایران هستند، آنها را باید در دفاع از کشور و منافع ملی فعال کرد. روند کنونی برخورد با آنها توأم با تحقیر، راندن و دلشکستهکردن آنهاست. بهجای آنکه زمینه را برای رفتوآمد شرافتمندانه و سربلند آنها به ایران فراهم کنیم، با ترساندن آنها خود را از سرمایهای بزرگ محروم ميکنیم. ایرانیان خارج از کشور، فعالیتهای مشخصی هم در دفاع از منافع ایران دارند و ظن جاسوسي كمتر متوجه آنهاست. بهتر است در جاهایی که دسترسی به اطلاعات طبقهبندیشده وجود دارد، جاسوسها را دنبال کنیم! در مواردي ديده شده برخي افراد كه شعارهای داغ و پرهیجان میدهند، مشوق و مجری اقداماتی هستند که به نفع دشمنان ایران تمام میشود، آنها بیشتر امکان دارد جاسوس باشند تا آنها که آرام سخن میگویند، اما در دفع شرارت از ایران تلاش میکنند. بهویژه برای گریز از «دام جنگ» باید تمام امکانهای بینالمللی ایران را فعال کنیم. روشن است که مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان «دام جنگ» در برابر ما پهن کردهاند. از این دام باید گریخت. آنها قدرت شکست ما را ندارند، اما میتوانند به منافع ملی ما آسیب وارد کنند و همین کافی است
تا بکوشیم از دام جنگ بگریزیم.
حرفهای دیگری هم هست که در مناسبتهای دیگری باید گفت.
برای مقابله با این مشکل باید قاعده فعلی تقسیم درآمدهای نفتی (توزیع درآمدها به صورت درصدی مشخص میان بودجه دولت، صندوق توسعه ملی و شرکت ملی نفت) را تغییر داد. سهم بودجه دولت از درآمدهای نفتی را باید تثبیت کرد (مثلا 18 میلیارد دلار) و مخاطره ناشی از نوسان درآمدهای نفتی را به گونهای دیگر مدیریت و تثبیت کرد. هدف از این اشاره ارائه یک راهحل تفصیلی نیست؛ بلکه تأکید بر این نکته است که راهنمایی برای مقابله با پیامدهای خروج آمریکا و تلاشش برای فشار بر ایران وجود دارد که باید درباره آنها اندیشید و برای اجرایشان آمادگی داشت. باید این تهدید را به فرصتی برای تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران تبدیل کرد.
برای مثال باید با کاهش مالیات بر شرکتها امکان سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال بیشتر را برای آنها فراهم کرد، اما بهطور همزمان مالیات بر مصرف (مالیات بر ارزش افزوده) را افزایش داد تا بهسوی تغییر ترکیب درآمدهای مالیاتی دولت و افزایش آن حرکت کرد. با تصویب و اجرای قواعد مشخص در عین آنکه به دولت امکان مانور و انعطاف میدهیم، به تثبیت اقتصاد کلان کشور کمک کنیم؛ برای مثال بانک مرکزی موظف شود در پنج سال آینده رشد سالانه پایه پولی کشور را در سطح 15 درصد نگه دارد، اما این امکان را به بانک مرکزی بدهیم که سازوکار این کار را (رسیدن به این هدف را) بتواند انتخاب و پیگیری کند. با وضع مقررات دستوپاگیر نباید امکان انعطاف را از دولت گرفت. باید اهدافی را مشخص کرد و تحقق آنها را از دولت خواست، هم در سیاستهای پولی و هم در سیاستهای مالی میتوان اینگونه برخورد کرد.
سوم: تهدید پیشآمده را باید به فرصتی برای ایجاد اصلاحات ساختاری تبدیل کرد. چه در اقتصاد، چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی. این گردنه دشوار پیموده نخواهد شد مگر آنکه همه ارکان حکومت بپذیرند که نیازمند اصلاح ساختارهایی هستیم که مشکلآفرین بوده و خواهند بود. سیاست خارجی باید بهطورکامل از مجرای وزارت امور خارجه دنبال شود. نمایندگان مجلس نیز باید بر این وزارتخانه نظارت کامل داشته باشند. تناسب میان اختیار و مسئولیت از بدیهیات مدیریت در دنیای مدرن است که به نظر میرسد در سیاست خارجی ما از آن غفلت میشود. از مذاکره نباید هراسید. مذاکره از موضع قدرت بر مبنای مواضع قابل دفاع، از طریق یک تیم توانمند برای ما هیچ ضرری نخواهد داشت. شکست هر مذاکرهای بازگشت به وضعیت قبل از شروع مذاکره است با این تفاوت که ما شناخت مستقیمتر و عمیقتری از طرف مقابل پیدا کردهایم. در دوران پیشآمده اطلاعرسانی به مردم اهمیت ویژه دارد. آیا با رادیو و تلویزیون فعلی چنین چیزی امکانپذیر است؟ شکست صداوسیما در جلب اعتماد مردم و عملکرد آن بهعنوان سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تأثیرگذاری آن را به حداقل ممکن تقلیل داده است. اگر اصلاح ساختاری در
این سازمان انجام نشود، هدایت افکار عمومی توسط رسانههایی غیرملی و با اهداف نگرانکننده صورت خواهد گرفت. اصلاحات ساختاری در کشور را نباید به بهانههای مختلف به تأخیر انداخت. اگر واقعا عزم مقابله با تهدیدها را داریم باید برای آن خود را آماده کنیم و ضعفهای خود را برطرف کنیم. برای برطرفکردن ضعفها در برخی از زمینهها مانند اقتصاد کار شده است (طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران)، باید طرحهای مشابهی برای سیاست خارجی و سیاست داخلی نیز تهیه کرد و برای اجرای آنها کوشید.
چهارم: ایرانیان مقیم خارج از کشور، لابی قدرتمند ایران هستند، آنها را باید در دفاع از کشور و منافع ملی فعال کرد. روند کنونی برخورد با آنها توأم با تحقیر، راندن و دلشکستهکردن آنهاست. بهجای آنکه زمینه را برای رفتوآمد شرافتمندانه و سربلند آنها به ایران فراهم کنیم، با ترساندن آنها خود را از سرمایهای بزرگ محروم ميکنیم. ایرانیان خارج از کشور، فعالیتهای مشخصی هم در دفاع از منافع ایران دارند و ظن جاسوسي كمتر متوجه آنهاست. بهتر است در جاهایی که دسترسی به اطلاعات طبقهبندیشده وجود دارد، جاسوسها را دنبال کنیم! در مواردي ديده شده برخي افراد كه شعارهای داغ و پرهیجان میدهند، مشوق و مجری اقداماتی هستند که به نفع دشمنان ایران تمام میشود، آنها بیشتر امکان دارد جاسوس باشند تا آنها که آرام سخن میگویند، اما در دفع شرارت از ایران تلاش میکنند. بهویژه برای گریز از «دام جنگ» باید تمام امکانهای بینالمللی ایران را فعال کنیم. روشن است که مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان «دام جنگ» در برابر ما پهن کردهاند. از این دام باید گریخت. آنها قدرت شکست ما را ندارند، اما میتوانند به منافع ملی ما آسیب وارد کنند و همین کافی است
تا بکوشیم از دام جنگ بگریزیم.
حرفهای دیگری هم هست که در مناسبتهای دیگری باید گفت.