|

پالونیای چین، کهور آمریکا و سالیکورنیای مکزیک

حسین آخانی- استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران

این روزها عده‌ای برای پرکردن جیب خود حاضرند به هر شکلی به این آب و خاک آسیب برسانند. متأسفانه بازار بلبشویی راه افتاده است که با واردکردن یا تکثیر و تشویق کشت گونه‌های وارداتی همچون کهور آمریکایی، پالونیای چینی و سالیکورنیای مکزیکی به جان طبیعت ایران افتاده‌اند. آنچه برای من تلخ است، این است که برخي از حامیان این تفکر کسانی هستند که در مهم‌ترین مراکز پژوهشی منابع طبیعی یا دانشگاه‌ها کار می‌کنند. مانند مرکزی که در آن باغ گیاه‌شناسی ملی ایران واقع شده است و فلور ایران را منتشر می‌کند؛ مرکزی که میراث‌دار قدیمی‌ترین مجله بین‌المللی گیاه‌شناسی ایران -میراث به‌جامانده از اسکندر فیروز و روان‌شاد پر وندلبو- است....

مجله‌ای که سالانه ده‌ها گونه جدید برای ایران معرفی می‌کند و گاهی مدیران آن مؤسسه در مصاحبه‌های خود مدعی بزرگ‌ترین کشفیات علمی درباره گیاهان بومی ایران هستند. مایه تأسف است محققانی که مرتب گونه‌های جدید درختی و درختچه‌ای از شمال و جنوب نام‌گذاری می‌کنند، چه شده است که اینها را مفید نمی‌دانند و سخت حامی گونه‌های خارجی شده‌اند! از کهور آمریکایی-ونزوئلایی گرفته تا پالونیای چینی و صنوبرهای خارجی و در گذشته‌ای نه‌چندان دور اکالیپتوس‌های استرالیایی. مرکز پژوهشی که رئیسش اکولوژیستی است که مقالاتی معتبر با محققان برجسته درباره تنوع گیاهی دارد و نامش بر کتاب لیست قرمز گیاهان بومی ایران دیده می‌شود، چگونه می‌تواند حامی گونه‌های وارداتی باشد که طبق آخرین تحقیقات، عامل تهدید و انقراض نیمی از تنوع زیستی کره زمین هستند؟ چگونه می‌توان از کاشت کهوری دفاع کرد که اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست آن را در زمره 26 گونه خطرناک گیاهی دنیا معرفی کرده است؟ مورد بسیار تأسف‌بار دیگر فرصت‌طلبانی هستند که با فضاسازی کاذب اقدام به ورود سالیکورنیای مکزیکی کرده‌اند؛ آن‌هم در کشوری که دارای غنی‌ترین ذخایر ژنتیکی سالیکورنیای جهان است و خشکی دریاچه ارومیه را بهانه‌ای برای کلاهبرداری از صندوق فقیر دولت کرده‌اند. این نگاه، لزوما بی‌دانشی نیست، بلکه نوعی ‌بی‌اخلاقی است که شاید به دلایل اقتصادی کارکنان این مراکز و به‌‌ویژه بازنشسته‌ها را به انحراف کشانده است. تأسف می‌خورم که همکار دیگری در بازنشستگی خود کاروکاسبی با پالونیا راه انداخته است.
آیا 40 سال زمان خدمت برای ایشان کافی نبود تا کمی به دوروبر خود نگاه کند و برای تکثیر و حفاظت از گونه‌های بومی سرزمینی که گلستان نام دارد، تلاش کند و حالا چشم و دلش را پالونیای چینی گرفته است؟ شاید پذیرش اینکه مهندسی فنی برای پول‌سازی به این کاسبی رو آورده، راحت‌تر قابل پذیرش باشد تا کسانی که خود معلم گیاه‌شناسی یا محقق تنوع زیستی یا حتی رئیس یک مؤسسه تحقیقاتی در وزارتی هستند که وظیفه صیانت از جنگل‌ها و مراتع کشور را به عهده دارند. نتیجه بی‌توجهی به رعایت اخلاق در مراکز علمی و آموزشی همانی است که امروز در محیط زیست طبیعی، ترافیک، آلودگی، بهداشت، سلامت، جرم و جنایت، کاهش ارزش پول ملی و کیفیت پایین محصولات تولیدی داخل در وضع بسیار دردناکی به آن رسیده‌ایم. مقصردانستن دیگران در این نابسامانی‌ها بیرا‌هه‌ای است که متأسفانه عده‌ای برای شانه خالی‌کردن از مسئولیت اخلاقی-اجتماعی خود، یا دولت یا خارجی‌ها را مسئول می‌دانند. اگر مراکز علمی، اخلاق را رعایت نکنند و به حرمت و اعتبار پژوهش و میراث به‌جامانده از دانش بشری پایبند نباشند، دیگر از بقیه آحاد جامعه چه انتظاری است که سر ملت کلاه نگذارند. در شرایطی که دشمنان ما عزم خود را در به‌هم‌پاشیدگی و امنیت و یکپارچگی کشور جزم کرده‌اند، آلوده‌شدن جامعه علمی به بی‌اخلاقی بسیار خطرناک است. دامنه توسعه بی‌اخلاقی فقط تعرض به طبیعت با کاشت گونه‌های خارجی و خریدوفروش مقاله و مدرک روبه‌روی دانشگاه تهران ختم نمی‌شود، بلکه توسعه این آفت دامن همه را می‌گیرد و تا آنجا پیش می‌رود که حتی جگرگوشه‌های ما در مقدس‌ترین مکان‌ها مانند مدارس امنیت ندارند. از همه دوستان، متخصصان و فعالان محیط زیست درخواست می‌کنم برای حمایت از طبیعت ایران یک‌صدا ضمن آشکارسازی تجارت ناسالمی که پشت کشت پالونیا، کهور آمریکایی، سالیکورنیای مکزیکی و وتی ور است، تلاش کنید از ادامه این کاسبی جلوگیری شود. گیاه مهاجم زمانی که از کنترل خارج شد، وضعیتی همچون آزولا پیدا می‌کند و مانند ایدز که سیستم ایمنی بدن را از کار می‌اندازد، باعث انقراض گسترده گونه‌های بومی می‌شود. تفاوت انسان با دیگر موجودات این است که انسان باید بتواند به‌عنوان اشرف مخلوقات از دانش مکتوب و مستند بهره ببرد. اگر بناست به هر آنچه دانش بشری به آن رسیده است بی‌توجه باشیم، باید به شعور انسانی خود شک کنیم.

این روزها عده‌ای برای پرکردن جیب خود حاضرند به هر شکلی به این آب و خاک آسیب برسانند. متأسفانه بازار بلبشویی راه افتاده است که با واردکردن یا تکثیر و تشویق کشت گونه‌های وارداتی همچون کهور آمریکایی، پالونیای چینی و سالیکورنیای مکزیکی به جان طبیعت ایران افتاده‌اند. آنچه برای من تلخ است، این است که برخي از حامیان این تفکر کسانی هستند که در مهم‌ترین مراکز پژوهشی منابع طبیعی یا دانشگاه‌ها کار می‌کنند. مانند مرکزی که در آن باغ گیاه‌شناسی ملی ایران واقع شده است و فلور ایران را منتشر می‌کند؛ مرکزی که میراث‌دار قدیمی‌ترین مجله بین‌المللی گیاه‌شناسی ایران -میراث به‌جامانده از اسکندر فیروز و روان‌شاد پر وندلبو- است....

مجله‌ای که سالانه ده‌ها گونه جدید برای ایران معرفی می‌کند و گاهی مدیران آن مؤسسه در مصاحبه‌های خود مدعی بزرگ‌ترین کشفیات علمی درباره گیاهان بومی ایران هستند. مایه تأسف است محققانی که مرتب گونه‌های جدید درختی و درختچه‌ای از شمال و جنوب نام‌گذاری می‌کنند، چه شده است که اینها را مفید نمی‌دانند و سخت حامی گونه‌های خارجی شده‌اند! از کهور آمریکایی-ونزوئلایی گرفته تا پالونیای چینی و صنوبرهای خارجی و در گذشته‌ای نه‌چندان دور اکالیپتوس‌های استرالیایی. مرکز پژوهشی که رئیسش اکولوژیستی است که مقالاتی معتبر با محققان برجسته درباره تنوع گیاهی دارد و نامش بر کتاب لیست قرمز گیاهان بومی ایران دیده می‌شود، چگونه می‌تواند حامی گونه‌های وارداتی باشد که طبق آخرین تحقیقات، عامل تهدید و انقراض نیمی از تنوع زیستی کره زمین هستند؟ چگونه می‌توان از کاشت کهوری دفاع کرد که اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست آن را در زمره 26 گونه خطرناک گیاهی دنیا معرفی کرده است؟ مورد بسیار تأسف‌بار دیگر فرصت‌طلبانی هستند که با فضاسازی کاذب اقدام به ورود سالیکورنیای مکزیکی کرده‌اند؛ آن‌هم در کشوری که دارای غنی‌ترین ذخایر ژنتیکی سالیکورنیای جهان است و خشکی دریاچه ارومیه را بهانه‌ای برای کلاهبرداری از صندوق فقیر دولت کرده‌اند. این نگاه، لزوما بی‌دانشی نیست، بلکه نوعی ‌بی‌اخلاقی است که شاید به دلایل اقتصادی کارکنان این مراکز و به‌‌ویژه بازنشسته‌ها را به انحراف کشانده است. تأسف می‌خورم که همکار دیگری در بازنشستگی خود کاروکاسبی با پالونیا راه انداخته است.
آیا 40 سال زمان خدمت برای ایشان کافی نبود تا کمی به دوروبر خود نگاه کند و برای تکثیر و حفاظت از گونه‌های بومی سرزمینی که گلستان نام دارد، تلاش کند و حالا چشم و دلش را پالونیای چینی گرفته است؟ شاید پذیرش اینکه مهندسی فنی برای پول‌سازی به این کاسبی رو آورده، راحت‌تر قابل پذیرش باشد تا کسانی که خود معلم گیاه‌شناسی یا محقق تنوع زیستی یا حتی رئیس یک مؤسسه تحقیقاتی در وزارتی هستند که وظیفه صیانت از جنگل‌ها و مراتع کشور را به عهده دارند. نتیجه بی‌توجهی به رعایت اخلاق در مراکز علمی و آموزشی همانی است که امروز در محیط زیست طبیعی، ترافیک، آلودگی، بهداشت، سلامت، جرم و جنایت، کاهش ارزش پول ملی و کیفیت پایین محصولات تولیدی داخل در وضع بسیار دردناکی به آن رسیده‌ایم. مقصردانستن دیگران در این نابسامانی‌ها بیرا‌هه‌ای است که متأسفانه عده‌ای برای شانه خالی‌کردن از مسئولیت اخلاقی-اجتماعی خود، یا دولت یا خارجی‌ها را مسئول می‌دانند. اگر مراکز علمی، اخلاق را رعایت نکنند و به حرمت و اعتبار پژوهش و میراث به‌جامانده از دانش بشری پایبند نباشند، دیگر از بقیه آحاد جامعه چه انتظاری است که سر ملت کلاه نگذارند. در شرایطی که دشمنان ما عزم خود را در به‌هم‌پاشیدگی و امنیت و یکپارچگی کشور جزم کرده‌اند، آلوده‌شدن جامعه علمی به بی‌اخلاقی بسیار خطرناک است. دامنه توسعه بی‌اخلاقی فقط تعرض به طبیعت با کاشت گونه‌های خارجی و خریدوفروش مقاله و مدرک روبه‌روی دانشگاه تهران ختم نمی‌شود، بلکه توسعه این آفت دامن همه را می‌گیرد و تا آنجا پیش می‌رود که حتی جگرگوشه‌های ما در مقدس‌ترین مکان‌ها مانند مدارس امنیت ندارند. از همه دوستان، متخصصان و فعالان محیط زیست درخواست می‌کنم برای حمایت از طبیعت ایران یک‌صدا ضمن آشکارسازی تجارت ناسالمی که پشت کشت پالونیا، کهور آمریکایی، سالیکورنیای مکزیکی و وتی ور است، تلاش کنید از ادامه این کاسبی جلوگیری شود. گیاه مهاجم زمانی که از کنترل خارج شد، وضعیتی همچون آزولا پیدا می‌کند و مانند ایدز که سیستم ایمنی بدن را از کار می‌اندازد، باعث انقراض گسترده گونه‌های بومی می‌شود. تفاوت انسان با دیگر موجودات این است که انسان باید بتواند به‌عنوان اشرف مخلوقات از دانش مکتوب و مستند بهره ببرد. اگر بناست به هر آنچه دانش بشری به آن رسیده است بی‌توجه باشیم، باید به شعور انسانی خود شک کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها