انقلابي نماها
حسن هادي
افراطيون تحت سيطره بيخردي در اقدامي عوامفريبانه باز هم شروع به هياهو و توهين به اين و آن کردهاند. ساختار فکري اين دسته افراد سازمان و ثبات ندارد و باري به هر جهت براي تخليه افکار پريشان خود مدام در حال پراکندهگويي و نظامستيزياند. هدف اين افراد اظهار وجود و ترميم ويرانههاي دوران افول شخصيتي خود بوده و مدام در حال نفرتپراکني و دشمنتراشي هستند؛ نه سياستي دارند، نه کياستي و نه به اصول و روش و مرامي پايبندند. اين روزها از اين دسته افراد -بهاصطلاح- منقلبان پرهياهو که بهجاي سازندگي، مدام درحال تخريب و ويرانسازي فرهنگ و تمدن و عزت کشورشان هستند، در هر گوشه و کناري ديده ميشوند.
هجوم نامنظم و پارتيزاني به زيرساختهاي بنيادين مسير تکويني دولت تدبير و اميد که هنوز از زير بار آوار انفجار ويرانکننده دولت قبلي بيرون نيامده است، تنها گزينه روي ميز آنهاست. هدف غايي و بهروز اين گروه بهظاهر انقلابي تخريب دولت روحاني و دستاورد تاريخي آن، يعني برجام است.
با رجوع به تاريخ درمييابيم که سازماندهي اين گروههاي تخريبگر همواره از سوي کساني صورت ميگيرد که خواهان حذف رقيب از صحنه قدرت و سياست هستند. سازمان فکري ويرانسازي دولت روحاني از سوي اين قدرتطلبان چنان در حال توليد نفرت است که گويي دستي از فراسوي مرزها با حقد و کينه در حال هدايت اين جريان است.
تناقض و تضاد در خط فکري و انديشههاي هدايتکنندگان اين افراطگرايان بهقدري مشهود است که گاهي دست به تخريب خود هم ميزنند. در راهپيمايي روز قدس امسال افرادي را ديديم که به مرد شماره يک هستهاي کشور انگ نفاق و برچسب وطنفروشي زدند؛ درست به همان کسي که رهبر انقلاب او و همسنگرانش را در جريان مذاکرات هستهاي فرزندان انقلاب، سربازان نظام و معتمدان خود خطاب کردهاند. حال سؤال اينجاست صفت نفاق زيبنده کيست؟ زيبنده کساني که با تعصب ملي و ميهني و گوش به فرمان رهبرشان در مقابل شش کشور قدرتمند، با صلابت و شجاعت راههاي نجات کشور و ملتشان را درمينوردند؟ يا نفاق و دورويي زيبنده هتاکاني است که بيمحابا و بيهيچ توجهي به فرامين رهبري در حال ايجاد تفرقه و تشويش در ميان مردماند؟
بهراستي جايگاه دولت تدبير و اميد بازيچه کدام نهيليسم خردستيز شده است؟ چرا عدهاي مدام با شعارهاي مرگ و نيستي درحال پراکندن تخم کينه و حسد در جهان هستند؟ و به جاي تعامل و دوستي راه گردنکشي و قلدري را پيشه خود کردهاند؟
و چرا بهيکباره و درست در بحبوحه نياز حياتي به وحدت، عدهاي بر طبل نفاق و گسيختگي و دشمني ميکوبند؟ آيا اين خواست رهبر است؟ آيا اين تدبير دلسوزان نظام و رهروان امام راحل است؟
آيا اين اقدامات همسو با سيره اخلاقمدار و مداراجو و صلحطلب پيامبر عظيمالشأن اسلام است؟ خير. اين جرياني مرموز از سوي شياطيني است که نقاب انقلابيگري را به چهره زده و درحال آسيبزدن به ارکان اين نظام مستقل و مردمياند. وحدتگرايي در کانون مديريت را برنميتابند و از جمهوريت حتي الفباي آن را نخواندهاند. اين عده چنان به خودباوري رسيدهاند که درباره مسائل کلان مملکتي هم دست به اعمال سياستهاي خودمحورانه ميزنند.
بدون حتي يکبار مطالعه موضوع مناقشه هستهاي و متن برجام، مواد آن را پلاکارد کرده و به دست مريدان خود ميدهند.
اين هياهوسالاري و دُگمانديشي و تفکرستيزي ديري نميپايد که چون تاري درهمتنيده دستوپاي خالقانش را خواهد گرفت و کوس رسوايي آنها را در سراسر اين جهان و البته آخرت به صدا درخواهد آورد.
افراطيون تحت سيطره بيخردي در اقدامي عوامفريبانه باز هم شروع به هياهو و توهين به اين و آن کردهاند. ساختار فکري اين دسته افراد سازمان و ثبات ندارد و باري به هر جهت براي تخليه افکار پريشان خود مدام در حال پراکندهگويي و نظامستيزياند. هدف اين افراد اظهار وجود و ترميم ويرانههاي دوران افول شخصيتي خود بوده و مدام در حال نفرتپراکني و دشمنتراشي هستند؛ نه سياستي دارند، نه کياستي و نه به اصول و روش و مرامي پايبندند. اين روزها از اين دسته افراد -بهاصطلاح- منقلبان پرهياهو که بهجاي سازندگي، مدام درحال تخريب و ويرانسازي فرهنگ و تمدن و عزت کشورشان هستند، در هر گوشه و کناري ديده ميشوند.
هجوم نامنظم و پارتيزاني به زيرساختهاي بنيادين مسير تکويني دولت تدبير و اميد که هنوز از زير بار آوار انفجار ويرانکننده دولت قبلي بيرون نيامده است، تنها گزينه روي ميز آنهاست. هدف غايي و بهروز اين گروه بهظاهر انقلابي تخريب دولت روحاني و دستاورد تاريخي آن، يعني برجام است.
با رجوع به تاريخ درمييابيم که سازماندهي اين گروههاي تخريبگر همواره از سوي کساني صورت ميگيرد که خواهان حذف رقيب از صحنه قدرت و سياست هستند. سازمان فکري ويرانسازي دولت روحاني از سوي اين قدرتطلبان چنان در حال توليد نفرت است که گويي دستي از فراسوي مرزها با حقد و کينه در حال هدايت اين جريان است.
تناقض و تضاد در خط فکري و انديشههاي هدايتکنندگان اين افراطگرايان بهقدري مشهود است که گاهي دست به تخريب خود هم ميزنند. در راهپيمايي روز قدس امسال افرادي را ديديم که به مرد شماره يک هستهاي کشور انگ نفاق و برچسب وطنفروشي زدند؛ درست به همان کسي که رهبر انقلاب او و همسنگرانش را در جريان مذاکرات هستهاي فرزندان انقلاب، سربازان نظام و معتمدان خود خطاب کردهاند. حال سؤال اينجاست صفت نفاق زيبنده کيست؟ زيبنده کساني که با تعصب ملي و ميهني و گوش به فرمان رهبرشان در مقابل شش کشور قدرتمند، با صلابت و شجاعت راههاي نجات کشور و ملتشان را درمينوردند؟ يا نفاق و دورويي زيبنده هتاکاني است که بيمحابا و بيهيچ توجهي به فرامين رهبري در حال ايجاد تفرقه و تشويش در ميان مردماند؟
بهراستي جايگاه دولت تدبير و اميد بازيچه کدام نهيليسم خردستيز شده است؟ چرا عدهاي مدام با شعارهاي مرگ و نيستي درحال پراکندن تخم کينه و حسد در جهان هستند؟ و به جاي تعامل و دوستي راه گردنکشي و قلدري را پيشه خود کردهاند؟
و چرا بهيکباره و درست در بحبوحه نياز حياتي به وحدت، عدهاي بر طبل نفاق و گسيختگي و دشمني ميکوبند؟ آيا اين خواست رهبر است؟ آيا اين تدبير دلسوزان نظام و رهروان امام راحل است؟
آيا اين اقدامات همسو با سيره اخلاقمدار و مداراجو و صلحطلب پيامبر عظيمالشأن اسلام است؟ خير. اين جرياني مرموز از سوي شياطيني است که نقاب انقلابيگري را به چهره زده و درحال آسيبزدن به ارکان اين نظام مستقل و مردمياند. وحدتگرايي در کانون مديريت را برنميتابند و از جمهوريت حتي الفباي آن را نخواندهاند. اين عده چنان به خودباوري رسيدهاند که درباره مسائل کلان مملکتي هم دست به اعمال سياستهاي خودمحورانه ميزنند.
بدون حتي يکبار مطالعه موضوع مناقشه هستهاي و متن برجام، مواد آن را پلاکارد کرده و به دست مريدان خود ميدهند.
اين هياهوسالاري و دُگمانديشي و تفکرستيزي ديري نميپايد که چون تاري درهمتنيده دستوپاي خالقانش را خواهد گرفت و کوس رسوايي آنها را در سراسر اين جهان و البته آخرت به صدا درخواهد آورد.