امکان تغییر در پارادایم سیاست خارجی ایران
نقی آقالو. روزنامهنگار
پیام اصلی و دقیق آمریکا که سیگنالهای آن در لابهلای سخنان مردان اول تا سوم این کشور شنیده شده و قبلا در رویارویی دموکراتها با جمهوریخواهان اعلام شده بود، دو جمله زیر است:
«همفکران و همقطاران ایرانی ما! بجنبید و دولت فعلی را کنار بزنید تا بتوانیم با خیال آسوده، رودررو، مسائل مورد اختلاف را بررسی کنیم و در همهچیز به تفاهم برسیم!».
به یاد بیاورید سپتامبر سال 2015 را که سنای آمریکا، صحنه درگیری موافقان و مخالفان برجام بود. 42 سناتور از صد سناتور به حمایت از توافقنامه برخاستند، اما 56 سناتور مخالف بودند و دو سناتور باقیمانده موضع ممتنع گرفتند.
این در حالی بود که جاش ارنست، سخنگوی وقت کاخ سفید، گفت: «تندروهای ایران و آمریکا، در یک جبههاند».
به گفته وی، استدلال تندروهای آمریکایی مخالف برجام با نظر تندروهای داخل ایران، مشابه است! و این زمانی بود که شخصی مثل پمپئو نماینده جمهوریخواهان در کنگره بود.
از سوی دیگر، اوباما در همین سال گفته بود: «اگر بتوانیم مسئله هستهای را حل کنیم و ایران از فشار تحریمها خلاص شود، ... فرصتهای بیشتری برای مردم ایران فراهم میشود که نهایتا میتواند به قدرتیابی بیشتر میانهروهای ایران منجر شود».
از لابهلای رویدادها و رویکردها، تمایلات رادیکالهای وطنی، اینطور درک میشود: نباید، افتخار ترقی و توسعه و تفاهم با قدرتهای جهانی بهویژه با آمریکا به نام کسی جز خودمان ثبت شود! تا مردم، آنان را قهرمان نپندارند!
هر تدبیری و هر گشایشی باید به سرانگشت تدبیر ما (یعنی اصولگرایان) نوشته یا انجام و توافق شود!
حال سه راه بر روی دولتمردان و اصلاحطلبان (اگر این دو را با یک درجه اغماض در یک جبهه فرض کنیم) باقی مانده؛
1- به پیروی از روش رهبر کرهشمالی، بساط گفتوگو و مذاکره را با دولت رادیکال ترامپ پهن کنند.
2- کنار بکشند و ریش و قیچی را تماموکمال در سیاست خارجی به دست ناتوان رادیکالهای وطنی بسپارند!
3- همین رفتار کجدار و مریز فعلی را ادامه دهند که عبارت باشد از ادامه ارتباط با اتحادیه اروپا و تلاش در زندهنگهداشتن برجام بدون آمریکا و... تا چه پیش آید!
اما درباره امکان اجرای چارههای سهگانه مذکور، چند نکته وجود دارد:
اول: دولتمردان فعلی ایالات متحده، همتایان خود را برای مذاکرات میطلبند!
دوم: دولت و اصلاحطلبان باید با چه توجیه و منطقی، خود را از متن قضایا کنار بکشند؟ با چه رو و دلایلی، مردم، طرفداران و رأیدهندگان را به کنارهگیری، متقاعد کنند؟
سوم: و البته رفتار کجدار و مریز فعلی هم به گمان قریب به یقین خیلی از نیروهای کارآمد، ره به جایی نمیبرد!
بنابراین تمام ویژگیهای یک مشکل سیاسی، آشکار شده و همه را گرفتار کرده است!
به گمان نویسنده، این وضعیت اولا هرچه زودتر باید گشوده شود.
ثانیا، دیوار بنبست جز با تغییر پارادایم سیاست خارجی و داخلی ایران گشوده نمیشود.
پیام اصلی و دقیق آمریکا که سیگنالهای آن در لابهلای سخنان مردان اول تا سوم این کشور شنیده شده و قبلا در رویارویی دموکراتها با جمهوریخواهان اعلام شده بود، دو جمله زیر است:
«همفکران و همقطاران ایرانی ما! بجنبید و دولت فعلی را کنار بزنید تا بتوانیم با خیال آسوده، رودررو، مسائل مورد اختلاف را بررسی کنیم و در همهچیز به تفاهم برسیم!».
به یاد بیاورید سپتامبر سال 2015 را که سنای آمریکا، صحنه درگیری موافقان و مخالفان برجام بود. 42 سناتور از صد سناتور به حمایت از توافقنامه برخاستند، اما 56 سناتور مخالف بودند و دو سناتور باقیمانده موضع ممتنع گرفتند.
این در حالی بود که جاش ارنست، سخنگوی وقت کاخ سفید، گفت: «تندروهای ایران و آمریکا، در یک جبههاند».
به گفته وی، استدلال تندروهای آمریکایی مخالف برجام با نظر تندروهای داخل ایران، مشابه است! و این زمانی بود که شخصی مثل پمپئو نماینده جمهوریخواهان در کنگره بود.
از سوی دیگر، اوباما در همین سال گفته بود: «اگر بتوانیم مسئله هستهای را حل کنیم و ایران از فشار تحریمها خلاص شود، ... فرصتهای بیشتری برای مردم ایران فراهم میشود که نهایتا میتواند به قدرتیابی بیشتر میانهروهای ایران منجر شود».
از لابهلای رویدادها و رویکردها، تمایلات رادیکالهای وطنی، اینطور درک میشود: نباید، افتخار ترقی و توسعه و تفاهم با قدرتهای جهانی بهویژه با آمریکا به نام کسی جز خودمان ثبت شود! تا مردم، آنان را قهرمان نپندارند!
هر تدبیری و هر گشایشی باید به سرانگشت تدبیر ما (یعنی اصولگرایان) نوشته یا انجام و توافق شود!
حال سه راه بر روی دولتمردان و اصلاحطلبان (اگر این دو را با یک درجه اغماض در یک جبهه فرض کنیم) باقی مانده؛
1- به پیروی از روش رهبر کرهشمالی، بساط گفتوگو و مذاکره را با دولت رادیکال ترامپ پهن کنند.
2- کنار بکشند و ریش و قیچی را تماموکمال در سیاست خارجی به دست ناتوان رادیکالهای وطنی بسپارند!
3- همین رفتار کجدار و مریز فعلی را ادامه دهند که عبارت باشد از ادامه ارتباط با اتحادیه اروپا و تلاش در زندهنگهداشتن برجام بدون آمریکا و... تا چه پیش آید!
اما درباره امکان اجرای چارههای سهگانه مذکور، چند نکته وجود دارد:
اول: دولتمردان فعلی ایالات متحده، همتایان خود را برای مذاکرات میطلبند!
دوم: دولت و اصلاحطلبان باید با چه توجیه و منطقی، خود را از متن قضایا کنار بکشند؟ با چه رو و دلایلی، مردم، طرفداران و رأیدهندگان را به کنارهگیری، متقاعد کنند؟
سوم: و البته رفتار کجدار و مریز فعلی هم به گمان قریب به یقین خیلی از نیروهای کارآمد، ره به جایی نمیبرد!
بنابراین تمام ویژگیهای یک مشکل سیاسی، آشکار شده و همه را گرفتار کرده است!
به گمان نویسنده، این وضعیت اولا هرچه زودتر باید گشوده شود.
ثانیا، دیوار بنبست جز با تغییر پارادایم سیاست خارجی و داخلی ایران گشوده نمیشود.