راز این 30 روز
حجت مهدویسعیدی- استاد دانشگاه
در پارهای از دعاهای ماه مبارک رمضان مصرانه توفیق درک شب قدر را از خداوند تمنا میکنیم. اللهم ارزقنی فضل الله لیله القدر. پارهای از عارفان و سالکان راه حق گفتهاند شب عید فطر نیز بالقوه، شب قدر مؤمنان روزهدار است، اما راستی، شب قدر چیست و چرا در متون دین و عرفان اینهمه بر آن تأکید شده است، چگونه میتوان با پدیدهای مقدس که نزول فرشتگان را به دنبال دارد و از هزار ماه برتر است، رابطه برقرار کرد و تماما در احیای آن نشست! پرواضح است که قول و اراده الهی به امر عبث و گزاف تعلق نمیگیرد! به تعبیر مولانا: خالقی که اختر و گردون کند/ امر و نهی جاهلانه چون کند!؟ خداوند که ماند بشر اهل اغراق و مداهنه نیست! شب قدر در واقع فهم و لمس قدر و منزلت لحظه لحظه زندگیمان برای عبودیت خداوند سبحان و خدمت به مردم مهربان است، عبودیتی مبتنی بر عقلانیت و رهایی. دو پدیده مهم که شوربختانه ما قرنها در کمند کسوف آن گرفتار شدهایم و گویا راه برونرفتی نیز از آن نداریم. بزرگی میگوید؛ کاش در سامان ما بهجای طرح نابهنگام پرسش «علم بهتر است یا ثروت؟» به طرح این پرسش بجا و مفید میپرداختند که «عقل یک دیندار چگونه باید نمود یابد؟» آنگاه شاید دست از پارهای از بیخردیهای اپیدمیک خود برمیداشتیم! چیستی عقل ما هرگز به دیسکورس و گفتمان مسلط تبدیل نشد. ما حتی آیات و روایات معطوف به عقل نظری و عملی خود را هم خوب درک نکردیم! نسبت عقل و دین بین ما مهجور و منسوخ ماند! و ما کمتر مجال و بلکه شجاعتی برای طرح چنین پرسمانهای نکتهآموزی را به سبب تبعات شکننده آن، پیدا کردیم و دقیقا از این جهت تاکنون دچار مصائب فراوان شدهایم. نه اینکه در دیرینگی زیست خویش، از مدیحت عقل و قدر آن به سخن ننشسته و سینه چاک نکردهایم! نه! که گاه عقل را ستوده و کماکان میستاییم، اما مآلا درک وارونه و ناصوابی از عقل را در زندگی خود بازتاب داده و میدهیم! شب قدر بهواقع، رخصت و فرصت جمیلی است که به برکت عنصر مفاهمه و مراقبه در جماعت مؤمنان، به خود بازآییم. دین در سرشت خود رعایت اخلاق و تزکیت و معنویت است. قومی که گشت فاقد اخلاق مردنیست! میگویند عالمی وسوسهمند و سخت اهل واجبات و مستحبات بر سر حوض مسجدی نشسته بود تا با رعایت همه جوانب وضویی بسازد. به دقت تمام لای انگشتها را آب میرساند. پنج دقیقهای گذشته بود و هنوز او متذکر به ترنم چند دعا، به شستن دست راست خویش مشغول بود که جوانی شتابان از راه رسید، همانجا سراسیمه آستین را بالا زد و کمتر از زمانی که عالم وقت برای شستوشوی دست چپ گذاشته بود وضو گرفت و به داخل مسجد رفت و هنوز شیخ کاملا از کنار حوض بلند نشده بود، برگشت و به طرف در مسجد رفت؛ شیخ او را صدا زد و گفت با این عجله و شتاب چطور وضو گرفتی و نماز بجا آوردی!؟ به احتمال قوی نه وضویت کامل بود و نه نمازت مقبول!
جوانک بیاعتنا به سمت در مسجد رفت و گفت من وضو ساختم و نمازی به شتاب خواندم که فقط به خدا بگویم، قبولت دارم و در برابر تو عصیانگر نیستم و جزء بندگان تو هستم و عجالتا همین مرا کافی است. این را نمیدانم که آن عالم در این باب چه پاسخی دادند و چه عکسالعملی داشتند، شاید ناراحت شد یا افسوس خورد به این همه معنویت ساده! رسول مکرم اسلام بعثت خود را بعثتی سهله و سمحه میداند. در پایان بیشتر دعاهای یومیه ماه مبارک رمضان خدا را میخوانیم که کارهایمان را آسان کند و عذر ما را در ارتکاب ذنوب بپذیرد و به جهت مهربانی خود نسبت به بندگان صالح، سنگینی گناه را از روی ما بردارد. واژه فطر به معنی گشودگی است؛ یعنی گشودگی به عالم حقیقت و انسانیت. عید فطر تمهید رهتوشهای برای ایام دیگر سال است، روز فرح و شادمانی از سپریکردن موفق ضیافت ماه عظیم خدا، روزی مسعود و فرخنده برای عبادتگزاران شهر صیام، روزی بزرگ که تعهد میکنیم در میثاق عهد خدا و مردم باشیم. روز عید است و من امروز در این تدبیرم/ که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم/ چند روزی است که دورم ز رخ ساقی و جام/ بس خجالت که پدید آید از این تقصیرم!
در پارهای از دعاهای ماه مبارک رمضان مصرانه توفیق درک شب قدر را از خداوند تمنا میکنیم. اللهم ارزقنی فضل الله لیله القدر. پارهای از عارفان و سالکان راه حق گفتهاند شب عید فطر نیز بالقوه، شب قدر مؤمنان روزهدار است، اما راستی، شب قدر چیست و چرا در متون دین و عرفان اینهمه بر آن تأکید شده است، چگونه میتوان با پدیدهای مقدس که نزول فرشتگان را به دنبال دارد و از هزار ماه برتر است، رابطه برقرار کرد و تماما در احیای آن نشست! پرواضح است که قول و اراده الهی به امر عبث و گزاف تعلق نمیگیرد! به تعبیر مولانا: خالقی که اختر و گردون کند/ امر و نهی جاهلانه چون کند!؟ خداوند که ماند بشر اهل اغراق و مداهنه نیست! شب قدر در واقع فهم و لمس قدر و منزلت لحظه لحظه زندگیمان برای عبودیت خداوند سبحان و خدمت به مردم مهربان است، عبودیتی مبتنی بر عقلانیت و رهایی. دو پدیده مهم که شوربختانه ما قرنها در کمند کسوف آن گرفتار شدهایم و گویا راه برونرفتی نیز از آن نداریم. بزرگی میگوید؛ کاش در سامان ما بهجای طرح نابهنگام پرسش «علم بهتر است یا ثروت؟» به طرح این پرسش بجا و مفید میپرداختند که «عقل یک دیندار چگونه باید نمود یابد؟» آنگاه شاید دست از پارهای از بیخردیهای اپیدمیک خود برمیداشتیم! چیستی عقل ما هرگز به دیسکورس و گفتمان مسلط تبدیل نشد. ما حتی آیات و روایات معطوف به عقل نظری و عملی خود را هم خوب درک نکردیم! نسبت عقل و دین بین ما مهجور و منسوخ ماند! و ما کمتر مجال و بلکه شجاعتی برای طرح چنین پرسمانهای نکتهآموزی را به سبب تبعات شکننده آن، پیدا کردیم و دقیقا از این جهت تاکنون دچار مصائب فراوان شدهایم. نه اینکه در دیرینگی زیست خویش، از مدیحت عقل و قدر آن به سخن ننشسته و سینه چاک نکردهایم! نه! که گاه عقل را ستوده و کماکان میستاییم، اما مآلا درک وارونه و ناصوابی از عقل را در زندگی خود بازتاب داده و میدهیم! شب قدر بهواقع، رخصت و فرصت جمیلی است که به برکت عنصر مفاهمه و مراقبه در جماعت مؤمنان، به خود بازآییم. دین در سرشت خود رعایت اخلاق و تزکیت و معنویت است. قومی که گشت فاقد اخلاق مردنیست! میگویند عالمی وسوسهمند و سخت اهل واجبات و مستحبات بر سر حوض مسجدی نشسته بود تا با رعایت همه جوانب وضویی بسازد. به دقت تمام لای انگشتها را آب میرساند. پنج دقیقهای گذشته بود و هنوز او متذکر به ترنم چند دعا، به شستن دست راست خویش مشغول بود که جوانی شتابان از راه رسید، همانجا سراسیمه آستین را بالا زد و کمتر از زمانی که عالم وقت برای شستوشوی دست چپ گذاشته بود وضو گرفت و به داخل مسجد رفت و هنوز شیخ کاملا از کنار حوض بلند نشده بود، برگشت و به طرف در مسجد رفت؛ شیخ او را صدا زد و گفت با این عجله و شتاب چطور وضو گرفتی و نماز بجا آوردی!؟ به احتمال قوی نه وضویت کامل بود و نه نمازت مقبول!
جوانک بیاعتنا به سمت در مسجد رفت و گفت من وضو ساختم و نمازی به شتاب خواندم که فقط به خدا بگویم، قبولت دارم و در برابر تو عصیانگر نیستم و جزء بندگان تو هستم و عجالتا همین مرا کافی است. این را نمیدانم که آن عالم در این باب چه پاسخی دادند و چه عکسالعملی داشتند، شاید ناراحت شد یا افسوس خورد به این همه معنویت ساده! رسول مکرم اسلام بعثت خود را بعثتی سهله و سمحه میداند. در پایان بیشتر دعاهای یومیه ماه مبارک رمضان خدا را میخوانیم که کارهایمان را آسان کند و عذر ما را در ارتکاب ذنوب بپذیرد و به جهت مهربانی خود نسبت به بندگان صالح، سنگینی گناه را از روی ما بردارد. واژه فطر به معنی گشودگی است؛ یعنی گشودگی به عالم حقیقت و انسانیت. عید فطر تمهید رهتوشهای برای ایام دیگر سال است، روز فرح و شادمانی از سپریکردن موفق ضیافت ماه عظیم خدا، روزی مسعود و فرخنده برای عبادتگزاران شهر صیام، روزی بزرگ که تعهد میکنیم در میثاق عهد خدا و مردم باشیم. روز عید است و من امروز در این تدبیرم/ که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم/ چند روزی است که دورم ز رخ ساقی و جام/ بس خجالت که پدید آید از این تقصیرم!