|

يک نمايش رياست‌جمهوري

محمدمهدي مظاهري . استاد دانشگاه


از تابستان دو سال پيش که کم‌کم دونالد ترامپ به عنوان يک شخصيت سياسي جدي گرفته شد تا تابستان امسال که همه چارچوب‌هاي شناخته‌شده بين‌المللي را به چالش کشيده است، ناظران جهاني در چهار گوشه کره خاکي همچنان دنبال کشف‌کردن منطق و پيرنگ شخصيت ترامپ و داستان رياست‌جمهوري او هستند. اتفاقات اين مدت به طور روزافزوني نشان داده است که تحليل او به عنوان يک سياست‌مدار يا حتي يک تاجر و فعال اقتصادي چندان قرين صحت نيست. چرخ و فلک سياسي ايالات متحده در يک‌سال‌ونيم گذشته نشان مي‌دهد که شايد بيش از همه بايد ترامپ را به عنوان يک چهره رسانه‌اي و يک شومن تلويزيوني ارزيابي و تحليل کرد. از سال ۲۰۰۴ تاکنون ۱۵۰ قسمت از برنامه «کارآموز» ترامپ در ۱۱ فصل از شبکه ان‌بي‌سي پخش شده و شناخت جامعه آمريکا از او بيش از هر چيز مرتبط با همين برنامه است. در اين برنامه پربيننده در هر قسمت ترامپ به عنوان يک کاسب افسانه‌اي در مراحلي يک کارآموز برجسته را انتخاب و به او شغلي در دم و دستگاه خود و جايزه‌اي نقدي مي‌دهد.نکته اينجاست که به نظر مي‌رسد ترامپ در حال تغييردادن پرسوناي رسانه‌اي خود از يک قهرمان رئاليتي‌شو به يک ابرقهرمان مارولي است. نيمه‌کاره رهاکردن اجلاس جي هفت و پرواز يکسره به شرق آسيا براي دست‌دادن با «مرد موشکي» و غيرهسته‌اي‌کردن کره در چند ساعت، بيش از آنکه شبيه مأموريت‌هاي سياسي و ديپلماتيک باشد، شبيه مأموريت‌هايی بي‌سرو‌ته‌ است که ابرقهرمانان مارول در جريان نجات هزارباره جهان از دست موجودات شرور انجام مي‌دهند. براي تکميل اين قياس، صحنه بالارفتن ترامپ از پله‌هاي هواپيماي رياست‌جمهوري پس از پايان نشست و مشت‌هاي گره‌کرده و لبخند رضايتش به نشان پيروزي، بي‌ترديد يادآور سکانس‌هاي پاياني يک دو جين از فيلم‌هاي ابرقهرماني هاليوودي است. مذاکرات پرونده هسته‌اي ايران براي بيش از يک دهه به طول انجاميد و دور آخر آن به تنهايي شامل دو سال مذاکره فشرده با حضور ده‌ها ديپلمات برجسته از هفت کشور جهان و با درج جزئياتي سرگيجه‌آور در متن قرارداد نهايي قطع‌نامه شوراي امنيت و ضمايم آن بود. رئيس‌جمهور جديد آمريکا به سادگي اين قرارداد را دور مي‌اندازد و هم‌زمان پس از ميزان معتنابهي درشت‌گويي يکباره و در يک بازه زماني يکي، دو ماهه در اقدامي بي‌سابقه به شرق آسيا مي‌رود و يک قرارداد مبهم چندخطي با رهبر کره‌شمالي امضا مي‌کند. براي رئيس‌جمهوري که به‌شدت علاقه دارد اداي ابرقهرمانان را دربياورد، حتما قراردادهايي از نوع آنچه با کره‌شمالي امضا شد، بسيار مفيد است.

همان‌طور که يک ضرب‌المثل مشهور مي‌گويد: شيطان در جزئيات است. راهکار ترامپ براي فرار از جهنم جزئيات بسيار سودمند است؛ رويکرد تهاجمي، نمايش قدرت، اقدامات پيش‌بيني‌ناپذير و در نهايت و به عنوان مهم‌ترين گام، مديريت‌کردن بازنمايي اين اقدامات. چندي‌پيش فريد ذکريا کارشناس برجسته روابط بين‌الملل با تحليل عملکرد ترامپ به عنوان رئيس‌جمهور و پيش از آن به عنوان يک فعال اقتصادي و رسانه‌اي به اين نتيجه رسيده بود که هنر اصلي او وانمودکردن به پيروزي است. به اعتقاد ذکريا با وجود آنکه ترامپ مدعي است مهارت اعجاب‌برانگيز و استعداد خارق‌العاده‌اي در مذاکره و بستن قرارداد دارد اما آنچه او در حقيقت به خوبي انجام مي‌هد بازنمايي‌کردن مذاکرات ناشيانه و قراردادهاي بد به شکل موفقيت و پيروزي است. مهارت موج‌سازي و کنترل و جهت‌دهي افکار عمومي همان چيزي است که ترامپ را ناباورانه روي کرسي رياست‌جمهوري آمريکا نشاند. با نزديک‌بودن انتخابات ميان‌دوره‌اي کنگره در پاييز که همه از آن به عنوان سنجه‌اي براي حمايت عمومي مردم آمريکا از ترامپ ياد مي‌کنند، حتما نمايش فتح رئيس‌جمهور مستقر در واشنگتن بايد روز به روز بيشتر به اوج خود نزديک شود. مصاحبه مفصل استيو بنن، استراتژيست ارشد کمپين آقاي ترامپ و مغز متفکر جنبش پوپوليسم راست آمريکا با شبکه سي‌ان‌ان به خوبي گوياي اهميت اين رأي‌گيري است. ارجاعات متعدد او به اين انتخابات و اهميت آن نشان‌دهنده تصميم جدي کمپين ترامپ براي بهره‌بردن و در عين حال مهندسي‌کردن دقيق جنبش راست‌گراي اخير در اين کشور به نفع رئيس‌جمهور است. به نظر مي‌رسد برنامه تيم رئيس‌جمهور، حفظ‌کردن ريتم، هيجان و تعليق نمايش رياست‌جمهوري ترامپ تا زمان انتخابات پيش‌رو است و در اين مسير اتفاقاتي نظير آنچه در کانادا و سنگاپور افتاد، باز هم در راه خواهد بود.


از تابستان دو سال پيش که کم‌کم دونالد ترامپ به عنوان يک شخصيت سياسي جدي گرفته شد تا تابستان امسال که همه چارچوب‌هاي شناخته‌شده بين‌المللي را به چالش کشيده است، ناظران جهاني در چهار گوشه کره خاکي همچنان دنبال کشف‌کردن منطق و پيرنگ شخصيت ترامپ و داستان رياست‌جمهوري او هستند. اتفاقات اين مدت به طور روزافزوني نشان داده است که تحليل او به عنوان يک سياست‌مدار يا حتي يک تاجر و فعال اقتصادي چندان قرين صحت نيست. چرخ و فلک سياسي ايالات متحده در يک‌سال‌ونيم گذشته نشان مي‌دهد که شايد بيش از همه بايد ترامپ را به عنوان يک چهره رسانه‌اي و يک شومن تلويزيوني ارزيابي و تحليل کرد. از سال ۲۰۰۴ تاکنون ۱۵۰ قسمت از برنامه «کارآموز» ترامپ در ۱۱ فصل از شبکه ان‌بي‌سي پخش شده و شناخت جامعه آمريکا از او بيش از هر چيز مرتبط با همين برنامه است. در اين برنامه پربيننده در هر قسمت ترامپ به عنوان يک کاسب افسانه‌اي در مراحلي يک کارآموز برجسته را انتخاب و به او شغلي در دم و دستگاه خود و جايزه‌اي نقدي مي‌دهد.نکته اينجاست که به نظر مي‌رسد ترامپ در حال تغييردادن پرسوناي رسانه‌اي خود از يک قهرمان رئاليتي‌شو به يک ابرقهرمان مارولي است. نيمه‌کاره رهاکردن اجلاس جي هفت و پرواز يکسره به شرق آسيا براي دست‌دادن با «مرد موشکي» و غيرهسته‌اي‌کردن کره در چند ساعت، بيش از آنکه شبيه مأموريت‌هاي سياسي و ديپلماتيک باشد، شبيه مأموريت‌هايی بي‌سرو‌ته‌ است که ابرقهرمانان مارول در جريان نجات هزارباره جهان از دست موجودات شرور انجام مي‌دهند. براي تکميل اين قياس، صحنه بالارفتن ترامپ از پله‌هاي هواپيماي رياست‌جمهوري پس از پايان نشست و مشت‌هاي گره‌کرده و لبخند رضايتش به نشان پيروزي، بي‌ترديد يادآور سکانس‌هاي پاياني يک دو جين از فيلم‌هاي ابرقهرماني هاليوودي است. مذاکرات پرونده هسته‌اي ايران براي بيش از يک دهه به طول انجاميد و دور آخر آن به تنهايي شامل دو سال مذاکره فشرده با حضور ده‌ها ديپلمات برجسته از هفت کشور جهان و با درج جزئياتي سرگيجه‌آور در متن قرارداد نهايي قطع‌نامه شوراي امنيت و ضمايم آن بود. رئيس‌جمهور جديد آمريکا به سادگي اين قرارداد را دور مي‌اندازد و هم‌زمان پس از ميزان معتنابهي درشت‌گويي يکباره و در يک بازه زماني يکي، دو ماهه در اقدامي بي‌سابقه به شرق آسيا مي‌رود و يک قرارداد مبهم چندخطي با رهبر کره‌شمالي امضا مي‌کند. براي رئيس‌جمهوري که به‌شدت علاقه دارد اداي ابرقهرمانان را دربياورد، حتما قراردادهايي از نوع آنچه با کره‌شمالي امضا شد، بسيار مفيد است.

همان‌طور که يک ضرب‌المثل مشهور مي‌گويد: شيطان در جزئيات است. راهکار ترامپ براي فرار از جهنم جزئيات بسيار سودمند است؛ رويکرد تهاجمي، نمايش قدرت، اقدامات پيش‌بيني‌ناپذير و در نهايت و به عنوان مهم‌ترين گام، مديريت‌کردن بازنمايي اين اقدامات. چندي‌پيش فريد ذکريا کارشناس برجسته روابط بين‌الملل با تحليل عملکرد ترامپ به عنوان رئيس‌جمهور و پيش از آن به عنوان يک فعال اقتصادي و رسانه‌اي به اين نتيجه رسيده بود که هنر اصلي او وانمودکردن به پيروزي است. به اعتقاد ذکريا با وجود آنکه ترامپ مدعي است مهارت اعجاب‌برانگيز و استعداد خارق‌العاده‌اي در مذاکره و بستن قرارداد دارد اما آنچه او در حقيقت به خوبي انجام مي‌هد بازنمايي‌کردن مذاکرات ناشيانه و قراردادهاي بد به شکل موفقيت و پيروزي است. مهارت موج‌سازي و کنترل و جهت‌دهي افکار عمومي همان چيزي است که ترامپ را ناباورانه روي کرسي رياست‌جمهوري آمريکا نشاند. با نزديک‌بودن انتخابات ميان‌دوره‌اي کنگره در پاييز که همه از آن به عنوان سنجه‌اي براي حمايت عمومي مردم آمريکا از ترامپ ياد مي‌کنند، حتما نمايش فتح رئيس‌جمهور مستقر در واشنگتن بايد روز به روز بيشتر به اوج خود نزديک شود. مصاحبه مفصل استيو بنن، استراتژيست ارشد کمپين آقاي ترامپ و مغز متفکر جنبش پوپوليسم راست آمريکا با شبکه سي‌ان‌ان به خوبي گوياي اهميت اين رأي‌گيري است. ارجاعات متعدد او به اين انتخابات و اهميت آن نشان‌دهنده تصميم جدي کمپين ترامپ براي بهره‌بردن و در عين حال مهندسي‌کردن دقيق جنبش راست‌گراي اخير در اين کشور به نفع رئيس‌جمهور است. به نظر مي‌رسد برنامه تيم رئيس‌جمهور، حفظ‌کردن ريتم، هيجان و تعليق نمايش رياست‌جمهوري ترامپ تا زمان انتخابات پيش‌رو است و در اين مسير اتفاقاتي نظير آنچه در کانادا و سنگاپور افتاد، باز هم در راه خواهد بود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها