وزير رفاه در سومين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي ايران مطرح کرد
20 سال تأخير در پرداختن به آسيبهاي اجتماعي
شرق: «در سال 1391 موفق به برگزاري همايش آسيبهاي اجتماعي نشديم، زيرا در آن دوره گفته شد که بيان آسيبهاي اجتماعي موجب سياهنمايي ميشود، اما اکنون در مورد آسيبهاي اجتماعي گفته ميشود که 20 سال در پرداختن به موضوع تأخير شده، بنابراين هنر ما اين است که اين فرصت را براي ارائه راهکار و سياستگذاري درست مغتنم بشماريم». اين بخشي از صحبتهاي وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي در سومين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي ايران است که پنجشنبه گذشته در دانشگاه تهران برگزار شد.
محورهاي اين همايش در حوزه آسيبهاي خانواده، جامعه زنان، شهري و سکونتگاهي، کودکان، نوجوانان، جوانان، سالمندان، حوزه سلامت اجتماعي و رواني و بزهکاري، جرم و جنايت و اعتياد بود. در اين همايش دوروزه که روز پنجشنبه تمام شد، نشستهاي تخصصي مانند مسائل و آسيبهاي اجتماعي زنان، نقد و ارزيابي سياستگذاري در حوزه آسيبهاي اجتماعي، سلامت رواني و اجتماعي، مسائل و آسيبهاي اقتصادي، آسيبهاي حوزه خانواده، آسيبها و مسائل جمعيتي، آسيبهاي شهري، همچنين نشست تخصصي رسانهها، فضاي مجازي و آسيبهاي اجتماعي برگزار شد.
وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي که از جمله سخنرانان اين همايش بود، ناامني رواني را نخستين علت اعتياد بهعنوان يک آسيب اجتماعي برشمرد و گفت: اين موضوع در ميان افراد شاغل بههيچوجه کمتر از بيکاران نيست، بلکه در بسياري از موارد بيشتر است. علي ربيعي در نشست تخصصي «ارزيابي انتقادي کارکرد نظريه پژوهش اجتماعي در حل مسائل و آسيبهاي اجتماعي»، افزود: امروز همه اتفاقنظر دارند که ريشه مسائل ايران، اجتماعي است؛ حتي دغدغههاي اقتصادي نيز تحليل اجتماعي و رواني ميشود. وي در ادامه توضيح داد: در سال 1391 موفق به برگزاري همايش آسيبهاي اجتماعي نشديم، زيرا در آن دوره گفته شد که بيان آسيبهاي اجتماعي موجب سياهنمايي ميشود، اما اکنون در مورد آسيبهاي اجتماعي گفته ميشود که 20 سال در پرداختن به موضوع تأخير شده، بنابراين هنر ما اين است که اين فرصت را براي ارائه راهکار و سياستگذاري درست مغتنم بشماريم.
وزير رفاه، با تأكيد بر اينکه حل مسائل و آسيبهاي اجتماعي از طريق جامعهشناسان و انديشمندان اجتماعي ميسر ميشود، افزود: اگرچه معمولا علت اصلي طلاق، مسائل اقتصادي (بيکاري و فقر عنوان ميشود)، اما سه عامل نخست طلاق، «ناهمگوني زن و مرد و بههمخوردن ساختار قدرت در خانواده»، «سوءظن» و «فقدان يادگيري رابطه جنسي» است. وي همچنين تأكيد کرد: جامعهشناسي در ايران در زمينه تحليل وضعيت موجود مطالعات خوبي دارد، اما در مورد وضعيت مطلوب و ارائه راهحلهايي که مبتنيبر واقعيتهاي اجتماعي باشد، نيازمند کار بيشتري است.
پيامد فضاي مجازي و عملکرد صداوسيما
در بخش ديگري از اين همايش، برخي از کارشناسان حوزه آسيبهاي اجتماعي وضعيت کنوني در فضاي مجازي و بهويژه عملکرد صداوسيما را بهگونهاي دانستند که سبب انزوا، کاهش تعامل مخاطبان و نوعي خشونت ناشي از نابرابري اجتماعي شده است.
سبحان يحيايي، پژوهشگر حوزه ارتباطات، با بيان اينكه احساس نابرابري اجتماعي در ميان حذفشدگان رسانه ملي، منجر به بروز خشونت ميشود، تأكيد كرد: صداوسيما يک رسانه عام و عمومي است که بايد يک نقش ملي را ايفا کند. اين رسانه نبايد بخشي از مخاطبان را به دلايل خاص حذف کند؛ چيزي که امروز شاهد آن هستيم. وي ادامه داد: اين مسئله به ايجاد فاصله و بروز خشونت در ميان افراد منجر ميشود. اين احساس نابرابري ميتواند در گروههايي از جامعه، منجر به بروز نوعي بيتفاوتي و بياعتباري رسانه ملي شود؛ مسئلهاي که انتخاب و مصرف رسانههاي رقيب و کاهش نقش مرجعيت رسانه ملي را در پي دارد.
در ادامه، محمد آقاسي، رئيس مرکز افکارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا)، نيز در اين نشست گفت: بر اساس آمار و دادهها، 50 درصد از مردم ايران با فيلترشکن وارد تلگرام ميشوند و 17 درصد نيز اعلام کردهاند، از پيامرسان سروش استفاده ميکنند.
او اظهار كرد: عدهاي، فضاي مجازي موجود را ناشي از جهانيسازي فرهنگ دانسته و معتقدند، آسيبهاي جوامع ديگر، بهويژه سبک زندگي آمريکايي، دامن جامعه ايران، بهخصوص جوانان و دانشجويان را گرفته است. برخي نيز معتقدند، رسانههاي گروهي و مجازي فقط به بازنشر همان آسيبهاي موجود در جامعه و يا تسريع در اطلاعرساني درباره آن ميپردازند؛ بنابراين رسانهها به خوديخود توانايي گسترش آسيب اجتماعي را ندارند. رئيس مرکز افکارسنجي دانشجويان ايران با بيان اينکه 72.9 درصد مردم مخالف فيلترينگ تلگراماند، اضافه کرد: پيش از فيلتر تلگرام، 60 درصد از کاربران آن مدعي بودند، در صورت فيلترشدن اين شبکه مجازي، از فيلترشکن استفاده خواهند کرد و بر اساس آمار، با فيلترشدن تلگرام، بر تعداد کاربران اينستاگرام و واتساپ در ايران افزوده شده است.
بحرانهاي «شهرکسازي بدون برنامه»
کارشناسان آسيبهاي اجتماعي معتقدند، با توجه به شرايط اقليمي، کمبود منابع آب، شرايط زيستمحيطي و جمعيت رو به افزايش کلانشهرها، ساختهشدن شهرکهاي جديد و مسکن مهر در کنار شهرهاي مادر، به دليل آسيبشناسينشدن در بخشهاي مختلف، پيامدهاي منفي فراواني در پي داشته است. مهدي مسعوديان پژوهشگر و محقق علوم اجتماعي در اين همايش درباره ميزان تحقق زيستپذيري در شهرهاي جديد گفت: شهرسازي از سال 1360 تصميمگيري شد اما جمعيتي که براي اين شهرکها پيشبيني شده بود، به دليل عدم رضايت ساکنان و نبود امکانات شهري در اين شهرکها وجود ندارد. اين پژوهشگر ادامه داد: بررسي 82 مقاله پژوهشي علمي در فاصله زماني سالهاي 1376 تا 1396 نشان ميدهد که مسائل مختلفي همچون پنج بعد زيستپذيري از لحاظ اجتماعي، محيط، خدمات و زيرساخت و اقتصاد و مديريت در 36 شاخص آسيبشناسي، کيفيت زندگي، مکانيابي، حس تعهد، مديريت، جمعيتپذيري، کيفيت فضايي، زيستي و زمينشناسي فراتر از يک کار شهرسازي يا مديريت شهري در نظر گرفته شده است. اين محقق علوم اجتماعي با تأكيد بر اينکه پژوهشها نشان ميدهد در ساخت شهرکهاي جديد به علوم اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي توجه
نشده است، گفت: شهرهاي جديد همانند شهرک انديشه هرچقدر به مادر شهرها نزديکتر باشند، از وضعيت مطلوبتري برخوردارند زيرا 400 هزار مسکن مهري که در فضاهاي نامناسب ساخته شد احساس حقارت و نابرابري اجتماعي را براي ساکنانش ايجاد کرده است. زهرا اماميغفاري پژوهشگر دانشگاه نيز در اين نشست، درباره ارزيابي پيامدهاي اجراي طرح مسکن مهر در شهرهاي جديد گفت: مسکن مهر خروجي کلان مسکنسازي پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. اين پژوهشگر اظهار كرد: دولت نهم اين موضوع را مهمترين طرح کاري خود انتخاب کرد تا راه سومي براي رفع معضل بخش مسکن باشد زيرا در دهه 60 با واگذاري زمين روبهرو بوديم و بخش زيادي از زمينها واگذار و ساختش توسط مردم انجام شد و در دهه 70 نيز بازار زمين و مسکن وارد بخش خصوصي و به بازار سپرده شد که جهشهاي قيمتي در بخش مسکن را شاهد بوديم و تورم بخش زمين و مسکن را در پي داشت. وي با بيان اينکه عمده معضلات بخش مسکن از دهه 80 رخ داد، افزود: در واقع در اين دوره زماني مسکن از يک نياز اجتماعي و مصرفي به يک کالاي سرمايهاي تبديل شد که دولت سياست مسکن مهر را تغيير داد؛ درواقع پس از شکلگيري و تدوين مسکن مهر، پيامدهاي آن را
در شهرهاي جديد از لحاظ اجتماعي و فرهنگي شاهد بوديم.
شرق: «در سال 1391 موفق به برگزاري همايش آسيبهاي اجتماعي نشديم، زيرا در آن دوره گفته شد که بيان آسيبهاي اجتماعي موجب سياهنمايي ميشود، اما اکنون در مورد آسيبهاي اجتماعي گفته ميشود که 20 سال در پرداختن به موضوع تأخير شده، بنابراين هنر ما اين است که اين فرصت را براي ارائه راهکار و سياستگذاري درست مغتنم بشماريم». اين بخشي از صحبتهاي وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي در سومين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي ايران است که پنجشنبه گذشته در دانشگاه تهران برگزار شد.
محورهاي اين همايش در حوزه آسيبهاي خانواده، جامعه زنان، شهري و سکونتگاهي، کودکان، نوجوانان، جوانان، سالمندان، حوزه سلامت اجتماعي و رواني و بزهکاري، جرم و جنايت و اعتياد بود. در اين همايش دوروزه که روز پنجشنبه تمام شد، نشستهاي تخصصي مانند مسائل و آسيبهاي اجتماعي زنان، نقد و ارزيابي سياستگذاري در حوزه آسيبهاي اجتماعي، سلامت رواني و اجتماعي، مسائل و آسيبهاي اقتصادي، آسيبهاي حوزه خانواده، آسيبها و مسائل جمعيتي، آسيبهاي شهري، همچنين نشست تخصصي رسانهها، فضاي مجازي و آسيبهاي اجتماعي برگزار شد.
وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي که از جمله سخنرانان اين همايش بود، ناامني رواني را نخستين علت اعتياد بهعنوان يک آسيب اجتماعي برشمرد و گفت: اين موضوع در ميان افراد شاغل بههيچوجه کمتر از بيکاران نيست، بلکه در بسياري از موارد بيشتر است. علي ربيعي در نشست تخصصي «ارزيابي انتقادي کارکرد نظريه پژوهش اجتماعي در حل مسائل و آسيبهاي اجتماعي»، افزود: امروز همه اتفاقنظر دارند که ريشه مسائل ايران، اجتماعي است؛ حتي دغدغههاي اقتصادي نيز تحليل اجتماعي و رواني ميشود. وي در ادامه توضيح داد: در سال 1391 موفق به برگزاري همايش آسيبهاي اجتماعي نشديم، زيرا در آن دوره گفته شد که بيان آسيبهاي اجتماعي موجب سياهنمايي ميشود، اما اکنون در مورد آسيبهاي اجتماعي گفته ميشود که 20 سال در پرداختن به موضوع تأخير شده، بنابراين هنر ما اين است که اين فرصت را براي ارائه راهکار و سياستگذاري درست مغتنم بشماريم.
وزير رفاه، با تأكيد بر اينکه حل مسائل و آسيبهاي اجتماعي از طريق جامعهشناسان و انديشمندان اجتماعي ميسر ميشود، افزود: اگرچه معمولا علت اصلي طلاق، مسائل اقتصادي (بيکاري و فقر عنوان ميشود)، اما سه عامل نخست طلاق، «ناهمگوني زن و مرد و بههمخوردن ساختار قدرت در خانواده»، «سوءظن» و «فقدان يادگيري رابطه جنسي» است. وي همچنين تأكيد کرد: جامعهشناسي در ايران در زمينه تحليل وضعيت موجود مطالعات خوبي دارد، اما در مورد وضعيت مطلوب و ارائه راهحلهايي که مبتنيبر واقعيتهاي اجتماعي باشد، نيازمند کار بيشتري است.
پيامد فضاي مجازي و عملکرد صداوسيما
در بخش ديگري از اين همايش، برخي از کارشناسان حوزه آسيبهاي اجتماعي وضعيت کنوني در فضاي مجازي و بهويژه عملکرد صداوسيما را بهگونهاي دانستند که سبب انزوا، کاهش تعامل مخاطبان و نوعي خشونت ناشي از نابرابري اجتماعي شده است.
سبحان يحيايي، پژوهشگر حوزه ارتباطات، با بيان اينكه احساس نابرابري اجتماعي در ميان حذفشدگان رسانه ملي، منجر به بروز خشونت ميشود، تأكيد كرد: صداوسيما يک رسانه عام و عمومي است که بايد يک نقش ملي را ايفا کند. اين رسانه نبايد بخشي از مخاطبان را به دلايل خاص حذف کند؛ چيزي که امروز شاهد آن هستيم. وي ادامه داد: اين مسئله به ايجاد فاصله و بروز خشونت در ميان افراد منجر ميشود. اين احساس نابرابري ميتواند در گروههايي از جامعه، منجر به بروز نوعي بيتفاوتي و بياعتباري رسانه ملي شود؛ مسئلهاي که انتخاب و مصرف رسانههاي رقيب و کاهش نقش مرجعيت رسانه ملي را در پي دارد.
در ادامه، محمد آقاسي، رئيس مرکز افکارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا)، نيز در اين نشست گفت: بر اساس آمار و دادهها، 50 درصد از مردم ايران با فيلترشکن وارد تلگرام ميشوند و 17 درصد نيز اعلام کردهاند، از پيامرسان سروش استفاده ميکنند.
او اظهار كرد: عدهاي، فضاي مجازي موجود را ناشي از جهانيسازي فرهنگ دانسته و معتقدند، آسيبهاي جوامع ديگر، بهويژه سبک زندگي آمريکايي، دامن جامعه ايران، بهخصوص جوانان و دانشجويان را گرفته است. برخي نيز معتقدند، رسانههاي گروهي و مجازي فقط به بازنشر همان آسيبهاي موجود در جامعه و يا تسريع در اطلاعرساني درباره آن ميپردازند؛ بنابراين رسانهها به خوديخود توانايي گسترش آسيب اجتماعي را ندارند. رئيس مرکز افکارسنجي دانشجويان ايران با بيان اينکه 72.9 درصد مردم مخالف فيلترينگ تلگراماند، اضافه کرد: پيش از فيلتر تلگرام، 60 درصد از کاربران آن مدعي بودند، در صورت فيلترشدن اين شبکه مجازي، از فيلترشکن استفاده خواهند کرد و بر اساس آمار، با فيلترشدن تلگرام، بر تعداد کاربران اينستاگرام و واتساپ در ايران افزوده شده است.
بحرانهاي «شهرکسازي بدون برنامه»
کارشناسان آسيبهاي اجتماعي معتقدند، با توجه به شرايط اقليمي، کمبود منابع آب، شرايط زيستمحيطي و جمعيت رو به افزايش کلانشهرها، ساختهشدن شهرکهاي جديد و مسکن مهر در کنار شهرهاي مادر، به دليل آسيبشناسينشدن در بخشهاي مختلف، پيامدهاي منفي فراواني در پي داشته است. مهدي مسعوديان پژوهشگر و محقق علوم اجتماعي در اين همايش درباره ميزان تحقق زيستپذيري در شهرهاي جديد گفت: شهرسازي از سال 1360 تصميمگيري شد اما جمعيتي که براي اين شهرکها پيشبيني شده بود، به دليل عدم رضايت ساکنان و نبود امکانات شهري در اين شهرکها وجود ندارد. اين پژوهشگر ادامه داد: بررسي 82 مقاله پژوهشي علمي در فاصله زماني سالهاي 1376 تا 1396 نشان ميدهد که مسائل مختلفي همچون پنج بعد زيستپذيري از لحاظ اجتماعي، محيط، خدمات و زيرساخت و اقتصاد و مديريت در 36 شاخص آسيبشناسي، کيفيت زندگي، مکانيابي، حس تعهد، مديريت، جمعيتپذيري، کيفيت فضايي، زيستي و زمينشناسي فراتر از يک کار شهرسازي يا مديريت شهري در نظر گرفته شده است. اين محقق علوم اجتماعي با تأكيد بر اينکه پژوهشها نشان ميدهد در ساخت شهرکهاي جديد به علوم اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي توجه
نشده است، گفت: شهرهاي جديد همانند شهرک انديشه هرچقدر به مادر شهرها نزديکتر باشند، از وضعيت مطلوبتري برخوردارند زيرا 400 هزار مسکن مهري که در فضاهاي نامناسب ساخته شد احساس حقارت و نابرابري اجتماعي را براي ساکنانش ايجاد کرده است. زهرا اماميغفاري پژوهشگر دانشگاه نيز در اين نشست، درباره ارزيابي پيامدهاي اجراي طرح مسکن مهر در شهرهاي جديد گفت: مسکن مهر خروجي کلان مسکنسازي پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. اين پژوهشگر اظهار كرد: دولت نهم اين موضوع را مهمترين طرح کاري خود انتخاب کرد تا راه سومي براي رفع معضل بخش مسکن باشد زيرا در دهه 60 با واگذاري زمين روبهرو بوديم و بخش زيادي از زمينها واگذار و ساختش توسط مردم انجام شد و در دهه 70 نيز بازار زمين و مسکن وارد بخش خصوصي و به بازار سپرده شد که جهشهاي قيمتي در بخش مسکن را شاهد بوديم و تورم بخش زمين و مسکن را در پي داشت. وي با بيان اينکه عمده معضلات بخش مسکن از دهه 80 رخ داد، افزود: در واقع در اين دوره زماني مسکن از يک نياز اجتماعي و مصرفي به يک کالاي سرمايهاي تبديل شد که دولت سياست مسکن مهر را تغيير داد؛ درواقع پس از شکلگيري و تدوين مسکن مهر، پيامدهاي آن را
در شهرهاي جديد از لحاظ اجتماعي و فرهنگي شاهد بوديم.