|

توران میرهادی آموزش‌شناس آموزشگر

مهدی بهلولی. آموزگار و کنشگر صنفی

«پداگوژی»، علم و هنر یاددهی- یادگیری است؛ یعنی هم آموزش‌شناسی است و هم آموزشگری. متخصص این علم نیز کسی است که هم آموزش‌شناس و آگاه بر دانش تعلیم‌وتربیت و فرایند یاددهی- یادگیری است و هم آموزشگری که به دانش خود عمل می‌کند و کنشگر گستره آموزش است. با توجه به این نکته، می‌توان ادعا کرد زنده‌یاد توران میرهادی (1306- 1395) یکی از بزرگ‌ترین پداگوگ‌های ایرانی است. نگاهی گذرا به کتاب «جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت» درستی این ادعا را نشان می‌دهد. تجربه 25 سال (از 1334 تا 1358) کار آموزشی نوآورانه در مدرسه «فرهاد»، نشان می‌دهد میرهادی یک پیشرو آموزشی کم‌همتای ایرانی بوده که تلاش داشته است از آموزش سنتی و رسمی فاصله بگیرد و آموزشی نوین و کیفی ارائه دهد و به گواه بسیار، کامیاب هم بوده است. کتاب «جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت» البته کمتر خوانده شده و تجربه گران‌بهای مدرسه فرهاد نیز کمتر بررسی و واکاوی شده است. اگر نظام آموزشی ایران -چه آموزش‌وپرورش و چه آموزش عالی- نظامی پویا و سرزنده بود، بی‌گمان به کار توران میرهادی و تجربه مدرسه فرهاد توجهی ویژه نشان می‌داد و در بهسازی خود از آن بهره می‌گرفت. شوربختانه سیاست چیره بر آموزش‌وپرورش ما به‌گونه‌ای بوده و هست که کسی مانند میرهادی را کاملا کنار می‌گذارد. هیچ‌کدام از وزیران آموزش‌وپرورش ایران پس از انقلاب، سراغی از او نگرفته‌اند و حتی در نوشتن سند ملی آموزش‌وپرورش که بعدها به سند تحول بنیادین تغییر نام یافت نیز هیچ نشانی از او نیست. دریغ و درد زمانی افزون می‌شود که میرهادی و دانش و تجربه علمی - آموزشی او را با بسیاری از کسانی بسنجیم که سال‌ها سکاندار منصب‌های گوناگون و پست‌های مدیریتی ارشد در آموزش‌وپرورش ما بوده‌اند و حتی یک یادداشت کوچک 500واژه‌ای هم درباره آموزش که حرف ارزنده‌ای در آن باشد، از خود ندارند. توران میرهادی دانش‌آموخته دانشگاه سوربن فرانسه در زمینه آموزش پیش‌دبستانی و دبستان بود که به‌خوبی با ایده‌های اندیشمندان آموزشی مانند جان دیویی و اوید دکرولی

(Ovide Decroly) آشنایی داشت. پس از انقلاب، میرهادی را بازنشسته کردند و همان‌گونه که آمد، دیگر هیچ‌گاه سراغ او نرفتند تا در آموزش‌وپرورش از دانش و تجربه‌اش بهره‌ای بگیرند. زندگی میرهادی در دوران پس از انقلاب با شورای کتاب کودک و فرهنگ‌نامه کتاب کودک گره می‌خورد. روایتی از داستان این دوره و گوشه‌هایی از آن - به‌ویژه پنج سال آخر- را می‌توان در فیلم مستند ارزشمند «توران‌خانم» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد و مجتبی میرتهماسب به تماشا نشست؛ اما حتی در همین فیلم نیز چنان که باید و شاید، به تجربه مدرسه فرهاد پرداخته نمی‌شود. آنچه این روزها به مناسبت زادروز میرهادی (26 خرداد) و پخش اینترنتی فیلم «توران‌خانم» در نشریه‌ها و فضای مجازی منتشر می‌شود، بیشتر به دوران شورای کتاب کودک می‌پردازد؛ اما به گمان این نگارنده، توران میرهادی بیش از هرچیز، نمونه کامل کسی بود که هم آموزش‌شناسی می‌داند و هم آموزشگری و شاید بزرگ‌ترین فرد ایرانی در این زمینه است.

«پداگوژی»، علم و هنر یاددهی- یادگیری است؛ یعنی هم آموزش‌شناسی است و هم آموزشگری. متخصص این علم نیز کسی است که هم آموزش‌شناس و آگاه بر دانش تعلیم‌وتربیت و فرایند یاددهی- یادگیری است و هم آموزشگری که به دانش خود عمل می‌کند و کنشگر گستره آموزش است. با توجه به این نکته، می‌توان ادعا کرد زنده‌یاد توران میرهادی (1306- 1395) یکی از بزرگ‌ترین پداگوگ‌های ایرانی است. نگاهی گذرا به کتاب «جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت» درستی این ادعا را نشان می‌دهد. تجربه 25 سال (از 1334 تا 1358) کار آموزشی نوآورانه در مدرسه «فرهاد»، نشان می‌دهد میرهادی یک پیشرو آموزشی کم‌همتای ایرانی بوده که تلاش داشته است از آموزش سنتی و رسمی فاصله بگیرد و آموزشی نوین و کیفی ارائه دهد و به گواه بسیار، کامیاب هم بوده است. کتاب «جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت» البته کمتر خوانده شده و تجربه گران‌بهای مدرسه فرهاد نیز کمتر بررسی و واکاوی شده است. اگر نظام آموزشی ایران -چه آموزش‌وپرورش و چه آموزش عالی- نظامی پویا و سرزنده بود، بی‌گمان به کار توران میرهادی و تجربه مدرسه فرهاد توجهی ویژه نشان می‌داد و در بهسازی خود از آن بهره می‌گرفت. شوربختانه سیاست چیره بر آموزش‌وپرورش ما به‌گونه‌ای بوده و هست که کسی مانند میرهادی را کاملا کنار می‌گذارد. هیچ‌کدام از وزیران آموزش‌وپرورش ایران پس از انقلاب، سراغی از او نگرفته‌اند و حتی در نوشتن سند ملی آموزش‌وپرورش که بعدها به سند تحول بنیادین تغییر نام یافت نیز هیچ نشانی از او نیست. دریغ و درد زمانی افزون می‌شود که میرهادی و دانش و تجربه علمی - آموزشی او را با بسیاری از کسانی بسنجیم که سال‌ها سکاندار منصب‌های گوناگون و پست‌های مدیریتی ارشد در آموزش‌وپرورش ما بوده‌اند و حتی یک یادداشت کوچک 500واژه‌ای هم درباره آموزش که حرف ارزنده‌ای در آن باشد، از خود ندارند. توران میرهادی دانش‌آموخته دانشگاه سوربن فرانسه در زمینه آموزش پیش‌دبستانی و دبستان بود که به‌خوبی با ایده‌های اندیشمندان آموزشی مانند جان دیویی و اوید دکرولی

(Ovide Decroly) آشنایی داشت. پس از انقلاب، میرهادی را بازنشسته کردند و همان‌گونه که آمد، دیگر هیچ‌گاه سراغ او نرفتند تا در آموزش‌وپرورش از دانش و تجربه‌اش بهره‌ای بگیرند. زندگی میرهادی در دوران پس از انقلاب با شورای کتاب کودک و فرهنگ‌نامه کتاب کودک گره می‌خورد. روایتی از داستان این دوره و گوشه‌هایی از آن - به‌ویژه پنج سال آخر- را می‌توان در فیلم مستند ارزشمند «توران‌خانم» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد و مجتبی میرتهماسب به تماشا نشست؛ اما حتی در همین فیلم نیز چنان که باید و شاید، به تجربه مدرسه فرهاد پرداخته نمی‌شود. آنچه این روزها به مناسبت زادروز میرهادی (26 خرداد) و پخش اینترنتی فیلم «توران‌خانم» در نشریه‌ها و فضای مجازی منتشر می‌شود، بیشتر به دوران شورای کتاب کودک می‌پردازد؛ اما به گمان این نگارنده، توران میرهادی بیش از هرچیز، نمونه کامل کسی بود که هم آموزش‌شناسی می‌داند و هم آموزشگری و شاید بزرگ‌ترین فرد ایرانی در این زمینه است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها