|

حتی قهرمان شدن انگلیس هم کمکی نمی‌کند

جان رنتول در روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت در مقاله‌ای با عنوان «حتی پیروزی در جام جهانی هم به ترزا می ‌کمک نمی‌کند تا از آثار منفی برگزیت رهایی یابد»، نوشته است؛ نخست‌وزیران انگلستان وقتی اوضاع خوب است می‌خواهند خود را با فوتبال همراه نشان دهند، اما وقتی وضع خیلی بد است، فوتبال برایشان اهمیتی دوچندان می‌یابد. خلاصه‌ای از این یادداشت را می‌خوانیم.
افسانه‌ای بزرگ درباره تأثیر فوتبال در سیاست وجود دارد که پیروزی هرولد ویلسون در انتخابات 1966 را به پیروزی انگلستان در جام جهانی نسبت می‌دهد. درواقع، انتخابات در ماه مارس (فروردین) آن سال انجام شد و جام جهانی در ماه جولای (تیر) برگزار شد. البته این واقعیت دارد که حسی از موفقیت‌های آتی وجود داشت که به کمک ویلسون آمد و ملاقات او با گروه موسیقی بیتلز و موج انقلاب علمی نیز مؤثر بود، اما این پیروزی دیر نینجامید. درواقع، داستانی قابل‌قبول‌تر در این مورد وجود دارد که انگلستان در جام جهانی بعد که در آلمان غربی در سال 1970 برگزار شد، مقابل مکزیک شکست خورد و چهار روز بعد، ویلسون در انتخابات مقابل تد هیث شکست خورد.
آنچه گفتم، احتمالا به ذهن ترزا می، نخست‌وزیر فعلی، خطور نمی‌کرد؛ موقعی که این هفته یک پیراهن فوتبال تیم ملی بلژیک را از دست شارل میشل، نخست‌وزیر بلژیک، در شورای اروپا در بروکسل هدیه گرفت، اما درحالی‌که بقیه ما فکر می‌کنیم انگلستان احتمالا روز سه‌شنبه در بازی مقابل کلمبیا برنده نخواهد شد - گرچه خوب بود اگر برنده می‌شد- خانم می‌ باید امیدوار باشد که این اتفاق جادویی به کمکش بیاید، حتی با اینکه بعید است تیم انگلستان خوب عمل کند. خانم می ‌البته تظاهر نمی‌کند که به فوتبال علاقه‌مند است؛ ورزشی که خیلی می‌تواند به نفعش کار کند... . او بیشتر طرفدار کریکت است.
به‌این‌ترتیب او با دیوید کامرون متفاوت است که در کنفرانس خبری نتوانسته بود باشگاه «استون‌ویلا» را از «وستهام» تشخیص دهد. البته از بچه‌پولدارها نمی‌توان انتظار داشت که زرق‌وبرق تیم ملی فوتبال را که اصولا برای فقراست، درک کنند.
حوزه فوتبال، زمین سستی زیر پای سیاست‌مداران است. جرمی کوربین یک طرفدار واقعی فوتبال است، اما معقول به ‌نظر نمی‌رسد که در دفترش در وست‌مینستر به‌عنوان طرفداری از تیم ملی پرچم انگلیس را نصب کرده باشد. گوردون براون واقعا از آن طرفداران پروپاقرص بود و شیفته تیم دوران کودکی‌اش، ریث روورز ... تونی بلر بعد از مصاحبه رادیویی چنین شهرتی پیدا کرد که واقعا هوادار تیم فوتبال نیست و در آن مصاحبه به چنین چیزی تظاهر می‌کند، اما جذاب‌ترین مورد ارتباط او با این ورزش در کنفرانس 1995 حزب کارگر خود را نشان داد که با کوین کیگان 26 بار توپ ردوبدل کردند. به یاد می‌آورم شدت تمرکز بلر روی کار توپ‌زدن بیانگر خیلی چیزها در مورد شخصیت او بود، اما کمتر ارتباطی بین فوتبال و سیاست برقرار می‌کرد.
اگر بتوان گفت چیزی با ‌عنوان «خلق‌وخوی ملی» وجود دارد، می‌توانید آن را موقعی به خوبی حس کنید که هوا آفتابی است و خورشید می‌درخشد و بسیاری از مردم را هم‌زمان خوشحال می‌کند. مسابقات المپیک 2012 این کار را انجام داد و اکنون در جام جهانی نیز چنین اتفاقی ممکن است. اگر این اتفاق بیفتد، متوجه خواهید شد که چگونه می‌تواند به ترزا می ‌کمک کند و برخی از دیدگاه‌های منفی و ناامیدکننده درباره بریتانیا در مذاکرات برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) را بزداید. این جمله جاودان را که دیوید رمنیک در نیویورکر نوشته است، فراموش نکنید: «ما تنها کشوری هستیم که احساس می‌کنیم از بدبختی خودمان لذت می‌بریم». شاید باختن به این معنا نباشد که در این جمعه، کابینه انگلستان از شدت تنش از هم بپاشد، ولی اگر احساس خوبی هم به وجود بیاید، احتمالا اثری طولانی‌مدت برجا نخواهد گذاشت. چیزی که برای می‌ مهم است، این است که پیروزی تیم ملی انگلستان خیلی او را تقویت نمی‌کند، اما تأثیر منفی باخت این تیم زیاد خواهد بود: موردی که درباره سال 1970 گفته شد، مهم بود، نه 1966.
خانم می ‌حداقل می‌تواند از یک چیز مطمئن باشد: انگلستان این‌دفعه در مقابل آلمان با ضربات پنالتی نمی‌بازد.
منبع: ایندیپندنت

جان رنتول در روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت در مقاله‌ای با عنوان «حتی پیروزی در جام جهانی هم به ترزا می ‌کمک نمی‌کند تا از آثار منفی برگزیت رهایی یابد»، نوشته است؛ نخست‌وزیران انگلستان وقتی اوضاع خوب است می‌خواهند خود را با فوتبال همراه نشان دهند، اما وقتی وضع خیلی بد است، فوتبال برایشان اهمیتی دوچندان می‌یابد. خلاصه‌ای از این یادداشت را می‌خوانیم.
افسانه‌ای بزرگ درباره تأثیر فوتبال در سیاست وجود دارد که پیروزی هرولد ویلسون در انتخابات 1966 را به پیروزی انگلستان در جام جهانی نسبت می‌دهد. درواقع، انتخابات در ماه مارس (فروردین) آن سال انجام شد و جام جهانی در ماه جولای (تیر) برگزار شد. البته این واقعیت دارد که حسی از موفقیت‌های آتی وجود داشت که به کمک ویلسون آمد و ملاقات او با گروه موسیقی بیتلز و موج انقلاب علمی نیز مؤثر بود، اما این پیروزی دیر نینجامید. درواقع، داستانی قابل‌قبول‌تر در این مورد وجود دارد که انگلستان در جام جهانی بعد که در آلمان غربی در سال 1970 برگزار شد، مقابل مکزیک شکست خورد و چهار روز بعد، ویلسون در انتخابات مقابل تد هیث شکست خورد.
آنچه گفتم، احتمالا به ذهن ترزا می، نخست‌وزیر فعلی، خطور نمی‌کرد؛ موقعی که این هفته یک پیراهن فوتبال تیم ملی بلژیک را از دست شارل میشل، نخست‌وزیر بلژیک، در شورای اروپا در بروکسل هدیه گرفت، اما درحالی‌که بقیه ما فکر می‌کنیم انگلستان احتمالا روز سه‌شنبه در بازی مقابل کلمبیا برنده نخواهد شد - گرچه خوب بود اگر برنده می‌شد- خانم می‌ باید امیدوار باشد که این اتفاق جادویی به کمکش بیاید، حتی با اینکه بعید است تیم انگلستان خوب عمل کند. خانم می ‌البته تظاهر نمی‌کند که به فوتبال علاقه‌مند است؛ ورزشی که خیلی می‌تواند به نفعش کار کند... . او بیشتر طرفدار کریکت است.
به‌این‌ترتیب او با دیوید کامرون متفاوت است که در کنفرانس خبری نتوانسته بود باشگاه «استون‌ویلا» را از «وستهام» تشخیص دهد. البته از بچه‌پولدارها نمی‌توان انتظار داشت که زرق‌وبرق تیم ملی فوتبال را که اصولا برای فقراست، درک کنند.
حوزه فوتبال، زمین سستی زیر پای سیاست‌مداران است. جرمی کوربین یک طرفدار واقعی فوتبال است، اما معقول به ‌نظر نمی‌رسد که در دفترش در وست‌مینستر به‌عنوان طرفداری از تیم ملی پرچم انگلیس را نصب کرده باشد. گوردون براون واقعا از آن طرفداران پروپاقرص بود و شیفته تیم دوران کودکی‌اش، ریث روورز ... تونی بلر بعد از مصاحبه رادیویی چنین شهرتی پیدا کرد که واقعا هوادار تیم فوتبال نیست و در آن مصاحبه به چنین چیزی تظاهر می‌کند، اما جذاب‌ترین مورد ارتباط او با این ورزش در کنفرانس 1995 حزب کارگر خود را نشان داد که با کوین کیگان 26 بار توپ ردوبدل کردند. به یاد می‌آورم شدت تمرکز بلر روی کار توپ‌زدن بیانگر خیلی چیزها در مورد شخصیت او بود، اما کمتر ارتباطی بین فوتبال و سیاست برقرار می‌کرد.
اگر بتوان گفت چیزی با ‌عنوان «خلق‌وخوی ملی» وجود دارد، می‌توانید آن را موقعی به خوبی حس کنید که هوا آفتابی است و خورشید می‌درخشد و بسیاری از مردم را هم‌زمان خوشحال می‌کند. مسابقات المپیک 2012 این کار را انجام داد و اکنون در جام جهانی نیز چنین اتفاقی ممکن است. اگر این اتفاق بیفتد، متوجه خواهید شد که چگونه می‌تواند به ترزا می ‌کمک کند و برخی از دیدگاه‌های منفی و ناامیدکننده درباره بریتانیا در مذاکرات برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) را بزداید. این جمله جاودان را که دیوید رمنیک در نیویورکر نوشته است، فراموش نکنید: «ما تنها کشوری هستیم که احساس می‌کنیم از بدبختی خودمان لذت می‌بریم». شاید باختن به این معنا نباشد که در این جمعه، کابینه انگلستان از شدت تنش از هم بپاشد، ولی اگر احساس خوبی هم به وجود بیاید، احتمالا اثری طولانی‌مدت برجا نخواهد گذاشت. چیزی که برای می‌ مهم است، این است که پیروزی تیم ملی انگلستان خیلی او را تقویت نمی‌کند، اما تأثیر منفی باخت این تیم زیاد خواهد بود: موردی که درباره سال 1970 گفته شد، مهم بود، نه 1966.
خانم می ‌حداقل می‌تواند از یک چیز مطمئن باشد: انگلستان این‌دفعه در مقابل آلمان با ضربات پنالتی نمی‌بازد.
منبع: ایندیپندنت

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها