|

دوراهی اخلاقی مهاجرت برای دولت‌ها

پیتر سینگر*

تأثربرانگیزترین داستان رسانه‌ها در ماه گذشته، تصویر کودکانی را نشان می‌داد که پس از جداشدن از والدین‌ خود در مرز ایالات متحده و مکزیک، گریه می‌کردند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پس از دفاع اولیه از این اقدام که سبب جدایی خانواده‌ها می‌شد، تحت فشار افکار عمومی مجبور شد دستور توقف این اقدام را صادر کند. در اروپا نیز مهاجران در صدر اخبار قرار داشتند؛ کشتی آکواریوس که 629 سرنشین سوار آن بودند، نجات پیدا کرد، اما دولت جدید پوپولیست ایتالیا آن را بازگرداند و بعد از آن هم دولت مالت این کار را کرد. بعد از آن، نشست اتحادیه اروپا در بروکسل برگزار شد که در آن توافقی درباره چگونگی حفاظت از مرزهای اروپا و غربالگری مهاجران حاصل آمد.
کمتر از سه سال پیش، زمانی که هر ماه بیش از صد هزار پناه‌جو به مرزهای اتحادیه اروپا می‌رسیدند، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفت: «حق اساسی پناهندگی برای افرادی که به دلایل سیاسی تحت آزار و اذیت قرار دارند، هیچ محدودیتی نمی‌شناسد». او افزود: «پناهندگان از جهنم یک جنگ داخلی به ما پناه آورده‌اند».
مرکل به حرفش عمل کرد. در سال 2015، آلمان از 890‌ هزار پناه‌جو ثبت‌نام کرد و در دوره‌ای 18ماهه بیش از 600‌ هزار درخواست پناهندگی را پذیرفت. بدیهی است کار ادغام فرهنگی این افراد با پس‌زمینه‌های بسیار متفاوت، بسیار دشوار بود، اما مرکل شعار معروف «ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم» را پشتوانه اقداماتش قرار داد که بزرگ‌ترین اقدام یک رهبر آلمانی برای فاصله‌گرفتن از سابقه تاریخی نژادپرستی در آن کشور بود. این در حالی است که مرکل ماه گذشته، پیش از نشست بروکسل، بسیار متفاوت صحبت کرد و گفت مهاجرت یک چالش‌ مهم برای آلمان است و می‌تواند برای اتحادیه اروپا سرنوشت‌ساز باشد. این تغییر موضع دلایل واضحی دارد. دو ماه از دفاع مرکل از حق نامحدود پناهندگی نگذشته بود که رأی‌دهندگان لهستانی حزب ضدمهاجرت «قانون و عدالت» را به قدرت رساندند و یک سال بعد، رأی‌دهندگان بریتانیایی تصمیم گرفتند اتحادیه اروپا را ترک کنند و در آمریکا ترامپ انتخاب شد.
این روند در سال 2017 ادامه یافت. در اتریش یک حزب راست‌افراطی وارد دولت ائتلافی شد. در انتخابات فدرال آلمان در ماه سپتامبر (شهریور 96) یک حزب ضدمهاجرت در جایگاه سوم قرار گرفت. امسال نیز در انتخابات ایتالیا احزاب راست قدرت گرفتند و در مجارستان نیز چنین اتفاقی افتاد.
مسئله مهاجران در هریک از این نتایج، نقش مهمی داشت و این نه‌فقط برای خود آنها که مهاجران آینده خواهند بود، بلکه برای تمام جهان بسیار غم‌انگیز است. همه ما به گریه‌های کودکان جداشده از والدین با سیاست‌های مهاجرتی از نوع ترامپ پاسخ می‌دهیم. هنوز زود است تا صدای گریه کودکانی را بشنویم که گرسنه سر به بالین خواهند گذاشت، چون کشورهای ثروتمند از مقابله با تغییرات آب‌وهوایی ناتوان هستند و باعث می‌شوند در کشورهای فقیر باران نبارد. این کودکان و والدین‌شان نمی‌توانند از کشورهایی که مسئول تغییر اقلیم‌اند، درخواست پناهندگی کنند. زمانی که کنوانسیون ملل متحد درباره امور پناهندگان عقیدتی یا سیاسی تصویب می‌شد، هیچ‌کس به پناهندگان اقتصادی ناشی از تغییرات آب‌وهوایی فکر نکرده بود.
هنوز برای ارزیابی آسیب دولت‌های مخالف مهاجرت و شکاک درباره تغییرات آب‌وهوایی و مخالف با اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد زود است، اما می‌توانیم آثار افزایش گرایش ملی‌گرایانه را در جنگ‌های تجاری‌ای که دولت ترامپ آغاز کرده است، ببینیم. دولت‌های پوپولیست در مجارستان و لهستان قانون اساسی کشورها را در راستای تضعیف دموکراسی تغییر می‌دهند. ترامپ اگرچه نمی‌تواند قانون اساسی ایالات متحده را تغییر دهد، اما تفسیرهای او اگر در دیوان ‌عالی پذیرفته شود، ممکن است نتایج مشابهی داشته باشد.
آن گروه از رهبران سیاسی که می‌خواهند رفتاری بشردوستانه در قبال پناه‌جویان و دیگر مهاجران در پیش بگیرند، اکنون با یک دوراهی اخلاقی مواجه هستند. آنها چه بخواهند از روش کنترل مرزی حمایت کنند که آن‌قدر سفت و سخت باشد که بتواند جلوی حمایت مردمی بیشتر از احزاب راست افراطی را بگیرد و چه با تدابیر نرم‌تر باعث شوند این احزاب قدرت بیشتری کسب کنند - در هر دو حالت- بنیادی‌ترین ارزش‌های جهان غرب را به چالش می‌کشند.
* استاد اخلاق زیستی در دانشگاه پرینستون و استاد افتخاری مطالعات تاریخی و فلسفی دانشگاه ملبورن
تأثربرانگیزترین داستان رسانه‌ها در ماه گذشته، تصویر کودکانی را نشان می‌داد که پس از جداشدن از والدین‌ خود در مرز ایالات متحده و مکزیک، گریه می‌کردند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پس از دفاع اولیه از این اقدام که سبب جدایی خانواده‌ها می‌شد، تحت فشار افکار عمومی مجبور شد دستور توقف این اقدام را صادر کند. در اروپا نیز مهاجران در صدر اخبار قرار داشتند؛ کشتی آکواریوس که 629 سرنشین سوار آن بودند، نجات پیدا کرد، اما دولت جدید پوپولیست ایتالیا آن را بازگرداند و بعد از آن هم دولت مالت این کار را کرد. بعد از آن، نشست اتحادیه اروپا در بروکسل برگزار شد که در آن توافقی درباره چگونگی حفاظت از مرزهای اروپا و غربالگری مهاجران حاصل آمد.
کمتر از سه سال پیش، زمانی که هر ماه بیش از صد هزار پناه‌جو به مرزهای اتحادیه اروپا می‌رسیدند، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفت: «حق اساسی پناهندگی برای افرادی که به دلایل سیاسی تحت آزار و اذیت قرار دارند، هیچ محدودیتی نمی‌شناسد». او افزود: «پناهندگان از جهنم یک جنگ داخلی به ما پناه آورده‌اند».
مرکل به حرفش عمل کرد. در سال 2015، آلمان از 890‌ هزار پناه‌جو ثبت‌نام کرد و در دوره‌ای 18ماهه بیش از 600‌ هزار درخواست پناهندگی را پذیرفت. بدیهی است کار ادغام فرهنگی این افراد با پس‌زمینه‌های بسیار متفاوت، بسیار دشوار بود، اما مرکل شعار معروف «ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم» را پشتوانه اقداماتش قرار داد که بزرگ‌ترین اقدام یک رهبر آلمانی برای فاصله‌گرفتن از سابقه تاریخی نژادپرستی در آن کشور بود. این در حالی است که مرکل ماه گذشته، پیش از نشست بروکسل، بسیار متفاوت صحبت کرد و گفت مهاجرت یک چالش‌ مهم برای آلمان است و می‌تواند برای اتحادیه اروپا سرنوشت‌ساز باشد. این تغییر موضع دلایل واضحی دارد. دو ماه از دفاع مرکل از حق نامحدود پناهندگی نگذشته بود که رأی‌دهندگان لهستانی حزب ضدمهاجرت «قانون و عدالت» را به قدرت رساندند و یک سال بعد، رأی‌دهندگان بریتانیایی تصمیم گرفتند اتحادیه اروپا را ترک کنند و در آمریکا ترامپ انتخاب شد.
این روند در سال 2017 ادامه یافت. در اتریش یک حزب راست‌افراطی وارد دولت ائتلافی شد. در انتخابات فدرال آلمان در ماه سپتامبر (شهریور 96) یک حزب ضدمهاجرت در جایگاه سوم قرار گرفت. امسال نیز در انتخابات ایتالیا احزاب راست قدرت گرفتند و در مجارستان نیز چنین اتفاقی افتاد.
مسئله مهاجران در هریک از این نتایج، نقش مهمی داشت و این نه‌فقط برای خود آنها که مهاجران آینده خواهند بود، بلکه برای تمام جهان بسیار غم‌انگیز است. همه ما به گریه‌های کودکان جداشده از والدین با سیاست‌های مهاجرتی از نوع ترامپ پاسخ می‌دهیم. هنوز زود است تا صدای گریه کودکانی را بشنویم که گرسنه سر به بالین خواهند گذاشت، چون کشورهای ثروتمند از مقابله با تغییرات آب‌وهوایی ناتوان هستند و باعث می‌شوند در کشورهای فقیر باران نبارد. این کودکان و والدین‌شان نمی‌توانند از کشورهایی که مسئول تغییر اقلیم‌اند، درخواست پناهندگی کنند. زمانی که کنوانسیون ملل متحد درباره امور پناهندگان عقیدتی یا سیاسی تصویب می‌شد، هیچ‌کس به پناهندگان اقتصادی ناشی از تغییرات آب‌وهوایی فکر نکرده بود.
هنوز برای ارزیابی آسیب دولت‌های مخالف مهاجرت و شکاک درباره تغییرات آب‌وهوایی و مخالف با اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد زود است، اما می‌توانیم آثار افزایش گرایش ملی‌گرایانه را در جنگ‌های تجاری‌ای که دولت ترامپ آغاز کرده است، ببینیم. دولت‌های پوپولیست در مجارستان و لهستان قانون اساسی کشورها را در راستای تضعیف دموکراسی تغییر می‌دهند. ترامپ اگرچه نمی‌تواند قانون اساسی ایالات متحده را تغییر دهد، اما تفسیرهای او اگر در دیوان ‌عالی پذیرفته شود، ممکن است نتایج مشابهی داشته باشد.
آن گروه از رهبران سیاسی که می‌خواهند رفتاری بشردوستانه در قبال پناه‌جویان و دیگر مهاجران در پیش بگیرند، اکنون با یک دوراهی اخلاقی مواجه هستند. آنها چه بخواهند از روش کنترل مرزی حمایت کنند که آن‌قدر سفت و سخت باشد که بتواند جلوی حمایت مردمی بیشتر از احزاب راست افراطی را بگیرد و چه با تدابیر نرم‌تر باعث شوند این احزاب قدرت بیشتری کسب کنند - در هر دو حالت- بنیادی‌ترین ارزش‌های جهان غرب را به چالش می‌کشند.
* استاد اخلاق زیستی در دانشگاه پرینستون و استاد افتخاری مطالعات تاریخی و فلسفی دانشگاه ملبورن
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها