|

روان خراب ترامپ

جفری سکز، استاد توسعه پایدار و مدیریت بهداشت دانشگاه کلمبیا و بندی لی، روان‌پزشک از دانشگاه ییل، در مقاله مشترکی در دیلی‌استار با عنوان «آسیب‌های روانی ترامپ شکلی بدتر از پیش به خود می‌گیرد»، وضعیت وخیم روان‌شناختی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا را تحلیل کرده‌اند.
در ابتدای این مقاله آمده است: «ظاهرا هر روز که می‌گذرد، حملات سیاسی و شخصی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، علیه کشورهای دیگر و سران این کشورها، شهروندان فقیر و ضعیف و خانواده‌های مهاجر تشدید می‌شود. اخیرا ترامپ بانی جدایی فرزندان مهاجران از والدینشان شده است. اگرچه خشم عمومی ممکن است او را وادار به عقب‌نشینی کند، اما او به‌زودی جای دیگری را برای حملات خود پیدا خواهد کرد». نویسندگان در ادامه نظری متفاوت با اکثریت کارشناسان ابراز کرده‌اند که حملات ترامپ را ناشی از پایگاه سیاسی، جلوه‌گری برای دوربین‌ها یا جنگ روانی برای چانه‌زدن در مذاکرات آینده تفسیر می‌کنند. «ما و بسیاری از کارشناسان بهداشت روانی آمریکا اعتقاد داریم که ترامپ از چندین آسیب روانی رنج می‌برد که او را به یک خطر آنی و آشکار برای جهان بدل کرده است.
ترامپ نشانه‌هایی از دست‌کم سه ویژگی خطرناک را بروز می‌دهد: پارانویا، نبود همدلی و سادیسم. پارانویا نوعی بریدن از واقعیت است که در آن فرد تهدیدی را درک می‌کند که وجود ندارد. فرد پارانوئید ممکن است در جریان مبارزه با تهدیدات خیالی، خطراتی برای دیگران ایجاد کند. نبود همدلی ممکن است از دل‌مشغولی بیش از حد شخص به خود و نگاه ابزاری به دیگران ناشی شود. در این دیدگاه، آسیب‌رساندن به دیگران وقتی در خدمت اهداف خود شخص باشد، مایه تأسف نیست. سادیسم به معنی لذت‌بردن از ایجاد درد یا تحقیر برای دیگران، به‌ویژه افرادی که به‌عنوان تهدید برای شخص پنداشته شوند یا برای شخص یادآور نقاط ضعف خود او باشند.
ما معتقدیم که ترامپ دارای این صفات است. نتیجه‌گیری ما نه بر اساس معاینات مستقل روان‌پزشکی و بیشتر مبتنی‌بر مشاهده اعمال او، تاریخچه شناخته‌شده زندگی او و گزارش‌های افراد دیگر است و البته قبلا خواستار معاینه او شده‌ایم و باز هم خواهیم شد، اما برای آنکه دریابیم ترامپ درحال‌حاضر یک خطر برای جهان است و هر روز خطرناک‌تر می‌شود، نیازی به یک پروفایل کامل نداریم. تخصص روان‌شناسی به ما می‌گوید این ویژگی‌ها در افرادی که نسبت به دیگران قدرت بیشتری دارند، بدتر می‌شود».
در این مقاله با اشاره به چندین مورد، از جمله بیش از سه هزار ادعای دروغ ترامپ و گزارش‌های مربوط به گوش‌نسپردن ترامپ به مشاورانش آمده است: «اغراق‌های دیوانه‌وار ترامپ در هفته‌های اخیر تشدید علائم بیماری او را نشان می‌دهد؛ به‌عنوان‌مثال، ادعاهای مکرر او درباره نتایج مبهم دیدار او با کیم جونگ اون و پایان‌دادن به تهدید هسته‌ای رژیم کره‌شمالی یا دروغ‌های آشکار او درباره دموکرات‌ها و سیاست‌های منجر به جدایی اجباری از کودکان مهاجر از والدین خود در مرز مکزیک و... . از آنجایی که ترامپ درواقع توانایی تحمیل اراده خود به دیگران را ندارد، روش او عبارت است از چرخه بی‌پایانی از تهدیدات، ضدحمله‌ها و تشدید سطح درگیری... . پارانویای ترامپ به تنش‌های ژئوپلیتیک شدید تبدیل می‌شود. این به مشکلی بدل می‌شود برای متحدان سنتی آمریکا که عادت ندارند رهبر ایالات متحده نقص شدید روحی داشته باشد و مزیتی بشود برای دشمنان که از آن استفاده کنند».
نویسندگان در پایان چنین نتیجه گرفته‌اند: «تاریخ نشان داده است افراد مبتلا به اختلالات ذهنی که توانسته‌اند به قدرت برسند و خود را نجات‌دهنده جا بزنند، فقط به مجرمانی تبدیل می‌شوند که به جوامع و دیگران آسیب می‌رسانند. قدرت اراده و وعده‌های آنها در مورد عظمت ملی موجب می‌شود مردم به دنبالشان بیفتند؛ اما اگر بتوان از آسیب‌‌شناسی چنین قدرتی درسی گرفت، آن درس این است که در درازمدت نتایجی فاجعه‌بار برای همه خواهد داشت. البته ترس از فاجعه آینده نباید ما را فلج کند. رهبر یک کشور با علائم خطرناک پارانویا، نبود همدلی و سادیسم نباید در ریاست‌جمهوری باقی بماند تا ویرانی به بار آورد. هر اقدام مناسبی برای رفع خطر - صندوق رأی، تجدیدنظر یا درخواست اصلاحیه 25 قانون اساسی ایالات متحده- کمکی به ماست تا ایمنی خود را بازیابیم».
جفری سکز، استاد توسعه پایدار و مدیریت بهداشت دانشگاه کلمبیا و بندی لی، روان‌پزشک از دانشگاه ییل، در مقاله مشترکی در دیلی‌استار با عنوان «آسیب‌های روانی ترامپ شکلی بدتر از پیش به خود می‌گیرد»، وضعیت وخیم روان‌شناختی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا را تحلیل کرده‌اند.
در ابتدای این مقاله آمده است: «ظاهرا هر روز که می‌گذرد، حملات سیاسی و شخصی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، علیه کشورهای دیگر و سران این کشورها، شهروندان فقیر و ضعیف و خانواده‌های مهاجر تشدید می‌شود. اخیرا ترامپ بانی جدایی فرزندان مهاجران از والدینشان شده است. اگرچه خشم عمومی ممکن است او را وادار به عقب‌نشینی کند، اما او به‌زودی جای دیگری را برای حملات خود پیدا خواهد کرد». نویسندگان در ادامه نظری متفاوت با اکثریت کارشناسان ابراز کرده‌اند که حملات ترامپ را ناشی از پایگاه سیاسی، جلوه‌گری برای دوربین‌ها یا جنگ روانی برای چانه‌زدن در مذاکرات آینده تفسیر می‌کنند. «ما و بسیاری از کارشناسان بهداشت روانی آمریکا اعتقاد داریم که ترامپ از چندین آسیب روانی رنج می‌برد که او را به یک خطر آنی و آشکار برای جهان بدل کرده است.
ترامپ نشانه‌هایی از دست‌کم سه ویژگی خطرناک را بروز می‌دهد: پارانویا، نبود همدلی و سادیسم. پارانویا نوعی بریدن از واقعیت است که در آن فرد تهدیدی را درک می‌کند که وجود ندارد. فرد پارانوئید ممکن است در جریان مبارزه با تهدیدات خیالی، خطراتی برای دیگران ایجاد کند. نبود همدلی ممکن است از دل‌مشغولی بیش از حد شخص به خود و نگاه ابزاری به دیگران ناشی شود. در این دیدگاه، آسیب‌رساندن به دیگران وقتی در خدمت اهداف خود شخص باشد، مایه تأسف نیست. سادیسم به معنی لذت‌بردن از ایجاد درد یا تحقیر برای دیگران، به‌ویژه افرادی که به‌عنوان تهدید برای شخص پنداشته شوند یا برای شخص یادآور نقاط ضعف خود او باشند.
ما معتقدیم که ترامپ دارای این صفات است. نتیجه‌گیری ما نه بر اساس معاینات مستقل روان‌پزشکی و بیشتر مبتنی‌بر مشاهده اعمال او، تاریخچه شناخته‌شده زندگی او و گزارش‌های افراد دیگر است و البته قبلا خواستار معاینه او شده‌ایم و باز هم خواهیم شد، اما برای آنکه دریابیم ترامپ درحال‌حاضر یک خطر برای جهان است و هر روز خطرناک‌تر می‌شود، نیازی به یک پروفایل کامل نداریم. تخصص روان‌شناسی به ما می‌گوید این ویژگی‌ها در افرادی که نسبت به دیگران قدرت بیشتری دارند، بدتر می‌شود».
در این مقاله با اشاره به چندین مورد، از جمله بیش از سه هزار ادعای دروغ ترامپ و گزارش‌های مربوط به گوش‌نسپردن ترامپ به مشاورانش آمده است: «اغراق‌های دیوانه‌وار ترامپ در هفته‌های اخیر تشدید علائم بیماری او را نشان می‌دهد؛ به‌عنوان‌مثال، ادعاهای مکرر او درباره نتایج مبهم دیدار او با کیم جونگ اون و پایان‌دادن به تهدید هسته‌ای رژیم کره‌شمالی یا دروغ‌های آشکار او درباره دموکرات‌ها و سیاست‌های منجر به جدایی اجباری از کودکان مهاجر از والدین خود در مرز مکزیک و... . از آنجایی که ترامپ درواقع توانایی تحمیل اراده خود به دیگران را ندارد، روش او عبارت است از چرخه بی‌پایانی از تهدیدات، ضدحمله‌ها و تشدید سطح درگیری... . پارانویای ترامپ به تنش‌های ژئوپلیتیک شدید تبدیل می‌شود. این به مشکلی بدل می‌شود برای متحدان سنتی آمریکا که عادت ندارند رهبر ایالات متحده نقص شدید روحی داشته باشد و مزیتی بشود برای دشمنان که از آن استفاده کنند».
نویسندگان در پایان چنین نتیجه گرفته‌اند: «تاریخ نشان داده است افراد مبتلا به اختلالات ذهنی که توانسته‌اند به قدرت برسند و خود را نجات‌دهنده جا بزنند، فقط به مجرمانی تبدیل می‌شوند که به جوامع و دیگران آسیب می‌رسانند. قدرت اراده و وعده‌های آنها در مورد عظمت ملی موجب می‌شود مردم به دنبالشان بیفتند؛ اما اگر بتوان از آسیب‌‌شناسی چنین قدرتی درسی گرفت، آن درس این است که در درازمدت نتایجی فاجعه‌بار برای همه خواهد داشت. البته ترس از فاجعه آینده نباید ما را فلج کند. رهبر یک کشور با علائم خطرناک پارانویا، نبود همدلی و سادیسم نباید در ریاست‌جمهوری باقی بماند تا ویرانی به بار آورد. هر اقدام مناسبی برای رفع خطر - صندوق رأی، تجدیدنظر یا درخواست اصلاحیه 25 قانون اساسی ایالات متحده- کمکی به ماست تا ایمنی خود را بازیابیم».
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها