|

ما و روس‌ها

فریدون مجلسی

ما و روس‌ها 300 سال است که به‌نوعى با یکدیگر همسایه‌ایم. اما نه به نزدیکى همسایگان تاریخی و جغرافیایى دیگر که با آشنایى و هم‌زیستى و ستیز و آشتى در قرون و اعصار همراه بوده ‌است. میان ما و روس‌ها در شمال شرق اقوام اُزبک و ‌ترکمن و در شمال خزرها و بلغارها و دیگر اقوام‌ ترک و آلتایى و در شمال غرب که نزدیک‌ترین مرز با آنان است، قفقاز جنوبى شامل بخش شمالى آذربایجان و اران و ارمنستان و گرجستان و آبخاز و چرکس و قفقاز شمالى شامل قره‌داغ و دربند و همین چچن و اینگوش و اقوام ایرانى باستانى اوستیایى و بلغارهایى که بعدها به غرب دریاى سیاه مهاجرت کردند، ساکن و سپر و مانعى میان روس‌ها یا صقلب‌ها و ایرانیان بوده‌اند. تا زمان صفوى این سپر و آن اقوام با رنگى ایرانى و خودمختارى محلى در برابر روس‌ها ایستادگى مى‌کردند. حمله چنگیز که تا مسکو پیش راند، نخستین رخنه مهم از مشرق و مشرق‌زمین به دیار صقالبه بود، از آن پس روس‌هاى فقیر که ‌از گرمى و سبزی و ثروت و وفور نعمت در ایران‌زمین داستان‌ها شنیده بودند، پس از شکست‌دادن خزرها و ساکن‌شدن در دلتاى ولگا و بندر آستاراخان کنونى، به شبیخون‌زدن‌هاى فصلى به سواحل مازندران و گیلان با کشتى‌هاى کوچک و غارت و بازگشت مشغول شدند که برایشان همچون شکارى سودبخش بود. با قدرت‌یافتن صفویه و بهبود اوضاع مادى و کسب‌و‌کار روس‌ها بعد از پطر کبیر از آن شبیخون‌ها کاسته شد، اما آگاهى روس‌ها از سقوط دولت صفوى طمع توسعه‌طلبانه‌ آنان را به جوش آورد. نادرشاه توانست روس‌ها را عقب براند، کریمخان نیز مقاومت کرد و آغا محمدخان آنان را از قفقاز بیرون راند، اما فتحعلی‌شاه در دو جنگ بزرگ شکست خورد و ناچار به پذیرش قرارداد ‌ترکمانچاى شد و کل قفقاز و دریاى خزر را از دست داد. ناصر‌الدین ‌شاه نیز با قرارداد آخال سرزمین‌هاى باستانى و خانات خودمختار مرو و خیوه و سمرقند و بخارا و تاجیکستان را واگذار کرد. آزمندى روس‌ها در دوران بلشویکى هم ادامه یافت. هنوز دو سال از تشکیل شوروى نگذشته بود که سالدات‌هاى روس با استفاده ‌از ضعف و انحطاط قاجار در انزلى پیاده شدند و دولت دست‌نشانده جمهوری سوسیالیستى گیلان را تشکیل دادند. پس از جنگ جهانى دوم نیز با نفوذ در حزب توده و تشکیل فرقه دموکرات در آذربایجان به سعى خود براى تجزیه و نفوذ در ایران ادامه دادند. رفتار خشن و اهانت‌آمیز و سودجویانه روس‌ها در 200 سال گذشته خاطرات تلخ و دلهره‌‌آورى از آنان بر جا نهاده ‌است که به‌سادگى زدودنى نیست. از طرفى به نظر می‌رسد فتوحات و غرامت‌هاى دریافتی که در این 200 سال در ایران‌زمین نصیب روس‌ها شده‌ است، در دوران ناسیونالیستى نژدپرستانه کنونى رایج در آن کشور نوعى حالت نخوت متوقعانه و اربابانه نسبت به‌ ایران پدید آورده‌ که در رفتار تحقیر‌آمیز و تبعیض نژادى نسبت به قوم ایرانى تاجیک در روسیه تجلى مى‌یابد.
به این‌ ترتیب احساس ایرانى‌ها نسبت به روسیه‌ احتیاط‌آمیز است. ایرانى‌ها که روابط بین‌المللى را نیز با معیارهاى زندگى خصوصى مى‌سنجند، وقتى در مسائلى روسیه را همسو و موافق و متحد خود مى‌پندارند، انتظار دارند این اتحاد در همه جنبه‌ها خود را نشان دهد. در‌حالى‌که روسیه خود را ابرقدرتى بزرگ و بى‌نیاز از اتحاد مى‌داند و با نگاه ‌از بالا ممکن است از ایران انتظار پیروى از خودش را داشته باشد، اما پذیراى تعهدی نیست. هر زمان اقتضا کند از برگ ایران در عرصه بین‌المللى استفاده مى‌کند و هر زمان منافع ملى‌اش اقتضا کند به راه خود می‌رود. خصوصا که با توجه به درگیرى‌هاى بین‌المللى ایران و تحریم آمریکا و نگرانى شرکت‌ها و بانک‌هاى غربی ممکن است نخواهد خود را درگیر دردسرهاى ایران کند. باید توجه داشت که بیشترین درآمد ارزى روسیه ‌از نفت و گاز حاصل مى‌شود که ‌ایران بزرگ‌ترین رقیب آن کشور و منابع آن نزدیک‌تر به بازار اروپایى است. آنچه در روابط بین‌الملل مطرح است تلاش هر کشور براى حفظ منافع مشروع و متعارف ملى است و توافق نظر روى مسئله‌اى خاص را نمى‌توان دلیلى بر اتحاد و پیوستگى یا خصومت و ستیز ابدى با کشوری
تلقى کرد.
ما و روس‌ها 300 سال است که به‌نوعى با یکدیگر همسایه‌ایم. اما نه به نزدیکى همسایگان تاریخی و جغرافیایى دیگر که با آشنایى و هم‌زیستى و ستیز و آشتى در قرون و اعصار همراه بوده ‌است. میان ما و روس‌ها در شمال شرق اقوام اُزبک و ‌ترکمن و در شمال خزرها و بلغارها و دیگر اقوام‌ ترک و آلتایى و در شمال غرب که نزدیک‌ترین مرز با آنان است، قفقاز جنوبى شامل بخش شمالى آذربایجان و اران و ارمنستان و گرجستان و آبخاز و چرکس و قفقاز شمالى شامل قره‌داغ و دربند و همین چچن و اینگوش و اقوام ایرانى باستانى اوستیایى و بلغارهایى که بعدها به غرب دریاى سیاه مهاجرت کردند، ساکن و سپر و مانعى میان روس‌ها یا صقلب‌ها و ایرانیان بوده‌اند. تا زمان صفوى این سپر و آن اقوام با رنگى ایرانى و خودمختارى محلى در برابر روس‌ها ایستادگى مى‌کردند. حمله چنگیز که تا مسکو پیش راند، نخستین رخنه مهم از مشرق و مشرق‌زمین به دیار صقالبه بود، از آن پس روس‌هاى فقیر که ‌از گرمى و سبزی و ثروت و وفور نعمت در ایران‌زمین داستان‌ها شنیده بودند، پس از شکست‌دادن خزرها و ساکن‌شدن در دلتاى ولگا و بندر آستاراخان کنونى، به شبیخون‌زدن‌هاى فصلى به سواحل مازندران و گیلان با کشتى‌هاى کوچک و غارت و بازگشت مشغول شدند که برایشان همچون شکارى سودبخش بود. با قدرت‌یافتن صفویه و بهبود اوضاع مادى و کسب‌و‌کار روس‌ها بعد از پطر کبیر از آن شبیخون‌ها کاسته شد، اما آگاهى روس‌ها از سقوط دولت صفوى طمع توسعه‌طلبانه‌ آنان را به جوش آورد. نادرشاه توانست روس‌ها را عقب براند، کریمخان نیز مقاومت کرد و آغا محمدخان آنان را از قفقاز بیرون راند، اما فتحعلی‌شاه در دو جنگ بزرگ شکست خورد و ناچار به پذیرش قرارداد ‌ترکمانچاى شد و کل قفقاز و دریاى خزر را از دست داد. ناصر‌الدین ‌شاه نیز با قرارداد آخال سرزمین‌هاى باستانى و خانات خودمختار مرو و خیوه و سمرقند و بخارا و تاجیکستان را واگذار کرد. آزمندى روس‌ها در دوران بلشویکى هم ادامه یافت. هنوز دو سال از تشکیل شوروى نگذشته بود که سالدات‌هاى روس با استفاده ‌از ضعف و انحطاط قاجار در انزلى پیاده شدند و دولت دست‌نشانده جمهوری سوسیالیستى گیلان را تشکیل دادند. پس از جنگ جهانى دوم نیز با نفوذ در حزب توده و تشکیل فرقه دموکرات در آذربایجان به سعى خود براى تجزیه و نفوذ در ایران ادامه دادند. رفتار خشن و اهانت‌آمیز و سودجویانه روس‌ها در 200 سال گذشته خاطرات تلخ و دلهره‌‌آورى از آنان بر جا نهاده ‌است که به‌سادگى زدودنى نیست. از طرفى به نظر می‌رسد فتوحات و غرامت‌هاى دریافتی که در این 200 سال در ایران‌زمین نصیب روس‌ها شده‌ است، در دوران ناسیونالیستى نژدپرستانه کنونى رایج در آن کشور نوعى حالت نخوت متوقعانه و اربابانه نسبت به‌ ایران پدید آورده‌ که در رفتار تحقیر‌آمیز و تبعیض نژادى نسبت به قوم ایرانى تاجیک در روسیه تجلى مى‌یابد.
به این‌ ترتیب احساس ایرانى‌ها نسبت به روسیه‌ احتیاط‌آمیز است. ایرانى‌ها که روابط بین‌المللى را نیز با معیارهاى زندگى خصوصى مى‌سنجند، وقتى در مسائلى روسیه را همسو و موافق و متحد خود مى‌پندارند، انتظار دارند این اتحاد در همه جنبه‌ها خود را نشان دهد. در‌حالى‌که روسیه خود را ابرقدرتى بزرگ و بى‌نیاز از اتحاد مى‌داند و با نگاه ‌از بالا ممکن است از ایران انتظار پیروى از خودش را داشته باشد، اما پذیراى تعهدی نیست. هر زمان اقتضا کند از برگ ایران در عرصه بین‌المللى استفاده مى‌کند و هر زمان منافع ملى‌اش اقتضا کند به راه خود می‌رود. خصوصا که با توجه به درگیرى‌هاى بین‌المللى ایران و تحریم آمریکا و نگرانى شرکت‌ها و بانک‌هاى غربی ممکن است نخواهد خود را درگیر دردسرهاى ایران کند. باید توجه داشت که بیشترین درآمد ارزى روسیه ‌از نفت و گاز حاصل مى‌شود که ‌ایران بزرگ‌ترین رقیب آن کشور و منابع آن نزدیک‌تر به بازار اروپایى است. آنچه در روابط بین‌الملل مطرح است تلاش هر کشور براى حفظ منافع مشروع و متعارف ملى است و توافق نظر روى مسئله‌اى خاص را نمى‌توان دلیلى بر اتحاد و پیوستگى یا خصومت و ستیز ابدى با کشوری
تلقى کرد.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها