معمای کتابخانه
«دوشنبه كسلكنندهاي بود. بيشترش به خواندن اظهارات مكتوب شاهدان درباره دعوايي بين دو راننده تاكسي گذشته بود كه يكي از آنها را با آسيب مغزي و دست راست شكسته راهي بيمارستان كرده بودند. اظهارات دريافتي متعلق بود به: زوجي آمريكايي كه از دربان هتلشان خواسته بودند برايشان يك تاكسي آبي به مقصد فرودگاه خبر كند؛ دربان كه ميگفت يكي از رانندگان هميشگي هتل را خبر كرده است؛ باربر كه ميگفت كاري بهجز شغلش انجام نداده و آن هم گذاشتن چمدان آمريكاييها در تاكسياش را شامل ميشده كه به لنگرگاه آمده بوده است؛ و دو راننده تاكسي كه يكي از آنها در بيمارستان سوالوجواب شده بود». اين شروع رمان «كميسر برونتي ياد ميگيرد هيچ كتابي را از روي جلد قضاوت نكند» است. رماني در ژانر پليسي- جنايي نوشته دونا لئون كه مدتي پيش با ترجمه سبا هاشمينسب توسط نشر چترنگ منتشر شد. دونا لئون، از نويسندگان معاصر آمريكايي است كه در سال 1942 متولد شده است. او با مجموعهاي از رمانهايي جنايي كه همگي در ونيز يا در حوالي آن رخ ميدهند شناخته ميشود. رمانهايي كه قهرمان آنها كارآگاه مشهور ايتاليايي، كميسر برونتي، است. دونا لئون تمام رمانهايش را به زبان انگليسي نوشته و اگرچه تاكنون آثارش به زبانهاي متعددي ترجمه شدهاند اما عجيب اينكه خود او اجازه ترجمه رمانهايش به زبان ايتاليايي را نداده است. دونا لئون بهواسطه نوشتن داستانهاي كميسر برونتي، به يكي از جنايينويسان مشهور معاصر بدل شده و تايمز او را يكي از پنجاه جنايينويس برتر دنيا دانسته است. دونا لئون محيط ونيز را براي نوشتن مجموعهاي از رمانهاي جنايي جايي بينظير ميداند و حدود سه دهه در اين شهر زندگي كرده است. او سالها پيش از اين، در كشورهاي مختلفي مثل سوئد، عربستان، ايران و چين به تدريس زبان انگليسي ميپرداخت و وقتي هم كه به ايتاليا رفت؛ در دانشگاههاي مختلف ايتاليا ادبيات انگليسي تدريس كرد. مترجم كتاب در بخشي ديگر از مقدمهاش درباره رمانهاي دونا لئون نوشته: «لئون تمايل چنداني به بيش از حد جدي گرفتن كارهايش ندارد. او كه خود سالها ادبيات انگليسي تدريس كرده است، ترجيح ميدهد به جاي ساختن پيرنگهايي كه مو لاي درزشان نميرود، داستانهايش را همگام با پيشبردنشان بسازد، بيآنكه وقتي شروعشان ميكند، بداند به كجا ختم ميشوند. اگر كسي در جايي از داستان در ميزند، او هم بهاندازه خوانندهاش مشتاق است بداند كه پشت در كيست. در داستانهاي لئون چيز زيادي از كشتوكشتار ديده نميشود. تا وقتي كه برونتي برسد، صحنه جرم با نوارهاي زردرنگ محصور شده است». كميسر برونتي، قهرمان رمانهاي دونا لئون، پليسي زيرك و دنياديده و درعينحال مهربان است. به قول مترجم، توانايي برونتي در حل پروندههاي مختلف، ويژگي فرعي او به شمار ميرود و درواقع اين همراهي با خود او و راه و روشش است كه خوانندگان را به خود جذب ميكند. بهواسطه رمانهاي دونا لئون، برونتي به چنان شهرتي در ايتاليا رسيده كه ميتوان او را يكي از جذابيتهاي توريستي ونيز دانست. «از رويجلد»، بيستوسومين كتاب از مجموعه رمانهاي برونتي است که بخش زيادي از رمان در داخل كتابخانه ميگذرد. در روايتهاي لئون، ونيز همواره حضوري پررنگ دارد و توصيف كليساها و اماكن تاريخي و خيابانهاي ونيز يكي از وجوه مشترك رمانهاي اوست.
«دوشنبه كسلكنندهاي بود. بيشترش به خواندن اظهارات مكتوب شاهدان درباره دعوايي بين دو راننده تاكسي گذشته بود كه يكي از آنها را با آسيب مغزي و دست راست شكسته راهي بيمارستان كرده بودند. اظهارات دريافتي متعلق بود به: زوجي آمريكايي كه از دربان هتلشان خواسته بودند برايشان يك تاكسي آبي به مقصد فرودگاه خبر كند؛ دربان كه ميگفت يكي از رانندگان هميشگي هتل را خبر كرده است؛ باربر كه ميگفت كاري بهجز شغلش انجام نداده و آن هم گذاشتن چمدان آمريكاييها در تاكسياش را شامل ميشده كه به لنگرگاه آمده بوده است؛ و دو راننده تاكسي كه يكي از آنها در بيمارستان سوالوجواب شده بود». اين شروع رمان «كميسر برونتي ياد ميگيرد هيچ كتابي را از روي جلد قضاوت نكند» است. رماني در ژانر پليسي- جنايي نوشته دونا لئون كه مدتي پيش با ترجمه سبا هاشمينسب توسط نشر چترنگ منتشر شد. دونا لئون، از نويسندگان معاصر آمريكايي است كه در سال 1942 متولد شده است. او با مجموعهاي از رمانهايي جنايي كه همگي در ونيز يا در حوالي آن رخ ميدهند شناخته ميشود. رمانهايي كه قهرمان آنها كارآگاه مشهور ايتاليايي، كميسر برونتي، است. دونا لئون تمام رمانهايش را به زبان انگليسي نوشته و اگرچه تاكنون آثارش به زبانهاي متعددي ترجمه شدهاند اما عجيب اينكه خود او اجازه ترجمه رمانهايش به زبان ايتاليايي را نداده است. دونا لئون بهواسطه نوشتن داستانهاي كميسر برونتي، به يكي از جنايينويسان مشهور معاصر بدل شده و تايمز او را يكي از پنجاه جنايينويس برتر دنيا دانسته است. دونا لئون محيط ونيز را براي نوشتن مجموعهاي از رمانهاي جنايي جايي بينظير ميداند و حدود سه دهه در اين شهر زندگي كرده است. او سالها پيش از اين، در كشورهاي مختلفي مثل سوئد، عربستان، ايران و چين به تدريس زبان انگليسي ميپرداخت و وقتي هم كه به ايتاليا رفت؛ در دانشگاههاي مختلف ايتاليا ادبيات انگليسي تدريس كرد. مترجم كتاب در بخشي ديگر از مقدمهاش درباره رمانهاي دونا لئون نوشته: «لئون تمايل چنداني به بيش از حد جدي گرفتن كارهايش ندارد. او كه خود سالها ادبيات انگليسي تدريس كرده است، ترجيح ميدهد به جاي ساختن پيرنگهايي كه مو لاي درزشان نميرود، داستانهايش را همگام با پيشبردنشان بسازد، بيآنكه وقتي شروعشان ميكند، بداند به كجا ختم ميشوند. اگر كسي در جايي از داستان در ميزند، او هم بهاندازه خوانندهاش مشتاق است بداند كه پشت در كيست. در داستانهاي لئون چيز زيادي از كشتوكشتار ديده نميشود. تا وقتي كه برونتي برسد، صحنه جرم با نوارهاي زردرنگ محصور شده است». كميسر برونتي، قهرمان رمانهاي دونا لئون، پليسي زيرك و دنياديده و درعينحال مهربان است. به قول مترجم، توانايي برونتي در حل پروندههاي مختلف، ويژگي فرعي او به شمار ميرود و درواقع اين همراهي با خود او و راه و روشش است كه خوانندگان را به خود جذب ميكند. بهواسطه رمانهاي دونا لئون، برونتي به چنان شهرتي در ايتاليا رسيده كه ميتوان او را يكي از جذابيتهاي توريستي ونيز دانست. «از رويجلد»، بيستوسومين كتاب از مجموعه رمانهاي برونتي است که بخش زيادي از رمان در داخل كتابخانه ميگذرد. در روايتهاي لئون، ونيز همواره حضوري پررنگ دارد و توصيف كليساها و اماكن تاريخي و خيابانهاي ونيز يكي از وجوه مشترك رمانهاي اوست.