چه خواهد شد؟
امیرعلی ابوالفتح
بعد از دیدار دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه چه خواهد شد؟ این سؤالی است که این روزها در اکثر محافل سیاسی و مطبوعاتی در مورد دیدار ترامپ و پوتین در کاخ ریاستجمهوری فنلاند در هلسینکی پرسیده میشود. جوابها نیز متنوع و اغلب متناقض هستند. گروهی نخستین دیدار سران آمریکا و روسیه را بعد از هشت سال، آن هم در اوج احساسات روسستیز در آمریکا نشانه تغییر در مناسبات مسکو و واشنگتن ارزیابی میکنند و پیامد آن را توافق طرفین بر موضوعات حساس بینالمللی میدانند. درحالیکه گروه دیگر، اختلافات روسیه و آمریکا را عمیقتر از آن میدانند که با یک نشست و برخاست رؤسای جمهوری دو کشور حلوفصل شود؛ حتی اگر رئیسجمهوری کنونی آمریکا تمام حیثیت سیاسی خود را به آشتیدادن دو کشور گره زده باشد. در این میان تردیدی نیست که ایران یکی از موضوعات مذاکراتی میان سران آمریکا و روسیه باشد و به همین دلیل دیدار ترامپ و پوتین در هلسینکی با دقت فراوان از سوی ایرانیان پیگیری میشود و سؤالاتی مطرح است:
1-آیا آمریکا و روسیه بر سر ایران توافق خواهند کرد؟
2- آیا روسیه آنگونه که جریانهای بدبین معتقدند، ایران را به آمریکا خواهد فروخت؟
3-آیا روسیه آنگونه که جریانهای خوشبین معتقدند، ایران را در برابر آمریکا تنها نخواهد گذاشت؟
پاسخ به هر یک از این سؤالات، حداقل تا زمان افشای متن مذاکرات ترامپ و پوتین، تقریبا امکانناپذیر است. بااینحال، تأکید بر چند موضوع، راهگشا خواهد بود.
اول: روسیه پوتین و آمریکای ترامپ با وجود عطش به آشتی، بر سر بسیاری از موضوعات جهانی و منطقهای اختلافنظر دارند، ازجمله آینده ایران، توافق هستهای با ایران - برجام - و نقشآفرینی ایران در منطقه غرب آسیا. آمریکا در پی مهار یا حتی در صورت توانمندی، در پی تغییر رژیم در ایران است و به همین دلیل ترامپ خروج آمریکا از برجام در هجدهم اردیبهشتماه و بازگشت تحریمهای هستهای علیه ایران را اعلام کرده است. اما از دید روسها - البته بهاستثنای جریان «آمریکادوست»- ایران وزنه مهمی در تعادلبخشی قدرت در منطقه غرب آسیا محسوب میشود و حفظ توافق هستهای با این کشور، خطر غلتیدن ایران به سمت تسلیحات اتمی را در کشوری که دارای مرزهای آبی با روسیه است، از بین میبرد. ضمن اینکه بدون نقشآفرینی ایرانیها در روند مبارزه با جریانهای افراطی در سوریه و عراق، داعشیها بار دیگر ظهور خواهند کرد و نهفقط پایگاههای نظامی روسیه در سوریه را تهدید خواهند کرد، بلکه چهبسا جنگ با «روسهای کافر» را تا گردنزني حتی در میدان سرخ مسکو پیش ببرند.
دوم: هم روسها و هم آمریکاییها اهل معامله هستند و دیدار سران دو کشور بعد از هشت سال نیز به هدف رسیده و به معاملهای بهتر منجر شده است. هر دو کشور به یکدیگر برای پیشبرد اهداف جهانی خویش نیاز دارند. روسها چشمانتظار کاهش تحریمهای غرب و کسب سهم از مدیریت جهانی هستند درحالیکه آمریکاییها - یا حداقل آمریکاییها - حل برخی از مشکلات جهانی ازجمله مهار دو قدرت نوظهور چین و اتحادیه اروپا را بدون کمک روسها امکانپذیر نمیدانند. ازاینرو، چهبسا حتی ترامپ و پوتین بر سر ایران نیز به توافقاتی همچون ضرورت حفظ موازنه نظامی میان تهران- ریاض، حمایت از اسرائیل در برابر ایران یا مهار آنچه آمریکاییها رفتارهای بیثباتکننده ایران میخوانند، برسند.
سوم: درنهایت، اگر روسیه بر سر ایران معامله کند و به گفته جریانهای بدبین «ایران را به آمریکا بفروشد» دور از انتظار خواهد بود. زیرا برخلاف ستایشهای ترامپ از پوتین، روسیه همچنان در اسناد بالادستی امنیتی آمریکا، به همراه چین یکی از دو دشمن اصلی به شمار میآید و دشمنان اصولا امتیازات استراتژیک به یکدیگر نمیدهند؛ مگر اینکه توازن قدرت میان آنان بر هم خورده باشد. درحالحاضر نیز هیچ نشانهای از برهمخوردن توازن قدرت میان آمریکا و روسیه دیده نمیشود؛ حتی اگر بر یکی دونالد ترامپ و بر دیگری ولادیمیر پوتین حکومت کند.
بعد از دیدار دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه چه خواهد شد؟ این سؤالی است که این روزها در اکثر محافل سیاسی و مطبوعاتی در مورد دیدار ترامپ و پوتین در کاخ ریاستجمهوری فنلاند در هلسینکی پرسیده میشود. جوابها نیز متنوع و اغلب متناقض هستند. گروهی نخستین دیدار سران آمریکا و روسیه را بعد از هشت سال، آن هم در اوج احساسات روسستیز در آمریکا نشانه تغییر در مناسبات مسکو و واشنگتن ارزیابی میکنند و پیامد آن را توافق طرفین بر موضوعات حساس بینالمللی میدانند. درحالیکه گروه دیگر، اختلافات روسیه و آمریکا را عمیقتر از آن میدانند که با یک نشست و برخاست رؤسای جمهوری دو کشور حلوفصل شود؛ حتی اگر رئیسجمهوری کنونی آمریکا تمام حیثیت سیاسی خود را به آشتیدادن دو کشور گره زده باشد. در این میان تردیدی نیست که ایران یکی از موضوعات مذاکراتی میان سران آمریکا و روسیه باشد و به همین دلیل دیدار ترامپ و پوتین در هلسینکی با دقت فراوان از سوی ایرانیان پیگیری میشود و سؤالاتی مطرح است:
1-آیا آمریکا و روسیه بر سر ایران توافق خواهند کرد؟
2- آیا روسیه آنگونه که جریانهای بدبین معتقدند، ایران را به آمریکا خواهد فروخت؟
3-آیا روسیه آنگونه که جریانهای خوشبین معتقدند، ایران را در برابر آمریکا تنها نخواهد گذاشت؟
پاسخ به هر یک از این سؤالات، حداقل تا زمان افشای متن مذاکرات ترامپ و پوتین، تقریبا امکانناپذیر است. بااینحال، تأکید بر چند موضوع، راهگشا خواهد بود.
اول: روسیه پوتین و آمریکای ترامپ با وجود عطش به آشتی، بر سر بسیاری از موضوعات جهانی و منطقهای اختلافنظر دارند، ازجمله آینده ایران، توافق هستهای با ایران - برجام - و نقشآفرینی ایران در منطقه غرب آسیا. آمریکا در پی مهار یا حتی در صورت توانمندی، در پی تغییر رژیم در ایران است و به همین دلیل ترامپ خروج آمریکا از برجام در هجدهم اردیبهشتماه و بازگشت تحریمهای هستهای علیه ایران را اعلام کرده است. اما از دید روسها - البته بهاستثنای جریان «آمریکادوست»- ایران وزنه مهمی در تعادلبخشی قدرت در منطقه غرب آسیا محسوب میشود و حفظ توافق هستهای با این کشور، خطر غلتیدن ایران به سمت تسلیحات اتمی را در کشوری که دارای مرزهای آبی با روسیه است، از بین میبرد. ضمن اینکه بدون نقشآفرینی ایرانیها در روند مبارزه با جریانهای افراطی در سوریه و عراق، داعشیها بار دیگر ظهور خواهند کرد و نهفقط پایگاههای نظامی روسیه در سوریه را تهدید خواهند کرد، بلکه چهبسا جنگ با «روسهای کافر» را تا گردنزني حتی در میدان سرخ مسکو پیش ببرند.
دوم: هم روسها و هم آمریکاییها اهل معامله هستند و دیدار سران دو کشور بعد از هشت سال نیز به هدف رسیده و به معاملهای بهتر منجر شده است. هر دو کشور به یکدیگر برای پیشبرد اهداف جهانی خویش نیاز دارند. روسها چشمانتظار کاهش تحریمهای غرب و کسب سهم از مدیریت جهانی هستند درحالیکه آمریکاییها - یا حداقل آمریکاییها - حل برخی از مشکلات جهانی ازجمله مهار دو قدرت نوظهور چین و اتحادیه اروپا را بدون کمک روسها امکانپذیر نمیدانند. ازاینرو، چهبسا حتی ترامپ و پوتین بر سر ایران نیز به توافقاتی همچون ضرورت حفظ موازنه نظامی میان تهران- ریاض، حمایت از اسرائیل در برابر ایران یا مهار آنچه آمریکاییها رفتارهای بیثباتکننده ایران میخوانند، برسند.
سوم: درنهایت، اگر روسیه بر سر ایران معامله کند و به گفته جریانهای بدبین «ایران را به آمریکا بفروشد» دور از انتظار خواهد بود. زیرا برخلاف ستایشهای ترامپ از پوتین، روسیه همچنان در اسناد بالادستی امنیتی آمریکا، به همراه چین یکی از دو دشمن اصلی به شمار میآید و دشمنان اصولا امتیازات استراتژیک به یکدیگر نمیدهند؛ مگر اینکه توازن قدرت میان آنان بر هم خورده باشد. درحالحاضر نیز هیچ نشانهای از برهمخوردن توازن قدرت میان آمریکا و روسیه دیده نمیشود؛ حتی اگر بر یکی دونالد ترامپ و بر دیگری ولادیمیر پوتین حکومت کند.