|

حکایت دفاع از کفتر سینه‌سفید

نعمت احمدی . حقوق‌دان

زمان قدیم که رادیو و تلویزیون و این همه سرگرمی نبود، مردم به روش‌های مختلف برای خود سرگرمی درست می‌کردند. یکی از سرگرمی‌ها، کفتربازی بود و عده‌ای آن‌قدر در کفتربازی غرق می‌شدند که نگو و نپرس. یکی از کفتربازان قدر یک جفت کفتر کاکلی و سینه‌سفید داشت که خیلی آنها را دوست داشت و همه همّ‌و‌غمش این بود که به این دو کفترش گزندی نرسد. یک روز کفتر سینه‌سفید پرید و رفت و رفت و دیگر برنگشت. چند روز بعد کفترباز معروف بال‌و‌پر کفتر کاکلی را چید. وقتی از او پرسیدند چرا پروبال این کفتر را کندی، با چهره‌ای متفکرانه گفت مگر ندیدید آن یکی فرار کرد و رفت و پر زد. گفتند خب مرد حسابی آن یکی کفتر پر زد و رفت، چرا پروبال این یکی را زدی. گفت والله نمی‌دانید اگر این یکی پر بزند، نه اینکه دیگر برنمی‌گردد؛ بلکه تا اوج آسمان‌ها هم می‌رود بالا و من حسرت بال‌های او را هم می‌خورم. حالا شده قصه افرادی که اسم آنها در دفاتر مؤسسه ثامن‌الحجج بود و این دفاتر به تأیید حسابرسان رسیده و در تحقیقات مقدماتی دادسرا احراز و اثبات شده و در کیفرخواست و قرار صادره هم آمده و در جلسات دادگاه اسم این افراد با تکیه بر سوابق متقن آمده است. وقتی خبرنگار روزنامه «شرق» که باید جایزه افشاگری به او داد و روزنامه «شرق» را هم سردمدار افشای مفاسد اقتصادی دانست، کاری که سال‌ها روزنامه‌های معروفی مانند لس‌آنجلس‌تایمز و واشنگتن‌پست انجام می‌دهند و این روزنامه انجام داده است، این بزرگواران می‌خواهند پروبال روزنامه را قیچی کنند. عزیزم این برنامه‌پرکنی با اسپانسری امثال مؤسسه ثامن‌الحجج نیست، علم حقوق است! قاعده و ضابطه دارد. نمی‌توان به کسی بدون سند و مدرک تهمت زد. تا‌به‌حال دو، سه نفر از این بزرگان به عقیده خود تکذیبیه نوشت‌اند که من دریافت‌کننده نبودم، برنامه فلان و بهمان اسپانسر داشت، این پذیرفتنی است. در فضای مجازی و در نقد یکی از نوشته‌های من درباره کارخانجات اتومبیل‌سازی ایران و نقد وارده بر نحوه تولید و فروش و اینکه در بازار رقابت کمیت ماشین‌های وطنی لنگ است، نویسنده‌ای من را با لقب سلبریتی مطبوعات خوانده بود که تا هنوز معنای آن را نمی‌دانم؛ اما دوستانی که میکروفون مفت و مجانی در ساعات پربیننده در اختیار دارند و هرچه می‌خواهند می‌گویند، باید متوجه و مواظب اعمال خود باشند. در سفری که سال گذشته به مشهد داشتم، با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم.

پیرزنی کنار پنجره فولاد حضرت ثامن‌الحجج خود را به پنجره وصل کرده بود و نوشته‌ای همراه داشت که ... یا ثامن‌الحجج از دست مؤسسه ثامن‌الحجج به تو پناه می‌برم.داستان این مؤسسات مالی هم در نوع خود عجیب است. وقتی که داستان این مؤسسات گرم شد و همه به طمع سود بیشتر هرچه داشتند را به این صندوق‌ها سپردند، دوستی که مزرعه خانوادگی خود را اداره می‌کرد، به طمع سود بالا مزرعه را چند میلیارد فروخت و پولش را در یکی از این صندوق‌ها سپرده کرد و به گفته خودش بهره 42 درصد می‌گرفت. جالب بود که گفت شما كجاييد. خيلي از دست‌اندركاران و... هستند كه پول‌هاي زيادي به اين مؤسسات سپرده‌اند و بهره‌هاي بالاي 50 درصد و بيشتر مي‌گيرند. حتي بسياري از مديران پول‌هاي در اختيار را نزد این مؤسسات سپرده كرده‌اند و مابه‌التفاوت بهره را صرف امور مؤسسه خود مي‌كنند. پاسخم ساده بود. اگر اين اطلاعات شما را مسئولان اقتصادي مملكت هم دارند؛ يعني مديران اقتصادي كشور مي‌دانند كه در اين مؤسسات چه مي‌گذرد، به باور من شريك جرم اين مؤسسات هستند و مي‌شود با همين قوانين موجود آنان را تحت تعقيب قرار داد. جامعه را اين مؤسسات ملتهب كردند، شعارهاي ساختارشكنانه اولین بار از سوی سپرده‌گذاران همين مؤسسات در خيابان‌هاي سر داده شد. تازه معلوم شده است كه مديران اين مؤسسات بودند كه سطح خواسته‌ها از اطراف و اكناف مؤسسه را به خيابان‌ها كشاندند تا با آشفته‌كردن جو موجود كل جامعه را درگير اين مؤسسات کنند. به باور من هر شعار ساختارشكنانه‌اي كه از سوی سپرده‌گذاران مجبور اين مؤسسات داده شد و هر ضرر و زياني كه از اين طريق وارد شد، يك شريك جرم واقعي دارد و آن هم مديران اين مؤسسات هستند. همين مؤسسه ثامن را در نظر بگيريد. متهم رديف اول آن با تحصيلات ديپلم، ده‌ها ليسانس، فوق‌ليسانس و دكترا را به خدمت خود گرفته است و با نفوذ در لايه‌هاي قدرت توانسته كار خود را پيش ببرد و بيش از 12 هزار ميليارد پول مردم را بلوكه كند و با بذل و بخشش به اين و آن سرپوشي بر عملكرد خلاف خود بگذارد و مدتي از چرب و شيرين روزگار سفره‌اي رنگين كند. وقتي پذیرفتیم عمل مؤسساتي مانند ثامن خلاف قواعد و مقررات بانكي بوده، هيچ راه و چاره‌اي نداريم مگر اینکه تشكيل اين نوع مؤسسات را به جهت فريب مردم و ربودن متقلبانه مال غير بدانيم كه مصداق عيني كلاهبرداري است و كساني كه عالما عامدا در راستای تحكيم اين مؤسسات حركت كرده‌اند، خواه سلبريتي باشند، خواه مديران سپرده‌گذار، جزء شركاي جرم هستند.

زمان قدیم که رادیو و تلویزیون و این همه سرگرمی نبود، مردم به روش‌های مختلف برای خود سرگرمی درست می‌کردند. یکی از سرگرمی‌ها، کفتربازی بود و عده‌ای آن‌قدر در کفتربازی غرق می‌شدند که نگو و نپرس. یکی از کفتربازان قدر یک جفت کفتر کاکلی و سینه‌سفید داشت که خیلی آنها را دوست داشت و همه همّ‌و‌غمش این بود که به این دو کفترش گزندی نرسد. یک روز کفتر سینه‌سفید پرید و رفت و رفت و دیگر برنگشت. چند روز بعد کفترباز معروف بال‌و‌پر کفتر کاکلی را چید. وقتی از او پرسیدند چرا پروبال این کفتر را کندی، با چهره‌ای متفکرانه گفت مگر ندیدید آن یکی فرار کرد و رفت و پر زد. گفتند خب مرد حسابی آن یکی کفتر پر زد و رفت، چرا پروبال این یکی را زدی. گفت والله نمی‌دانید اگر این یکی پر بزند، نه اینکه دیگر برنمی‌گردد؛ بلکه تا اوج آسمان‌ها هم می‌رود بالا و من حسرت بال‌های او را هم می‌خورم. حالا شده قصه افرادی که اسم آنها در دفاتر مؤسسه ثامن‌الحجج بود و این دفاتر به تأیید حسابرسان رسیده و در تحقیقات مقدماتی دادسرا احراز و اثبات شده و در کیفرخواست و قرار صادره هم آمده و در جلسات دادگاه اسم این افراد با تکیه بر سوابق متقن آمده است. وقتی خبرنگار روزنامه «شرق» که باید جایزه افشاگری به او داد و روزنامه «شرق» را هم سردمدار افشای مفاسد اقتصادی دانست، کاری که سال‌ها روزنامه‌های معروفی مانند لس‌آنجلس‌تایمز و واشنگتن‌پست انجام می‌دهند و این روزنامه انجام داده است، این بزرگواران می‌خواهند پروبال روزنامه را قیچی کنند. عزیزم این برنامه‌پرکنی با اسپانسری امثال مؤسسه ثامن‌الحجج نیست، علم حقوق است! قاعده و ضابطه دارد. نمی‌توان به کسی بدون سند و مدرک تهمت زد. تا‌به‌حال دو، سه نفر از این بزرگان به عقیده خود تکذیبیه نوشت‌اند که من دریافت‌کننده نبودم، برنامه فلان و بهمان اسپانسر داشت، این پذیرفتنی است. در فضای مجازی و در نقد یکی از نوشته‌های من درباره کارخانجات اتومبیل‌سازی ایران و نقد وارده بر نحوه تولید و فروش و اینکه در بازار رقابت کمیت ماشین‌های وطنی لنگ است، نویسنده‌ای من را با لقب سلبریتی مطبوعات خوانده بود که تا هنوز معنای آن را نمی‌دانم؛ اما دوستانی که میکروفون مفت و مجانی در ساعات پربیننده در اختیار دارند و هرچه می‌خواهند می‌گویند، باید متوجه و مواظب اعمال خود باشند. در سفری که سال گذشته به مشهد داشتم، با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم.

پیرزنی کنار پنجره فولاد حضرت ثامن‌الحجج خود را به پنجره وصل کرده بود و نوشته‌ای همراه داشت که ... یا ثامن‌الحجج از دست مؤسسه ثامن‌الحجج به تو پناه می‌برم.داستان این مؤسسات مالی هم در نوع خود عجیب است. وقتی که داستان این مؤسسات گرم شد و همه به طمع سود بیشتر هرچه داشتند را به این صندوق‌ها سپردند، دوستی که مزرعه خانوادگی خود را اداره می‌کرد، به طمع سود بالا مزرعه را چند میلیارد فروخت و پولش را در یکی از این صندوق‌ها سپرده کرد و به گفته خودش بهره 42 درصد می‌گرفت. جالب بود که گفت شما كجاييد. خيلي از دست‌اندركاران و... هستند كه پول‌هاي زيادي به اين مؤسسات سپرده‌اند و بهره‌هاي بالاي 50 درصد و بيشتر مي‌گيرند. حتي بسياري از مديران پول‌هاي در اختيار را نزد این مؤسسات سپرده كرده‌اند و مابه‌التفاوت بهره را صرف امور مؤسسه خود مي‌كنند. پاسخم ساده بود. اگر اين اطلاعات شما را مسئولان اقتصادي مملكت هم دارند؛ يعني مديران اقتصادي كشور مي‌دانند كه در اين مؤسسات چه مي‌گذرد، به باور من شريك جرم اين مؤسسات هستند و مي‌شود با همين قوانين موجود آنان را تحت تعقيب قرار داد. جامعه را اين مؤسسات ملتهب كردند، شعارهاي ساختارشكنانه اولین بار از سوی سپرده‌گذاران همين مؤسسات در خيابان‌هاي سر داده شد. تازه معلوم شده است كه مديران اين مؤسسات بودند كه سطح خواسته‌ها از اطراف و اكناف مؤسسه را به خيابان‌ها كشاندند تا با آشفته‌كردن جو موجود كل جامعه را درگير اين مؤسسات کنند. به باور من هر شعار ساختارشكنانه‌اي كه از سوی سپرده‌گذاران مجبور اين مؤسسات داده شد و هر ضرر و زياني كه از اين طريق وارد شد، يك شريك جرم واقعي دارد و آن هم مديران اين مؤسسات هستند. همين مؤسسه ثامن را در نظر بگيريد. متهم رديف اول آن با تحصيلات ديپلم، ده‌ها ليسانس، فوق‌ليسانس و دكترا را به خدمت خود گرفته است و با نفوذ در لايه‌هاي قدرت توانسته كار خود را پيش ببرد و بيش از 12 هزار ميليارد پول مردم را بلوكه كند و با بذل و بخشش به اين و آن سرپوشي بر عملكرد خلاف خود بگذارد و مدتي از چرب و شيرين روزگار سفره‌اي رنگين كند. وقتي پذیرفتیم عمل مؤسساتي مانند ثامن خلاف قواعد و مقررات بانكي بوده، هيچ راه و چاره‌اي نداريم مگر اینکه تشكيل اين نوع مؤسسات را به جهت فريب مردم و ربودن متقلبانه مال غير بدانيم كه مصداق عيني كلاهبرداري است و كساني كه عالما عامدا در راستای تحكيم اين مؤسسات حركت كرده‌اند، خواه سلبريتي باشند، خواه مديران سپرده‌گذار، جزء شركاي جرم هستند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها