مجلس خانه ملت، يا...
سالار سيفالديني
اين روزها در واشنگتن در و تخته با هم جورند. همه سياستمداران ضد ايراني در يک بزنگاه تاريخي دور هم جمع شدهاند. نهتنها در کاخ سفيد بلکه در تلاويو و رياض هم اوضاع به همين منوال است. گويي بر اين باورند که بهتر است تا فرصت دارند، کار ايران را يکسره کنند! رئيسجمهور ايالات متحده همزمان با طرح خروج از برجام، تغييرات گستردهاي انجام داد و مهرههايي را وارد بازي کرد که با هدف او سازگار باشند. از آن جمله ميتوان به انتصاب مايک پمپئو به سِمت وزارت خارجه و انتخاب جان بولتون بهعنوان مشاور امنيت ملي کاخ سفيد اشاره کرد.جان بولتون پيش از انتصاب به اين سمت در مقالهاي که در مجله نشنالرييو (1396) نوشته بود؛ فهرستي از کارهایی را که آمريكا بايد پس از خروج از برجام عليه ايران انجام دهد، پيشنهاد داد. از آن جمله ميتوان به تقويت و حمايت از «جريانهاي جداييطلب قومي در داخل ايران» اشاره کرد، او در مقاله خود صريحا از اقوام شريف ايراني نام برده است. وبسايت چراغ آزادي وابسته به تندروهاي نئوکان، پس از انتصاب بولتون به اين سمت، گزارشي درباره «طرح تغيير رژيم» در ايران منتشر کرد که شامل خُردکردن کشور به اجزاي کوچکتر از طريق
استفاده از اقليتهاي مذهبي و قومي ميشد.يکي از انديشکدههاي مهم که بهتازگی گزارشهايي به مشاور امنيت ملي درباره ايران ارائه ميدهد، «مؤسسه گروه مطالعات امنيت» است که اعضاي آن متشکل از نظاميان و تحليلگران آمريكايي هستند که پيشينه حضور در عراق را دارند.اين مرکز استراتژيک تازهتأسيس، پس از رويکارآمدن بولتون اهميت زيادي پيدا کرده، زيرا دسترسي آن به کاخ سفيد مستقيم و بيواسطه است و براي اثرگذاري در روند تصميمسازي، نيازمند روالهاي اداري معمول نيست. اين مرکز، به گفته خود با شماري از فعالان قومي ايران در تماس است و در يکي از گزارشها به بولتون نوشته: «منابع ما معتقدند... شرايطي براي مبارزات مؤثر در راستاي متلاشيکردن دولت ايران به بخشهاي مختلف ايجاد شده است». در اسرائيل شبکه تلويزيوني آروتز شوا توصيههاي مشابهي به تصميمگيران درباره نواحي نفتخيز ايران کرده است! انتصاب «دنيس ناتالي» بهعنوان دستيار کاخ سفيد در امور منازعات و صلح، يکي ديگر از تغييرات مهم در ماههاي اخير بوده است. دنيس ناتالي، پژوهشگر مسائل کردستان در دانشگاه دفاع ملي و مدير مرکز تحقيقات استراتژيک در «مؤسسه مطالعات استراتژيک ملي» است. او
داراي سابقه دو دهه پژوهش درباره کردهاي ايران، عراق، ترکيه و سوريه است و به زبانهاي کُردي و فارسي تسلط کامل دارد، هرچند اصالتا فرانسوي است.از سوي ديگر تيم جديد «ميز ايران در سيا» شامل عناصر زبده و خطرناکي هستند که در عمليات رواني و شايعهپراکني و نيز مسائل خاورميانه مهارت دارند. مايک دي. آندريا در رأس اين تيم قرار دارد. بهتازگي ژنرال نيتزان آلون به رياست «طرح ايران» در وزارت دفاع اسرائيل رسيده است. براساس اخبار منتشرشده، همه اين ارگانها در حال تبادل اطلاعات و همافزايي با يکديگر هستند. به گزارش ارگان خبري سيا (راديو آزادي) روي ديگر سکه همکاريهاي آمريكا و اسرائيل درباره ايران - که هنوز رسما اعلام نشده- تشديد بحرانهاي داخلي و انعکاس گسترده تظاهرات اعتراضي است. براساس آنچه تاکنون به بيرون درز کرده، استراتژي «مشغولنگهداشتن ايران در داخل» يکي از راهکارهاي اين تيم عليه ايران است. اين پروژه در واقع، مهندسي معکوس نظريه دفاعي ايران براي «مشغولنگهداشتن دشمن در مناطق دور از مرزهاي ايران» است. راديو آزادي دراينباره نوشته اينبار آشوبهاي داخلي و پروژههاي قومي از حمايت قاطع کاخ سفيد برخوردار است. در گذشته
شماري از کشورهاي منطقه با استفاده از «ترکيب قومي ايران» سعي در ايجاد بحرانهاي داخلي در استانهاي حاشيهاي داشتهاند، اما بيشتر بهدليل عدم حمايت قاطع عملي آمريكا، به نتيجه نرسيدهاند، اما اينبار هدف اصلي بهچالشکشاندن عمق دفاعي و امنيتي ايران در درون مرزهاست.آمريكاييها نام آن را «سياست مشغولنگهداشتن نظام در داخل» گذاشتهاند. بنا بر حکم خِرد، هنگامي که دشمن به آستانه رسيده است، نيروهاي سياسي و اجتماعي يک کشور «متحد» ميشوند. اين همان واکنشي است که از يک جامعه سالم و نيروهاي سياسي اصيل انتظار ميرود. اتحاد دروني ايران پيش از اين نيز مانع تحقق بسياري از تهديدها شد. هرچند امروز نيز در بين نيروهاي سياسي «جدي» شاهد اين اتحاد هستيم و بهدليل تهديدها و زيادهخواهي کاخ سفيد، مهيندوستي ايرانيها بار ديگر به اوج رسيده، اما در اين بين، صداهاي «ناهنجاري» از برخي نمايندگان به گوش ميرسد که نيازمند تذکر و هشدار است. کندن ميکروفنها، بهنهايترساندن عصبيتها، طرحهاي عجيب و غريب مانند لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي (فدراليزهکردن ساختار)، فشار به وزير آموزشوپرورش بهدليل اظهارات اصولي، قانوني و...
خواه يا ناخواه در راستاي اهداف و سياستهايي است که در بخش نخست مقاله آمد، اما در سياست بهدليل پيامدهاي پيشبينيناپذير، نيت دروني افراد مهم نيست، بنابراين در چنين شرايطي، چنين مواضعي هيچ توجيهي ندارد.
برخي از نمايندگان محترم،گويي يکشبه خود را ملزم به قانون اساسي مشروطه ميبينند و با استناد به لايحه منسوخ انجمنهاي ايالتي و ولايتی (در تقسيمات کشوري امروز، نه ايالات چهارگانه باقيمانده و نه ولايتهاي دوازدهگانه) طرحهاي هوشرُبايي مطرح ميكنند که اتفاقا بديل آن، همزمان در نشستهاي آلترناتيوسازي واشنگتن مطرح ميشود.
از سوي ديگر، عدهای که سالها دنبال تحقق «جمله آخر» اصل 15 قانون اساسي بودند، امروز حتي با بند اول و پيکره اصلي آن هم مخالفت ميکنند.
عملکرد اين چند نماينده، نه پشتوانه حقوقي دارد نه پشتوانه منطقي و نه مصالح عاليه کشور را در نظر ميگيرد. چنين رفتارهايي درحاليکه دشمن پشت دروازه منتظر است و از قضا ترجيح ميدهد عدهاي از داخل، برج و باروها را باز کنند، بهمثابه يک پيام خوشامد به قواي متخاصم است. متأسفانه برخي از نيروهاي اصولگرا نيز از اين نکته غافلاند و حاضر هستند بهخاطر دستمال، بازار قيصريه را آتش بزنند. غوغاي اخير عليه وزير آموزشوپرورش، محصول پروپاگاندای يک خبرگزاري محلي نزديک به اصولگراها و با اهداف نازل سياسي بود و در آن با نامناسبترين ادبيات ممکن به بهانه حمله به وزير آموزشوپرورش به کيان ملي و زبان فارسي حمله شد. همراهي برخي نيروهاي اصولگرا با چنین رویکردهایی هرچه باشد، پيروي از اصول نيست. از سوي ديگر برخي چهرهها و شخصيتها هنوز حساسيت مسئله را درک نکردهاند و نميدانند در چه لحظهاي از تاريخ قرار داريم. برخي نمايندگان اصلاحطلب نيز متأسفانه همين رويه را دارند و هيچ خط قرمز و منطق مليای در عملکردشان ملاحظه نمیشود.
در ايران کسي با کثرتها مشکل ندارد، به شرطي که عدهاي نخواهند کثرتها را بهمثابه ابزاري برای تضعيف «وحدت» که بر هر کثرتي اولويت دارد، قرار دهند. اين اقدامات به اندازه کافي در خارج از ايران و تحت نظارت سرويسهاي مختلف انجام میشود. از نمايندگان مجلس و چهرههاي سياسي انتظار ميرود، هوشيار باشند و وحدت را فداي رأي و مردمانگيزي نکنند.
اين روزها در واشنگتن در و تخته با هم جورند. همه سياستمداران ضد ايراني در يک بزنگاه تاريخي دور هم جمع شدهاند. نهتنها در کاخ سفيد بلکه در تلاويو و رياض هم اوضاع به همين منوال است. گويي بر اين باورند که بهتر است تا فرصت دارند، کار ايران را يکسره کنند! رئيسجمهور ايالات متحده همزمان با طرح خروج از برجام، تغييرات گستردهاي انجام داد و مهرههايي را وارد بازي کرد که با هدف او سازگار باشند. از آن جمله ميتوان به انتصاب مايک پمپئو به سِمت وزارت خارجه و انتخاب جان بولتون بهعنوان مشاور امنيت ملي کاخ سفيد اشاره کرد.جان بولتون پيش از انتصاب به اين سمت در مقالهاي که در مجله نشنالرييو (1396) نوشته بود؛ فهرستي از کارهایی را که آمريكا بايد پس از خروج از برجام عليه ايران انجام دهد، پيشنهاد داد. از آن جمله ميتوان به تقويت و حمايت از «جريانهاي جداييطلب قومي در داخل ايران» اشاره کرد، او در مقاله خود صريحا از اقوام شريف ايراني نام برده است. وبسايت چراغ آزادي وابسته به تندروهاي نئوکان، پس از انتصاب بولتون به اين سمت، گزارشي درباره «طرح تغيير رژيم» در ايران منتشر کرد که شامل خُردکردن کشور به اجزاي کوچکتر از طريق
استفاده از اقليتهاي مذهبي و قومي ميشد.يکي از انديشکدههاي مهم که بهتازگی گزارشهايي به مشاور امنيت ملي درباره ايران ارائه ميدهد، «مؤسسه گروه مطالعات امنيت» است که اعضاي آن متشکل از نظاميان و تحليلگران آمريكايي هستند که پيشينه حضور در عراق را دارند.اين مرکز استراتژيک تازهتأسيس، پس از رويکارآمدن بولتون اهميت زيادي پيدا کرده، زيرا دسترسي آن به کاخ سفيد مستقيم و بيواسطه است و براي اثرگذاري در روند تصميمسازي، نيازمند روالهاي اداري معمول نيست. اين مرکز، به گفته خود با شماري از فعالان قومي ايران در تماس است و در يکي از گزارشها به بولتون نوشته: «منابع ما معتقدند... شرايطي براي مبارزات مؤثر در راستاي متلاشيکردن دولت ايران به بخشهاي مختلف ايجاد شده است». در اسرائيل شبکه تلويزيوني آروتز شوا توصيههاي مشابهي به تصميمگيران درباره نواحي نفتخيز ايران کرده است! انتصاب «دنيس ناتالي» بهعنوان دستيار کاخ سفيد در امور منازعات و صلح، يکي ديگر از تغييرات مهم در ماههاي اخير بوده است. دنيس ناتالي، پژوهشگر مسائل کردستان در دانشگاه دفاع ملي و مدير مرکز تحقيقات استراتژيک در «مؤسسه مطالعات استراتژيک ملي» است. او
داراي سابقه دو دهه پژوهش درباره کردهاي ايران، عراق، ترکيه و سوريه است و به زبانهاي کُردي و فارسي تسلط کامل دارد، هرچند اصالتا فرانسوي است.از سوي ديگر تيم جديد «ميز ايران در سيا» شامل عناصر زبده و خطرناکي هستند که در عمليات رواني و شايعهپراکني و نيز مسائل خاورميانه مهارت دارند. مايک دي. آندريا در رأس اين تيم قرار دارد. بهتازگي ژنرال نيتزان آلون به رياست «طرح ايران» در وزارت دفاع اسرائيل رسيده است. براساس اخبار منتشرشده، همه اين ارگانها در حال تبادل اطلاعات و همافزايي با يکديگر هستند. به گزارش ارگان خبري سيا (راديو آزادي) روي ديگر سکه همکاريهاي آمريكا و اسرائيل درباره ايران - که هنوز رسما اعلام نشده- تشديد بحرانهاي داخلي و انعکاس گسترده تظاهرات اعتراضي است. براساس آنچه تاکنون به بيرون درز کرده، استراتژي «مشغولنگهداشتن ايران در داخل» يکي از راهکارهاي اين تيم عليه ايران است. اين پروژه در واقع، مهندسي معکوس نظريه دفاعي ايران براي «مشغولنگهداشتن دشمن در مناطق دور از مرزهاي ايران» است. راديو آزادي دراينباره نوشته اينبار آشوبهاي داخلي و پروژههاي قومي از حمايت قاطع کاخ سفيد برخوردار است. در گذشته
شماري از کشورهاي منطقه با استفاده از «ترکيب قومي ايران» سعي در ايجاد بحرانهاي داخلي در استانهاي حاشيهاي داشتهاند، اما بيشتر بهدليل عدم حمايت قاطع عملي آمريكا، به نتيجه نرسيدهاند، اما اينبار هدف اصلي بهچالشکشاندن عمق دفاعي و امنيتي ايران در درون مرزهاست.آمريكاييها نام آن را «سياست مشغولنگهداشتن نظام در داخل» گذاشتهاند. بنا بر حکم خِرد، هنگامي که دشمن به آستانه رسيده است، نيروهاي سياسي و اجتماعي يک کشور «متحد» ميشوند. اين همان واکنشي است که از يک جامعه سالم و نيروهاي سياسي اصيل انتظار ميرود. اتحاد دروني ايران پيش از اين نيز مانع تحقق بسياري از تهديدها شد. هرچند امروز نيز در بين نيروهاي سياسي «جدي» شاهد اين اتحاد هستيم و بهدليل تهديدها و زيادهخواهي کاخ سفيد، مهيندوستي ايرانيها بار ديگر به اوج رسيده، اما در اين بين، صداهاي «ناهنجاري» از برخي نمايندگان به گوش ميرسد که نيازمند تذکر و هشدار است. کندن ميکروفنها، بهنهايترساندن عصبيتها، طرحهاي عجيب و غريب مانند لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي (فدراليزهکردن ساختار)، فشار به وزير آموزشوپرورش بهدليل اظهارات اصولي، قانوني و...
خواه يا ناخواه در راستاي اهداف و سياستهايي است که در بخش نخست مقاله آمد، اما در سياست بهدليل پيامدهاي پيشبينيناپذير، نيت دروني افراد مهم نيست، بنابراين در چنين شرايطي، چنين مواضعي هيچ توجيهي ندارد.
برخي از نمايندگان محترم،گويي يکشبه خود را ملزم به قانون اساسي مشروطه ميبينند و با استناد به لايحه منسوخ انجمنهاي ايالتي و ولايتی (در تقسيمات کشوري امروز، نه ايالات چهارگانه باقيمانده و نه ولايتهاي دوازدهگانه) طرحهاي هوشرُبايي مطرح ميكنند که اتفاقا بديل آن، همزمان در نشستهاي آلترناتيوسازي واشنگتن مطرح ميشود.
از سوي ديگر، عدهای که سالها دنبال تحقق «جمله آخر» اصل 15 قانون اساسي بودند، امروز حتي با بند اول و پيکره اصلي آن هم مخالفت ميکنند.
عملکرد اين چند نماينده، نه پشتوانه حقوقي دارد نه پشتوانه منطقي و نه مصالح عاليه کشور را در نظر ميگيرد. چنين رفتارهايي درحاليکه دشمن پشت دروازه منتظر است و از قضا ترجيح ميدهد عدهاي از داخل، برج و باروها را باز کنند، بهمثابه يک پيام خوشامد به قواي متخاصم است. متأسفانه برخي از نيروهاي اصولگرا نيز از اين نکته غافلاند و حاضر هستند بهخاطر دستمال، بازار قيصريه را آتش بزنند. غوغاي اخير عليه وزير آموزشوپرورش، محصول پروپاگاندای يک خبرگزاري محلي نزديک به اصولگراها و با اهداف نازل سياسي بود و در آن با نامناسبترين ادبيات ممکن به بهانه حمله به وزير آموزشوپرورش به کيان ملي و زبان فارسي حمله شد. همراهي برخي نيروهاي اصولگرا با چنین رویکردهایی هرچه باشد، پيروي از اصول نيست. از سوي ديگر برخي چهرهها و شخصيتها هنوز حساسيت مسئله را درک نکردهاند و نميدانند در چه لحظهاي از تاريخ قرار داريم. برخي نمايندگان اصلاحطلب نيز متأسفانه همين رويه را دارند و هيچ خط قرمز و منطق مليای در عملکردشان ملاحظه نمیشود.
در ايران کسي با کثرتها مشکل ندارد، به شرطي که عدهاي نخواهند کثرتها را بهمثابه ابزاري برای تضعيف «وحدت» که بر هر کثرتي اولويت دارد، قرار دهند. اين اقدامات به اندازه کافي در خارج از ايران و تحت نظارت سرويسهاي مختلف انجام میشود. از نمايندگان مجلس و چهرههاي سياسي انتظار ميرود، هوشيار باشند و وحدت را فداي رأي و مردمانگيزي نکنند.