ماشین وارپ و تنهایی عمیق انسان
عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب
آیا انسان تنهاست؟ آیا ما تنها ساکنان این کائنات هستیم؟ اگر نظر کسانی همچون فرانک دریک و کارل ساگان را بپذیریم که وجود تمدنهای بیشمار هوشمندی را در کهکشان ما حتمی میدانند، آیا امکان برقراری ارتباط با آنها نیز وجود دارد؟ رادیوتلسکوپهای زیادی تحت پروژه SETI دارند آسمان را اسکن میکنند تا نشانی از پیامی سرگردان اما هدفمند در آسمان پیدا کنند. اما هرچه گشتهاند، چیزی نیافتهاند.
این جستوجوها اشکال متفاوتی به خود گرفته است. دانشمندان فقط دنبال یک سیگنال حاکی از هوش و هدفمندی نیستند. بلکه حتی یک نور و تابش موقت نیز میتواند هدف این جستوجو باشد؛ نوری که تابش آن غیرعادی باشد. با وجود افزایش و بهبود این روشها، باز هنوز انگار ما تنها ساکنان این کیهان بزرگ هستیم؛ ساکنانی تنها.
ولی فرض کنید بالاخره با پیامی از بیگانگان روبهرو شویم. در نگاه اول البته همهچیز ناگهان تغییر خواهد کرد. از نظر معنایی و فلسفی این شاید بزرگترین یافته انسان در طول هزارهها باشد؛ لحظهای که ما بفهمیم واقعا تنها نیستیم. کسی دیگر با رشدی دیگر در جایی دیگر دارد جهان را و شاید ما را نظاره میکند. کسی دیگر در جایی دیگر بهگونهای دیگر میاندیشد. همین موضوع بسیار وجدآور بوده و تبعات فکری بسیاری دارد. اما از همینجا یأس و ناامیدی بزرگ نیز آغاز میشود.
فاصله این هوش نویافته آنقدر از ما زیاد است که عملا امکان دیدار روبهرو را منتفی میکند، زیرا تکنولوژیهای کنونی امکان ارتباطات سریع را به ما نمیدهد. باز انگار نتیجه مأیوسکننده است. به نظر میرسد ما در تنهایی خود اسیریم. انگار در یک سیاره گیر افتادهایم و اگر راهی کائنات هم شویم، هیچگاه با هوشی غیر از خودمان مواجه نخواهیم شد. انگار نمیتوانیم جهان را از دریچهای دیگر نگاه کنیم. به نظر میرسد تنها راه رهایی متمرکزشدن بر راههایی هست که بتواند بر این مانع فاصله غلبه کند. تفکر روی ماشین وارپ یکی از این موارد است. ماشین وارپ در واقع یک پیشران است که در فیلمهای علمی-تخیلی ازجمله در مجموعه پرطرفدار پیشتازان فضا دیده میشود. این پیشران عملا سبب میشود که فضاپیما بتواند با سرعتی بالاتر از نور حرکت کند. چنین پیشرانی باعث میشود که مسافتهایی در ابعاد کیهانی در زمان اندکی طی شود. گرچه همانطور که گفته شد، اینگونه پیشرانها متعلق به حوزه
علمی-تخیلی هستند، اما گزارش چاپشده اخیر نشان میدهد که متفکران پیشرو بهجد و بهصورت کاملا علمی در حال کارکردن روی آن هستند. بااینحال، برخلاف فیلمهای علمی-تخیلی ما با محدودیتهای فیزیکی در تولید ماشین وارپ روبهرو هستیم. یکی از مهمترین این محدودیتها ناتوانی حرکت در سرعتی بیش از سرعت نور است. طبق نظریه نسبیت، هیچ شیئی نمیتواند با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند. این برای طرفداران سفر در فضا مأیوسکننده است، اما دانشمندان با بینشی کاملا علمی به دنبال راههایی جایگزین هستند. اینجا هست که دانشمندان سراغ موضوعاتی همچون انرژی تاریک، کرمچالهها، ابعاد اضافی و نظریه M میروند. در واقع نسبیت عام دیدی شگفت نسبت به کیهان به ما بخشیده است. ما اکنون میتوانیم از خمیدگی فضا-زمان حرف بزنیم. در واقع اگر فاصله عادی دو سیاره از هم بسیار زیاد است، با خمکردن ساختار فضا-زمان از طریق انرژیهای بسیار بالا مانند انرژی تاریک میتوان این دو سیاره را به هم نزدیک و اینگونه با ساخت یک لوله فضا-زمانی این دو را به هم نزدیک کرد.
اما واقعیت اینجاست که اینها همه روی کاغذ و از نظر تئوری آسان به نظر میرسند. حقیقت این است که رسیدن به چنین مرحلهای مستلزم استفاده از ظرفیتهای بسیار بالای کیهانی است. ظرفیتهایی که امکان کشف و بهکارگیری انرژیها با قدرت و توان بالا را به ما بدهد. چنین چیزی حداقل در آینده نزدیک کاملا غیرممکن به نظر میرسد.
باز انگار به اول خط بازگشتیم. انگار محکوم به زندگی در تنهایی خود هستیم. انگار باید مانند هزارههای قبل وقتی صبح برمیخیزیم خودمان را ببینیم و از دریچه خود جهان را نگاه کنیم و امکان درک دیگرگونه جهان برای ما وجود نداشته باشد. تصور آن نیز ترسناک است. ولی تاریخ بشر نشان داده که او به شکل مقاومتناپذیری راهحلهای تازه مییابد. اینکه این موجود در چیزی کمتر از 200 هزار سال از ساوانهای آفریقا خارج، همه زمین را فتح و به دنبال آن به سوی آسمانها پرواز کرده است واقعا اعجابآور است. به گمان من همین انسان میتواند بر مشکل فاصله نیز فائق آید. او بهسرعت حوزههایی که فانتزی و تخیلی محسوب میشد را به امری واقعی و حتی کاملا معمولی تبدیل کرده است. حالا دیگر زمان سفر و گذشتن از اقیانوسها یا رفتن از یک قاره به قاره دیگر گذشته است. انسان بر این فاصلهها فائق آمده است. اکنون در حال پرواز بهسوی کیهان بیانتهاست. باید تنهایی انسان به پایان برسد.
آیا انسان تنهاست؟ آیا ما تنها ساکنان این کائنات هستیم؟ اگر نظر کسانی همچون فرانک دریک و کارل ساگان را بپذیریم که وجود تمدنهای بیشمار هوشمندی را در کهکشان ما حتمی میدانند، آیا امکان برقراری ارتباط با آنها نیز وجود دارد؟ رادیوتلسکوپهای زیادی تحت پروژه SETI دارند آسمان را اسکن میکنند تا نشانی از پیامی سرگردان اما هدفمند در آسمان پیدا کنند. اما هرچه گشتهاند، چیزی نیافتهاند.
این جستوجوها اشکال متفاوتی به خود گرفته است. دانشمندان فقط دنبال یک سیگنال حاکی از هوش و هدفمندی نیستند. بلکه حتی یک نور و تابش موقت نیز میتواند هدف این جستوجو باشد؛ نوری که تابش آن غیرعادی باشد. با وجود افزایش و بهبود این روشها، باز هنوز انگار ما تنها ساکنان این کیهان بزرگ هستیم؛ ساکنانی تنها.
ولی فرض کنید بالاخره با پیامی از بیگانگان روبهرو شویم. در نگاه اول البته همهچیز ناگهان تغییر خواهد کرد. از نظر معنایی و فلسفی این شاید بزرگترین یافته انسان در طول هزارهها باشد؛ لحظهای که ما بفهمیم واقعا تنها نیستیم. کسی دیگر با رشدی دیگر در جایی دیگر دارد جهان را و شاید ما را نظاره میکند. کسی دیگر در جایی دیگر بهگونهای دیگر میاندیشد. همین موضوع بسیار وجدآور بوده و تبعات فکری بسیاری دارد. اما از همینجا یأس و ناامیدی بزرگ نیز آغاز میشود.
فاصله این هوش نویافته آنقدر از ما زیاد است که عملا امکان دیدار روبهرو را منتفی میکند، زیرا تکنولوژیهای کنونی امکان ارتباطات سریع را به ما نمیدهد. باز انگار نتیجه مأیوسکننده است. به نظر میرسد ما در تنهایی خود اسیریم. انگار در یک سیاره گیر افتادهایم و اگر راهی کائنات هم شویم، هیچگاه با هوشی غیر از خودمان مواجه نخواهیم شد. انگار نمیتوانیم جهان را از دریچهای دیگر نگاه کنیم. به نظر میرسد تنها راه رهایی متمرکزشدن بر راههایی هست که بتواند بر این مانع فاصله غلبه کند. تفکر روی ماشین وارپ یکی از این موارد است. ماشین وارپ در واقع یک پیشران است که در فیلمهای علمی-تخیلی ازجمله در مجموعه پرطرفدار پیشتازان فضا دیده میشود. این پیشران عملا سبب میشود که فضاپیما بتواند با سرعتی بالاتر از نور حرکت کند. چنین پیشرانی باعث میشود که مسافتهایی در ابعاد کیهانی در زمان اندکی طی شود. گرچه همانطور که گفته شد، اینگونه پیشرانها متعلق به حوزه
علمی-تخیلی هستند، اما گزارش چاپشده اخیر نشان میدهد که متفکران پیشرو بهجد و بهصورت کاملا علمی در حال کارکردن روی آن هستند. بااینحال، برخلاف فیلمهای علمی-تخیلی ما با محدودیتهای فیزیکی در تولید ماشین وارپ روبهرو هستیم. یکی از مهمترین این محدودیتها ناتوانی حرکت در سرعتی بیش از سرعت نور است. طبق نظریه نسبیت، هیچ شیئی نمیتواند با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند. این برای طرفداران سفر در فضا مأیوسکننده است، اما دانشمندان با بینشی کاملا علمی به دنبال راههایی جایگزین هستند. اینجا هست که دانشمندان سراغ موضوعاتی همچون انرژی تاریک، کرمچالهها، ابعاد اضافی و نظریه M میروند. در واقع نسبیت عام دیدی شگفت نسبت به کیهان به ما بخشیده است. ما اکنون میتوانیم از خمیدگی فضا-زمان حرف بزنیم. در واقع اگر فاصله عادی دو سیاره از هم بسیار زیاد است، با خمکردن ساختار فضا-زمان از طریق انرژیهای بسیار بالا مانند انرژی تاریک میتوان این دو سیاره را به هم نزدیک و اینگونه با ساخت یک لوله فضا-زمانی این دو را به هم نزدیک کرد.
اما واقعیت اینجاست که اینها همه روی کاغذ و از نظر تئوری آسان به نظر میرسند. حقیقت این است که رسیدن به چنین مرحلهای مستلزم استفاده از ظرفیتهای بسیار بالای کیهانی است. ظرفیتهایی که امکان کشف و بهکارگیری انرژیها با قدرت و توان بالا را به ما بدهد. چنین چیزی حداقل در آینده نزدیک کاملا غیرممکن به نظر میرسد.
باز انگار به اول خط بازگشتیم. انگار محکوم به زندگی در تنهایی خود هستیم. انگار باید مانند هزارههای قبل وقتی صبح برمیخیزیم خودمان را ببینیم و از دریچه خود جهان را نگاه کنیم و امکان درک دیگرگونه جهان برای ما وجود نداشته باشد. تصور آن نیز ترسناک است. ولی تاریخ بشر نشان داده که او به شکل مقاومتناپذیری راهحلهای تازه مییابد. اینکه این موجود در چیزی کمتر از 200 هزار سال از ساوانهای آفریقا خارج، همه زمین را فتح و به دنبال آن به سوی آسمانها پرواز کرده است واقعا اعجابآور است. به گمان من همین انسان میتواند بر مشکل فاصله نیز فائق آید. او بهسرعت حوزههایی که فانتزی و تخیلی محسوب میشد را به امری واقعی و حتی کاملا معمولی تبدیل کرده است. حالا دیگر زمان سفر و گذشتن از اقیانوسها یا رفتن از یک قاره به قاره دیگر گذشته است. انسان بر این فاصلهها فائق آمده است. اکنون در حال پرواز بهسوی کیهان بیانتهاست. باید تنهایی انسان به پایان برسد.