|

مدرنیسم، پست‌مدرنیسم و سلامت

رضا سعیدی فیروزآبادی. جراح پیوند -عضو هیئت‌ علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران

با آغاز رنسانس، توجه به شناخت طبیعت و محوریت انسان در اندیشه بشری باعث پیشرفت عظیمی در علوم تجربی شد. چنین نگرشی به جهان باعث شد که رموز بی‌شماری از طبیعت کشف شوند. فیزیک، ریاضی و علوم زیستی از سرآمدان این علوم بودند. این نگرش تنها به این علوم محدود نبود و در تمامی زوایای زندگی انسان آثار آن به خوبی مشهود بود. یکی از نمودهای این پیشرفت‌های علمی در مقوله سلامت و پزشکی بود. در قرن‌های گذشته نگرش بشر به بیماری‌ها بیشتر جنبه خرافی داشت تا علمی. پاستور با طرح نظریه میکروبی تغییر شگرفی در دانش پزشکی ایجاد کرد. حاصل این نگرش، کشف آنتی‌بیوتیک‌ها بود. یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این نگرش، کنترل و درمان بیماری‌های عفونی یا واگیر بود. اپیدمی‌های مرگ‌بار این بیماری‌ها از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر بشر بود. سل، ذات‌الریه و آنفلوانزا از شایع‌ترین علل مرگ‌ومیر در اوایل قرن بیستم بودند. امروزه این مشکل تا حدود زیادی در کنترل است، هرچند نگرانی‌های جدیدی نظیر مقاومت‌های دارویی یا عفونت‌هایی در زمینه نقص ایمنی مطرح شده‌اند. به‌تدریج با کنترل عفونت‌ها و بیماری‌های واگیردار، نقش بیماری‌های غیرواگیر نظیر بیماری‌های قلبی و عروقی، دیابت و سرطان‌ها پررنگ شد.
در دهه‌های اخیر شاهد تحول دیگری در زمینه علم پزشکی بوده‌ایم و آن توجه به علوم پایه زیستی است. تا قبل از این برهه، نگرش دانشمندان به بیماری‌ها در سطح اعضای بدن و نسوج بود. با پیشرفت‌های حاصل از فناوری، نگرش به بیماری‌ها به سطح سلولی و مولکولی رسید. کشف «جیمز واتسون» و «فرانسیس کریک» در دهه 60 میلادی و تبیین ساختمان مولکول دی‌ان‌ای دریچه تازه‌ای را برای علم پزشکی گشود. تلاش دانشمندان، امروزه علل سلولی و مولکولی بسیاری از پدیده‌های فیزیولوژیک و پاتولوژیک را مشخص کرده است.
فرایند این نگرش جدید تأثیر شگرفی در الگوی سلامت و بیماری‌های انسان گذاشته است. کنترل بیماری‌های عفونی و پیشرفت در بهداشت فرد و محیط، منجر به افزایش طول عمر بشر از حدود 50 سال در اوایل قرن بیستم به بیش از 70 سال در انتهای آن در بسیاری از کشورهای پیشرفته شده است، ولی هم‌زمان شاهد افزایش چشمگیر بیماری‌های غیرواگیر هستیم. درمان این بیماری‌ها چندان آسان نیست، ولی به نظر می‌رسد که نگرش جدید عصر مدرنیسم به انسان و طبیعت در این افزایش نقش چشمگیری داشته است. نگرش مدرنیسم در زمینه انسان و چیرگی بر طبیعت باعث ایجاد تضادی بین این دو شده است. رشد و اشاعه عادات مضری مانند رژیم‌های غذایی نامناسب، عدم تحرک، مصرف دخانیات و اعتیاد در بروز بیماری‌های غیرواگیر نظیر بیماری‌های
قلبی‌- عروقی، دیابت یا سرطان‌ها نقش چشمگیری دارند. البته پدیده جهانی‌شدن و پیشرفت فناوری نیز در اشاعه این عادات غلط بسیار مؤثر هستند.
نامهربانی با طبیعت و تلاش برای چیرگی بر آن منجر به تغییرات اقلیمی در جهان شده که خود بر سلامت انسان نقش مضری دارند. به‌تدریج در چند دهه اخیر این مشکلات موج جدیدی ایجاد کرده است که بسیاری آن را پست‌مدرنیسم خوانده‌اند. در این تفکر، انسان جزئی از طبیعت است. هرچند هنوز کاملا عصر مدرنیسم پایان نیافته و وارد عصر پست‌مدرنیسم نشده‌ایم، ولی طلایه آن قابل رؤیت است. در مقوله سلامت و علم پزشکی نیز می‌توان این موج را دید. توجه به روش‌های ساده و طبیعی نظیر رعایت رژیم غذایی سالم، اجتناب از مصرف مواد غذایی مصنوعی، توجه به فعالیت بدنی و همچنین توجه به روش‌های درمانی غیرتهاجمی از این جمله‌اند. البته باز هم پدیده جهانی‌شدن و پیشرفت در فناوری در گسترش این موج جدید بسیار مؤثر خواهد بود. در درمان بسیاری از بیماری‌های غیرواگیر، امروزه استفاده از روش‌های کم‌تهاجمی یا جراحی‌های کوچک‌تر در مقایسه با قبل، رشد چشمگیری کرده است. استفاده از فنر یا استنت در عروق قلب به‌جای جراحی‌های قلب یا استفاده از فناوری نانو در درمان سرطان‌ها به‌جای جراحی‌های وسیع از این جمله‌اند. یکی دیگر از نمودهای تأثیر پست‌مدرنیسم در سلامت و پزشکی، توجه مردم به طب سنتی یا طب مکمل است. نگرش به این نوع از درمان‌ها بر‌ اساس نگرش به انسان به طور کل و نه جزء (در سطح اعضا یا سلولی یا مولکولی) و استفاده از داروهای گیاهی به‌جای داروهای شیمیایی است. هرچند تأثیر این داروها نیاز به کار علمی و تخصصی بیشتری دارد، ولی در سراسر جهان، بیماران توجه خاصی به آن نشان داده‌اند.
با گسترش تفکر پست‌مدرنیسم و جوامع بشری به نظر می‌رسد که مقوله سلامت و علم پزشکی نیز در آینده با تغییرات بسیاری همراه باشد. این تغییرات می‌توانند با تغییر الگوی بیماری‌ها و ارائه راهکارهای جدیدی همراه باشد.

با آغاز رنسانس، توجه به شناخت طبیعت و محوریت انسان در اندیشه بشری باعث پیشرفت عظیمی در علوم تجربی شد. چنین نگرشی به جهان باعث شد که رموز بی‌شماری از طبیعت کشف شوند. فیزیک، ریاضی و علوم زیستی از سرآمدان این علوم بودند. این نگرش تنها به این علوم محدود نبود و در تمامی زوایای زندگی انسان آثار آن به خوبی مشهود بود. یکی از نمودهای این پیشرفت‌های علمی در مقوله سلامت و پزشکی بود. در قرن‌های گذشته نگرش بشر به بیماری‌ها بیشتر جنبه خرافی داشت تا علمی. پاستور با طرح نظریه میکروبی تغییر شگرفی در دانش پزشکی ایجاد کرد. حاصل این نگرش، کشف آنتی‌بیوتیک‌ها بود. یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این نگرش، کنترل و درمان بیماری‌های عفونی یا واگیر بود. اپیدمی‌های مرگ‌بار این بیماری‌ها از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر بشر بود. سل، ذات‌الریه و آنفلوانزا از شایع‌ترین علل مرگ‌ومیر در اوایل قرن بیستم بودند. امروزه این مشکل تا حدود زیادی در کنترل است، هرچند نگرانی‌های جدیدی نظیر مقاومت‌های دارویی یا عفونت‌هایی در زمینه نقص ایمنی مطرح شده‌اند. به‌تدریج با کنترل عفونت‌ها و بیماری‌های واگیردار، نقش بیماری‌های غیرواگیر نظیر بیماری‌های قلبی و عروقی، دیابت و سرطان‌ها پررنگ شد.
در دهه‌های اخیر شاهد تحول دیگری در زمینه علم پزشکی بوده‌ایم و آن توجه به علوم پایه زیستی است. تا قبل از این برهه، نگرش دانشمندان به بیماری‌ها در سطح اعضای بدن و نسوج بود. با پیشرفت‌های حاصل از فناوری، نگرش به بیماری‌ها به سطح سلولی و مولکولی رسید. کشف «جیمز واتسون» و «فرانسیس کریک» در دهه 60 میلادی و تبیین ساختمان مولکول دی‌ان‌ای دریچه تازه‌ای را برای علم پزشکی گشود. تلاش دانشمندان، امروزه علل سلولی و مولکولی بسیاری از پدیده‌های فیزیولوژیک و پاتولوژیک را مشخص کرده است.
فرایند این نگرش جدید تأثیر شگرفی در الگوی سلامت و بیماری‌های انسان گذاشته است. کنترل بیماری‌های عفونی و پیشرفت در بهداشت فرد و محیط، منجر به افزایش طول عمر بشر از حدود 50 سال در اوایل قرن بیستم به بیش از 70 سال در انتهای آن در بسیاری از کشورهای پیشرفته شده است، ولی هم‌زمان شاهد افزایش چشمگیر بیماری‌های غیرواگیر هستیم. درمان این بیماری‌ها چندان آسان نیست، ولی به نظر می‌رسد که نگرش جدید عصر مدرنیسم به انسان و طبیعت در این افزایش نقش چشمگیری داشته است. نگرش مدرنیسم در زمینه انسان و چیرگی بر طبیعت باعث ایجاد تضادی بین این دو شده است. رشد و اشاعه عادات مضری مانند رژیم‌های غذایی نامناسب، عدم تحرک، مصرف دخانیات و اعتیاد در بروز بیماری‌های غیرواگیر نظیر بیماری‌های
قلبی‌- عروقی، دیابت یا سرطان‌ها نقش چشمگیری دارند. البته پدیده جهانی‌شدن و پیشرفت فناوری نیز در اشاعه این عادات غلط بسیار مؤثر هستند.
نامهربانی با طبیعت و تلاش برای چیرگی بر آن منجر به تغییرات اقلیمی در جهان شده که خود بر سلامت انسان نقش مضری دارند. به‌تدریج در چند دهه اخیر این مشکلات موج جدیدی ایجاد کرده است که بسیاری آن را پست‌مدرنیسم خوانده‌اند. در این تفکر، انسان جزئی از طبیعت است. هرچند هنوز کاملا عصر مدرنیسم پایان نیافته و وارد عصر پست‌مدرنیسم نشده‌ایم، ولی طلایه آن قابل رؤیت است. در مقوله سلامت و علم پزشکی نیز می‌توان این موج را دید. توجه به روش‌های ساده و طبیعی نظیر رعایت رژیم غذایی سالم، اجتناب از مصرف مواد غذایی مصنوعی، توجه به فعالیت بدنی و همچنین توجه به روش‌های درمانی غیرتهاجمی از این جمله‌اند. البته باز هم پدیده جهانی‌شدن و پیشرفت در فناوری در گسترش این موج جدید بسیار مؤثر خواهد بود. در درمان بسیاری از بیماری‌های غیرواگیر، امروزه استفاده از روش‌های کم‌تهاجمی یا جراحی‌های کوچک‌تر در مقایسه با قبل، رشد چشمگیری کرده است. استفاده از فنر یا استنت در عروق قلب به‌جای جراحی‌های قلب یا استفاده از فناوری نانو در درمان سرطان‌ها به‌جای جراحی‌های وسیع از این جمله‌اند. یکی دیگر از نمودهای تأثیر پست‌مدرنیسم در سلامت و پزشکی، توجه مردم به طب سنتی یا طب مکمل است. نگرش به این نوع از درمان‌ها بر‌ اساس نگرش به انسان به طور کل و نه جزء (در سطح اعضا یا سلولی یا مولکولی) و استفاده از داروهای گیاهی به‌جای داروهای شیمیایی است. هرچند تأثیر این داروها نیاز به کار علمی و تخصصی بیشتری دارد، ولی در سراسر جهان، بیماران توجه خاصی به آن نشان داده‌اند.
با گسترش تفکر پست‌مدرنیسم و جوامع بشری به نظر می‌رسد که مقوله سلامت و علم پزشکی نیز در آینده با تغییرات بسیاری همراه باشد. این تغییرات می‌توانند با تغییر الگوی بیماری‌ها و ارائه راهکارهای جدیدی همراه باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها