کاستیهای تاریخنگاری مشروطه
در 14 مرداد 1285 شمسی مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در قالب انقلاب مشروطه به بار نشست. خبرگزاری ایبنا درباره منابع بهجایمانده از آن دوران و پژوهشهای جدید با منصوره اتحادیه (نظاممافی) گفتوگویی انجام داده که در ادامه بخشهایی از پاسخهای او را میخوانید.
یکی از مهمترین منابع انقلاب مشروطه «شبنامه»هایی است که در آن دوران منتشر میشد. روی این شبنامهها کار چندانی نشده، در صورتی که نقشی اساسی در پیشرفت انقلاب مشروطه دارند. اگر اشتباه نکنم مجموعهای از این شبنامهها در مرکز اسناد ملی ایران وجود دارد. ناظمالاسلام کرمانی هم تعدادی از این شبنامهها را در «تاریخ بیداری ایرانیان» جمعآوری کرده بود. این شبنامهها جوسازی میکردند و نویسندگان آنها افراد متعددی بودند. تصور میکنم بسیاری از روزنامهنگاران که نمیتوانستند در روزنامههای خود آزاد بنویسند این شبنامهها را نوشتهاند. قاعدتا محتوای بسیاری از آنها تند است. مثلا در یکی از این شبنامهها داریم که خطاب به درباریان و مخالفان مشروطه میگوید که «شما به نوکران و پیشخدمتهای خود اطمینان دارید که شب سرتان را نبرند؟» جمله کاملا انقلابی است.
نقلقولهایی که در کلام خطبای مشروطه هست، بسیاری از جملههای ملکمخان است. متفکر و آزادیخواه دیگر سیدجمالالدین اسدآبادی است. او بسیار زود امپریالیسم را درک کرد و نسبت به خطرات آن هشدار داد. در درجه سوم هم روزنامهها بهویژه «روزنامه اختر» را نام میبرم که بسیار تاثیرگذار بود. همزمان ملکمخان هم در لندن «روزنامه قانون» را منتشر میکرد که این هم مهم و تاثیرگذار بود. البته باید بررسی کرد که حرفهای او را چند نفر میفهمیدند و روزنامهاش به دست چه کسانی میرسید. او چند رساله هم نوشت و به دربار فرستاد و روزنامهاش هم چند نسخهای به ایران میرسید و تکثیر میشد و به دست عده محدودی میرسید، اما روزنامه اختر سالها منتشر میشد و مخاطبان بسیاری داشت. تاجران مخاطب آن بودند و سیاستمداران. گاهی هم زنان آن را میخواندند. در میان دیگر روزنامهها از همه بیشتر تفکرات اندیشمندان مهم در روزنامه اختر منعکس است. درباره این روزنامه مطالعه شده، اما تاثیر آن در انقلاب مشروطه مغفول مانده. حتی درباره نامههایی که مردم برای این روزنامه میفرستادند و در آن منتشر میشد نیز مطالعه نشده. این نامهها هم از داخل ایران و هم از میان
ایرانیان خارج از کشور برای روزنامه اختر فرستاده میشد و نشان از افکار عامه و استقبال مردم از این روزنامه است. به این دلیل و البته طولانیبودن مدت سالهای انتشار این روزنامه، باید اهمیت و تاثیر آن را در انقلاب مشروطه بررسی کرد.
نقش علما در مشروطه بسیار مهم است. اندیشمندان و روشنفکران آزادیخواهی را مطرح میکردند و گزارش تحولات جهانی را در حوزه سیاست میدادند، اما کسانی که میتوانستند حرف بزنند و مردم را تهییج کنند علما بودند. بنابراین مساجد، حسینیهها و منابر اهمیت بسیاری دارند که متاسفانه ما درباره این موضوعات نیز مطالب کم داریم. سیدجمال واعظ، به دلیل آنکه همیشه جاسوسی او را دنبال و سخنرانیهایش را یادداشت میکرد و در روزنامه «ندای وطن» هم سخنرانیهای او منتشر میشد بسیار نقش موثری داشت. سخنرانیهای او موجود است و در کتاب «شهید راه آزادی» هم منتشر شده. مثلا جایی میگوید که «شما هیچکدام که متوجه نمیشوید من چه میگویم، زنان حاضر هم متوجه نمیشوند، اما استعمار به مانند آن است که سهم ارث بچه یتیمی را شوهرننه بخورد». مردم عادی که حرفهای روشنفکران یا نظریات مارکس را که متوجه نمیشدند، اما این تعریف عامیانه از استعمار را متوجه میشوند. بنابراین به نظر من این علما بودند که تفکر آزادیخواهی و حریت را در میان مردم رواج دادند و مفاهیم را برای آنها ساده کرده و مردم را به حرکت درآوردند.
پس از گذشت صد سال هنوز وقایع شهرهای کشور در دوران مشروطه را نمیشناسیم. مثلا نمیدانیم چه فرقی بین مازندران و گیلان وجود داشت؟ چرا گیلان انقلابی شد و مازندران خیر؟ یا در کرمان و خوزستان چه اتفاقاتی رخ داد؟ یا اینکه در شیراز اصلا علیه حکومت پسر شاه تظاهرات کردند نه برای مشروطه. ما در انقلاب مشروطه از شهرهای تهران، تبریز، برخی شهرهای گیلان و مقداری هم از اصفهان (بهخاطر ظلالسلطان) خبر داریم. اما برای شناخت جریان مشروطه در دیگر شهرها مشکلات بسیار داریم. در کرمانشاه هم که وضعیت متفاوتی در جریان بود. من روی اسناد کرمانشاه در زمانی که عبدالحسین میرزا فرمانفرما حاکم آنجا بود، کار کردم. این اسناد مربوط به دو سال قبل از مشروطه است. اگر نامههایی را که مردم به حاکم نوشتهاند مطالعه کنید میبینید چه وضعیتی بود، اصلا خبری از مشروطهخواهی نیست. در آنجا برای دزدیدهشدن گاوی در یک ده، پنج نفر کشته میشوند و ده را آتش میزنند. حملههایی صورت میگیرد و خوانینی گروگان گرفته میشوند. هرچند در همان دوران در تهران جریانهای مشروطهخواهی به راه است و انقلاب میشود، در کرمانشاه انگار قرون وسطی است. به همین دلیل است که میگویم
اطلاعات ما از مشروطه محدود به چند شهر و چند شخصیت میشود و زمان زیادی لازم است تا دیگران را هم بشناسیم.
در 14 مرداد 1285 شمسی مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در قالب انقلاب مشروطه به بار نشست. خبرگزاری ایبنا درباره منابع بهجایمانده از آن دوران و پژوهشهای جدید با منصوره اتحادیه (نظاممافی) گفتوگویی انجام داده که در ادامه بخشهایی از پاسخهای او را میخوانید.
یکی از مهمترین منابع انقلاب مشروطه «شبنامه»هایی است که در آن دوران منتشر میشد. روی این شبنامهها کار چندانی نشده، در صورتی که نقشی اساسی در پیشرفت انقلاب مشروطه دارند. اگر اشتباه نکنم مجموعهای از این شبنامهها در مرکز اسناد ملی ایران وجود دارد. ناظمالاسلام کرمانی هم تعدادی از این شبنامهها را در «تاریخ بیداری ایرانیان» جمعآوری کرده بود. این شبنامهها جوسازی میکردند و نویسندگان آنها افراد متعددی بودند. تصور میکنم بسیاری از روزنامهنگاران که نمیتوانستند در روزنامههای خود آزاد بنویسند این شبنامهها را نوشتهاند. قاعدتا محتوای بسیاری از آنها تند است. مثلا در یکی از این شبنامهها داریم که خطاب به درباریان و مخالفان مشروطه میگوید که «شما به نوکران و پیشخدمتهای خود اطمینان دارید که شب سرتان را نبرند؟» جمله کاملا انقلابی است.
نقلقولهایی که در کلام خطبای مشروطه هست، بسیاری از جملههای ملکمخان است. متفکر و آزادیخواه دیگر سیدجمالالدین اسدآبادی است. او بسیار زود امپریالیسم را درک کرد و نسبت به خطرات آن هشدار داد. در درجه سوم هم روزنامهها بهویژه «روزنامه اختر» را نام میبرم که بسیار تاثیرگذار بود. همزمان ملکمخان هم در لندن «روزنامه قانون» را منتشر میکرد که این هم مهم و تاثیرگذار بود. البته باید بررسی کرد که حرفهای او را چند نفر میفهمیدند و روزنامهاش به دست چه کسانی میرسید. او چند رساله هم نوشت و به دربار فرستاد و روزنامهاش هم چند نسخهای به ایران میرسید و تکثیر میشد و به دست عده محدودی میرسید، اما روزنامه اختر سالها منتشر میشد و مخاطبان بسیاری داشت. تاجران مخاطب آن بودند و سیاستمداران. گاهی هم زنان آن را میخواندند. در میان دیگر روزنامهها از همه بیشتر تفکرات اندیشمندان مهم در روزنامه اختر منعکس است. درباره این روزنامه مطالعه شده، اما تاثیر آن در انقلاب مشروطه مغفول مانده. حتی درباره نامههایی که مردم برای این روزنامه میفرستادند و در آن منتشر میشد نیز مطالعه نشده. این نامهها هم از داخل ایران و هم از میان
ایرانیان خارج از کشور برای روزنامه اختر فرستاده میشد و نشان از افکار عامه و استقبال مردم از این روزنامه است. به این دلیل و البته طولانیبودن مدت سالهای انتشار این روزنامه، باید اهمیت و تاثیر آن را در انقلاب مشروطه بررسی کرد.
نقش علما در مشروطه بسیار مهم است. اندیشمندان و روشنفکران آزادیخواهی را مطرح میکردند و گزارش تحولات جهانی را در حوزه سیاست میدادند، اما کسانی که میتوانستند حرف بزنند و مردم را تهییج کنند علما بودند. بنابراین مساجد، حسینیهها و منابر اهمیت بسیاری دارند که متاسفانه ما درباره این موضوعات نیز مطالب کم داریم. سیدجمال واعظ، به دلیل آنکه همیشه جاسوسی او را دنبال و سخنرانیهایش را یادداشت میکرد و در روزنامه «ندای وطن» هم سخنرانیهای او منتشر میشد بسیار نقش موثری داشت. سخنرانیهای او موجود است و در کتاب «شهید راه آزادی» هم منتشر شده. مثلا جایی میگوید که «شما هیچکدام که متوجه نمیشوید من چه میگویم، زنان حاضر هم متوجه نمیشوند، اما استعمار به مانند آن است که سهم ارث بچه یتیمی را شوهرننه بخورد». مردم عادی که حرفهای روشنفکران یا نظریات مارکس را که متوجه نمیشدند، اما این تعریف عامیانه از استعمار را متوجه میشوند. بنابراین به نظر من این علما بودند که تفکر آزادیخواهی و حریت را در میان مردم رواج دادند و مفاهیم را برای آنها ساده کرده و مردم را به حرکت درآوردند.
پس از گذشت صد سال هنوز وقایع شهرهای کشور در دوران مشروطه را نمیشناسیم. مثلا نمیدانیم چه فرقی بین مازندران و گیلان وجود داشت؟ چرا گیلان انقلابی شد و مازندران خیر؟ یا در کرمان و خوزستان چه اتفاقاتی رخ داد؟ یا اینکه در شیراز اصلا علیه حکومت پسر شاه تظاهرات کردند نه برای مشروطه. ما در انقلاب مشروطه از شهرهای تهران، تبریز، برخی شهرهای گیلان و مقداری هم از اصفهان (بهخاطر ظلالسلطان) خبر داریم. اما برای شناخت جریان مشروطه در دیگر شهرها مشکلات بسیار داریم. در کرمانشاه هم که وضعیت متفاوتی در جریان بود. من روی اسناد کرمانشاه در زمانی که عبدالحسین میرزا فرمانفرما حاکم آنجا بود، کار کردم. این اسناد مربوط به دو سال قبل از مشروطه است. اگر نامههایی را که مردم به حاکم نوشتهاند مطالعه کنید میبینید چه وضعیتی بود، اصلا خبری از مشروطهخواهی نیست. در آنجا برای دزدیدهشدن گاوی در یک ده، پنج نفر کشته میشوند و ده را آتش میزنند. حملههایی صورت میگیرد و خوانینی گروگان گرفته میشوند. هرچند در همان دوران در تهران جریانهای مشروطهخواهی به راه است و انقلاب میشود، در کرمانشاه انگار قرون وسطی است. به همین دلیل است که میگویم
اطلاعات ما از مشروطه محدود به چند شهر و چند شخصیت میشود و زمان زیادی لازم است تا دیگران را هم بشناسیم.