|

وقتی کاسه صبر مردم لبریز شد

مظفرالدین‌شاه در 14 مرداد 1285 فرمان مشروطه را امضا کرد. مشروطه تا دوره محمدعلی‌شاه ادامه یافت و به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب قانون اساسی انجامید. خبرگزاری ایبنا به مناسبت سالگرد فرمان مشروطه گفت‌وگویی با داریوش رحمانیان انجام داده که در ادامه بخش‌هایی از پاسخ‌های او را می‌خوانید.

انقلاب مشروطه ایران یک جنبش ریشه‌دار، مردمی و اصیل است. در آن زمان شرایط به‌گونه‌ای بود که هر دو قدرت روسیه تزاری و انگلیس در شمال و جنوب ایران بودند. انگلیس به‌واسطه مستعمره‌اش هند و نفوذی که در خلیج‌فارس داشت در ایران هم دارای نفوذ بود و هر دوی این قدرت‌ها می‌توانستند در رویدادهای گوناگون سیاسی منطقه اثرگذار باشند و چنین هم شد. پس از انقلاب مشروطه و صدور فرمان مشروطیت نیز از سوی روس‌ها و انگلیس‌ها اقدامات گوناگونی صورت گرفت. این دو قدرت در روند انقلاب مشروطه تأثیرگذار بودند، اما این به معنای مستقل‌نبودن این انقلاب نیست. آن قدرت‌ها اعمال نفوذ کرده‌ و هر یک منافع‌شان را در این منطقه تعریف کرده بودند و از هر وسیله‌ای برای تشدید این بهره‌برداری در راستای منافع خودشان استفاده می‌کردند. اما نمی‌توان به این وسیله کل انقلاب مشروطه را با تفکر توطئه بررسی کرد. هیچ ایرادی ندارد که ما نظریه توطئه را به دقت و به مثابه یک نظریه علمی به کار گیریم. اما نباید مفهوم توطئه را به واقعیت تبدیل کنیم و با آن تمام پیچ‌و‌مهره‌های تاریخ را باز کنیم.
به‌طورکلی در تاریخ و جهان تاریخی آدمی هرگز نمی‌توان به رابطه‌ای یک‌سویه بین پدیده‌های اجتماعی و زندگی آدمی با بخش‌ها و پدیده‌های دیگر قائل شد. مثلا، نمی‌توان به‌طور مستقل فهمید نارضایی اقتصادی باعث خیزش اجتماعی می‌شود یا عوامل فرهنگی و سیاسی مهم‌ترند. این قبیل رابطه برقرارکردن‌ها خطاست. همیشه مجموعه‌ای از عوامل به‌طور متقارن و هم‌زمان در پیدایش جنبش‌ها و رویدادهای تاریخی مؤثرند. عوامل اقتصادی هم یکی از آنهاست. ایران در آن زمان در وضعیت سیاسی و اجتماعی خاصی قرار داشت و حکومت عاجز از کنترل و مدیریت جامعه بود. در انقلاب مشروطه، سایه شمشیر دولت مرکزی از بسیاری از مناطق مملکت کوتاه شده بود. بخش‌های مختلفی از کشور در نارضایتی بودند و حکومت‌های محلی صرفا از دولت مرکزی اطاعت اسمی و رسمی ظاهری می‌کردند. از نظر اقتصادی هم وضع جامعه به‌گونه‌ای بود که بخش قابل‌توجهی از مردم به دلیل مسائل اقتصادی به کشورهای همسایه نظیر قفقاز و چاه‌های نفت باکو می‌رفتند. بیت‌المال خالی بود و نوسان‌های قیمت ارز، طلا و نقره، باعث کاهش قیمت پول ایران شده بود. دولت به ورطه واگذاری امتیازهای گوناگون به خارجی‌ها افتاده بود که برخی از آنها، نظیر امتیاز تنباکو، منجر به شورش و جنبش‌های اجتماعی شد. بعد از آن، حکومت به قرض‌گرفتن پول از روسیه و انگلستان روی آورد و پول‌ها را با خود به سفرهای خارجی می‌برد که به اقتصاد کشور لطمه زد. هم بازرگانان و هم علما و هم توده مردم به این مسئله واکنش نشان دادند. ارتجاع و اختلاس کاسه صبر مردم را لبریز کرد و مجموعه این عوامل اجتماعی و اقتصادی باعث بروز این خیزش شد که تغییر نظام استبدادی را در پی داشت.
در اصفهان، رشت، گیلان و تبریز، مخالفت‌ها شکل پررنگی به خود گرفتند. سپهسالار تنکابنی که در ابتدا در زمره موافقان محمدعلیشاه بود و از او برای سرکوب جنبش تبریز دعوت شده بود، بعدها به مشروطه‌خواهان پیوست. بختیاری‌ها در اصفهان نفوذ سنتی داشتند و با فرماندهی صمصام‌السلطنه، برادر سردار اسعد، توانستند شورش این خطه را در دست بگیرند و با تمهیداتی که داشتند به تهران بیایند و در فتح تهران هم نقش محوری داشتند. در کنارشان نیروهای گیلانی و حتی مجتهدان قفقازی به سرکردگی یفرم‌خان ارمنی نقش بسیار مؤثری در این لشکرکشی‌ها داشتند. این گروه‌ها بعد از پیروزی مجاهدین و فتح تهران هم نقش عمده‌ای داشتند. اما مهم‌ترین مقاومت در تبریز اتفاق افتاد که خیلی زود، رهبرش، ستارخان را نیز پیدا کرد. البته در خارج از ایران هم مشروطه‌خواهان فعالیت می‌کردند. به‌عنوان‌مثال، در استانبول «کمیته سعادت» را تشکیل دادند که اهمیت جهانی داشت و یکی از کتاب‌هایی که اهمیت این فعالیت‌ها را به درجات مختلف نشان می‌دهد، نوشته منصور بنکداریان است با عنوان «بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران». انقلاب مشروطه اهمیت جهانی داشت و برای بسیاری از مبارزان سیاسی در روسیه و اطراف و اکناف کشور خودمان و عثمانی و اروپا اهمیت بسیاری داشت. به‌طوری‌که نام و آوازه انقلاب مشروطه در جهان پیچید و حتی نام ستارخان به‌عنوان یک قهرمان مبارز مطرح شد. کودکان مراکش و الجزایر و مصر هم ترانه‌هایی در رثای ستارخان می‌خواندند. ایرانیان نخستین ملتی بودند که در آسیا و شرق، یک انقلاب ملی راه انداخته بودند. هنگامی که قرارداد یا توافق‌نامه 1907 بین انگلستان و روسیه پیش آمد، در مهار و سرکوبی انقلاب ایران نیروهای خارجی و به‌طور ‌خاص روس‌ها تأثیرگذار بودند. وزیر امور خارجه روسیه در گزارش‌هایش آورده بود که هدف اصلی توافق‌نامه 1907 این بود که جلوی حرکتی ملی گرفته شود که در منطقه شروع شده بود.

مظفرالدین‌شاه در 14 مرداد 1285 فرمان مشروطه را امضا کرد. مشروطه تا دوره محمدعلی‌شاه ادامه یافت و به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب قانون اساسی انجامید. خبرگزاری ایبنا به مناسبت سالگرد فرمان مشروطه گفت‌وگویی با داریوش رحمانیان انجام داده که در ادامه بخش‌هایی از پاسخ‌های او را می‌خوانید.

انقلاب مشروطه ایران یک جنبش ریشه‌دار، مردمی و اصیل است. در آن زمان شرایط به‌گونه‌ای بود که هر دو قدرت روسیه تزاری و انگلیس در شمال و جنوب ایران بودند. انگلیس به‌واسطه مستعمره‌اش هند و نفوذی که در خلیج‌فارس داشت در ایران هم دارای نفوذ بود و هر دوی این قدرت‌ها می‌توانستند در رویدادهای گوناگون سیاسی منطقه اثرگذار باشند و چنین هم شد. پس از انقلاب مشروطه و صدور فرمان مشروطیت نیز از سوی روس‌ها و انگلیس‌ها اقدامات گوناگونی صورت گرفت. این دو قدرت در روند انقلاب مشروطه تأثیرگذار بودند، اما این به معنای مستقل‌نبودن این انقلاب نیست. آن قدرت‌ها اعمال نفوذ کرده‌ و هر یک منافع‌شان را در این منطقه تعریف کرده بودند و از هر وسیله‌ای برای تشدید این بهره‌برداری در راستای منافع خودشان استفاده می‌کردند. اما نمی‌توان به این وسیله کل انقلاب مشروطه را با تفکر توطئه بررسی کرد. هیچ ایرادی ندارد که ما نظریه توطئه را به دقت و به مثابه یک نظریه علمی به کار گیریم. اما نباید مفهوم توطئه را به واقعیت تبدیل کنیم و با آن تمام پیچ‌و‌مهره‌های تاریخ را باز کنیم.
به‌طورکلی در تاریخ و جهان تاریخی آدمی هرگز نمی‌توان به رابطه‌ای یک‌سویه بین پدیده‌های اجتماعی و زندگی آدمی با بخش‌ها و پدیده‌های دیگر قائل شد. مثلا، نمی‌توان به‌طور مستقل فهمید نارضایی اقتصادی باعث خیزش اجتماعی می‌شود یا عوامل فرهنگی و سیاسی مهم‌ترند. این قبیل رابطه برقرارکردن‌ها خطاست. همیشه مجموعه‌ای از عوامل به‌طور متقارن و هم‌زمان در پیدایش جنبش‌ها و رویدادهای تاریخی مؤثرند. عوامل اقتصادی هم یکی از آنهاست. ایران در آن زمان در وضعیت سیاسی و اجتماعی خاصی قرار داشت و حکومت عاجز از کنترل و مدیریت جامعه بود. در انقلاب مشروطه، سایه شمشیر دولت مرکزی از بسیاری از مناطق مملکت کوتاه شده بود. بخش‌های مختلفی از کشور در نارضایتی بودند و حکومت‌های محلی صرفا از دولت مرکزی اطاعت اسمی و رسمی ظاهری می‌کردند. از نظر اقتصادی هم وضع جامعه به‌گونه‌ای بود که بخش قابل‌توجهی از مردم به دلیل مسائل اقتصادی به کشورهای همسایه نظیر قفقاز و چاه‌های نفت باکو می‌رفتند. بیت‌المال خالی بود و نوسان‌های قیمت ارز، طلا و نقره، باعث کاهش قیمت پول ایران شده بود. دولت به ورطه واگذاری امتیازهای گوناگون به خارجی‌ها افتاده بود که برخی از آنها، نظیر امتیاز تنباکو، منجر به شورش و جنبش‌های اجتماعی شد. بعد از آن، حکومت به قرض‌گرفتن پول از روسیه و انگلستان روی آورد و پول‌ها را با خود به سفرهای خارجی می‌برد که به اقتصاد کشور لطمه زد. هم بازرگانان و هم علما و هم توده مردم به این مسئله واکنش نشان دادند. ارتجاع و اختلاس کاسه صبر مردم را لبریز کرد و مجموعه این عوامل اجتماعی و اقتصادی باعث بروز این خیزش شد که تغییر نظام استبدادی را در پی داشت.
در اصفهان، رشت، گیلان و تبریز، مخالفت‌ها شکل پررنگی به خود گرفتند. سپهسالار تنکابنی که در ابتدا در زمره موافقان محمدعلیشاه بود و از او برای سرکوب جنبش تبریز دعوت شده بود، بعدها به مشروطه‌خواهان پیوست. بختیاری‌ها در اصفهان نفوذ سنتی داشتند و با فرماندهی صمصام‌السلطنه، برادر سردار اسعد، توانستند شورش این خطه را در دست بگیرند و با تمهیداتی که داشتند به تهران بیایند و در فتح تهران هم نقش محوری داشتند. در کنارشان نیروهای گیلانی و حتی مجتهدان قفقازی به سرکردگی یفرم‌خان ارمنی نقش بسیار مؤثری در این لشکرکشی‌ها داشتند. این گروه‌ها بعد از پیروزی مجاهدین و فتح تهران هم نقش عمده‌ای داشتند. اما مهم‌ترین مقاومت در تبریز اتفاق افتاد که خیلی زود، رهبرش، ستارخان را نیز پیدا کرد. البته در خارج از ایران هم مشروطه‌خواهان فعالیت می‌کردند. به‌عنوان‌مثال، در استانبول «کمیته سعادت» را تشکیل دادند که اهمیت جهانی داشت و یکی از کتاب‌هایی که اهمیت این فعالیت‌ها را به درجات مختلف نشان می‌دهد، نوشته منصور بنکداریان است با عنوان «بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران». انقلاب مشروطه اهمیت جهانی داشت و برای بسیاری از مبارزان سیاسی در روسیه و اطراف و اکناف کشور خودمان و عثمانی و اروپا اهمیت بسیاری داشت. به‌طوری‌که نام و آوازه انقلاب مشروطه در جهان پیچید و حتی نام ستارخان به‌عنوان یک قهرمان مبارز مطرح شد. کودکان مراکش و الجزایر و مصر هم ترانه‌هایی در رثای ستارخان می‌خواندند. ایرانیان نخستین ملتی بودند که در آسیا و شرق، یک انقلاب ملی راه انداخته بودند. هنگامی که قرارداد یا توافق‌نامه 1907 بین انگلستان و روسیه پیش آمد، در مهار و سرکوبی انقلاب ایران نیروهای خارجی و به‌طور ‌خاص روس‌ها تأثیرگذار بودند. وزیر امور خارجه روسیه در گزارش‌هایش آورده بود که هدف اصلی توافق‌نامه 1907 این بود که جلوی حرکتی ملی گرفته شود که در منطقه شروع شده بود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها