|

در نشست «شهر و مشروطه» مطرح شد

بی‌نشانی مشروطه در تهران

شرق؛ گروه جامعه: مشروطه چه تأثیری بر وضعیت و ساختار و معماری شهری در ایران گذاشت؟ این پرسش و موضوعی است که تاکنون کسی به آن نپرداخته بود یا دست‌کم از این زاویه کمتر تحلیل و روایتی ارائه شد. هم‌زمان با صدودوازدهمین سالروز امضای فرمان مشروطه نشستی با عنوان «شهر و مشروطه» در خانه گفتمان شهر برگزار شد که در آن سخنرانان از همین زاویه طرح مسئله کردند و سخن گفتند. عبدالله انوار و نصرالله حدادی، تهران‌شناس، کامران صفامنش، پژوهشگر و مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس هر کدام از زاویه دید خود درباره موضوع سخن گفتند. نکته و تأکید همه اما بر بی‌نشان‌بودن مشروطه در تهران بود، شهری که مرکز مشروطیت بود و حالا نه خانه و موزه‌ای به نام مشروطه دارد و نه اطلاعات دقیقی در حد اطلاع عموم از مکان‌های دقیقی که رد و نشانی از آن جنبش باشد.
در ابتدای این برنامه، «سیدعبدالله انوار» برای حاضران سخن گفت. او با توضیح حدود تهران در دوره‌های مختلف گفت: تهران حصار شاه تهماسبی به نماد 114 سوره قرآن، دارای 114 بارو بود و در دوره شاه عباس گسترش یافت. او که برای جنگ با ازبک‌ها آماده می‌شد، در تهران اقامت گزید و چون بسیار میوه خورد، که طبق سفرنامه پیترو دلاواله تهران میوه بسیار دارد، به مرض معده مبتلا شد و دو ماه در تهران ماند و جنگ را به ازبک‌ها باخت و قسم خورد دیگر به اینجا نیاید اما چون مادرش از سادات مرعشی بود، دستور داد راهی از تهران به مازندران ساخته شود.
این تهران‌شناس افزود: در دوره نادرشاه تهران گسترش یافت تا آنکه به دست خاندان زندیه افتاد و نوشته‌اند که کریم‌خان شش ماه را در تهران ماند که سه ماه آن، در تجریش بود. اما با روی‌کارآمدن آقامحمدخان و فتح تهران، این شهر در سال 1200 قمری پایتخت ایران شد. تهران در دوره فتحعلی‌شاه 15‌ هزار نفر جمعیت داشت. اما ناصرالدین‌شاه دستور داد که حدود تهران گسترش یابد؛ به میدان مشق (توپخانه) آمد و گفت از اینجا تا شمال هزارو 500 قدم و تا غرب، شرق و جنوب هزار قدم گسترش یابد. خانه‌سازی در تهران افزایش یافت و 200 خانه جدید ساخته شد. او ادامه داد: در این میان، به واقع مشروطه تأثیری در حدود و ثغور تهران نداشت و حتی معماری ابنیه نیز تغییری نیافت و تفاوتی با دوره ناصری نکرد. با آمدن رضاشاه، خندق‌های پشت دروازه‌های شهر پُر شد و به‌این‌ترتیب، حدود شهر که تا پیش از این با خندق‌ها مشخص می‌شد، از بین رفت. از این زمان، گسترش تهران آغاز شد و به شکل سرطان‌زده امروز رسید.
4 محل مناسب برای خانه مشروطه
در ادامه، «نصرالله حدادی» در این نشست از این پرسش صحبت کرد که «خانه مشروطه تهران کجاست؟» و دراین‌باره چنین آغاز کرد: از همان ابتدا اصرار بر این بود که تهران خانه مشروطه نداشته باشد. اما چند نقطه در تهران توانایی این را دارد که خانه مشروطه در آنجا ایجاد شود. حدادی اولین گزینه را مکان مجلس شورای ملی سابق دانست و گفت: بهترین، مهم‌ترین و زیباترین این مکان‌ها، مجلس شورای ملی سابق و خانه میرزاحسین‌خان سپهسالار است. این خانه در اختیار مجموعه مجلس شورای اسلامی است و در آنجا به همت رسول جعفریان موزه‌ای ترتیب داده شده است. البته به نظر من فقط بخشی از این موزه درباره مشروطه است و برخی از قسمت‌های دیگر آن با این مجموعه همخوانی و ربط درستی ندارد. او سپس دومین گزینه مناسب برای خانه مشروطه را منزل «آیت‌لله‌ سیدعبدالله بهبهانی» در سرپولک دانست و گفت: آنجا درحال‌حاضر در تصرف کارگران افغان است و ما چندین بار که به آنجا رفتیم نزدیک بود با قمه مورد حمله قرار بگیریم. در این خانه اتفاق تاریخی‌ای رخ داده است. حدادی درباره این اتفاق گفت: اولین ترور گرم نسبت به روحانیت در این مکان صورت گرفته است. تا آن زمان در تاریخ ایران ترورها مختص به افراد بود و شخصیت‌هایی مانند ناصرالدین‌شاه و اتابک مورد ترور گرم قرار گرفته بودند اما روحانیت تا آن زمان ترور گرم نشده بود. اما این مکان درحال‌حاضر در تصرف افراد دیگری است و نمی‌تواند خانه مشروطه شود. این تهران‌شناس با اشاره به خانه منتسب به «شیخ فضل‌الله نوری»، آن را سومین مکان مناسب برای خانه مشروطه دانست و گفت: این خانه در منطقه سنگلج و در نزدیکی مسجد قرار گرفته است. می‌تواند گزینه‌ای برای تشکیل خانه مشروطه باشد اما به ضرس‌قاطع نمی‌توانم انتساب آن را به شیخ فضل‌الله نوری تأیید کنم.
او با اشاره به اماواگرهایی پیرامون سه مورد مطرح‌شده، تنها مکان باقی‌مانده و مناسب را «قبور شهدای مشروطه» در پشت بیمارستان لقمان حکیم دانست و در ‌این‌باره گفت: «متأسفانه در چهار دهه گذشته اسرار غریب و عجیبی درباره تخریب اینجا وجود داشت. مشروطه‌خواهان دفن‌شده در این گورستان، بعد از استخاره محمدعلی‌شاه و در پادگان باغ شاه که بیرون از خندق شهر تهران قرار داشت، کشته شده و جنازه‌هایشان در خندق انداخته شد. پس از این اتفاق عده‌ای که طرفدار این افراد بودند جنازه‌ها را از خندق خارج کرده و در نقطه نامعلومی دفن کردند. این محل نامعلوم، کوچه «شهید ابراهیمی» فعلی است که در گذشته نام این کوچه «ملک‌المتکلمین» بود.
ناکامی مشروطه در توسعه شهرهای ایران
سپس «مقصود فراستخواه» با موضوع «قبض‌وبسط شهری ایران در دوره منتهی به مشروطه و پس از آن» صحبت کرد. او با ذکر این نکته که شهرهای ما، همیشه در قبض‌و‌بسط بودند و جای آنکه میرِ احوال باشند، موقوفِ حال بودند، گفت: در طول تاریخ، ایران با شش مشکل مواجه بوده که در مواجهه با آن‌ها، معمولا چهار نوع سیاست اتخاذ می‌شده است. آن شش مشکل، تاریخ طولانی و جغرافیای وسیع، طبیعت خشک و نیمه‌خشک، موقعیت ژئوپلیتیک، هسته سخت قدرت و حکومت یکه‌سالار و مایل به جداسری، مناسبات اقتصادی غیرمولد و طبیعت ثانویه خودِ ما بود. فراستخواه اظهار کرد: مشروطه جنبش شهری بود اما نتوانست شهرهای ما را میرِ احوال کند. در مشروطه جوش و خروشی در شهرها ایجاد شد و همه ازجمله زنان، اقلیت‌ها، اصناف، روحانیون، روشنفکران، مطبوعات و وکلای مجلس درگیر آن بودند. حتی نظامنامه بلدیه، یکی از نخستین مصوبات مجلس اول مشروطه بود. اما مشکل قبض‌و‌بسط شهرهای ما به جان مشروطه افتاد و گفتمان منطقه‌گرایی شکل گرفت. مشروطه می‌خواست شهرهای ایران را شکل دهد و توسعه شهری و شهروندی اتفاق بیفتد و البته شواهد زیادی داریم که مشروطه به‌عنوان نوع آرمان رهایی، نتوانست شهرهای ما را توسعه دهد و تاب‌آوری را امکان‌پذیر کند.
نقش خَریطه‌ها در بازسازی نبرد مشروطه
در پایان، «کامران صفامنش» درباره موضوع «خَریطه شهر تبریز در حال انقلاب» به صحبت پرداخت. او در ابتدای صحبت‌های خود خریطه را به معنای نقشه معرفی کرد و خریطه‌های تبریز و تهران را نشانه‌ای از ترکیب تاریخ با جغرافیا دانست. صفامنش سپس اهمیت و نقش خریطه شهرهای تهران و تبریز را در شناخت تاریخ مشروطه ذکر کرد: این نقشه‌ها اهمیت زیادی دارد. روی آن محل قرار‌گیری نیروهای دولتی از یک سو و نیروهای مشروطه‌خواه از سوی دیگر مشخص شده است. من در پژوهش‌هایی توانستم به‌وسیله همین نقشه‌ها فرایند حمله نیروهای مشروطه‌خواه به تهران و فتح این شهر را بازسازی کنم. همچنین روی همین نقشه‌ها، بستر دو‌هزارو 800 واقعه تفکیک‌شده تاریخی را توانستم جایگزین کنم. او سپس ادامه داد: این اتفاقات از چگونگی حمله بیرونی نیروهای مشروطه‌خواه به تهران تا دورزدن نیروهای دولتی و ورود مشروطه‌خواهان به دروازه دولت و سپس ترفندهای آنان در جنگ‌های کوچه‌به‌کوچه را نشان می‌دهد. این پژوهشگر با اشاره به فضای شهرهای تهران و تبریز در دوران مشروطه افزود: فضاها می‌توانند بوی خود را حفظ کنند؛ یعنی از نظر ارتباط ذهنی با هم مربوط شوند. تبریز نیز در دوره عباس میرزا زمینه‌ساز اتفاقاتی است که در تهران نیز به وقوع می‌پیوندند و درواقع یک امر زمینه‌ساز برای انقلاب مشروطه است.صفامنش درباره منبع این نقشه‌ها نیز گفت: «این نقشه‌ها در دوران و در زمان قاجار پدید آمده‌اند. برای مثال یکی از این نقشه‌ها به‌دست جاسوسان روس در زمان فتحعلی شاه برداشته شد. در آن زمان این جاسوسان از اکثر شهرهای بزرگ ایران نقشه‌برداری کردند که حتی مکان خندق‌ها نیز این نقشه‌های پیداست. پدربزرگ من، اینها را به علاوه عکس‌هایی از مشروطه‌خواهان حفظ کرد و از طریق پدرم به دست من رسید». او همچنین گریزی به وجودنداشتن خانه مشروطه در تهران زد و به ذکر این نکته پرداخت که ما اکثر مکان‌های مهم دراین‌باره را از بین برده‌ایم: رو‌به‌روی بیمارستان شفا یحیاییان کوچه‌ای به نام 14 مرداد وجود داشت اما بعدها این کوچه را تخریب کردند. در این کوچه بیشترین جنگ‌های مربوط به مشروطه صورت گرفته بود. همچنین در تبریز نیز محله‌ای وجود دارد که بیشتر کنسولگری‌ها آنجا هستند، این محل بسیار اهمیت دارد اما اکنون به دست بسازوبفروش‌ها افتاده است.

شرق؛ گروه جامعه: مشروطه چه تأثیری بر وضعیت و ساختار و معماری شهری در ایران گذاشت؟ این پرسش و موضوعی است که تاکنون کسی به آن نپرداخته بود یا دست‌کم از این زاویه کمتر تحلیل و روایتی ارائه شد. هم‌زمان با صدودوازدهمین سالروز امضای فرمان مشروطه نشستی با عنوان «شهر و مشروطه» در خانه گفتمان شهر برگزار شد که در آن سخنرانان از همین زاویه طرح مسئله کردند و سخن گفتند. عبدالله انوار و نصرالله حدادی، تهران‌شناس، کامران صفامنش، پژوهشگر و مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس هر کدام از زاویه دید خود درباره موضوع سخن گفتند. نکته و تأکید همه اما بر بی‌نشان‌بودن مشروطه در تهران بود، شهری که مرکز مشروطیت بود و حالا نه خانه و موزه‌ای به نام مشروطه دارد و نه اطلاعات دقیقی در حد اطلاع عموم از مکان‌های دقیقی که رد و نشانی از آن جنبش باشد.
در ابتدای این برنامه، «سیدعبدالله انوار» برای حاضران سخن گفت. او با توضیح حدود تهران در دوره‌های مختلف گفت: تهران حصار شاه تهماسبی به نماد 114 سوره قرآن، دارای 114 بارو بود و در دوره شاه عباس گسترش یافت. او که برای جنگ با ازبک‌ها آماده می‌شد، در تهران اقامت گزید و چون بسیار میوه خورد، که طبق سفرنامه پیترو دلاواله تهران میوه بسیار دارد، به مرض معده مبتلا شد و دو ماه در تهران ماند و جنگ را به ازبک‌ها باخت و قسم خورد دیگر به اینجا نیاید اما چون مادرش از سادات مرعشی بود، دستور داد راهی از تهران به مازندران ساخته شود.
این تهران‌شناس افزود: در دوره نادرشاه تهران گسترش یافت تا آنکه به دست خاندان زندیه افتاد و نوشته‌اند که کریم‌خان شش ماه را در تهران ماند که سه ماه آن، در تجریش بود. اما با روی‌کارآمدن آقامحمدخان و فتح تهران، این شهر در سال 1200 قمری پایتخت ایران شد. تهران در دوره فتحعلی‌شاه 15‌ هزار نفر جمعیت داشت. اما ناصرالدین‌شاه دستور داد که حدود تهران گسترش یابد؛ به میدان مشق (توپخانه) آمد و گفت از اینجا تا شمال هزارو 500 قدم و تا غرب، شرق و جنوب هزار قدم گسترش یابد. خانه‌سازی در تهران افزایش یافت و 200 خانه جدید ساخته شد. او ادامه داد: در این میان، به واقع مشروطه تأثیری در حدود و ثغور تهران نداشت و حتی معماری ابنیه نیز تغییری نیافت و تفاوتی با دوره ناصری نکرد. با آمدن رضاشاه، خندق‌های پشت دروازه‌های شهر پُر شد و به‌این‌ترتیب، حدود شهر که تا پیش از این با خندق‌ها مشخص می‌شد، از بین رفت. از این زمان، گسترش تهران آغاز شد و به شکل سرطان‌زده امروز رسید.
4 محل مناسب برای خانه مشروطه
در ادامه، «نصرالله حدادی» در این نشست از این پرسش صحبت کرد که «خانه مشروطه تهران کجاست؟» و دراین‌باره چنین آغاز کرد: از همان ابتدا اصرار بر این بود که تهران خانه مشروطه نداشته باشد. اما چند نقطه در تهران توانایی این را دارد که خانه مشروطه در آنجا ایجاد شود. حدادی اولین گزینه را مکان مجلس شورای ملی سابق دانست و گفت: بهترین، مهم‌ترین و زیباترین این مکان‌ها، مجلس شورای ملی سابق و خانه میرزاحسین‌خان سپهسالار است. این خانه در اختیار مجموعه مجلس شورای اسلامی است و در آنجا به همت رسول جعفریان موزه‌ای ترتیب داده شده است. البته به نظر من فقط بخشی از این موزه درباره مشروطه است و برخی از قسمت‌های دیگر آن با این مجموعه همخوانی و ربط درستی ندارد. او سپس دومین گزینه مناسب برای خانه مشروطه را منزل «آیت‌لله‌ سیدعبدالله بهبهانی» در سرپولک دانست و گفت: آنجا درحال‌حاضر در تصرف کارگران افغان است و ما چندین بار که به آنجا رفتیم نزدیک بود با قمه مورد حمله قرار بگیریم. در این خانه اتفاق تاریخی‌ای رخ داده است. حدادی درباره این اتفاق گفت: اولین ترور گرم نسبت به روحانیت در این مکان صورت گرفته است. تا آن زمان در تاریخ ایران ترورها مختص به افراد بود و شخصیت‌هایی مانند ناصرالدین‌شاه و اتابک مورد ترور گرم قرار گرفته بودند اما روحانیت تا آن زمان ترور گرم نشده بود. اما این مکان درحال‌حاضر در تصرف افراد دیگری است و نمی‌تواند خانه مشروطه شود. این تهران‌شناس با اشاره به خانه منتسب به «شیخ فضل‌الله نوری»، آن را سومین مکان مناسب برای خانه مشروطه دانست و گفت: این خانه در منطقه سنگلج و در نزدیکی مسجد قرار گرفته است. می‌تواند گزینه‌ای برای تشکیل خانه مشروطه باشد اما به ضرس‌قاطع نمی‌توانم انتساب آن را به شیخ فضل‌الله نوری تأیید کنم.
او با اشاره به اماواگرهایی پیرامون سه مورد مطرح‌شده، تنها مکان باقی‌مانده و مناسب را «قبور شهدای مشروطه» در پشت بیمارستان لقمان حکیم دانست و در ‌این‌باره گفت: «متأسفانه در چهار دهه گذشته اسرار غریب و عجیبی درباره تخریب اینجا وجود داشت. مشروطه‌خواهان دفن‌شده در این گورستان، بعد از استخاره محمدعلی‌شاه و در پادگان باغ شاه که بیرون از خندق شهر تهران قرار داشت، کشته شده و جنازه‌هایشان در خندق انداخته شد. پس از این اتفاق عده‌ای که طرفدار این افراد بودند جنازه‌ها را از خندق خارج کرده و در نقطه نامعلومی دفن کردند. این محل نامعلوم، کوچه «شهید ابراهیمی» فعلی است که در گذشته نام این کوچه «ملک‌المتکلمین» بود.
ناکامی مشروطه در توسعه شهرهای ایران
سپس «مقصود فراستخواه» با موضوع «قبض‌وبسط شهری ایران در دوره منتهی به مشروطه و پس از آن» صحبت کرد. او با ذکر این نکته که شهرهای ما، همیشه در قبض‌و‌بسط بودند و جای آنکه میرِ احوال باشند، موقوفِ حال بودند، گفت: در طول تاریخ، ایران با شش مشکل مواجه بوده که در مواجهه با آن‌ها، معمولا چهار نوع سیاست اتخاذ می‌شده است. آن شش مشکل، تاریخ طولانی و جغرافیای وسیع، طبیعت خشک و نیمه‌خشک، موقعیت ژئوپلیتیک، هسته سخت قدرت و حکومت یکه‌سالار و مایل به جداسری، مناسبات اقتصادی غیرمولد و طبیعت ثانویه خودِ ما بود. فراستخواه اظهار کرد: مشروطه جنبش شهری بود اما نتوانست شهرهای ما را میرِ احوال کند. در مشروطه جوش و خروشی در شهرها ایجاد شد و همه ازجمله زنان، اقلیت‌ها، اصناف، روحانیون، روشنفکران، مطبوعات و وکلای مجلس درگیر آن بودند. حتی نظامنامه بلدیه، یکی از نخستین مصوبات مجلس اول مشروطه بود. اما مشکل قبض‌و‌بسط شهرهای ما به جان مشروطه افتاد و گفتمان منطقه‌گرایی شکل گرفت. مشروطه می‌خواست شهرهای ایران را شکل دهد و توسعه شهری و شهروندی اتفاق بیفتد و البته شواهد زیادی داریم که مشروطه به‌عنوان نوع آرمان رهایی، نتوانست شهرهای ما را توسعه دهد و تاب‌آوری را امکان‌پذیر کند.
نقش خَریطه‌ها در بازسازی نبرد مشروطه
در پایان، «کامران صفامنش» درباره موضوع «خَریطه شهر تبریز در حال انقلاب» به صحبت پرداخت. او در ابتدای صحبت‌های خود خریطه را به معنای نقشه معرفی کرد و خریطه‌های تبریز و تهران را نشانه‌ای از ترکیب تاریخ با جغرافیا دانست. صفامنش سپس اهمیت و نقش خریطه شهرهای تهران و تبریز را در شناخت تاریخ مشروطه ذکر کرد: این نقشه‌ها اهمیت زیادی دارد. روی آن محل قرار‌گیری نیروهای دولتی از یک سو و نیروهای مشروطه‌خواه از سوی دیگر مشخص شده است. من در پژوهش‌هایی توانستم به‌وسیله همین نقشه‌ها فرایند حمله نیروهای مشروطه‌خواه به تهران و فتح این شهر را بازسازی کنم. همچنین روی همین نقشه‌ها، بستر دو‌هزارو 800 واقعه تفکیک‌شده تاریخی را توانستم جایگزین کنم. او سپس ادامه داد: این اتفاقات از چگونگی حمله بیرونی نیروهای مشروطه‌خواه به تهران تا دورزدن نیروهای دولتی و ورود مشروطه‌خواهان به دروازه دولت و سپس ترفندهای آنان در جنگ‌های کوچه‌به‌کوچه را نشان می‌دهد. این پژوهشگر با اشاره به فضای شهرهای تهران و تبریز در دوران مشروطه افزود: فضاها می‌توانند بوی خود را حفظ کنند؛ یعنی از نظر ارتباط ذهنی با هم مربوط شوند. تبریز نیز در دوره عباس میرزا زمینه‌ساز اتفاقاتی است که در تهران نیز به وقوع می‌پیوندند و درواقع یک امر زمینه‌ساز برای انقلاب مشروطه است.صفامنش درباره منبع این نقشه‌ها نیز گفت: «این نقشه‌ها در دوران و در زمان قاجار پدید آمده‌اند. برای مثال یکی از این نقشه‌ها به‌دست جاسوسان روس در زمان فتحعلی شاه برداشته شد. در آن زمان این جاسوسان از اکثر شهرهای بزرگ ایران نقشه‌برداری کردند که حتی مکان خندق‌ها نیز این نقشه‌های پیداست. پدربزرگ من، اینها را به علاوه عکس‌هایی از مشروطه‌خواهان حفظ کرد و از طریق پدرم به دست من رسید». او همچنین گریزی به وجودنداشتن خانه مشروطه در تهران زد و به ذکر این نکته پرداخت که ما اکثر مکان‌های مهم دراین‌باره را از بین برده‌ایم: رو‌به‌روی بیمارستان شفا یحیاییان کوچه‌ای به نام 14 مرداد وجود داشت اما بعدها این کوچه را تخریب کردند. در این کوچه بیشترین جنگ‌های مربوط به مشروطه صورت گرفته بود. همچنین در تبریز نیز محله‌ای وجود دارد که بیشتر کنسولگری‌ها آنجا هستند، این محل بسیار اهمیت دارد اما اکنون به دست بسازوبفروش‌ها افتاده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها