صبر استراتژیک در برابر رئیسجمهور
احسان شمس: بیش از یک سال از رویکارآمدن دونالد ترامپ گذشته است. بررسی کارنامه او چیزی جز آشفتگی را نشان نمیدهد. البته او به شدت دنبال این آشفتگی و درهمپیچیدگی امور است. نگاهی کوتاه به این روند سیاسی یکساله، نشان میدهد که او از دیپلماسی خارجی، بهعنوان ابزار تنشآفرین، برای بحرانینشاندادن اوضاع و ایجاد ترس در میان شهروندان ایالات متحده استفاده میکند. مفاهیمی مانند حقوق بشر هیچ جایگاهی در سیاست او ندارد. با عربستان بر سر کودککشی در یمن ائتلاف میبندد، در مقابل رهبر کرهشمالی از او تمجید میکند، به جدایی میان فرزندان و والدین مهاجر افتخار میکند و در مقابل حوادث غزه سکوت میکند. با متحدان دیروز هم آگاهانه به سوی سردی روابط قدم برمیدارد. جنگ تجاری با چین، جنگ تجاری با اروپا، جنگ تجاری با همسایه شمالی خود کانادا، جنگ تجاری و درگیری لفظی با مکزیک، لفاظیهای بیادبانه در توییتر با سران کشورهایی که به صورت سنتی متحد ایالات متحده بودهاند، مانند ترزا می نخستوزیر بریتانیا در قضیه برگزیت، جاستین ترودو نخستوزیر کانادا بر سر اجلاس گروه هفت، یا حتی سران فرانسه و آلمان و بلژیک در مورد
سیاستهای مهاجرتی آنان. در مقابل هر روز به روسها نزدیکتر میشود. نگاهی کوتاه به دیدار هلسینکی و واکنشهای بعدی سیاستمداران آمریکایی به نحوه رفتار او حدیث مفصلی در این رابطه است. توجه داشته باشیم که هنوز نیز روسیه تنها کشوری است که از لحاظ نظامی توان برابر با ایالات متحده دارد و اصولا خطری بنیادین برای هژمونی ایالات متحده محسوب میشود و با سیاستهای داخلی و خارجی رئیسجمهور پوتین، هر روز این خطر برای ایالات متحده بیشتر میشود. در قضیه الحاق کریمه یا در مورد آبخازیای شمالی، عملا ایالات متحده نتوانست جلوی روسها را بگیرد. علاوه بر این پیمانهای گذشته را هم مانند برجام، معاهده پاریس، معاهده تجارت آزاد و مانند آنها، تاکنون نادیده گرفته است. ناتو - که تنها سد دفاعی اروپاست- را مورد حمله قرار میدهد و در کنار این کشورهای اروپایی را به ترک اتحادیه اروپا فرا میخواند.
از جمیع مطالب بالا نتیجهای که به دست میآید این است که او واقعا از اصول دیپلماسی چیزی نمیداند. نه از تاریخ سیاست خارجی کشور خود اطلاعی دارد و نه از نقش سازنده متحدان خود. حتی ترکیه را نیز از خود میراند، بدون توجه به اینکه به وسیله پایگاه اینجرلیگ سالها بر تنگه بسفر و قفقاز حکومت میکرده است. ترامپ نه نقش دیپلماسی و آداب آن را میداند و نه از ژئوپليتیک جهان اطلاع دارد. دید او به دیپلماسی دیدگاهی چون بازار مکاره است که خود را تنها موظف به تأمین منافع آنی خود میبیند و به آثار درازمدت توجهی ندارد.
معروف است که ایالات متحده کشوری است که توسط اتاقهای فکر اداره میشود و آمال شخصی رئیسان جمهور در این سیستم تعدیل میشود. اما چرا نخبگان حزب جمهوریخواه دست از حمایت او بر نمیدارند و در اصلاح اعمال او نمیکوشند. چند نکته مهم در این زمینه وجود دارد؛ اولا اینکه جمهوریخواهان، ترامپ را معجزه میدانند. سالهاست که حزب جمهوریخواه با قحطالرجال مواجه است. مروری بر چند انتخابات اخیر ریاستجمهوری نشان میدهد که از جورج بوش پسری که توانست دو دموکرات قدر مانند ال گور و جان کری را شکست دهد و مککینی که اوباما را به چالش کشید تا رامنی که در مقابل اوباما، مومی نرم بود و گیجی در مقابل ایجاد رقیب برابر هیلاری چقدر فاصله وجود دارد. در مقابل در دموکراتها کسانی مثل اوباما، جان کری، هیلاری رادهام کلینتون، برنی سندرز و نانسی پلوسی وجود دارند. برندهشدن ترامپ برابر اینان مانند معجزه بود و انتخاباتی را که همه یقین به باخت در آن داشتند به پیروزی تبدیل کرد و به تبع آن توانستند دو قاضی جمهوریخواه را نیز به دیوانعالی ارسال کنند. ثانیا اینکه حزب جمهوریخواه تجربه واترگیت را دارد. استیضاح نیکسون، توازن قوا میان قوه مجریه و
کنگره را برای سالها بههم ریخت و دموکراتها تا سالها از این موضوع استفاده کردند؛ تا اشتباه کشنده سیاسی کارتر ورق را برگرداند. جمهوریخواهان واقفاند که ترامپ به زنانی حقالسکوت میدهد (اخیرا نوار صوتی ترامپ و وکیل سابقش در این رابطه منتشر شده)، آنان میدانند که روسها در پیروزی او نقش داشتند (دستگیری جاسوس زن روس و اخیرا تلاش جمهوریخواهان برای عزل معاون دادستان کل که بر موضوع رابطه کمپین ترامپ با روسها نظارت میکند. برکناری رئیس افبیآی و مانند اینها نیز در همین راستاست). با توجه به این مسائل، چارهای ندارند که برای تضمین درازمدت نفوذ حزب، حداقل بر اعمال ترامپ تا پایان این دوره سرپوش بگذارند؛ مخصوصا اکنون که باراک اوباما در حزب دموکرات فعال شده و یکی یکی در حال بازپسگیری کرسیهای کنگره است.
حزب برای سرپوشگذاشتن بر اعمال ترامپ ناچار از صادرات بحران به خارج از کشور و تلاش برای انحراف افکار داخلی آمریکاست و چه راهی بهتر از حرکات غیردیپلماتیک ترامپ و توییتهای تنشآفرین او. راهکار خنثیسازی این حربه، همآوازی با آن نیست؛ بلکه افزودن بر تلاشهای دیپلماتیک و نشاندادن تفاوت کنشگری بینالمللی ایران است. استفاده از پتانسیلهای موجود بینالمللی مانند شورای امنیت، دادگاههای بینالمللی و ارتقاي سطح روابط حتی با کشورهای متخاصم راهکار مقابله با آن است. حزب جمهوریخواه در مقابل تکرار واترگیت مقاومت خواهد کرد. بنابراین صبر استراتژیک تا پایان دوره، بهترین گزینه موجود در مقابل ترامپ است.
احسان شمس: بیش از یک سال از رویکارآمدن دونالد ترامپ گذشته است. بررسی کارنامه او چیزی جز آشفتگی را نشان نمیدهد. البته او به شدت دنبال این آشفتگی و درهمپیچیدگی امور است. نگاهی کوتاه به این روند سیاسی یکساله، نشان میدهد که او از دیپلماسی خارجی، بهعنوان ابزار تنشآفرین، برای بحرانینشاندادن اوضاع و ایجاد ترس در میان شهروندان ایالات متحده استفاده میکند. مفاهیمی مانند حقوق بشر هیچ جایگاهی در سیاست او ندارد. با عربستان بر سر کودککشی در یمن ائتلاف میبندد، در مقابل رهبر کرهشمالی از او تمجید میکند، به جدایی میان فرزندان و والدین مهاجر افتخار میکند و در مقابل حوادث غزه سکوت میکند. با متحدان دیروز هم آگاهانه به سوی سردی روابط قدم برمیدارد. جنگ تجاری با چین، جنگ تجاری با اروپا، جنگ تجاری با همسایه شمالی خود کانادا، جنگ تجاری و درگیری لفظی با مکزیک، لفاظیهای بیادبانه در توییتر با سران کشورهایی که به صورت سنتی متحد ایالات متحده بودهاند، مانند ترزا می نخستوزیر بریتانیا در قضیه برگزیت، جاستین ترودو نخستوزیر کانادا بر سر اجلاس گروه هفت، یا حتی سران فرانسه و آلمان و بلژیک در مورد
سیاستهای مهاجرتی آنان. در مقابل هر روز به روسها نزدیکتر میشود. نگاهی کوتاه به دیدار هلسینکی و واکنشهای بعدی سیاستمداران آمریکایی به نحوه رفتار او حدیث مفصلی در این رابطه است. توجه داشته باشیم که هنوز نیز روسیه تنها کشوری است که از لحاظ نظامی توان برابر با ایالات متحده دارد و اصولا خطری بنیادین برای هژمونی ایالات متحده محسوب میشود و با سیاستهای داخلی و خارجی رئیسجمهور پوتین، هر روز این خطر برای ایالات متحده بیشتر میشود. در قضیه الحاق کریمه یا در مورد آبخازیای شمالی، عملا ایالات متحده نتوانست جلوی روسها را بگیرد. علاوه بر این پیمانهای گذشته را هم مانند برجام، معاهده پاریس، معاهده تجارت آزاد و مانند آنها، تاکنون نادیده گرفته است. ناتو - که تنها سد دفاعی اروپاست- را مورد حمله قرار میدهد و در کنار این کشورهای اروپایی را به ترک اتحادیه اروپا فرا میخواند.
از جمیع مطالب بالا نتیجهای که به دست میآید این است که او واقعا از اصول دیپلماسی چیزی نمیداند. نه از تاریخ سیاست خارجی کشور خود اطلاعی دارد و نه از نقش سازنده متحدان خود. حتی ترکیه را نیز از خود میراند، بدون توجه به اینکه به وسیله پایگاه اینجرلیگ سالها بر تنگه بسفر و قفقاز حکومت میکرده است. ترامپ نه نقش دیپلماسی و آداب آن را میداند و نه از ژئوپليتیک جهان اطلاع دارد. دید او به دیپلماسی دیدگاهی چون بازار مکاره است که خود را تنها موظف به تأمین منافع آنی خود میبیند و به آثار درازمدت توجهی ندارد.
معروف است که ایالات متحده کشوری است که توسط اتاقهای فکر اداره میشود و آمال شخصی رئیسان جمهور در این سیستم تعدیل میشود. اما چرا نخبگان حزب جمهوریخواه دست از حمایت او بر نمیدارند و در اصلاح اعمال او نمیکوشند. چند نکته مهم در این زمینه وجود دارد؛ اولا اینکه جمهوریخواهان، ترامپ را معجزه میدانند. سالهاست که حزب جمهوریخواه با قحطالرجال مواجه است. مروری بر چند انتخابات اخیر ریاستجمهوری نشان میدهد که از جورج بوش پسری که توانست دو دموکرات قدر مانند ال گور و جان کری را شکست دهد و مککینی که اوباما را به چالش کشید تا رامنی که در مقابل اوباما، مومی نرم بود و گیجی در مقابل ایجاد رقیب برابر هیلاری چقدر فاصله وجود دارد. در مقابل در دموکراتها کسانی مثل اوباما، جان کری، هیلاری رادهام کلینتون، برنی سندرز و نانسی پلوسی وجود دارند. برندهشدن ترامپ برابر اینان مانند معجزه بود و انتخاباتی را که همه یقین به باخت در آن داشتند به پیروزی تبدیل کرد و به تبع آن توانستند دو قاضی جمهوریخواه را نیز به دیوانعالی ارسال کنند. ثانیا اینکه حزب جمهوریخواه تجربه واترگیت را دارد. استیضاح نیکسون، توازن قوا میان قوه مجریه و
کنگره را برای سالها بههم ریخت و دموکراتها تا سالها از این موضوع استفاده کردند؛ تا اشتباه کشنده سیاسی کارتر ورق را برگرداند. جمهوریخواهان واقفاند که ترامپ به زنانی حقالسکوت میدهد (اخیرا نوار صوتی ترامپ و وکیل سابقش در این رابطه منتشر شده)، آنان میدانند که روسها در پیروزی او نقش داشتند (دستگیری جاسوس زن روس و اخیرا تلاش جمهوریخواهان برای عزل معاون دادستان کل که بر موضوع رابطه کمپین ترامپ با روسها نظارت میکند. برکناری رئیس افبیآی و مانند اینها نیز در همین راستاست). با توجه به این مسائل، چارهای ندارند که برای تضمین درازمدت نفوذ حزب، حداقل بر اعمال ترامپ تا پایان این دوره سرپوش بگذارند؛ مخصوصا اکنون که باراک اوباما در حزب دموکرات فعال شده و یکی یکی در حال بازپسگیری کرسیهای کنگره است.
حزب برای سرپوشگذاشتن بر اعمال ترامپ ناچار از صادرات بحران به خارج از کشور و تلاش برای انحراف افکار داخلی آمریکاست و چه راهی بهتر از حرکات غیردیپلماتیک ترامپ و توییتهای تنشآفرین او. راهکار خنثیسازی این حربه، همآوازی با آن نیست؛ بلکه افزودن بر تلاشهای دیپلماتیک و نشاندادن تفاوت کنشگری بینالمللی ایران است. استفاده از پتانسیلهای موجود بینالمللی مانند شورای امنیت، دادگاههای بینالمللی و ارتقاي سطح روابط حتی با کشورهای متخاصم راهکار مقابله با آن است. حزب جمهوریخواه در مقابل تکرار واترگیت مقاومت خواهد کرد. بنابراین صبر استراتژیک تا پایان دوره، بهترین گزینه موجود در مقابل ترامپ است.