مسئله اين نيست، وسوسه اين است
حميد ملکزاده: دولت ايالات متحده آمريکا نشان داده است که به تعهدات دو يا چندجانبه و بينالمللي خود وفادار نميماند، اين مسئلهاي است که در هر توافقي با اين دولت بايد در نظر گرفته شود. اما در اينجا صحبت از توافق نيست؛ صحبت از مذاکره است: مذاکرهاي بدون قيدوشرط براي دستيابي به يک توافق احتمالي يا حداقل روشنکردن مواضع طرفين که ميتواند به ابزاري براي خنثيکردن طرح موردنظر جان بولتون و ناکامگذاشتن آن منتهي شود.
اين مذاکره ميتواند با دعوت از رئيسجمهور آمريکا به تهران ضمن اعلام اين مسئله صورت بگيرد که هر گفتوگويي براي دستيافتن به توافقي درباره مسائل غيربرجامي از نظر ايران به بازگشت دولت آمريکا به برجام و اجراي معنادار آن مشروط شده است. همينطور ميتوان در جريان مذاکره گامي پيشتر نهاد و اينطور اعلام کرد که دولت ايالات متحده آمريکا با توجه به فضاي مبتني بر عدم اعتماد در ايران نسبت به خود، ميتواند با ارائه برجام بهعنوان يک لايحه دولتي به کنگره آمريکا و تصويبکردن آن قدم مهمي در راستاي انجام مذاکرات غيربرجامي بردارد. همه اينها ميتواند دستور جلسات گفتوگو و مذاکره پيشنهادي ايران با دولت ايالات متحده آمريکا باشد. مذاکرهاي که ضرورتا بنا نيست به يک توافق تبديل شود. واقعيت امر هم اين است که اگر توافق با دولتهاي اروپايي، چين و روسيه براي ادامه برجام به شکل معناداري عملي شود، دولت ايران اصلا به توافق با ايالات متحده آمريکا در شرايطي که زورگويي را سرلوحه برخورد غيرمنصفانهاش قرار داده، نيازي نخواهد داشت. مسئله اساسي اما آن دستاورد تبليغاتياي است که انجام چنين مذاکره و نه توافقکردني آن براي ايران و سياست خارجياش
دارد.
امروز، با توجه به مواضع دولتهاي اروپايي، چين، روسيه و سازمانهاي ناظر بر برجام، ايران طرحي، دانسته يا ندانسته، عليه سياستهاي اعمالي دولت ايالات متحده آمريکا در دست اقدام دارد که در واقع نسخه ايراني طرح جان بولتون است. اولا ايران ضمن موضعگيريهاي صريح، در حضور وحدت نظري قابل تقدير در ميان مراجع اصلي تصميمگيري در سياست خارجياش، توانسته اجماعي در ميان طرفين اصلي برجام براي حفظ اين توافق بينالمللي ايجاد کند. ثانيا، ايران توانسته از حمايت چين و روسيه، به طور معنادارتري در حفظ و اجراي برجام برخوردار شده و حضور ايشان در کنار اروپاييها را به ابزاري مهم در حفظ برجام تبديل كند. ثالثا، ايران توانسته با تأييد سازمانهاي بينالمللي ناظر بر حفظ برجام هر بهانهجويي يا سياستي، از جمله نمايشهاي تلويزيوني نخستوزير اسرائيل را ناکام گذاشته و دلايل زيادي بر حقانيت خود به جامعه بينالملل ارائه کند. در اينجا تنها يکي از پيشنهادات جان بولتون باقي مانده که ميشود با يک برنامهريزي صحيح آن را نيز عليه دولت ايالات متحده آمريکا به کار برد؛ استفاده از ابزار مذاکره. ايران ميتواند با دعوت از دونالد ترامپ به برگزاري مذاکرات، با
شرايطي که در بالا آوردم، در تهران، اين بند از توصيه بولتون را نيز کاملا خنثي كند و به نفع خودش مورد بهرهبرداري قرار دهد.
اولا ضمن جريان مذاکرات مواضع خودش را براي جهانيان به وضوح معلوم ميکند، دوما در حضور رئيسجمهور ايالات متحده خواست قانوني خود و ديگر طرفهاي برجام براي بازگشت ايالات متحده به اين توافق بينالمللي را اعلام کرده و دنبال ميکند و مهمتر از همه، براي بار دوم به دنيا نشان ميدهد که در مقام دولتي که به تعهدات بينالمللياش پايبند است، همواره زمينه گفتوگو با همه طرفهاي خارجي به غير از رژيم اشغالگر قدس را در چارچوب احترام متقابل و درباره مسائل مشخصي که منافع حکومت و مردم ايران را تضمين ميکند، فراهم خواهد کرد. اجراي دقيق چنين طرحي، با نظر تخصصي کارشناسان وزارت امور خارجه و سياستگذاران اصلي نظام، ميتواند شرايط بهوجودآمده را به نفع ايران تغيير دهد. به هر حال مذاکرهکردن با توافقکردن تفاوت دارد؛ ميشود سالها مذاکره کرد و درهاي مذاکره را باز گذاشت. همچنين با تقويت نيروهاي نظامي و ظرفيتهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي خود به سمت برتريجستن در مذاکره پيش رفت و البته توطئههاي همپيمانان جديد دولت آمريکا در مقابله با ايران را خنثي كرد و دستور کار تازهاي، با ابتکار ايران، براي سياست خارجي دولت آمريکا تنظيم کرد.
حميد ملکزاده: دولت ايالات متحده آمريکا نشان داده است که به تعهدات دو يا چندجانبه و بينالمللي خود وفادار نميماند، اين مسئلهاي است که در هر توافقي با اين دولت بايد در نظر گرفته شود. اما در اينجا صحبت از توافق نيست؛ صحبت از مذاکره است: مذاکرهاي بدون قيدوشرط براي دستيابي به يک توافق احتمالي يا حداقل روشنکردن مواضع طرفين که ميتواند به ابزاري براي خنثيکردن طرح موردنظر جان بولتون و ناکامگذاشتن آن منتهي شود.
اين مذاکره ميتواند با دعوت از رئيسجمهور آمريکا به تهران ضمن اعلام اين مسئله صورت بگيرد که هر گفتوگويي براي دستيافتن به توافقي درباره مسائل غيربرجامي از نظر ايران به بازگشت دولت آمريکا به برجام و اجراي معنادار آن مشروط شده است. همينطور ميتوان در جريان مذاکره گامي پيشتر نهاد و اينطور اعلام کرد که دولت ايالات متحده آمريکا با توجه به فضاي مبتني بر عدم اعتماد در ايران نسبت به خود، ميتواند با ارائه برجام بهعنوان يک لايحه دولتي به کنگره آمريکا و تصويبکردن آن قدم مهمي در راستاي انجام مذاکرات غيربرجامي بردارد. همه اينها ميتواند دستور جلسات گفتوگو و مذاکره پيشنهادي ايران با دولت ايالات متحده آمريکا باشد. مذاکرهاي که ضرورتا بنا نيست به يک توافق تبديل شود. واقعيت امر هم اين است که اگر توافق با دولتهاي اروپايي، چين و روسيه براي ادامه برجام به شکل معناداري عملي شود، دولت ايران اصلا به توافق با ايالات متحده آمريکا در شرايطي که زورگويي را سرلوحه برخورد غيرمنصفانهاش قرار داده، نيازي نخواهد داشت. مسئله اساسي اما آن دستاورد تبليغاتياي است که انجام چنين مذاکره و نه توافقکردني آن براي ايران و سياست خارجياش
دارد.
امروز، با توجه به مواضع دولتهاي اروپايي، چين، روسيه و سازمانهاي ناظر بر برجام، ايران طرحي، دانسته يا ندانسته، عليه سياستهاي اعمالي دولت ايالات متحده آمريکا در دست اقدام دارد که در واقع نسخه ايراني طرح جان بولتون است. اولا ايران ضمن موضعگيريهاي صريح، در حضور وحدت نظري قابل تقدير در ميان مراجع اصلي تصميمگيري در سياست خارجياش، توانسته اجماعي در ميان طرفين اصلي برجام براي حفظ اين توافق بينالمللي ايجاد کند. ثانيا، ايران توانسته از حمايت چين و روسيه، به طور معنادارتري در حفظ و اجراي برجام برخوردار شده و حضور ايشان در کنار اروپاييها را به ابزاري مهم در حفظ برجام تبديل كند. ثالثا، ايران توانسته با تأييد سازمانهاي بينالمللي ناظر بر حفظ برجام هر بهانهجويي يا سياستي، از جمله نمايشهاي تلويزيوني نخستوزير اسرائيل را ناکام گذاشته و دلايل زيادي بر حقانيت خود به جامعه بينالملل ارائه کند. در اينجا تنها يکي از پيشنهادات جان بولتون باقي مانده که ميشود با يک برنامهريزي صحيح آن را نيز عليه دولت ايالات متحده آمريکا به کار برد؛ استفاده از ابزار مذاکره. ايران ميتواند با دعوت از دونالد ترامپ به برگزاري مذاکرات، با
شرايطي که در بالا آوردم، در تهران، اين بند از توصيه بولتون را نيز کاملا خنثي كند و به نفع خودش مورد بهرهبرداري قرار دهد.
اولا ضمن جريان مذاکرات مواضع خودش را براي جهانيان به وضوح معلوم ميکند، دوما در حضور رئيسجمهور ايالات متحده خواست قانوني خود و ديگر طرفهاي برجام براي بازگشت ايالات متحده به اين توافق بينالمللي را اعلام کرده و دنبال ميکند و مهمتر از همه، براي بار دوم به دنيا نشان ميدهد که در مقام دولتي که به تعهدات بينالمللياش پايبند است، همواره زمينه گفتوگو با همه طرفهاي خارجي به غير از رژيم اشغالگر قدس را در چارچوب احترام متقابل و درباره مسائل مشخصي که منافع حکومت و مردم ايران را تضمين ميکند، فراهم خواهد کرد. اجراي دقيق چنين طرحي، با نظر تخصصي کارشناسان وزارت امور خارجه و سياستگذاران اصلي نظام، ميتواند شرايط بهوجودآمده را به نفع ايران تغيير دهد. به هر حال مذاکرهکردن با توافقکردن تفاوت دارد؛ ميشود سالها مذاکره کرد و درهاي مذاکره را باز گذاشت. همچنين با تقويت نيروهاي نظامي و ظرفيتهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي خود به سمت برتريجستن در مذاکره پيش رفت و البته توطئههاي همپيمانان جديد دولت آمريکا در مقابله با ايران را خنثي كرد و دستور کار تازهاي، با ابتکار ايران، براي سياست خارجي دولت آمريکا تنظيم کرد.