|

مرد کرولال اتهام آدم‌ربایی را انکار کرد

شرق: جوان کرولالی که متهم به آدم‌ربایی و سرقت شده ‌است، وقتی در جلسه دادگاه حاضر شد ادعا کرد نه آدم‌ربایی کرده و نه سرقت و‌ چون ناشنواست متوجه ایست پلیس نشده ‌است. به گزارش خبرنگار ما، متهم دو سال پیش به جرم آدم‌ربایی بازداشت شد و فردی که داخل ماشین بود ادعا کرد از سوی مرد راننده ربوده شده ‌است، اما راننده مرد شاکی را به موادفروشی متهم کرد و گفت آن مرد قصد اغفال او را داشته زیرا او ناشنوا است!
پلیس هنگامی‌که به یک پراید مشکوک شد، به این آدم‌ربایی پی برد و سپس شماره پلاک خودرو را استعلام کرد. مأموران متوجه شدند ماشین سرقتی است و دستور ایست دادند، اما مرد راننده بدون توجه به فرمان ایست پلیس به راه خود ادامه داد و در نهایت پلیس موفق به متوقف‌کردن ماشین شد. سرنشینان خودرو که دو نفر بودند، بازجویی شدند و مردی که روی صندلی شاگرد نشسته‌ بود ادعا کرد از سوی راننده پراید ربوده شده ‌است. مأموران در بررسی خودرو متوجه شدند سامان ۵۰ ساله که راننده پراید بود، ناشنواست و به‌ همین دلیل هشدار پلیس را نشنیده است. با توجه به ادعای مرد جوان که می‌گفت از سوی سامان ربوده شده ‌است، این مرد بازداشت و تحقیقات از او آغاز شد.
در نهایت سامان در دادسرا مجرم شناخته شد و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم پای میز محاکمه رفت تا به اتهام سرقت ماشین و آدم‌ربایی و تهدید پاسخ دهد. وقتی کیفرخواست خوانده شد براساس قانون باید شاکی شکایت خود را مطرح می‌کرد این در حالی بود که شاکی پرونده پس از شکایت اولیه دیگر پیگیر ماجرا نشده و در دادگاه نیز حضور نداشت؛ بنابراین متهم در جایگاه قرار گرفت. در این جلسه مترجمی از اداره بهزیستی حضور داشت تا بتواند با زبان اشاره حرف‌های سامان را بفهمد و دفاعیات او را به قضات دادگاه منتقل کند. مترجم بهزیستی به نقل از سامان گفت: من دو فرزند دارم اما چند سال پیش همسرم از من جدا شد. ساکن شهرستان سنندج هستم و گاهی اوقات برای دیدن دوستانم به تهران می‌آیم. من هیچ کار خلافی مرتکب نشدم و بی‌دلیل بازداشت شده‌ام.
او ادامه داد: من اصلا از سرقتی‌بودن پراید مطلع نبودم. همان روز ساعت ۱۰ صبح پراید را از یکی از دوستانم که صاحب مغازه اغذیه‌فروشی است، به مبلغ هشت ‌میلیون تومان خریدم و قولنامه آن را نیز در دست دارم. مبلغ سه‌میلیون تومان را نقد به فروشنده دادم و قرار شد باقی را برایش کارت‌به‌کارت کنم. من ماشین را تحویل گرفتم و در حال گشت‌زنی بودم که یک مرد جوان را به‌عنوان مسافر سوار کردم. او به من پیشنهاد داد از او مواد بخرم اما قبول نکردم. او از ماشین پیاده شد و رفت، اما چند ساعت بعد دوباره او را در خیابان دیدم. برایم دست تکان داد و سوار ماشین شد. ما تا نیمه‌شب با هم در خیابان‌ها گشت می‌زدیم و او برای فروش مواد مخدر به من اصرار می‌کرد. مشغول صحبت بودیم که مأموران به ما مشکوک شدند. مرد مسافر موادی را که در جیب داشت از پنجره به بیرون پرت کرد، اما من که ناشنوا هستم هشدار پلیس را نشنیدم و به راهم ادامه دادم. من از دستپاچگی مسافر جوان متوجه شدم پلیس در تعقیب ماست و خودرو را متوقف کردم.
او گفت: وقتی پلیس ماشین را متوقف کرد من نمی‌توانستم حرف بزنم، اما مرد مسافر برای رهایی خودش به دروغ به مأموران گفت من او را ربوده و با چاقو تهدید به مرگ کرده‌ام. او موادفروش بود و به‌ همین دلیل حرف‌هایی را علیه من مطرح کرد که گرفتار شدم. من به خاطر شرایطم نتوانستم منظورم را به مأموران برسانم. باور کنید از سرقتی‌بودن ماشین هم مطلع نبودم. مرد مسافر بعد از شکایت اولیه‌اش ناپدید شد و دیگر پیگیر پرونده نشد و همین موضوع نشان می‌دهد او گناهکار و دروغگوست. قاضی دادگاه از این متهم خواست تا شماره تماس یکی از بستگانش را به آنها بدهد.
سپس قاضی با برادر بزرگ سامان تماس گرفت و او تلفنی به شرح زندگی برادرش پرداخت و به سؤالات قضات پاسخ داد. او گفت: ما سه برادر بودیم اما مدتی پیش برادر بزرگمان در تصادف رانندگی فوت شد. سامان از همان بچگی کرولال بود و زندگی با او مشکلات خاص خودش را داشت. او هر چند وقت یکبار برای دیدن دوستانش به تهران می‌آید. من بارها سعی کردم مانع او شوم اما نتوانستم. برادرم کار خودش را می‌کند و به حرف‌های من اهمیتی نمی‌دهد. سامان حالا با مادر پیرم که تحت پوشش بهزیستی قرار دارد، زندگی می‌کند. برادرم بی‌‌گناه است و به‌دلیل شرایطی که دارد دوستانش بارها سر او کلاه گذاشته‌اند. سامان از سرقتی‌بودن ماشینی که خریده بی‌اطلاع بوده و حالا من از دادگاه تقاضا دارم تا از اتهاماتش تبرئه شود. در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.

شرق: جوان کرولالی که متهم به آدم‌ربایی و سرقت شده ‌است، وقتی در جلسه دادگاه حاضر شد ادعا کرد نه آدم‌ربایی کرده و نه سرقت و‌ چون ناشنواست متوجه ایست پلیس نشده ‌است. به گزارش خبرنگار ما، متهم دو سال پیش به جرم آدم‌ربایی بازداشت شد و فردی که داخل ماشین بود ادعا کرد از سوی مرد راننده ربوده شده ‌است، اما راننده مرد شاکی را به موادفروشی متهم کرد و گفت آن مرد قصد اغفال او را داشته زیرا او ناشنوا است!
پلیس هنگامی‌که به یک پراید مشکوک شد، به این آدم‌ربایی پی برد و سپس شماره پلاک خودرو را استعلام کرد. مأموران متوجه شدند ماشین سرقتی است و دستور ایست دادند، اما مرد راننده بدون توجه به فرمان ایست پلیس به راه خود ادامه داد و در نهایت پلیس موفق به متوقف‌کردن ماشین شد. سرنشینان خودرو که دو نفر بودند، بازجویی شدند و مردی که روی صندلی شاگرد نشسته‌ بود ادعا کرد از سوی راننده پراید ربوده شده ‌است. مأموران در بررسی خودرو متوجه شدند سامان ۵۰ ساله که راننده پراید بود، ناشنواست و به‌ همین دلیل هشدار پلیس را نشنیده است. با توجه به ادعای مرد جوان که می‌گفت از سوی سامان ربوده شده ‌است، این مرد بازداشت و تحقیقات از او آغاز شد.
در نهایت سامان در دادسرا مجرم شناخته شد و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم پای میز محاکمه رفت تا به اتهام سرقت ماشین و آدم‌ربایی و تهدید پاسخ دهد. وقتی کیفرخواست خوانده شد براساس قانون باید شاکی شکایت خود را مطرح می‌کرد این در حالی بود که شاکی پرونده پس از شکایت اولیه دیگر پیگیر ماجرا نشده و در دادگاه نیز حضور نداشت؛ بنابراین متهم در جایگاه قرار گرفت. در این جلسه مترجمی از اداره بهزیستی حضور داشت تا بتواند با زبان اشاره حرف‌های سامان را بفهمد و دفاعیات او را به قضات دادگاه منتقل کند. مترجم بهزیستی به نقل از سامان گفت: من دو فرزند دارم اما چند سال پیش همسرم از من جدا شد. ساکن شهرستان سنندج هستم و گاهی اوقات برای دیدن دوستانم به تهران می‌آیم. من هیچ کار خلافی مرتکب نشدم و بی‌دلیل بازداشت شده‌ام.
او ادامه داد: من اصلا از سرقتی‌بودن پراید مطلع نبودم. همان روز ساعت ۱۰ صبح پراید را از یکی از دوستانم که صاحب مغازه اغذیه‌فروشی است، به مبلغ هشت ‌میلیون تومان خریدم و قولنامه آن را نیز در دست دارم. مبلغ سه‌میلیون تومان را نقد به فروشنده دادم و قرار شد باقی را برایش کارت‌به‌کارت کنم. من ماشین را تحویل گرفتم و در حال گشت‌زنی بودم که یک مرد جوان را به‌عنوان مسافر سوار کردم. او به من پیشنهاد داد از او مواد بخرم اما قبول نکردم. او از ماشین پیاده شد و رفت، اما چند ساعت بعد دوباره او را در خیابان دیدم. برایم دست تکان داد و سوار ماشین شد. ما تا نیمه‌شب با هم در خیابان‌ها گشت می‌زدیم و او برای فروش مواد مخدر به من اصرار می‌کرد. مشغول صحبت بودیم که مأموران به ما مشکوک شدند. مرد مسافر موادی را که در جیب داشت از پنجره به بیرون پرت کرد، اما من که ناشنوا هستم هشدار پلیس را نشنیدم و به راهم ادامه دادم. من از دستپاچگی مسافر جوان متوجه شدم پلیس در تعقیب ماست و خودرو را متوقف کردم.
او گفت: وقتی پلیس ماشین را متوقف کرد من نمی‌توانستم حرف بزنم، اما مرد مسافر برای رهایی خودش به دروغ به مأموران گفت من او را ربوده و با چاقو تهدید به مرگ کرده‌ام. او موادفروش بود و به‌ همین دلیل حرف‌هایی را علیه من مطرح کرد که گرفتار شدم. من به خاطر شرایطم نتوانستم منظورم را به مأموران برسانم. باور کنید از سرقتی‌بودن ماشین هم مطلع نبودم. مرد مسافر بعد از شکایت اولیه‌اش ناپدید شد و دیگر پیگیر پرونده نشد و همین موضوع نشان می‌دهد او گناهکار و دروغگوست. قاضی دادگاه از این متهم خواست تا شماره تماس یکی از بستگانش را به آنها بدهد.
سپس قاضی با برادر بزرگ سامان تماس گرفت و او تلفنی به شرح زندگی برادرش پرداخت و به سؤالات قضات پاسخ داد. او گفت: ما سه برادر بودیم اما مدتی پیش برادر بزرگمان در تصادف رانندگی فوت شد. سامان از همان بچگی کرولال بود و زندگی با او مشکلات خاص خودش را داشت. او هر چند وقت یکبار برای دیدن دوستانش به تهران می‌آید. من بارها سعی کردم مانع او شوم اما نتوانستم. برادرم کار خودش را می‌کند و به حرف‌های من اهمیتی نمی‌دهد. سامان حالا با مادر پیرم که تحت پوشش بهزیستی قرار دارد، زندگی می‌کند. برادرم بی‌‌گناه است و به‌دلیل شرایطی که دارد دوستانش بارها سر او کلاه گذاشته‌اند. سامان از سرقتی‌بودن ماشینی که خریده بی‌اطلاع بوده و حالا من از دادگاه تقاضا دارم تا از اتهاماتش تبرئه شود. در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها