|

فلسفه بر پرده

«فیلم همچون فلسفه» با عنوان فرعی «اندیشیدن بر پرده» عنوان کتابی است از توماس ای.وارتنبرگ که به‌تازگی با ترجمه ستاره نوتاج و مجید پروانه‌پور توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. این کتاب، آن‌طور که از عنوانش هم برمی‌آید، به این موضوع می‌پردازد که فیلم‌ها چگونه در ایده‌های پیچیده فلسفی کندوکاو می‌کنند. نویسنده کتاب، وارتنبرگ، پژوهشگر فلسفه است و پیش از نوشتن کتاب «فیلم همچون فلسفه» نیز به ارتباط سینما و فلسفه توجه کرده بود. او در مقدمه این کتاب درباره این موضوع نوشته: «هنگامی که به گذشته و به فرآیندی می‌نگرم که منجر به نوشتن این کتاب شد، احساس می‌کنم هم خودم به لحاظ حرفه‌ای و هم حوزه فیلم و فلسفه، هر دو تازه پا به عرصه گذاشته‌ایم. هنگامی که نخستین‌بار ادعا کردم فیلم‌ها می‌توانند با دل‌نگرانی‌های فلسفی مرتبط باشند، این ادعا با سکوتی کم‌وبیش مرگبار در جهان فلسفه حرفه‌ای آمریکایی- انگلیسی مواجه شد. حال، پس از گذشت یک‌دهه‌و‌نیم، افتخار می‌کنم که عضوی از زیررشته‌ای از فلسفه هستم که در حال شکوفایی است و نه‌تنها با تفکر درباره مسایل فلسفی که در باب ماهیت فیلم‌ها مطرح می‌شود، بلکه همچنین با بهره‌گیری از این رسانه در حکم روشی برای پرداختن به مسائل فلسفی، فیلم‌ها را جدی می‌گیرد. موجب خشنودی من است که بگویم امروزه نشست‌هایی درباره فیلم در دیدارهای انجمن آمریکایی فلسفه و همچنین جامعه آمریکایی زیبایی‌شناسی برگزار می‌شود. زمانی که نوشتن و صحبت درباره فیلم را آغاز کردم چنین اتفاقی به ندرت رخ می‌داد». «فیلم همچون فلسفه»، در هشت فصل نوشته شده که عناوین این فصل‌ها عبارتند از: آیا می‌توان فلسفه را بر پرده کشید؟، آیا توانایی فلسفی فیلم‌ها محدودیتی دارد؟، به‌تصویرکشیدن نظریه‌ای فلسفی، یک آزمایش فکری شک‌گرایانه، برهان‌آوری علیه فایده‌گرایی، هوش اخلاقی و محدودیت‌های وفاداری، به پیش‌زمینه‌راندن پس‌زمینه، ماهیت فلسفه سینمایی. اولین کتابی که وارتنبرگ درباره فیلم نوشته است، «زوج‌های بی‌شباهت» نام دارد که بعد از انتشارش، در جامعه فلسفی با واکنش‌های منفی روبرو شد. او در این کتاب کوشیده از فیلم‌های رمانتیک دلالت‌های فلسفی استخراج کند و شاید همین موضوع موجب واکنش‌های منفی شده بود. در بخشی از فصل هشتم کتاب با عنوان «ماهیت فلسفه سینمایی» می‌خوانیم: «نتیجه بررسی محلی من در باب نسبت فیلم و فلسفه، دست‌کم برای خود من، از بسیاری جهات حیرت‌انگیز است. من نیز مانند تقریبا همه فلاسفه‌ای که درباره فیلم قلم می‌زنند، نخست این ایده را رد کردم که فیلم‌ها هنگامی که یک ادعا، نظریه یا دیدگاه فلسفی، را به تصویر می‌کشند، می‌توانند فلسفه بورزند. فکر می‌کنم دلیلش آن بود که می‌خواستم ادعا کنم فیلم‌ها می‌توانند به روش‌های دیگری، که من آن‌ها را شاخص‌تر می‌دانستم، فلسفه بورزند. اما هنگامی که دریافتم فیلم و فلسفه می‌توانند روابطی متعدد و همپوشان داشته باشند، این ایده که تصویر بودن، یک روش فلسفی مهم برای فلسفه‌ورزیدن فیلم‌هاست، بسیار پذیرفتنی‌تر به نظر رسید. بنابراین فکر کردم چه چیزی حقیقتا عکسی را به تصویر یک متن تبدیل می‌کند و برخلاف انتظارم در نتیجه، روابط متعددی از این دست را کشف کردم که برخی ذاتا اختیاری و برخی دیگر اجباری‌تر بودند. یافتن چنین روابطی به من کمک کرد به کندوکاو درباره این موضوع بپردازم که چگونه تصویری سینمایی از نظریه‌ای فلسفی می‌تواند نکاتی خلاقانه و قابل‌توجه را در باب نظریه‌ای که به تصویر کشیده است، مطرح کند. من همانند بسیاری از فلاسفه اذعان کرده بودم که آزمایش‌‌های فکری، مولفه‌ای مهم در بسیاری از متون شاخص فلسفی هستند ولی حقیقتا فکر نکرده بودم که اهمیت آن‌ها در چیست. وقتی این مسئله توجه مرا به خود جلب کرد که آیا روایت‌ها می‌توانند برهان باشند، اهمیت آزمایش فکری روشن شد. هرچه باشد، آزمایش‌های فکری عموما حاوی روایت هستند، یکی از ویژگی‌های فلسفه که آن را دلیلی بر ناتوانی فیلم برای برپرده‌کشیدن فلسفه می‌دانستند. اگر می‌توانستم نشان دهم که آزمایش فکری، مولفه‌ای اساسی در برخی از برهان‌های فلسفی است، راه برای نشان‌دادن این موضوع باز می‌شد که فیلم‌ها نیز می‌توانند برهان‌آوری فلسفی کنند، زیرا روایت‌های آن‌ها شامل آزمایش‌های فکری است». وارتنبرگ در «فیلم همچون فلسفه» با زبانی روشن و ساده به توانایی سینما و فیلم برای طرح و بررسی ایده‌هایی که فلاسفه قرن‌ها درگیرش بودند اشاره می‌کند. ایده‌هایی مثل فردیت، اخلاق، شک‌گرایی و... آن‌طور که در پشت جلد کتاب نیز آمده، وارتنبرگ در این کتاب ابتدا این بحث را مطرح می‌کند که چگونه فرم‌های خاص گفتمان‌های فلسفی به شیوه‌ای سینمایی به تصویر درمی‌آیند، و بعد تبیینی نظام‌مند از روش‌هایی که فیلم‌ها می‌توانند به فلسفه بپردازند، ارایه می‌کند. وارتنبرگ در این کتاب بیشتر بر این فیلم‌‌ها تمرکز داشته:‌ «عصر جدید»، «ماتریکس»، «درخشش ابدی یک ذهن پاک»، «مرد سوم»، «چشمک» و «امپایر».

«فیلم همچون فلسفه» با عنوان فرعی «اندیشیدن بر پرده» عنوان کتابی است از توماس ای.وارتنبرگ که به‌تازگی با ترجمه ستاره نوتاج و مجید پروانه‌پور توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. این کتاب، آن‌طور که از عنوانش هم برمی‌آید، به این موضوع می‌پردازد که فیلم‌ها چگونه در ایده‌های پیچیده فلسفی کندوکاو می‌کنند. نویسنده کتاب، وارتنبرگ، پژوهشگر فلسفه است و پیش از نوشتن کتاب «فیلم همچون فلسفه» نیز به ارتباط سینما و فلسفه توجه کرده بود. او در مقدمه این کتاب درباره این موضوع نوشته: «هنگامی که به گذشته و به فرآیندی می‌نگرم که منجر به نوشتن این کتاب شد، احساس می‌کنم هم خودم به لحاظ حرفه‌ای و هم حوزه فیلم و فلسفه، هر دو تازه پا به عرصه گذاشته‌ایم. هنگامی که نخستین‌بار ادعا کردم فیلم‌ها می‌توانند با دل‌نگرانی‌های فلسفی مرتبط باشند، این ادعا با سکوتی کم‌وبیش مرگبار در جهان فلسفه حرفه‌ای آمریکایی- انگلیسی مواجه شد. حال، پس از گذشت یک‌دهه‌و‌نیم، افتخار می‌کنم که عضوی از زیررشته‌ای از فلسفه هستم که در حال شکوفایی است و نه‌تنها با تفکر درباره مسایل فلسفی که در باب ماهیت فیلم‌ها مطرح می‌شود، بلکه همچنین با بهره‌گیری از این رسانه در حکم روشی برای پرداختن به مسائل فلسفی، فیلم‌ها را جدی می‌گیرد. موجب خشنودی من است که بگویم امروزه نشست‌هایی درباره فیلم در دیدارهای انجمن آمریکایی فلسفه و همچنین جامعه آمریکایی زیبایی‌شناسی برگزار می‌شود. زمانی که نوشتن و صحبت درباره فیلم را آغاز کردم چنین اتفاقی به ندرت رخ می‌داد». «فیلم همچون فلسفه»، در هشت فصل نوشته شده که عناوین این فصل‌ها عبارتند از: آیا می‌توان فلسفه را بر پرده کشید؟، آیا توانایی فلسفی فیلم‌ها محدودیتی دارد؟، به‌تصویرکشیدن نظریه‌ای فلسفی، یک آزمایش فکری شک‌گرایانه، برهان‌آوری علیه فایده‌گرایی، هوش اخلاقی و محدودیت‌های وفاداری، به پیش‌زمینه‌راندن پس‌زمینه، ماهیت فلسفه سینمایی. اولین کتابی که وارتنبرگ درباره فیلم نوشته است، «زوج‌های بی‌شباهت» نام دارد که بعد از انتشارش، در جامعه فلسفی با واکنش‌های منفی روبرو شد. او در این کتاب کوشیده از فیلم‌های رمانتیک دلالت‌های فلسفی استخراج کند و شاید همین موضوع موجب واکنش‌های منفی شده بود. در بخشی از فصل هشتم کتاب با عنوان «ماهیت فلسفه سینمایی» می‌خوانیم: «نتیجه بررسی محلی من در باب نسبت فیلم و فلسفه، دست‌کم برای خود من، از بسیاری جهات حیرت‌انگیز است. من نیز مانند تقریبا همه فلاسفه‌ای که درباره فیلم قلم می‌زنند، نخست این ایده را رد کردم که فیلم‌ها هنگامی که یک ادعا، نظریه یا دیدگاه فلسفی، را به تصویر می‌کشند، می‌توانند فلسفه بورزند. فکر می‌کنم دلیلش آن بود که می‌خواستم ادعا کنم فیلم‌ها می‌توانند به روش‌های دیگری، که من آن‌ها را شاخص‌تر می‌دانستم، فلسفه بورزند. اما هنگامی که دریافتم فیلم و فلسفه می‌توانند روابطی متعدد و همپوشان داشته باشند، این ایده که تصویر بودن، یک روش فلسفی مهم برای فلسفه‌ورزیدن فیلم‌هاست، بسیار پذیرفتنی‌تر به نظر رسید. بنابراین فکر کردم چه چیزی حقیقتا عکسی را به تصویر یک متن تبدیل می‌کند و برخلاف انتظارم در نتیجه، روابط متعددی از این دست را کشف کردم که برخی ذاتا اختیاری و برخی دیگر اجباری‌تر بودند. یافتن چنین روابطی به من کمک کرد به کندوکاو درباره این موضوع بپردازم که چگونه تصویری سینمایی از نظریه‌ای فلسفی می‌تواند نکاتی خلاقانه و قابل‌توجه را در باب نظریه‌ای که به تصویر کشیده است، مطرح کند. من همانند بسیاری از فلاسفه اذعان کرده بودم که آزمایش‌‌های فکری، مولفه‌ای مهم در بسیاری از متون شاخص فلسفی هستند ولی حقیقتا فکر نکرده بودم که اهمیت آن‌ها در چیست. وقتی این مسئله توجه مرا به خود جلب کرد که آیا روایت‌ها می‌توانند برهان باشند، اهمیت آزمایش فکری روشن شد. هرچه باشد، آزمایش‌های فکری عموما حاوی روایت هستند، یکی از ویژگی‌های فلسفه که آن را دلیلی بر ناتوانی فیلم برای برپرده‌کشیدن فلسفه می‌دانستند. اگر می‌توانستم نشان دهم که آزمایش فکری، مولفه‌ای اساسی در برخی از برهان‌های فلسفی است، راه برای نشان‌دادن این موضوع باز می‌شد که فیلم‌ها نیز می‌توانند برهان‌آوری فلسفی کنند، زیرا روایت‌های آن‌ها شامل آزمایش‌های فکری است». وارتنبرگ در «فیلم همچون فلسفه» با زبانی روشن و ساده به توانایی سینما و فیلم برای طرح و بررسی ایده‌هایی که فلاسفه قرن‌ها درگیرش بودند اشاره می‌کند. ایده‌هایی مثل فردیت، اخلاق، شک‌گرایی و... آن‌طور که در پشت جلد کتاب نیز آمده، وارتنبرگ در این کتاب ابتدا این بحث را مطرح می‌کند که چگونه فرم‌های خاص گفتمان‌های فلسفی به شیوه‌ای سینمایی به تصویر درمی‌آیند، و بعد تبیینی نظام‌مند از روش‌هایی که فیلم‌ها می‌توانند به فلسفه بپردازند، ارایه می‌کند. وارتنبرگ در این کتاب بیشتر بر این فیلم‌‌ها تمرکز داشته:‌ «عصر جدید»، «ماتریکس»، «درخشش ابدی یک ذهن پاک»، «مرد سوم»، «چشمک» و «امپایر».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها