|

ترامپ؛ کشنده مرغ‌های مقلد

واشنگتن‌پست در یادداشتی به قلم الیزابت برونینگ با عنوان «بی‌رحمی بدون تحمل عقوبت‌ها، روش ترامپ است» به پیامدهای فاجعه‌بار زیست‌محیطی سیاست‌های دونالد ترامپ پرداخته است.
اواخر دهه 1930، گواندولن هوارد کارش را در ارکستری در لندن ترک کرد تا به خانه‌ای کوچک در جنوب انگلستان نقل مکان کند که نام آن را «کلبه پرنده» گذاشته بود. خانم هوارد تا چند سال کارش این بود که پرندگان محلی را به خانه دعوت کند و به آنها نان، پنیر، بادام‌زمینی و دانه بدهد و حتی در سال‌های جنگ هم جیره غذای خودش را به آنها ببخشد و همراهانش را از نزدیک تماشا کند. هوارد در کتاب عجیب‌وغریب و زیبایش با عنوان «پرندگان به‌عنوان افراد» نوشته است: «در‌حالی‌که تلاش می‌کنم این صفحه را بنویسم، بعضی از پرنده‌ها نشسته‌اند روی ماشین تایپ، بعضی موهایم را می‌کشند، چند تایی هم بالای دستم هستند و وقتی به کلیدها ضربه می‌زنم، می‌پرند». در بیشتر بخش‌های این اثر نادر ادبی، هوارد خود را طبیعت‌گرایی آماتور نامیده است؛ بهتر است بگوییم او یک انسان حرفه‌ای بود. انسان‌ها بخشی از جهان طبیعت‌اند و از آن جدا نیستند. یکی از چیزهایی که ما به‌طور طبیعی توانایی آن را داریم، نوعی دانستگی عمیق و جست‌وجوگرانه است که به لطف امکاناتی که زبان و کنجکاوی مادرزادی در اختیارمان می‌گذارد، از آن بهره‌مندیم. توانایی طبیعی دیگر ما این است که می‌توانیم محیط خود را تغییر دهیم. انتظار نمی‌رود چیزی بیش از انسانیت از جانب انسان‌ها لازم باشد تا مردم لااقل فعالیت‌های خود را طوری سازمان بدهند که از نابودی بی‌دلیل و بی‌معنی حیات‌وحش جلوگیری کنند. اما ظاهرا حتی همین خواست حداقلی هم خیلی زیاد است. درصد سال گذشته، معاهده پرندگان مهاجر (MBTA) از جمله قوانینی بود که مانع کشتار عمدی یا غیرعمدی پرندگان بومی شمالی آمریکای شمالی از سوی صنایع می‌شد و عمدتا از اهرم جریمه استفاده می‌کرد. اما درحال‌حاضر، وزارت کشور دولت رئیس‌جمهور ترامپ اعلام کرده است که دیگر ممنوعیت و مجازاتی را برای «وقایع اتفاقی» -یعنی کشتن ناخواسته پرندگان- به اجرا نمی‌گذارد، گرچه هنوز هم ممکن است مواردی مانند وجود چاله‌های باز فضولات سمی، ریختن نفت بدون حفاظ، کم‌بودن روشنایی برج‌های مخابراتی یا خطوط برق غیرقابل‌دید، تحت عنوان «کشتن پرندگان» طبقه‌بندی شود.
این تفسیر جدید و عجیبی از قانون است و فقط افرادی که منافع مالی بزرگ دارند از آن به‌خوبی استقبال می‌کنند؛ برای مثال، مؤسسه نفت آمریکا از این تصمیم به‌عنوان قانونی «اطمینان‌بخش» ستایش کرده است. بدون شک این تصمیم از دشواری کار آنهایی که زباله سمی می‌ریزند، کم می‌کند. پیش از این از شرکت‌ها انتظار می‌رفت که روی چاله‌های زباله سمی، شبکه‌های توری قرار دهند تا مانع از فرود پرندگان در مایعات کشنده شود، اما با تصمیم دولت ترامپ، جریمه‌های مربوط به قصور در انجام این کار برداشته می‌شود. شاید بعضی از شرکت‌ها هنوز هم رعایت کنند اما دیگران احتمالا چنین کاری نمی‌کنند.
من از سارا گرینبرگر، معاون سیاست‌های حفاظتی انجمن اودوبون پرسیدم چرا دولت ترامپ این تغییرات و تفاسیر قانونی را ایجاد کرده است؟ مگر انجام اصلاحاتی کوچک و نسبتا ارزان که برای حفاظت از پرندگان لازم است -شبکه روی چاله‌های زباله، قراردادن توپ‌هایی روی خطوط برق برای افزایش دید، چراغ‌های چشمک‌زن در برج‌های مخابراتی- برای صنایع چقدر بار مالی دارد؟ گرینبرگر گفت: «این مسائل قانونی بار مالی چندانی نداشت. در صد سالی که از وجود قانون MBTA می‌گذرد، هیچ موردی وجود نداشته که توسعه انرژی به‌دلیل این مقررات از بین برود یا با مانعی مواجه شود. بااین‌حال، این قانون در فهرست چیزهایی بود که صنعت به‌عنوان مزاحمت‌های قانونی می‌شناخت و آرزوی حذف‌شان را داشت؛ انگار وظیفه دولت ترامپ بود که این کار مسخره را انجام بدهد. چرا باید برای کاری که در عمل این‌قدر بی‌ارزش است، این همه تلاش شود؟ درک ضرورت این همه تلاش اضافی برای من سخت است». پرنده‌ها را بسیار آسان می‌توان کشت. قدرت صنعت انسانی آن‌قدر زیاد است که فقط بی‌دقتی کوچکی ممکن است بسیار مخرب باشد. شاید به همین دلیل است که پرندگان مرده اغلب به نماد ادبی بی‌رحمی و فساد انسان بدل می‌شوند؛ برای مثال کشتن بی‌رحمانه آلباتروس در شعر مشهور ساموئل تیلور کولریج با عنوان «ترانه دریانورد باستانی» یا عنوان رمان هارپر لی، «کشتن مرغ مقلد». اما شاید آنچه در کانون این قانون و در قلب دوران ترامپ قرار دارد، این باشد: دادن اجازه رفتار بی‌رحمانه‌ای که برای قدرتمندان عقوبتی در پی نداشته باشد. این کاری است که به ضعفا آسیب می‌رساند؛ در این مورد خاص، ضعفا پرندگانی هستند که زیبایی آنها به هیچ استدلالی نیاز ندارد و اقویا با اعمال این رفتار ظالمانه و بی‌رحمانه، مدام بیشتر و بیشتر انسانیت خود را از دست می‌دهند. شخصی مانند لن هوارد، با آن عشق عمیق و محکم خود به آشنایی با مخلوقات خداوند، از جهاتی شبیه به فرانسیس قدیس بود که برای پرندگان موعظه می‌کرد. اما ما در عصری زیبا و لطیف زندگی نمی‌کنیم؛ پرندگان بسیاری در معرض مرگ‌اند، در چا‌له‌های زباله با پرهای آغشته به روغن غرق می‌شوند و در خطوط انتقال برق می‌سوزند و ما حتی نمی‌فهمیم.

واشنگتن‌پست در یادداشتی به قلم الیزابت برونینگ با عنوان «بی‌رحمی بدون تحمل عقوبت‌ها، روش ترامپ است» به پیامدهای فاجعه‌بار زیست‌محیطی سیاست‌های دونالد ترامپ پرداخته است.
اواخر دهه 1930، گواندولن هوارد کارش را در ارکستری در لندن ترک کرد تا به خانه‌ای کوچک در جنوب انگلستان نقل مکان کند که نام آن را «کلبه پرنده» گذاشته بود. خانم هوارد تا چند سال کارش این بود که پرندگان محلی را به خانه دعوت کند و به آنها نان، پنیر، بادام‌زمینی و دانه بدهد و حتی در سال‌های جنگ هم جیره غذای خودش را به آنها ببخشد و همراهانش را از نزدیک تماشا کند. هوارد در کتاب عجیب‌وغریب و زیبایش با عنوان «پرندگان به‌عنوان افراد» نوشته است: «در‌حالی‌که تلاش می‌کنم این صفحه را بنویسم، بعضی از پرنده‌ها نشسته‌اند روی ماشین تایپ، بعضی موهایم را می‌کشند، چند تایی هم بالای دستم هستند و وقتی به کلیدها ضربه می‌زنم، می‌پرند». در بیشتر بخش‌های این اثر نادر ادبی، هوارد خود را طبیعت‌گرایی آماتور نامیده است؛ بهتر است بگوییم او یک انسان حرفه‌ای بود. انسان‌ها بخشی از جهان طبیعت‌اند و از آن جدا نیستند. یکی از چیزهایی که ما به‌طور طبیعی توانایی آن را داریم، نوعی دانستگی عمیق و جست‌وجوگرانه است که به لطف امکاناتی که زبان و کنجکاوی مادرزادی در اختیارمان می‌گذارد، از آن بهره‌مندیم. توانایی طبیعی دیگر ما این است که می‌توانیم محیط خود را تغییر دهیم. انتظار نمی‌رود چیزی بیش از انسانیت از جانب انسان‌ها لازم باشد تا مردم لااقل فعالیت‌های خود را طوری سازمان بدهند که از نابودی بی‌دلیل و بی‌معنی حیات‌وحش جلوگیری کنند. اما ظاهرا حتی همین خواست حداقلی هم خیلی زیاد است. درصد سال گذشته، معاهده پرندگان مهاجر (MBTA) از جمله قوانینی بود که مانع کشتار عمدی یا غیرعمدی پرندگان بومی شمالی آمریکای شمالی از سوی صنایع می‌شد و عمدتا از اهرم جریمه استفاده می‌کرد. اما درحال‌حاضر، وزارت کشور دولت رئیس‌جمهور ترامپ اعلام کرده است که دیگر ممنوعیت و مجازاتی را برای «وقایع اتفاقی» -یعنی کشتن ناخواسته پرندگان- به اجرا نمی‌گذارد، گرچه هنوز هم ممکن است مواردی مانند وجود چاله‌های باز فضولات سمی، ریختن نفت بدون حفاظ، کم‌بودن روشنایی برج‌های مخابراتی یا خطوط برق غیرقابل‌دید، تحت عنوان «کشتن پرندگان» طبقه‌بندی شود.
این تفسیر جدید و عجیبی از قانون است و فقط افرادی که منافع مالی بزرگ دارند از آن به‌خوبی استقبال می‌کنند؛ برای مثال، مؤسسه نفت آمریکا از این تصمیم به‌عنوان قانونی «اطمینان‌بخش» ستایش کرده است. بدون شک این تصمیم از دشواری کار آنهایی که زباله سمی می‌ریزند، کم می‌کند. پیش از این از شرکت‌ها انتظار می‌رفت که روی چاله‌های زباله سمی، شبکه‌های توری قرار دهند تا مانع از فرود پرندگان در مایعات کشنده شود، اما با تصمیم دولت ترامپ، جریمه‌های مربوط به قصور در انجام این کار برداشته می‌شود. شاید بعضی از شرکت‌ها هنوز هم رعایت کنند اما دیگران احتمالا چنین کاری نمی‌کنند.
من از سارا گرینبرگر، معاون سیاست‌های حفاظتی انجمن اودوبون پرسیدم چرا دولت ترامپ این تغییرات و تفاسیر قانونی را ایجاد کرده است؟ مگر انجام اصلاحاتی کوچک و نسبتا ارزان که برای حفاظت از پرندگان لازم است -شبکه روی چاله‌های زباله، قراردادن توپ‌هایی روی خطوط برق برای افزایش دید، چراغ‌های چشمک‌زن در برج‌های مخابراتی- برای صنایع چقدر بار مالی دارد؟ گرینبرگر گفت: «این مسائل قانونی بار مالی چندانی نداشت. در صد سالی که از وجود قانون MBTA می‌گذرد، هیچ موردی وجود نداشته که توسعه انرژی به‌دلیل این مقررات از بین برود یا با مانعی مواجه شود. بااین‌حال، این قانون در فهرست چیزهایی بود که صنعت به‌عنوان مزاحمت‌های قانونی می‌شناخت و آرزوی حذف‌شان را داشت؛ انگار وظیفه دولت ترامپ بود که این کار مسخره را انجام بدهد. چرا باید برای کاری که در عمل این‌قدر بی‌ارزش است، این همه تلاش شود؟ درک ضرورت این همه تلاش اضافی برای من سخت است». پرنده‌ها را بسیار آسان می‌توان کشت. قدرت صنعت انسانی آن‌قدر زیاد است که فقط بی‌دقتی کوچکی ممکن است بسیار مخرب باشد. شاید به همین دلیل است که پرندگان مرده اغلب به نماد ادبی بی‌رحمی و فساد انسان بدل می‌شوند؛ برای مثال کشتن بی‌رحمانه آلباتروس در شعر مشهور ساموئل تیلور کولریج با عنوان «ترانه دریانورد باستانی» یا عنوان رمان هارپر لی، «کشتن مرغ مقلد». اما شاید آنچه در کانون این قانون و در قلب دوران ترامپ قرار دارد، این باشد: دادن اجازه رفتار بی‌رحمانه‌ای که برای قدرتمندان عقوبتی در پی نداشته باشد. این کاری است که به ضعفا آسیب می‌رساند؛ در این مورد خاص، ضعفا پرندگانی هستند که زیبایی آنها به هیچ استدلالی نیاز ندارد و اقویا با اعمال این رفتار ظالمانه و بی‌رحمانه، مدام بیشتر و بیشتر انسانیت خود را از دست می‌دهند. شخصی مانند لن هوارد، با آن عشق عمیق و محکم خود به آشنایی با مخلوقات خداوند، از جهاتی شبیه به فرانسیس قدیس بود که برای پرندگان موعظه می‌کرد. اما ما در عصری زیبا و لطیف زندگی نمی‌کنیم؛ پرندگان بسیاری در معرض مرگ‌اند، در چا‌له‌های زباله با پرهای آغشته به روغن غرق می‌شوند و در خطوط انتقال برق می‌سوزند و ما حتی نمی‌فهمیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها