|

اسب چوبي هفت‌خواهران و فتح دروازه‌هاي اوپک

سعيد ساويز . كارشناس انرژي

20 اکتبر 1973 کشورهاي عربي عضو اوپک، آمريکا و متحدانش را در جريان حمايت از اسرائيل در جنگ يوم کيپور تحريم کردند. اين تحريم که به تحريم نفتي اول شهرت دارد؛ تا هجدهم مارس 1974 ادامه يافت؛ اگرچه مدت‌زمان اين تحريم بسيار کوتاه بود؛ اما تأثيرات ژرفي در سياست خارجي جهان در حوزه انرژي گذاشت.
تحريم نفتي دو پيامد کوتاه‌مدت داشت. اول آنکه وال‌استريت و واشنگتن متقاعد شدند که تکرار تحريم نفتي براي آنها قابل‌تحمل نخواهد بود؛ هرچند که شوک بزرگ نفتي براي بار دوم پس از انقلاب ايران در 1979 مجددا رخ داد. دوم اینکه موقعيت عربستان سعودي به‌عنوان بازيگر شماره‌يک دنياي نفت شناسايي شد. دولت پادشاهي توسعه‌نيافته‌اي که آرزوي پيشرفت و فراهم‌کردن يک زندگي مدرن به جاي زندگي عشايري و بدوي براي مردمش را داشت و همچنين خطر انقراض بر اثر حمله نظامي مخالفان عقيدتي و رقبا را همواره احساس مي‌کرد، چرا نبايد دست دوستي يک ابر‌قدرت بزرگ را به گرمي بفشارد.
شرط معامله خريد اوراق بهادار دولت ايالات متحده آمريکا از سوی عربستان و ساختن عربستاني مدرن و قدرتمند از نظر نظامي از محل درآمد حاصل از بهره‌ اين اوراق از سوی شرکت آمريکايي چون مين، بکتل، براون، هاليبرتون، استون و وبستر بود. بلافاصله پس از تحريم واشنگتن مذاکره با سعودي‌ها را آغاز کرد. افزايش توليد برق به ميزان هزاران مگاوات، کشيدن خطوط انتقال و شبکه توزيع برق، ساختن بزرگراه‌ها، خطوط انتقال نفت، شبکه‌هاي مخابرات و حمل‌ونقل و ايجاد زيربناي لازم مانند ساخت فرودگاه‌ها و بهبود وضعيت بنادر در يک قرارداد 25‌ساله قرارداد محرمانه‌اي بود که به نظر مي‌رسد از سوی هنري کيسينجر با طرف سعودي به امضا رسيد.
بعد‌از‌آن عربستان تأمين نفت آمريکا را تضمين کرد و آمريکا متحد و شريک شماره‌يک عربستان در جهان شد. اين اتفاق مقدمات کنترل اوپک و کند‌کردن سلاحي به نام نفت بود که پيش‌تر انور سادات از آن ياد کرده بود.
جنگ ايران و عراق شايد بزرگ‌ترين موهبتي بود که به غرب در راه کنترل منابع انرژي جهان هديه داده شد و در واقع موانع اصلي در مسير سلطه خود به خود يکديگر را حذف کردند.
در راه به‌وجودآوردن نظم نوين جهاني آمريکايي، ايران و عراق به‌عنوان بازيگران اصلي و سرکش در اوپک بايد هضم يا حذف مي‌شدند، از اين‌رو جنگ ايران و عراق کار را براي آمريکا و عربستان راحت کرد.
کشف منابع عظيم نفت شيل اتفاقي بود که فضا را براي جاه‌طلبي‌هاي واشنگتن مهيا کرد، در واقع کشف اين منابع که اتفاقا حجم زيادي از آن در آمريکا وجود دارد و اقتصادي‌شدن بهره‌برداري از آن، نقشه را از مديريت بازار به تصاحب بازار تغيير داد.پيشرفت تکنولوژي و ارزان‌تر و آسان‌ترشدن بهره‌برداري از اين منابع باعث شد تا نفت شيل آمريکا رقيبي جدي براي نفت اوپک به حساب آمده و در قيمت‌هاي بالاي 50 دلار سايه آن همواره بر سر اوپک سنگيني کند؛ از سويي نياز و وابستگي کشورهاي توليدکننده نفت به پول حاصل از فروش نفت براي اداره کشور به نقطه ضعفي در رقابت بر سر به‌دست‌آوردن بازار فروش براي آنها تبديل شد.
به نظر مي‌رسد ظرفيت‌هاي توليد نفت شيل غرب را بر آن داشته است که اين‌بار به جاي کنترل کشورهاي توليدکننده، آنها را از بازار حذف کند.
براي به‌دست‌آوردن سهم بازار رقباي اوپک به‌ویژه وقتي که قيمت تمام‌شده براي هر بشکه نفت در خاورميانه زير 10 دلار است، به روش‌هاي بيشتر از رقابت سالم در بازار نياز است.از‌اين‌رو سياست اخير واشنگتن به‌ویژه پس از روي‌کارآمدن دونالد ترامپ شتابان به سمت جايگزيني در بازار به جاي برخي از اعضاي اوپک مانند ونزوئلا و ايران پيش رفته است. اتفاقي که در زمان اوباما بسيار نامحسوس و خزنده بود.
در‌اين‌ميان عربستان به‌عنوان شريک اول تجاري واشنگتن از درون اوپک مقدمات شکاف و برتري شيل بر بعضي از اعضاي اوپک در بازار را فراهم آورده است و روسيه نيز با توجه به سود بيشتري که از افزايش سهم در بازار مي‌برد، با اين جريان همراه شده است. چه کسي باور مي‌کرد که ونزوئلا به‌عنوان دارنده بيشترين ذخاير کشف‌شده نفت جهان، از بازار حذف شود و هيچ تغييري در بازار به وجود نيايد؛ اما کار به همين‌جا ختم نشده است. حالا نوبت ايران است اگرچه بهانه تحريم‌ها عليه ايران مسائل سياسي است؛ اما در واقع يکي از مهم‌ترين اهداف سهم بازار ايران است که جا را براي جولان بيشتر آمريکا، روسيه و عربستان مي‌گشايد.
اوپک جديد که چندي پيش عربستان از آن سخن مي‌گفت، در واقع با حذف برخي از اعضا و ورود اعضاي جديد شکل خواهد گرفت؛ در‌اين‌ميان رقابت و کشمکش‌هاي تجاري بعضي از مشتريان مانند چين با آمريکا مي‌تواند مانعي بر سر راه تسلط اوپک جديد بر بازار مصرف باشد.

20 اکتبر 1973 کشورهاي عربي عضو اوپک، آمريکا و متحدانش را در جريان حمايت از اسرائيل در جنگ يوم کيپور تحريم کردند. اين تحريم که به تحريم نفتي اول شهرت دارد؛ تا هجدهم مارس 1974 ادامه يافت؛ اگرچه مدت‌زمان اين تحريم بسيار کوتاه بود؛ اما تأثيرات ژرفي در سياست خارجي جهان در حوزه انرژي گذاشت.
تحريم نفتي دو پيامد کوتاه‌مدت داشت. اول آنکه وال‌استريت و واشنگتن متقاعد شدند که تکرار تحريم نفتي براي آنها قابل‌تحمل نخواهد بود؛ هرچند که شوک بزرگ نفتي براي بار دوم پس از انقلاب ايران در 1979 مجددا رخ داد. دوم اینکه موقعيت عربستان سعودي به‌عنوان بازيگر شماره‌يک دنياي نفت شناسايي شد. دولت پادشاهي توسعه‌نيافته‌اي که آرزوي پيشرفت و فراهم‌کردن يک زندگي مدرن به جاي زندگي عشايري و بدوي براي مردمش را داشت و همچنين خطر انقراض بر اثر حمله نظامي مخالفان عقيدتي و رقبا را همواره احساس مي‌کرد، چرا نبايد دست دوستي يک ابر‌قدرت بزرگ را به گرمي بفشارد.
شرط معامله خريد اوراق بهادار دولت ايالات متحده آمريکا از سوی عربستان و ساختن عربستاني مدرن و قدرتمند از نظر نظامي از محل درآمد حاصل از بهره‌ اين اوراق از سوی شرکت آمريکايي چون مين، بکتل، براون، هاليبرتون، استون و وبستر بود. بلافاصله پس از تحريم واشنگتن مذاکره با سعودي‌ها را آغاز کرد. افزايش توليد برق به ميزان هزاران مگاوات، کشيدن خطوط انتقال و شبکه توزيع برق، ساختن بزرگراه‌ها، خطوط انتقال نفت، شبکه‌هاي مخابرات و حمل‌ونقل و ايجاد زيربناي لازم مانند ساخت فرودگاه‌ها و بهبود وضعيت بنادر در يک قرارداد 25‌ساله قرارداد محرمانه‌اي بود که به نظر مي‌رسد از سوی هنري کيسينجر با طرف سعودي به امضا رسيد.
بعد‌از‌آن عربستان تأمين نفت آمريکا را تضمين کرد و آمريکا متحد و شريک شماره‌يک عربستان در جهان شد. اين اتفاق مقدمات کنترل اوپک و کند‌کردن سلاحي به نام نفت بود که پيش‌تر انور سادات از آن ياد کرده بود.
جنگ ايران و عراق شايد بزرگ‌ترين موهبتي بود که به غرب در راه کنترل منابع انرژي جهان هديه داده شد و در واقع موانع اصلي در مسير سلطه خود به خود يکديگر را حذف کردند.
در راه به‌وجودآوردن نظم نوين جهاني آمريکايي، ايران و عراق به‌عنوان بازيگران اصلي و سرکش در اوپک بايد هضم يا حذف مي‌شدند، از اين‌رو جنگ ايران و عراق کار را براي آمريکا و عربستان راحت کرد.
کشف منابع عظيم نفت شيل اتفاقي بود که فضا را براي جاه‌طلبي‌هاي واشنگتن مهيا کرد، در واقع کشف اين منابع که اتفاقا حجم زيادي از آن در آمريکا وجود دارد و اقتصادي‌شدن بهره‌برداري از آن، نقشه را از مديريت بازار به تصاحب بازار تغيير داد.پيشرفت تکنولوژي و ارزان‌تر و آسان‌ترشدن بهره‌برداري از اين منابع باعث شد تا نفت شيل آمريکا رقيبي جدي براي نفت اوپک به حساب آمده و در قيمت‌هاي بالاي 50 دلار سايه آن همواره بر سر اوپک سنگيني کند؛ از سويي نياز و وابستگي کشورهاي توليدکننده نفت به پول حاصل از فروش نفت براي اداره کشور به نقطه ضعفي در رقابت بر سر به‌دست‌آوردن بازار فروش براي آنها تبديل شد.
به نظر مي‌رسد ظرفيت‌هاي توليد نفت شيل غرب را بر آن داشته است که اين‌بار به جاي کنترل کشورهاي توليدکننده، آنها را از بازار حذف کند.
براي به‌دست‌آوردن سهم بازار رقباي اوپک به‌ویژه وقتي که قيمت تمام‌شده براي هر بشکه نفت در خاورميانه زير 10 دلار است، به روش‌هاي بيشتر از رقابت سالم در بازار نياز است.از‌اين‌رو سياست اخير واشنگتن به‌ویژه پس از روي‌کارآمدن دونالد ترامپ شتابان به سمت جايگزيني در بازار به جاي برخي از اعضاي اوپک مانند ونزوئلا و ايران پيش رفته است. اتفاقي که در زمان اوباما بسيار نامحسوس و خزنده بود.
در‌اين‌ميان عربستان به‌عنوان شريک اول تجاري واشنگتن از درون اوپک مقدمات شکاف و برتري شيل بر بعضي از اعضاي اوپک در بازار را فراهم آورده است و روسيه نيز با توجه به سود بيشتري که از افزايش سهم در بازار مي‌برد، با اين جريان همراه شده است. چه کسي باور مي‌کرد که ونزوئلا به‌عنوان دارنده بيشترين ذخاير کشف‌شده نفت جهان، از بازار حذف شود و هيچ تغييري در بازار به وجود نيايد؛ اما کار به همين‌جا ختم نشده است. حالا نوبت ايران است اگرچه بهانه تحريم‌ها عليه ايران مسائل سياسي است؛ اما در واقع يکي از مهم‌ترين اهداف سهم بازار ايران است که جا را براي جولان بيشتر آمريکا، روسيه و عربستان مي‌گشايد.
اوپک جديد که چندي پيش عربستان از آن سخن مي‌گفت، در واقع با حذف برخي از اعضا و ورود اعضاي جديد شکل خواهد گرفت؛ در‌اين‌ميان رقابت و کشمکش‌هاي تجاري بعضي از مشتريان مانند چين با آمريکا مي‌تواند مانعي بر سر راه تسلط اوپک جديد بر بازار مصرف باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها