سارا اشرفي از نمایشگاه نقاشيهايش در اروپا می گوید
از ديد مخاطب خارجي تابلوهاي من نگاه ايران است
رضا آشفته
نمايشگاه نقاشيهاي سارا اشرفي و مجيد حسيني در گالري اوبلدت متعلق به روزنامه اوبلدت (ugebladet for møn) شهر مون در كشور دانمارك برگزار خواهد شد. در پي بازديد سردبير روزنامه اوبلدت از نمايشگاه قبلي اين دو هنرمند نقاش در شهر نستود، تصميم براي برپايي اين نمايشگاه گرفته شد. بازگشايي نمايشگاه از بیستوهشتم سپتامبر و تا بیستوهفتم اكتبر ٢٠١٨ ادامه دارد. آثار پس از اتمام اين نمايشگاه به گالري كتابخانه مركزي شهر مون منتقل و از يكم دسامبر ٢٠١٨ تا دهم ژانويه ٢٠١٩ در اين گالري نمايش داده خواهند شد. تمامي آثار توسط گالري اوبلدت و گالري كتابخانه بيمه خواهند شد و اين در دانمارك نوعي اعتبار هنري محسوب ميشود.
تعدادي از آثار جديد سارا اشرفي با تكنيك متفاوتي براي اولينبار نمايش داده خواهند شد. اين نقاشيها كه اكريليك روي مقوا هستند، در قابهايي فلزي ساخت كشور دانمارك با قدمتي بيش از صد سال هستند كه روي شيشه قابها با كريستال سير ورنيك عناصري مثل قطرههاي باران و رطوبت ايجاد كرده و اين حس زندهبودن را به نقاشيها داده است. او به اين نقاشيهايش خاطرات جاري ميگويد، چون حس ثبات را القا نميكند و بيانگر استمرار و بيپاياني است.مجيد حسيني، نقاش ايراني ساكن دانمارك كه تاكنون بيش از ٥٠ نمايشگاه انفرادي برگزار كرده، آثارش شامل تعدادي از نقاشيهاي سوررئال با تكنيك اكريليك روي بوم است و تعداد ديگري از آنها نقاشيهايش با خودكار روي روزنامه است؛ سبكي كه در دانمارك طرفداران زيادي دارد. او امسال بهعنوان نقاش برتر پرتره دانمارك انتخاب شد. اشرفي در استيتمنت نوشته است: (شالگردنم از تناسخ پاييز است!)/ فكرش را هم نميكردم، روزهاي معمولي كودكيام خاصترين لحظههاي ماندگار زندگيام خواهند شد!/ دستهاي قمردخت ژاكت كهنه را ميشكافت و دوباره ميبافت./ كودكي دوران كشف بود، ميفهميدم اين همان آفرينش است. سلول به سلول بافته ميشد
اندامهاي يك موجود بافتني./ چقدر شكافتن شبيه همه چيز هست!/ شبيه تولد است/ شبيه شروع است/ شبيه جريان است/ و شبيه مرگ!/ چقدر شروع شبيه پايان است!/ و اين داستان زندگي ست/ ژاكت بافتني را شكافت، همزمان گلولهاي بزرگ ساخت كه شبيه مرگ نبود!/ خوب ميدانستم اين گلوله همان روح است و من/ شالگردني خواهم داشت از جنس تناسخ پاييز... با سارا اشرفي درباره اين نمايشگاه و اهميت حضورش در اروپا و برپايي بيش از هفت نمايشگاه انفرادي و گروهي در سوئيس، دانمارك و ديگر كشورهاي اروپايي گپ زدهايم.
چرا عنوان نمايشگاه اخيرت شده است: شالگردنم از تناسخ پاييز است؟
اين عنوان بازميگردد به كودكيام؛ زماني كه خيره ميشدم به دستهايي كه لباسهاي كهنه بافتني را ميشكافت و از آن چيز ديگري ميبافت.همين اتفاق ساده آغاز پيدايش نقاشيهايم با فيگورهاي بافتني شد. داستان تناسخ لباسهاي بافتني مرا به آفرينش ميبرد. لحظات ساده زندگي برايم نابترين و ماندگارترين شدند، آنقدر كه با تمام ناملايماتش برايم دوستداشتني و بيپايان است!
چرا نمايشگاه را در خارج از كشور برگزار ميكني؟
واقعيت اين است که برگزاري نمايشگاه در خارج از كشور هرگز براي من بهعنوان يك تصميم نبوده است. زندگي من پر از اتفاقهاي ناگهاني و بيبرنامه است. تقاضاي برگزاري نمايشگاههاي پياپي از طرف گالريهاي مختلف اروپايي از زماني شروع شد كه من اولين نمايشگاه انفراديام را در سوئيس برگزار كردم و بايد بگويم نقاشيكردن برايم هرگز يك هدف نبوده، من نقاشي ميكنم چون دوست دارم؛ نقاشي بخشي از وجود من است، پس نميتواند هدف باشد و نمايش نقاشيهايم به خاطر عشق است به مردمي كه كارهايم را دوست دارند و ميخواهند آثارم را ببينند و آنها را در خانههايشان داشته باشند.
چند نمايشگاه خارج از كشور داشتي؟ كدامها بهتر بودند؟
تا به حال هفت نمايشگاه انفرادي خارج از كشور داشتم و پاسخ به اين سؤال برايم كار دشواري است.
روبهروشدن با مخاطبان از مليتهاي مختلف با فرهنگهاي متفاوت براي من سرشار از ايدههاي جديد است. سوژههاي من از درون مردم است و نياز دارم كه آنها را تماشا كنم، عميق و بيپروا و اين انتظار در گالريها به پايان ميرسد؛ زماني كه آنها روبهروي نقاشيهاي من هستند، پس تفاوتي نميكند روبهروي نقاشيهايم مردمي از كجاي دنيا باشند، همين كافي است كه باشند. از لحاظ اقتصادي هم كه بگويم تا به امروز زندگيام از راه نقاشي گذشته است و خدا را شكر!
در خارج از كشور تا چه حد نقاشي برايشان مهم است و منجر به برگزاري نمايشگاه ميشود؟
در اروپا براي هنر و هنرمند ارزش زيادی قائل هستند و از هر لحاظ شرايط براي هنرمندان مساعدتر است و اين شايد به اين دليل باشد كه جمعيت كمتر و تمركز روي اقشار مختلف راحتتر است. گالريدارها با توجه به استقبال مردم براي نمايش آثار تصميم ميگيرند. واردشدن به دنياي هنر در اروپا كمي سخت به نظر ميرسد، ولي زماني كه مورد توجه قرار بگيري اين جريان ادامه خواهد داشت.
اروپاييها تا چه حد به ايران و هنر خارجيها اهميت ميدهند؟
اروپاييها اشتياق زيادي براي تجربهكردن دارند، بسيار كنجكاوند براي شناختن و مواجهشدن با فرهنگهاي مختلف. كشورهاي اروپايي كموسعتند و كمجمعيت و فرهنگهايي مشابه دارند و اين درست مقابل تفاوتها و تنوع در قارههاي ديگر جهان است با هنرهايي برگرفته از دريايي از اقليمها و فرهنگها و داستانها؛ چه از نظر طبيعت و چه مردم با نژادهاي مختلف بدونشك جاذبههاي زيادي براي توجه اروپاييها به هنر شرق وجود دارد و آنها را شيفته خود كرده است. هنر ايران كه از گذشتههاي دور مورد توجه بوده است و هنرمندان ايراني در هر رشته هنري جايگاه ويژهاي در اروپا دارند.
اگر بخواهم حضور آثار خودم را بهعنوان يك ايراني در آنجا توصيف كنم، بايد بگويم نوع نگاهم برايشان جالب است و گرچه من ذهنيت دروني خودم را به تصوير ميكشم و اين نگاه شخصي من است، اما از ديد مخاطب خارجي تابلوهاي من نگاه ايران است.
خوشحالم كه نگاهم بهعنوان نگاه ايران در خارج از مرزهاي كشورم تا به امروز مخاطبان زيادي داشته است.
چقدر حضور در خارج از كشور ميتواند تضميني براي فروش بهتر باشد؟
خب اين بازميگردد به اعتبار بازار هنر اروپا در جهان كه اين اعتبار را به هنرمنداني كه وارد بازار هنر جهاني ميشوند اعطا ميكند و بيشك تأثير زيادي در توجه مجموعهداران و خريداران هنر خواهد داشت، زيراكه مهر تأييد اروپا ميتواند اوضاع را براي هنرمند بهتر كند و اينها مسائلي است كه نميتوان ناديده گرفت.
اين حضورها چقدر در ارتقای هنرت مؤثر بوده؟
از هر جهت برايم عالي بود، زيراكه هنرمند نيازمند توجه و تشويق است. دعوتهاي پياپي براي برگزاري نمايشگاه به من اين را ميگويد كه مردمي در انتظار تماشاي كارهايم هستند و اين برايم از هر چيزي باارزشتر است.
نمايشگاه نقاشيهاي سارا اشرفي و مجيد حسيني در گالري اوبلدت متعلق به روزنامه اوبلدت (ugebladet for møn) شهر مون در كشور دانمارك برگزار خواهد شد. در پي بازديد سردبير روزنامه اوبلدت از نمايشگاه قبلي اين دو هنرمند نقاش در شهر نستود، تصميم براي برپايي اين نمايشگاه گرفته شد. بازگشايي نمايشگاه از بیستوهشتم سپتامبر و تا بیستوهفتم اكتبر ٢٠١٨ ادامه دارد. آثار پس از اتمام اين نمايشگاه به گالري كتابخانه مركزي شهر مون منتقل و از يكم دسامبر ٢٠١٨ تا دهم ژانويه ٢٠١٩ در اين گالري نمايش داده خواهند شد. تمامي آثار توسط گالري اوبلدت و گالري كتابخانه بيمه خواهند شد و اين در دانمارك نوعي اعتبار هنري محسوب ميشود.
تعدادي از آثار جديد سارا اشرفي با تكنيك متفاوتي براي اولينبار نمايش داده خواهند شد. اين نقاشيها كه اكريليك روي مقوا هستند، در قابهايي فلزي ساخت كشور دانمارك با قدمتي بيش از صد سال هستند كه روي شيشه قابها با كريستال سير ورنيك عناصري مثل قطرههاي باران و رطوبت ايجاد كرده و اين حس زندهبودن را به نقاشيها داده است. او به اين نقاشيهايش خاطرات جاري ميگويد، چون حس ثبات را القا نميكند و بيانگر استمرار و بيپاياني است.مجيد حسيني، نقاش ايراني ساكن دانمارك كه تاكنون بيش از ٥٠ نمايشگاه انفرادي برگزار كرده، آثارش شامل تعدادي از نقاشيهاي سوررئال با تكنيك اكريليك روي بوم است و تعداد ديگري از آنها نقاشيهايش با خودكار روي روزنامه است؛ سبكي كه در دانمارك طرفداران زيادي دارد. او امسال بهعنوان نقاش برتر پرتره دانمارك انتخاب شد. اشرفي در استيتمنت نوشته است: (شالگردنم از تناسخ پاييز است!)/ فكرش را هم نميكردم، روزهاي معمولي كودكيام خاصترين لحظههاي ماندگار زندگيام خواهند شد!/ دستهاي قمردخت ژاكت كهنه را ميشكافت و دوباره ميبافت./ كودكي دوران كشف بود، ميفهميدم اين همان آفرينش است. سلول به سلول بافته ميشد
اندامهاي يك موجود بافتني./ چقدر شكافتن شبيه همه چيز هست!/ شبيه تولد است/ شبيه شروع است/ شبيه جريان است/ و شبيه مرگ!/ چقدر شروع شبيه پايان است!/ و اين داستان زندگي ست/ ژاكت بافتني را شكافت، همزمان گلولهاي بزرگ ساخت كه شبيه مرگ نبود!/ خوب ميدانستم اين گلوله همان روح است و من/ شالگردني خواهم داشت از جنس تناسخ پاييز... با سارا اشرفي درباره اين نمايشگاه و اهميت حضورش در اروپا و برپايي بيش از هفت نمايشگاه انفرادي و گروهي در سوئيس، دانمارك و ديگر كشورهاي اروپايي گپ زدهايم.
چرا عنوان نمايشگاه اخيرت شده است: شالگردنم از تناسخ پاييز است؟
اين عنوان بازميگردد به كودكيام؛ زماني كه خيره ميشدم به دستهايي كه لباسهاي كهنه بافتني را ميشكافت و از آن چيز ديگري ميبافت.همين اتفاق ساده آغاز پيدايش نقاشيهايم با فيگورهاي بافتني شد. داستان تناسخ لباسهاي بافتني مرا به آفرينش ميبرد. لحظات ساده زندگي برايم نابترين و ماندگارترين شدند، آنقدر كه با تمام ناملايماتش برايم دوستداشتني و بيپايان است!
چرا نمايشگاه را در خارج از كشور برگزار ميكني؟
واقعيت اين است که برگزاري نمايشگاه در خارج از كشور هرگز براي من بهعنوان يك تصميم نبوده است. زندگي من پر از اتفاقهاي ناگهاني و بيبرنامه است. تقاضاي برگزاري نمايشگاههاي پياپي از طرف گالريهاي مختلف اروپايي از زماني شروع شد كه من اولين نمايشگاه انفراديام را در سوئيس برگزار كردم و بايد بگويم نقاشيكردن برايم هرگز يك هدف نبوده، من نقاشي ميكنم چون دوست دارم؛ نقاشي بخشي از وجود من است، پس نميتواند هدف باشد و نمايش نقاشيهايم به خاطر عشق است به مردمي كه كارهايم را دوست دارند و ميخواهند آثارم را ببينند و آنها را در خانههايشان داشته باشند.
چند نمايشگاه خارج از كشور داشتي؟ كدامها بهتر بودند؟
تا به حال هفت نمايشگاه انفرادي خارج از كشور داشتم و پاسخ به اين سؤال برايم كار دشواري است.
روبهروشدن با مخاطبان از مليتهاي مختلف با فرهنگهاي متفاوت براي من سرشار از ايدههاي جديد است. سوژههاي من از درون مردم است و نياز دارم كه آنها را تماشا كنم، عميق و بيپروا و اين انتظار در گالريها به پايان ميرسد؛ زماني كه آنها روبهروي نقاشيهاي من هستند، پس تفاوتي نميكند روبهروي نقاشيهايم مردمي از كجاي دنيا باشند، همين كافي است كه باشند. از لحاظ اقتصادي هم كه بگويم تا به امروز زندگيام از راه نقاشي گذشته است و خدا را شكر!
در خارج از كشور تا چه حد نقاشي برايشان مهم است و منجر به برگزاري نمايشگاه ميشود؟
در اروپا براي هنر و هنرمند ارزش زيادی قائل هستند و از هر لحاظ شرايط براي هنرمندان مساعدتر است و اين شايد به اين دليل باشد كه جمعيت كمتر و تمركز روي اقشار مختلف راحتتر است. گالريدارها با توجه به استقبال مردم براي نمايش آثار تصميم ميگيرند. واردشدن به دنياي هنر در اروپا كمي سخت به نظر ميرسد، ولي زماني كه مورد توجه قرار بگيري اين جريان ادامه خواهد داشت.
اروپاييها تا چه حد به ايران و هنر خارجيها اهميت ميدهند؟
اروپاييها اشتياق زيادي براي تجربهكردن دارند، بسيار كنجكاوند براي شناختن و مواجهشدن با فرهنگهاي مختلف. كشورهاي اروپايي كموسعتند و كمجمعيت و فرهنگهايي مشابه دارند و اين درست مقابل تفاوتها و تنوع در قارههاي ديگر جهان است با هنرهايي برگرفته از دريايي از اقليمها و فرهنگها و داستانها؛ چه از نظر طبيعت و چه مردم با نژادهاي مختلف بدونشك جاذبههاي زيادي براي توجه اروپاييها به هنر شرق وجود دارد و آنها را شيفته خود كرده است. هنر ايران كه از گذشتههاي دور مورد توجه بوده است و هنرمندان ايراني در هر رشته هنري جايگاه ويژهاي در اروپا دارند.
اگر بخواهم حضور آثار خودم را بهعنوان يك ايراني در آنجا توصيف كنم، بايد بگويم نوع نگاهم برايشان جالب است و گرچه من ذهنيت دروني خودم را به تصوير ميكشم و اين نگاه شخصي من است، اما از ديد مخاطب خارجي تابلوهاي من نگاه ايران است.
خوشحالم كه نگاهم بهعنوان نگاه ايران در خارج از مرزهاي كشورم تا به امروز مخاطبان زيادي داشته است.
چقدر حضور در خارج از كشور ميتواند تضميني براي فروش بهتر باشد؟
خب اين بازميگردد به اعتبار بازار هنر اروپا در جهان كه اين اعتبار را به هنرمنداني كه وارد بازار هنر جهاني ميشوند اعطا ميكند و بيشك تأثير زيادي در توجه مجموعهداران و خريداران هنر خواهد داشت، زيراكه مهر تأييد اروپا ميتواند اوضاع را براي هنرمند بهتر كند و اينها مسائلي است كه نميتوان ناديده گرفت.
اين حضورها چقدر در ارتقای هنرت مؤثر بوده؟
از هر جهت برايم عالي بود، زيراكه هنرمند نيازمند توجه و تشويق است. دعوتهاي پياپي براي برگزاري نمايشگاه به من اين را ميگويد كه مردمي در انتظار تماشاي كارهايم هستند و اين برايم از هر چيزي باارزشتر است.