حسين مرعشي:
برجام و FATF ظرفيت تأثيرگذاري بر جناحهاي سياسي را ندارند
آنچه در جريان بررسي الحاق ايران به الزامات FATF روي داد و البته همچنان هم به پايان نرسيده، خطکشيهاي سياسيای بود که درون و بيرون مجلس خود را نشان داد؛ موافقان و مخالفاني که خطوربط سياسي آنها را اگرچه ميتوان در بين اصولگرايان و اصلاحطلبان جستوجو کرد، اما واقعيت اين است که حملهها از سوي طيف تندرو اصولگرا و اعضاي منسوب به جبهه پايداري انجام ميگرفت و اگر دفاعي هم بود، برخي از فراکسيون اميديهايي که در فضاي مجازي و توييتر فعال هستند، پاسخ ميدادند. اما نتيجه اين صفکشي خود را روز تصويب لايحه CTF نشان داد؛ آنجا که همين طيف تندرو اصولگراي توييتري، عليه علي لاريجاني و مجلس دهم شوريدند و البته از اينسو هم برخي حاميان تصويب CTF، از عملکرد فراکسيون اميد مجلس انتقاد کرده و آنچه رخ داده را به تيم لاريجاني نسبت دادند. اما اين تحليل تا چه ميزان درست است، يعني وزن 143 نماينده موافق تصويب را ميتوان به يک گروه سياسي نسبت داد؟ اما حسين مرعشي، سخنگوي حزب کارگزاران، در گفتوگوي خود با «شرق»، تحليل خود را از آنچه در ماجراي CTF رخ داد ارائه کرد و گفت که اصلاحطلبان به اين دليل وارد ماجرا نشدند، چون از نظر آنها موضوع CTF، نه اصلاحطلبي و اصولگرايي، بلکه ملي بود. عباس عبدي هم اگرچه در اين موضوع با مرعشي هم نظر بود اما معتقد است که اصلاحطلبان اصلاحطلبان در مسائل اصلي نقش آفريني جدي نميکنند.
رأي مجلس به تصويب CTF را تا چه اندازه محصول عملكرد آقاي لاريجاني و اصولگرايان معتدل ميدانيد؟
طيف آقاي لاريجاني و فراكسيون اميد در رأيگيري CTF با هم همكاري تنگاتنگ داشتند. با اين حال، رأي يكپارچه فراكسيون اميد و اِعمال رياست خيلي مناسب و صحيح آقاي لاريجاني حتما مؤثر بوده است.
اما انتقاداتي نسبت به عملكرد فراكسيون اميد بهويژه در فضاي مجازي مطرح شده است. مثلا اين انتظار وجود داشت که اعضاي فراکسيون در صحن علني نقش پررنگتري ايفا کنند.
با نظر شما موافقم. من هم فكر ميكنم فراكسيون اميد بايد بيانيه رسمي ارائه ميداد و لازم بود بزرگان فراكسيون در مجلس صحبت كنند. ولي به اين معني نيست كه فراكسيون اميد كوتاهي كرده باشد. اما به لحاظ اجتماعي و سياسي بهتر بود كه اين رأي نمايان ميبود.
اما درمقابل اصولگراها بهويژه بدنه جوان و تندروي اين جريان، انتقادات تندي را عليه علي لاريجاني و رأي مجلس مطرح كردند. به نظرتان اين انتقادات چه آوردهاي را ميتواند براي لاريجاني داشته باشد؟
آقاي لاريجاني يك كار ملي انجام داد و دنبال كار سياسي خاصي نبود و به عاقبت سياسياش فكر نكرد. اقدامات تندروانه جبهه پايداري و اصولگرايان و برخي اظهارات ائمه جمعه در مسير بررسي CTF اختلالاتي ايجاد كرد که به نفع آنها و كشور نبود. بااينحال آقاي لاريجاني هم چشمش را بر اين مصلحتانديشيها بست و صرفا بهعنوان يك كار ملي بهخوبي نقشآفريني كرد.
آنچه رخ داد، اين بود که در حقيقت CFT و پيوستن به FATF به يك بحث حيثيتي و ملي تبديل شده بود و بيش از آنکه موضوع وجه اقتصادي و تخصصي داشته باشد، به موضوعات سياسي گره خورده بود. آيا اتفاقات مجلس ميتواند در فرايند آرايش سياسي كشور در اين يكي، دو سال تأثيري داشته و تغييراتي را ايجاد كند؟
خير. لايحهاي بود كه بايد خيلي وقت پيش تصويب ميشد و دور قبل اگر دولت با همين قوت وارد شده بود، شايد چند ماه قبل بهراحتي از مجلس عبور ميكرد. اين لايحهاي است كه براي مصالح كلي نظام بايد تصويب ميشد؛ اما اين ظرفيت را ندارد كه در آرايش سياسي كشور تغيير ايجاد كند.
يعني نميتواند مابازايي از جنس برجاميان و غيربرجاميان باشد؟
آن هم ماندگار نبود و تبليغي بود؛ اما به آرايش سياسي تبديل نشد. نه برجام و نه FATF ظرفيت تأثيرگذاري بر جناحبنديهاي سياسي كشور ندارند. اينها موضوعاتي است كه به صورت گذرا شكل ميگيرد. گاهي ائتلاف نانوشتهاي شكل ميگيرد و به اين معني نيست كه پايدار است.
يعني بين فراكسيون اميد و طيف لاريجاني در مجلس ائتلافي از قبل صورت گرفته بود؟
خير.
اين اتفاق باعث شده بين بدنه تندرو و سنتي و روحاني اصولگرا و طيف علي لاريجاني فاصلهاي افتاده باشد؟
خير، در اين موضوع بينشان اختلاف بوده؛ اما اين اتفاق فقط يك موضوع براي اختلاف مقطعي بوده است.
در بزنگاههاي مختلف ديدهايم كه فراكسيون سكوت كرده و كار خاصي انجام نداده است. چه توصيهاي براي فراكسيون اميد يا اعضاي مشخص آن داريد تا بتوانند وجهه خود را تغيير بدهند.
فراكسيون اميد بايد اقدامات خوبي را كه در مجلس داشته، با صداي بلندتري بيان كند. جامعه علاقهمند است كه اقدامات خوب فراكسيون اميد با صداي رساتري بيان شود و پژواك داشته باشد.
اصولگرايان از همه امکانات بالقوه و بالفعل خود براي مخالفت با اين لايحه استفاده کرده و تظاهرات بيرون را به حداکثر رساندند؛ ولي جريان اصلاحطلب بيرون مجلس حتي اگر تصويب اين لايحه را هم به نفع دولت و نظام ميدانست، جز اظهارنظرهاي مقطعي، کنش خاصي از خود نشان نداد. چرا؟
اصلاحطلبان بيرون از مجلس ترتيبي دادند كه FATF به مسئله جناحي بين آنها و اصولگرايان تبديل نشود. ما كاملا با حواس جمع با اين موضوع برخورد كرديم؛ چون فكر ميكرديم اين موضوع ملي است و هر دو جناح بايد در اين موضوع ملي كمك كنند.
اما اصولگرايان تندرو در حال مانعتراشي بودند. بدنه سنتي مثل جامعه مدرسين و روحانيت مگر كم خطونشان كشيدند؟
ما هم از آنها انتقاد كرديم؛ اما همانطور که گفتم، تأکيد ما اين بود که اين مسئله، به يک موضوع جناحي تبديل نشود.
يعني بهتر بود كه جريان اصلاحطلب وارد نشود؟ به نظرتان اين توجيه بيعملي نيست؟
خير. ما سياست روشني داشتيم و مسئله FATF نبايد مسئله اصلاحطلبان و اصولگرايان ميشد. حتما بايد اين موضوع ملي ميشد تا حلوفصل شود.
درباره عملکرد مجلس در ماجراي تصويب CTF، تحليلهاي مختلفي ارائه شده است. عدهاي رأي مجلس به لايحه CTF را به پاي علي لاريجاني و اصولگرايان معتدل نوشتهاند و از عملکرد فراکسيون اميد انتقاد کردهاند. تا چه اندازه اين اتفاق را محصول عملکرد لاريجاني ميدانيد؟
اينکه اصولگرايان معتدل پشت اين قضيه بودند و خيلي از آنها از تصويب لايحه حمايت کردند و رئيس مجلس هم همراهي کرد تا اين لايحه تصويب شود، درست است؛ اما نميدانم که اين موضوع را چرا بايد به فراکسيون اميد و انتقاد از آن ربط داده شود. بههرحال آنها (طيف لاريجاني) خودشان در حکومت هستند و بايد مسئولانه رفتار کنند. حتي مخالفان کنوني اين لايحه، قبلا کساني بودند که خودشان جزء موافقان اين لايحه بودند. در دوره احمدينژاد همينها بودند که لايحه را طرح و امضا کرده و براي تصويب پيگيري کردند. حالا چون بيرون از دايره اجرائي هستند، با اين لايحه مخالفت ميکنند. اگر اصولگرايان معتدل هم تا حدي بيرون از حاکميت بودند، قطعا با لايحه مخالفت ميکردند. مگر همين آقاي لاريجاني نبود که درباره مذاکرات هستهاي ميگفت درّ غلتان دادند و آبنبات گرفتند؛ بنابراين ميخواهم بگويم اين موضوع ربطي به فراکسيون اميد ندارد. دستکم از اين موضوع نميتوان چنين نتيجهاي گرفت.
عباس عبدي: اصلاحطلبان در مسائل اصلي نقش جدي ندارند
همزمان در بين اصولگرايان تندرو هم انتقادات زيادي به علي لاريجاني مطرح شد. برايند اين اتفاقات ميتواند چه آوردهاي براي علي لاريجاني داشته باشد و آيا بين او و اصولگرايان سنتي بهويژه بدنه روحانيت فاصله افتاده است؟
اين شکافها در ميان جناح حاکم بيشتر خواهد شد. دليلش هم اين است که واقعيات متصلبتر از آن هستند که بتوان آنها را ناديده گرفت يا آنها را دور زد. بخشي از اصولگرايان که در مسئوليتهاي اجرائي هستند و نيمنگاهي هم به آينده خود دارند، متوجه هستند که اگر قرار باشد در اين کشور به جايي برسند، بايد اين کشور باقي بماند يا نه؟ اگر چيزي نماند، آنها نيز منتفع نخواهند شد؛ بنابراين به نظرم ميآيد که آنها مسئولانه تصميم گرفتند. همانطور که وقتي جريان تندرو آنها در مسند کار بودند، مجبور بودند که اينچنين رفتار کنند؛ اما اينکه تعدادي از روحانيون سنتي در مخالفت با FATF وارد شدند، به نظرم بيشتر آنان دچار اشتباه شدند و فريب بخشهاي تندرو را خوردند. بعيد ميدانم آقاي لاريجاني، در انتخابات بعدي بخواهد به سمت تندروها ميل داشته باشد. به نظرم آنها (سنتيها) فريب خوردند و متوجه اشتباه خود شدند. اگر دقت کنيد، ميبينيد که بعد از تصميم مجلس صداي آنها بسيار پايين آمد.
آيا آنچه در مجلس اتفاق افتاد، ميتواند برايند آرايش نيروهاي سياسي را در يکي، دو سال منتهي به انتخابات تغيير بدهد؟
به نظرم اتفاق مجلس خيلي تأثيري در آرايش سياسي ندارد. دليلي هم ندارد داشته باشد. در گذشته هم اين وضعيت سياسي وجود داشته و در آينده هم فرق چنداني نخواهد کرد. عواملي که در آرايش سياسي نيروهاي موجود کشور تأثير ميگذارد، فراتر از اين مسائل است.
نقشآفريني اصلاحطلبان را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
معتقدم در اين ماجرا اصلاحطلبان لزوما دليل نداشت که خودشان ميداندار شوند. چه بسا ميداندارشدن آنها ميتوانست موجب تشديد مخالفتها با اين لايحه در طرف مقابل شود. يکي از علل اينکه مخالفتها بعد از تصويب به شدت گذشته نبود، شايد اين بود که جرياني از خودشان هم از لايحه حمايت ميکند. بنابراين در اين قضيه خاص فکر نميکنم رفتار اشتباهي را مرتکب شدند؛ اما در قضاياي ديگر که به موضوعات اساسي جامعه و کشور بازميگردد، هنوز نميبينم که اصلاحطلبان نقشآفريني جديای را که شايسته است، ايفا کنند.
آنچه در جريان بررسي الحاق ايران به الزامات FATF روي داد و البته همچنان هم به پايان نرسيده، خطکشيهاي سياسيای بود که درون و بيرون مجلس خود را نشان داد؛ موافقان و مخالفاني که خطوربط سياسي آنها را اگرچه ميتوان در بين اصولگرايان و اصلاحطلبان جستوجو کرد، اما واقعيت اين است که حملهها از سوي طيف تندرو اصولگرا و اعضاي منسوب به جبهه پايداري انجام ميگرفت و اگر دفاعي هم بود، برخي از فراکسيون اميديهايي که در فضاي مجازي و توييتر فعال هستند، پاسخ ميدادند. اما نتيجه اين صفکشي خود را روز تصويب لايحه CTF نشان داد؛ آنجا که همين طيف تندرو اصولگراي توييتري، عليه علي لاريجاني و مجلس دهم شوريدند و البته از اينسو هم برخي حاميان تصويب CTF، از عملکرد فراکسيون اميد مجلس انتقاد کرده و آنچه رخ داده را به تيم لاريجاني نسبت دادند. اما اين تحليل تا چه ميزان درست است، يعني وزن 143 نماينده موافق تصويب را ميتوان به يک گروه سياسي نسبت داد؟ اما حسين مرعشي، سخنگوي حزب کارگزاران، در گفتوگوي خود با «شرق»، تحليل خود را از آنچه در ماجراي CTF رخ داد ارائه کرد و گفت که اصلاحطلبان به اين دليل وارد ماجرا نشدند، چون از نظر آنها موضوع CTF، نه اصلاحطلبي و اصولگرايي، بلکه ملي بود. عباس عبدي هم اگرچه در اين موضوع با مرعشي هم نظر بود اما معتقد است که اصلاحطلبان اصلاحطلبان در مسائل اصلي نقش آفريني جدي نميکنند.
رأي مجلس به تصويب CTF را تا چه اندازه محصول عملكرد آقاي لاريجاني و اصولگرايان معتدل ميدانيد؟
طيف آقاي لاريجاني و فراكسيون اميد در رأيگيري CTF با هم همكاري تنگاتنگ داشتند. با اين حال، رأي يكپارچه فراكسيون اميد و اِعمال رياست خيلي مناسب و صحيح آقاي لاريجاني حتما مؤثر بوده است.
اما انتقاداتي نسبت به عملكرد فراكسيون اميد بهويژه در فضاي مجازي مطرح شده است. مثلا اين انتظار وجود داشت که اعضاي فراکسيون در صحن علني نقش پررنگتري ايفا کنند.
با نظر شما موافقم. من هم فكر ميكنم فراكسيون اميد بايد بيانيه رسمي ارائه ميداد و لازم بود بزرگان فراكسيون در مجلس صحبت كنند. ولي به اين معني نيست كه فراكسيون اميد كوتاهي كرده باشد. اما به لحاظ اجتماعي و سياسي بهتر بود كه اين رأي نمايان ميبود.
اما درمقابل اصولگراها بهويژه بدنه جوان و تندروي اين جريان، انتقادات تندي را عليه علي لاريجاني و رأي مجلس مطرح كردند. به نظرتان اين انتقادات چه آوردهاي را ميتواند براي لاريجاني داشته باشد؟
آقاي لاريجاني يك كار ملي انجام داد و دنبال كار سياسي خاصي نبود و به عاقبت سياسياش فكر نكرد. اقدامات تندروانه جبهه پايداري و اصولگرايان و برخي اظهارات ائمه جمعه در مسير بررسي CTF اختلالاتي ايجاد كرد که به نفع آنها و كشور نبود. بااينحال آقاي لاريجاني هم چشمش را بر اين مصلحتانديشيها بست و صرفا بهعنوان يك كار ملي بهخوبي نقشآفريني كرد.
آنچه رخ داد، اين بود که در حقيقت CFT و پيوستن به FATF به يك بحث حيثيتي و ملي تبديل شده بود و بيش از آنکه موضوع وجه اقتصادي و تخصصي داشته باشد، به موضوعات سياسي گره خورده بود. آيا اتفاقات مجلس ميتواند در فرايند آرايش سياسي كشور در اين يكي، دو سال تأثيري داشته و تغييراتي را ايجاد كند؟
خير. لايحهاي بود كه بايد خيلي وقت پيش تصويب ميشد و دور قبل اگر دولت با همين قوت وارد شده بود، شايد چند ماه قبل بهراحتي از مجلس عبور ميكرد. اين لايحهاي است كه براي مصالح كلي نظام بايد تصويب ميشد؛ اما اين ظرفيت را ندارد كه در آرايش سياسي كشور تغيير ايجاد كند.
يعني نميتواند مابازايي از جنس برجاميان و غيربرجاميان باشد؟
آن هم ماندگار نبود و تبليغي بود؛ اما به آرايش سياسي تبديل نشد. نه برجام و نه FATF ظرفيت تأثيرگذاري بر جناحبنديهاي سياسي كشور ندارند. اينها موضوعاتي است كه به صورت گذرا شكل ميگيرد. گاهي ائتلاف نانوشتهاي شكل ميگيرد و به اين معني نيست كه پايدار است.
يعني بين فراكسيون اميد و طيف لاريجاني در مجلس ائتلافي از قبل صورت گرفته بود؟
خير.
اين اتفاق باعث شده بين بدنه تندرو و سنتي و روحاني اصولگرا و طيف علي لاريجاني فاصلهاي افتاده باشد؟
خير، در اين موضوع بينشان اختلاف بوده؛ اما اين اتفاق فقط يك موضوع براي اختلاف مقطعي بوده است.
در بزنگاههاي مختلف ديدهايم كه فراكسيون سكوت كرده و كار خاصي انجام نداده است. چه توصيهاي براي فراكسيون اميد يا اعضاي مشخص آن داريد تا بتوانند وجهه خود را تغيير بدهند.
فراكسيون اميد بايد اقدامات خوبي را كه در مجلس داشته، با صداي بلندتري بيان كند. جامعه علاقهمند است كه اقدامات خوب فراكسيون اميد با صداي رساتري بيان شود و پژواك داشته باشد.
اصولگرايان از همه امکانات بالقوه و بالفعل خود براي مخالفت با اين لايحه استفاده کرده و تظاهرات بيرون را به حداکثر رساندند؛ ولي جريان اصلاحطلب بيرون مجلس حتي اگر تصويب اين لايحه را هم به نفع دولت و نظام ميدانست، جز اظهارنظرهاي مقطعي، کنش خاصي از خود نشان نداد. چرا؟
اصلاحطلبان بيرون از مجلس ترتيبي دادند كه FATF به مسئله جناحي بين آنها و اصولگرايان تبديل نشود. ما كاملا با حواس جمع با اين موضوع برخورد كرديم؛ چون فكر ميكرديم اين موضوع ملي است و هر دو جناح بايد در اين موضوع ملي كمك كنند.
اما اصولگرايان تندرو در حال مانعتراشي بودند. بدنه سنتي مثل جامعه مدرسين و روحانيت مگر كم خطونشان كشيدند؟
ما هم از آنها انتقاد كرديم؛ اما همانطور که گفتم، تأکيد ما اين بود که اين مسئله، به يک موضوع جناحي تبديل نشود.
يعني بهتر بود كه جريان اصلاحطلب وارد نشود؟ به نظرتان اين توجيه بيعملي نيست؟
خير. ما سياست روشني داشتيم و مسئله FATF نبايد مسئله اصلاحطلبان و اصولگرايان ميشد. حتما بايد اين موضوع ملي ميشد تا حلوفصل شود.
درباره عملکرد مجلس در ماجراي تصويب CTF، تحليلهاي مختلفي ارائه شده است. عدهاي رأي مجلس به لايحه CTF را به پاي علي لاريجاني و اصولگرايان معتدل نوشتهاند و از عملکرد فراکسيون اميد انتقاد کردهاند. تا چه اندازه اين اتفاق را محصول عملکرد لاريجاني ميدانيد؟
اينکه اصولگرايان معتدل پشت اين قضيه بودند و خيلي از آنها از تصويب لايحه حمايت کردند و رئيس مجلس هم همراهي کرد تا اين لايحه تصويب شود، درست است؛ اما نميدانم که اين موضوع را چرا بايد به فراکسيون اميد و انتقاد از آن ربط داده شود. بههرحال آنها (طيف لاريجاني) خودشان در حکومت هستند و بايد مسئولانه رفتار کنند. حتي مخالفان کنوني اين لايحه، قبلا کساني بودند که خودشان جزء موافقان اين لايحه بودند. در دوره احمدينژاد همينها بودند که لايحه را طرح و امضا کرده و براي تصويب پيگيري کردند. حالا چون بيرون از دايره اجرائي هستند، با اين لايحه مخالفت ميکنند. اگر اصولگرايان معتدل هم تا حدي بيرون از حاکميت بودند، قطعا با لايحه مخالفت ميکردند. مگر همين آقاي لاريجاني نبود که درباره مذاکرات هستهاي ميگفت درّ غلتان دادند و آبنبات گرفتند؛ بنابراين ميخواهم بگويم اين موضوع ربطي به فراکسيون اميد ندارد. دستکم از اين موضوع نميتوان چنين نتيجهاي گرفت.
عباس عبدي: اصلاحطلبان در مسائل اصلي نقش جدي ندارند
همزمان در بين اصولگرايان تندرو هم انتقادات زيادي به علي لاريجاني مطرح شد. برايند اين اتفاقات ميتواند چه آوردهاي براي علي لاريجاني داشته باشد و آيا بين او و اصولگرايان سنتي بهويژه بدنه روحانيت فاصله افتاده است؟
اين شکافها در ميان جناح حاکم بيشتر خواهد شد. دليلش هم اين است که واقعيات متصلبتر از آن هستند که بتوان آنها را ناديده گرفت يا آنها را دور زد. بخشي از اصولگرايان که در مسئوليتهاي اجرائي هستند و نيمنگاهي هم به آينده خود دارند، متوجه هستند که اگر قرار باشد در اين کشور به جايي برسند، بايد اين کشور باقي بماند يا نه؟ اگر چيزي نماند، آنها نيز منتفع نخواهند شد؛ بنابراين به نظرم ميآيد که آنها مسئولانه تصميم گرفتند. همانطور که وقتي جريان تندرو آنها در مسند کار بودند، مجبور بودند که اينچنين رفتار کنند؛ اما اينکه تعدادي از روحانيون سنتي در مخالفت با FATF وارد شدند، به نظرم بيشتر آنان دچار اشتباه شدند و فريب بخشهاي تندرو را خوردند. بعيد ميدانم آقاي لاريجاني، در انتخابات بعدي بخواهد به سمت تندروها ميل داشته باشد. به نظرم آنها (سنتيها) فريب خوردند و متوجه اشتباه خود شدند. اگر دقت کنيد، ميبينيد که بعد از تصميم مجلس صداي آنها بسيار پايين آمد.
آيا آنچه در مجلس اتفاق افتاد، ميتواند برايند آرايش نيروهاي سياسي را در يکي، دو سال منتهي به انتخابات تغيير بدهد؟
به نظرم اتفاق مجلس خيلي تأثيري در آرايش سياسي ندارد. دليلي هم ندارد داشته باشد. در گذشته هم اين وضعيت سياسي وجود داشته و در آينده هم فرق چنداني نخواهد کرد. عواملي که در آرايش سياسي نيروهاي موجود کشور تأثير ميگذارد، فراتر از اين مسائل است.
نقشآفريني اصلاحطلبان را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
معتقدم در اين ماجرا اصلاحطلبان لزوما دليل نداشت که خودشان ميداندار شوند. چه بسا ميداندارشدن آنها ميتوانست موجب تشديد مخالفتها با اين لايحه در طرف مقابل شود. يکي از علل اينکه مخالفتها بعد از تصويب به شدت گذشته نبود، شايد اين بود که جرياني از خودشان هم از لايحه حمايت ميکند. بنابراين در اين قضيه خاص فکر نميکنم رفتار اشتباهي را مرتکب شدند؛ اما در قضاياي ديگر که به موضوعات اساسي جامعه و کشور بازميگردد، هنوز نميبينم که اصلاحطلبان نقشآفريني جديای را که شايسته است، ايفا کنند.