|

عیوب راهکار چرچیل علیه ترامپ

فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بین‌الملل

آقای روزبه کردونی در سرمقاله «شرق» در پنجشنبه 19 مهر به سیاست‌مردان توصیه کرده بودند که در مواجهه با‌ ترامپ از راهکار چرچیل در پاسخ به عهدشکنی‌های هیتلر، پس از زیرپاگذاشتن توافق‌نامه مونیخ، درس بگیرند. او در پاسخ به اصرار سیاست‌مدارانی که برای رسیدن به صلح گفت‌وگو را تجویز کرده بودند، گفته بود: «فقط وقتی با هیتلر مذاکره می‌کنم که یک حمله شکست‌خورده به انگلستان داشته باشد» و از سیدحسن نصرالله، رئیس حزب‌الله لبنان نقل کرده بودند که گفته بود: «ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانش می‌خواهند آنچه را با جنگ به دست نیاوردند، بدون جنگ به دست بیاورند» و باز از چرچیل نقل کرده بودند که: «اگر همه ما وظایف خود را به‌‌درستی انجام دهیم و هیچ تدبیری مورد بی‌توجهی و فراموشی واقع نشود و بهترین تدابیر و ترتیبات لازم اتخاذ شود، آن‌گاه موفق خواهیم شد که از سرزمین خود دفاع کنیم». در پایان با توصیه بر لزوم تقویت انسجام درونی و مقابله متحدانه و مدبرانه با دشمن عهدشکن فرموده‌اند مانند جنگ با صدام که «وقتی همه با هم بودیم، از جنگ تحمیل‌شده از سوی صدام پیروز بیرون آمدیم»؛ ضمن تأیید اینکه خروج شتاب‌زده‌ ترامپ از برجام خلاف اصول حقوقی بود و بهترین تدبیر مقابله با آن همان دیپلماسی غیرنظامی معقول در قالب و در پناه رعایت ضوابط و اصول حاکم بر حقوق و روابط بین‌الملل، رعایت لحن و منش اصولی و درست در مجمع عمومی سازمان ملل، باقی‌ماندن ایران بر سر تعهداتش در برجام و مراجعه به دادگاه لاهه بوده است. رفتاری که اگر در گذشته نیز رعایت می‌شد کار به کاغذپاره و اینجا نمی‌کشید. اما تجویز نسخه اروپایی چرچیل در نیمه اول قرن بیستم در مقابله با هیتلر، برای درمان خصومت کنونی ایران و ‌ترامپ، در نیمه ‌اول قرن بیست‌ویکم درست به نظر نمی‌رسد. نه‌ ترامپ در جایگاه هیتلر و نه ایران در جایگاه بریتانیای آن زمان است و اختلاف‌ ترامپ با ایران را هم نمی‌توان با جنگ صدام مقایسه کرد. فراموش نکنید هیتلر 20 سال پس از شکست و تسلیم بلاشرط آلمان در برابر بریتانیا، فرانسه و آمریکا، در مقابل فاتحان آن جنگ به علاوه شوروی، برای انتقام‌جویی نظامی قد علم کرد. بریتانیا هم بزرگ‌ترین و مقتدرترین و صنعتی‌ترین امپراتوری جهان بود که هنوز آفتاب در افق‌هایش غروب نمی‌کرد.
حتی فرانسه شکست‌خورده در اروپا بر مستعمرات آفریقایی، آسیایی و آمریکایی‌اش حاکم بود و چرچیل روی حمایت کانادا، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای‌جنوبی، دولت مستعمراتی‌اش در هند و همچنین روی پشتیبانی پسرعموهای آمریکایی‌اش با قدرت صنعتی و مالی عظیم نیز حساب و «بهترین تدابیر و ‌ترتیبات لازم را اتخاذ» می‌کرد. چرچیل روی قدرت صنعتی خود و متحدان بزرگش حساب ‌کرد و آلمان را درهم شکست. چنین بود که چرچیل با اطمینان می‌گفت: «جنگ را می‌بریم، چون قانون حاکم است». اما درباره دیدگاه سیدحسن نصرالله هم باید گفت شرایط ایران و آمریکا و جهان تا حدی متفاوت است. اکنون ترامپ با فشار اسرائیل که برخی تهدیدات را جدی می‌بیند، تحریک و وارد جنگ اقتصادی شده است. کشورهای عرب منطقه از مصر تا عربستان و خلیج‌فارس حمایتش می‌کنند. عراق و افغانستان را با حضور نظامی خود در اشغال دارد، پاکستان تأمین‌کننده پرسنل و کارشناس نظامی عربستان است و در مرزهایش جوانان مرزبان ایرانی به شهادت می‌رسند. آمریکا به‌درستی اعلام کرده از جنگ‌های خاورمیانه‌ای درس گرفته و وارد جنگ تمام‌عیار نمی‌شود. تحریکات چرچیلی راهگشای موفقیت آنها می‌شود. باید دید اصل مسئله بر سر چیست؟ مسئله ادعای جلوگیری از توانمندی هسته‌ای ایران برای رفع تهدید از موجودیت اسرائیل بود. باید به راه‌حل و کنارگذاشتن بهانه اندیشید. البته باید به پایان پیامی که آقای کردونی از چرچیل آورده‌اند، توجه کرد: «که از سرزمین خود دفاع کنیم».

آقای روزبه کردونی در سرمقاله «شرق» در پنجشنبه 19 مهر به سیاست‌مردان توصیه کرده بودند که در مواجهه با‌ ترامپ از راهکار چرچیل در پاسخ به عهدشکنی‌های هیتلر، پس از زیرپاگذاشتن توافق‌نامه مونیخ، درس بگیرند. او در پاسخ به اصرار سیاست‌مدارانی که برای رسیدن به صلح گفت‌وگو را تجویز کرده بودند، گفته بود: «فقط وقتی با هیتلر مذاکره می‌کنم که یک حمله شکست‌خورده به انگلستان داشته باشد» و از سیدحسن نصرالله، رئیس حزب‌الله لبنان نقل کرده بودند که گفته بود: «ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانش می‌خواهند آنچه را با جنگ به دست نیاوردند، بدون جنگ به دست بیاورند» و باز از چرچیل نقل کرده بودند که: «اگر همه ما وظایف خود را به‌‌درستی انجام دهیم و هیچ تدبیری مورد بی‌توجهی و فراموشی واقع نشود و بهترین تدابیر و ترتیبات لازم اتخاذ شود، آن‌گاه موفق خواهیم شد که از سرزمین خود دفاع کنیم». در پایان با توصیه بر لزوم تقویت انسجام درونی و مقابله متحدانه و مدبرانه با دشمن عهدشکن فرموده‌اند مانند جنگ با صدام که «وقتی همه با هم بودیم، از جنگ تحمیل‌شده از سوی صدام پیروز بیرون آمدیم»؛ ضمن تأیید اینکه خروج شتاب‌زده‌ ترامپ از برجام خلاف اصول حقوقی بود و بهترین تدبیر مقابله با آن همان دیپلماسی غیرنظامی معقول در قالب و در پناه رعایت ضوابط و اصول حاکم بر حقوق و روابط بین‌الملل، رعایت لحن و منش اصولی و درست در مجمع عمومی سازمان ملل، باقی‌ماندن ایران بر سر تعهداتش در برجام و مراجعه به دادگاه لاهه بوده است. رفتاری که اگر در گذشته نیز رعایت می‌شد کار به کاغذپاره و اینجا نمی‌کشید. اما تجویز نسخه اروپایی چرچیل در نیمه اول قرن بیستم در مقابله با هیتلر، برای درمان خصومت کنونی ایران و ‌ترامپ، در نیمه ‌اول قرن بیست‌ویکم درست به نظر نمی‌رسد. نه‌ ترامپ در جایگاه هیتلر و نه ایران در جایگاه بریتانیای آن زمان است و اختلاف‌ ترامپ با ایران را هم نمی‌توان با جنگ صدام مقایسه کرد. فراموش نکنید هیتلر 20 سال پس از شکست و تسلیم بلاشرط آلمان در برابر بریتانیا، فرانسه و آمریکا، در مقابل فاتحان آن جنگ به علاوه شوروی، برای انتقام‌جویی نظامی قد علم کرد. بریتانیا هم بزرگ‌ترین و مقتدرترین و صنعتی‌ترین امپراتوری جهان بود که هنوز آفتاب در افق‌هایش غروب نمی‌کرد.
حتی فرانسه شکست‌خورده در اروپا بر مستعمرات آفریقایی، آسیایی و آمریکایی‌اش حاکم بود و چرچیل روی حمایت کانادا، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای‌جنوبی، دولت مستعمراتی‌اش در هند و همچنین روی پشتیبانی پسرعموهای آمریکایی‌اش با قدرت صنعتی و مالی عظیم نیز حساب و «بهترین تدابیر و ‌ترتیبات لازم را اتخاذ» می‌کرد. چرچیل روی قدرت صنعتی خود و متحدان بزرگش حساب ‌کرد و آلمان را درهم شکست. چنین بود که چرچیل با اطمینان می‌گفت: «جنگ را می‌بریم، چون قانون حاکم است». اما درباره دیدگاه سیدحسن نصرالله هم باید گفت شرایط ایران و آمریکا و جهان تا حدی متفاوت است. اکنون ترامپ با فشار اسرائیل که برخی تهدیدات را جدی می‌بیند، تحریک و وارد جنگ اقتصادی شده است. کشورهای عرب منطقه از مصر تا عربستان و خلیج‌فارس حمایتش می‌کنند. عراق و افغانستان را با حضور نظامی خود در اشغال دارد، پاکستان تأمین‌کننده پرسنل و کارشناس نظامی عربستان است و در مرزهایش جوانان مرزبان ایرانی به شهادت می‌رسند. آمریکا به‌درستی اعلام کرده از جنگ‌های خاورمیانه‌ای درس گرفته و وارد جنگ تمام‌عیار نمی‌شود. تحریکات چرچیلی راهگشای موفقیت آنها می‌شود. باید دید اصل مسئله بر سر چیست؟ مسئله ادعای جلوگیری از توانمندی هسته‌ای ایران برای رفع تهدید از موجودیت اسرائیل بود. باید به راه‌حل و کنارگذاشتن بهانه اندیشید. البته باید به پایان پیامی که آقای کردونی از چرچیل آورده‌اند، توجه کرد: «که از سرزمین خود دفاع کنیم».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها