|

تهدید اقتصاد سلامت

بابک زمانی . رئیس انجمن سکته مغزی

شرایط اقتصادی موجود، نرخ قانونی ویزیت پزشکان را در ماه‌های اخیر حتی در مراکز خصوصی به چیزی حدود 5/2 دلار پایین آورده است. کاملا درست است ما در اروپا و آمریکا زندگی نمی‌کنیم و پزشکان هم به یورو خرج نمی‌کنند، اما اولا سایر اقلام مثل ویزیت پزشکان با این شدت و حدت و به این یک‌نواختی کنترل نمی‌شود و شاهدیم که به‌هرحال همه‌چیز از شرایط موجود تأثیر می‌پذیرد. ثانیا تا پیش از این شرایط هم تعرفه‌های ویزیت یعنی مبلغ لازم برای یک معاینه و تشخیص پزشکی بسیار غیرواقعی و غیرمنطقی بودند و به نظر بسیاری از متخصصان اقتصاد سلامت این تعرفه‌های پایین به همراه نبود نظارت بر کیفیت درمان منشأ و علت پیشینی بسیاری از مشکلات سلامت در کشور بود که متأسفانه در طرح تحول سلامت هم مورد اعتنا قرار نگرفت. موضوع معیشت گروه عظیمی از پزشکانی که جز همین ویزیت - همین تبحر فراگرفته در طول سالیان را که فقط در چند خط نوشته شده، با خودکار بیک و یک ورق کاغذ نازل نمود پیدا می‌کند- چیزی برای عرضه ندارند، جوان هستند و کمتر شناخته‌شده و حتی امکان خرج‌کردن آینده و توان خود با ویزیت بیماران بسیار زیاد را هم ندارند، مسئله بسیار مهمی است که به‌سادگی نمی‌توان از آن گذشت. اگر این جان خالص کالاشده بهایی ندارد، کدام جان در خدمت دمیده‌شده در کشور ما لایق بهاست؟ بزرگان و نخبگان جامعه پزشکی ایران در جریان هم‌اندیشی انجمن‌های تخصصی که در مهرماه امسال برگزار شد، بنا بر وظیفه خود بر این مهم تأکید کرده و هشدار دادند که به خطرافتادن معیشت این جوانان به‌نوعی تحقیر تحصیل و درس‌خواندن هم هست. اما دغدغه‌های جامعه پزشکی و این بزرگان بسیار فراتر از دغدغه‌های معیشتی است. جامعه پزشکی شاهد است، مردم و رسانه‌ها هم نگاه می‌کنند، اما نمی‌بینند که همین تعرفه‌های غیرواقعی باید به بیمارستان‌های دولتی‌ای هم پرداخت شود که هزینه‌های خود را بخشا یا گاه حتی تماما به دلار می‌پردازند. تقلیل دریافت‌های بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی چه معنایی می‌تواند به‌جز افت کیفیت درمان و آموزش در این بیمارستان‌ها داشته باشد؟ مراکز درمانی‌ای که تنها امید محروم‌ترین اقشار هستند. کسی گویا متوجه نیست که تقلیل امکانات و زمان لازم برای ویزیت بیماران و تصمیم‌گیری درباره ایشان هزینه‌هایی چندبرابری بر دوش همین بیمارستان‌ها با همین وضع موجود می‌گذارد. مردم و رسانه‌ها نگاه می‌کنند، اما نمی‌بینند که بیمارستان‌های خصوصی یکی‌یکی در حال تعطیل‌شدن هستند و آنها که باقی می‌مانند، به‌تدریج به زایشگاه و مراکز جراحی تبدیل می‌شوند تا مراکزی برای ویزیت و بستری‌کردن بیمارانی که هیچ‌گونه کار عملی تشخیصی یا درمانی نیاز ندارند. جراحی‌ها هم هرچه بیشتر و بیشتر به زیبایی و چاقی اختصاص می‌یابند، گفت‌وگوها و معاینات هم هرچه بیشتر و بیشتر به اسکوپی‌ها و گرافی‌ها تبدیل می‌شوند. گویا مسئولان متوجه نیستند که بیشترین رشته‌های مورد اقبال پزشکان برای ادامه تحصیل رشته‌هایی با کمترین ارتباط بالینی با بیمار شده است. بزرگ‌ترین نگرانی جامعه پزشکی و بزرگان آن این است که گویا مردم، نخبگان و رسانه‌ها هم هم‌صدا با مسئولان، اقتصاد را در سلامت منکر می‌شوند و به آن فقط و فقط از زاویه درآمد و معیشت پزشکان می‌نگرند، همه پزشکان از پیر و جوان، عمومی و متخصص، آنکه فقط ویزیت می‌کند و آنکه اعمالی هم انجام می‌دهد را یکسان می‌بینند. حتی اقتصاددانان هم به نقش کلیدی تعرفه تنها در این مورد خاص اشاره نمی‌کنند. از هنرمندان هم که گاه در برهه‌هایی در برابر مصداق‌های کوچکی از بحران موجود اسیر احساسات می‌شوند، هیچ صدایی شنیده نمی‌شود.

بحران اقتصاد سلامت در کشور ما در واقع تهدیدی جدی در نزول هرچه بیشتر کار درمان به معنای تشخیص و معالجه و توضیح و پیشگیری از بیماری‌هاست. صدای جامعه پزشکی در این بحران به‌تنهایی بسیار نارساست؛ به‌‌ویژه که جامعه پزشکی در شرایط بحران موجود و مشکلات عدیده‌ای که اکنون مردم ما به آن مبتلا هستند، به هیچ‌وجه حاضر نیست به نحو دیگری! صدای بحران موجود را به گوش همگان برساند.

شرایط اقتصادی موجود، نرخ قانونی ویزیت پزشکان را در ماه‌های اخیر حتی در مراکز خصوصی به چیزی حدود 5/2 دلار پایین آورده است. کاملا درست است ما در اروپا و آمریکا زندگی نمی‌کنیم و پزشکان هم به یورو خرج نمی‌کنند، اما اولا سایر اقلام مثل ویزیت پزشکان با این شدت و حدت و به این یک‌نواختی کنترل نمی‌شود و شاهدیم که به‌هرحال همه‌چیز از شرایط موجود تأثیر می‌پذیرد. ثانیا تا پیش از این شرایط هم تعرفه‌های ویزیت یعنی مبلغ لازم برای یک معاینه و تشخیص پزشکی بسیار غیرواقعی و غیرمنطقی بودند و به نظر بسیاری از متخصصان اقتصاد سلامت این تعرفه‌های پایین به همراه نبود نظارت بر کیفیت درمان منشأ و علت پیشینی بسیاری از مشکلات سلامت در کشور بود که متأسفانه در طرح تحول سلامت هم مورد اعتنا قرار نگرفت. موضوع معیشت گروه عظیمی از پزشکانی که جز همین ویزیت - همین تبحر فراگرفته در طول سالیان را که فقط در چند خط نوشته شده، با خودکار بیک و یک ورق کاغذ نازل نمود پیدا می‌کند- چیزی برای عرضه ندارند، جوان هستند و کمتر شناخته‌شده و حتی امکان خرج‌کردن آینده و توان خود با ویزیت بیماران بسیار زیاد را هم ندارند، مسئله بسیار مهمی است که به‌سادگی نمی‌توان از آن گذشت. اگر این جان خالص کالاشده بهایی ندارد، کدام جان در خدمت دمیده‌شده در کشور ما لایق بهاست؟ بزرگان و نخبگان جامعه پزشکی ایران در جریان هم‌اندیشی انجمن‌های تخصصی که در مهرماه امسال برگزار شد، بنا بر وظیفه خود بر این مهم تأکید کرده و هشدار دادند که به خطرافتادن معیشت این جوانان به‌نوعی تحقیر تحصیل و درس‌خواندن هم هست. اما دغدغه‌های جامعه پزشکی و این بزرگان بسیار فراتر از دغدغه‌های معیشتی است. جامعه پزشکی شاهد است، مردم و رسانه‌ها هم نگاه می‌کنند، اما نمی‌بینند که همین تعرفه‌های غیرواقعی باید به بیمارستان‌های دولتی‌ای هم پرداخت شود که هزینه‌های خود را بخشا یا گاه حتی تماما به دلار می‌پردازند. تقلیل دریافت‌های بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی چه معنایی می‌تواند به‌جز افت کیفیت درمان و آموزش در این بیمارستان‌ها داشته باشد؟ مراکز درمانی‌ای که تنها امید محروم‌ترین اقشار هستند. کسی گویا متوجه نیست که تقلیل امکانات و زمان لازم برای ویزیت بیماران و تصمیم‌گیری درباره ایشان هزینه‌هایی چندبرابری بر دوش همین بیمارستان‌ها با همین وضع موجود می‌گذارد. مردم و رسانه‌ها نگاه می‌کنند، اما نمی‌بینند که بیمارستان‌های خصوصی یکی‌یکی در حال تعطیل‌شدن هستند و آنها که باقی می‌مانند، به‌تدریج به زایشگاه و مراکز جراحی تبدیل می‌شوند تا مراکزی برای ویزیت و بستری‌کردن بیمارانی که هیچ‌گونه کار عملی تشخیصی یا درمانی نیاز ندارند. جراحی‌ها هم هرچه بیشتر و بیشتر به زیبایی و چاقی اختصاص می‌یابند، گفت‌وگوها و معاینات هم هرچه بیشتر و بیشتر به اسکوپی‌ها و گرافی‌ها تبدیل می‌شوند. گویا مسئولان متوجه نیستند که بیشترین رشته‌های مورد اقبال پزشکان برای ادامه تحصیل رشته‌هایی با کمترین ارتباط بالینی با بیمار شده است. بزرگ‌ترین نگرانی جامعه پزشکی و بزرگان آن این است که گویا مردم، نخبگان و رسانه‌ها هم هم‌صدا با مسئولان، اقتصاد را در سلامت منکر می‌شوند و به آن فقط و فقط از زاویه درآمد و معیشت پزشکان می‌نگرند، همه پزشکان از پیر و جوان، عمومی و متخصص، آنکه فقط ویزیت می‌کند و آنکه اعمالی هم انجام می‌دهد را یکسان می‌بینند. حتی اقتصاددانان هم به نقش کلیدی تعرفه تنها در این مورد خاص اشاره نمی‌کنند. از هنرمندان هم که گاه در برهه‌هایی در برابر مصداق‌های کوچکی از بحران موجود اسیر احساسات می‌شوند، هیچ صدایی شنیده نمی‌شود.

بحران اقتصاد سلامت در کشور ما در واقع تهدیدی جدی در نزول هرچه بیشتر کار درمان به معنای تشخیص و معالجه و توضیح و پیشگیری از بیماری‌هاست. صدای جامعه پزشکی در این بحران به‌تنهایی بسیار نارساست؛ به‌‌ویژه که جامعه پزشکی در شرایط بحران موجود و مشکلات عدیده‌ای که اکنون مردم ما به آن مبتلا هستند، به هیچ‌وجه حاضر نیست به نحو دیگری! صدای بحران موجود را به گوش همگان برساند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها