|

آخرین دغدغه‌های پيامبر

علی شفیعی . پژوهشگر

مرحوم کلینی در اصول کافی که یکی از آثار حدیثی ماندگار شیعی و از منابع اصیل مورد رجوع و توجه بوده است، جریانی را به نقل از امام صادق علیه‌السلام روایت می‌کنند که ایشان فرموده‌اند پیامبر اسلام در اواخر عمرشان آن‌گاه که خبر رحلت‌شان را می‌شنوند، مردم را در مسجد جمع می‌کنند و چند توصیه را به‌عنوان آخرین دغدغه‌های خویش با مردم مطرح می‌کنند؛ دغدغه‌هایی که همه از جنس توصیه‌های بازدارنده و کنترلی درباره حاکمان مسلمان و دولت‌های دینی هستند. امام صادق می‌فرمایند این سخنان آخرین سخنان آن حضرت در جمع مسلمانان بوده است. در این سخنان نقل‌شده از پیامبر که در قالب دغدغه‌های ایشان درباره وظایف دولت دینی و حاکم اسلامی بیان شده است، می‌توان مجموعه آنچه را نقل شده است، در ذیل سه سرفصل کلی گنجاند. سه سرفصل اساسی که از حیاتی‌ترین ارکان تداوم ظهور و افول تمدن‌ها بوده‌اند. هر تمدنی که بتواند این سه قاعده بنیادین را در خود نهادینه و آدمیان را از آنها سیراب کند، به دوام خویش کمک کرده است.

این سه اصل عبارت‌اند از: تلاش در ایجاد رحمت و امنیت از سوی حکومت دینی، ایجاد رفاه عمومی و تأمین معیشت مردم و اهتمام به حفظ کرامت و عزت انسان‌ها. دولت دینی پس از استقرار به صورت طبیعی وظایف همه دولت‌های عرفی را دارد و نمی‌تواند فقط به‌آن‌دلیل که دولت دینی است، خود را رها از تأمین دغدغه‌های شهروندان بداند. با‌این‌همه چون دولت دینی در معرض تهدیدات فراوانی در شیوه حکمرانی است، پیامبر مهم‌ترین دغدغه‌هایش را پیش از فوتش با مسلمانان در میان می‌گذارد و به عبارت مرحوم شعرانی مسلمانان را متوقع بار آورده و آنها را تحریک می‌کند تا به این امور حساس بوده و مطالبه‌گری داشته باشند.
زمینه‌سازی برای امنیت: اولین دغدغه پیامبر از جنس تأمین امینت عمومی است. ایشان می‌فرمایند: تذکر می‌دهم والی پس از خودم را به اینکه مبادا بر جماعت مسلمانان رحم نکند. ترحم یکی از مصادیق تام و تمام ایجاد امنیت است؛ بنابراین هر حکومتی که می‌خواهد دینی باشد، باید تلاش خویش را بر ایجاد امنیت قرار دهد. علی علیه‌السلام که شارح خوبی برای این سخنان پیامبر است، در عهدنامه مالک اشتر همین نکته را با ادبیاتی دیگر و تفصیلی‌تر تبیین کرده و می‌فرمایند: ‌ای مالک قلبت و جانت را مهد و گهواره رحمت قرار ده و...

محبت و لطفت را از آنان دریغ نکن؛ چرا‌که این رحمت و محبت و لطف به شهروندان است که تداعی‌کننده امنیت در یک جامعه است. امنیت طبق فرمایش امام صادق یکی از سه‌گانه‌هایی است که هیچ انسان و هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بی‌نیاز از آن باشد و نمی‌توان مردم را از آن محروم کرد. ایشان می‌فرمایند: سه چیز است که همه مردم به آنها نیازمندند: امنیت، دادگرى و فراوانى (تحف العقول: ص320، بحار الأنوار: ج 78 ص 234 ح 44).
تأمین معیشت و رفاه عمومی: حضرت در توصیه به حاکمان دینی پس از خویش می‌گویند: مسلمانان را فقیر و نیازمند نسازد، تا -مبادا - موجب خروج آنها از دین شود. اینکه حضرت بی‌تدبیری در امور معیشتی و اقتصادی را به خروج انسان‌ها از دین و دینداری گره می‌زند، نکته شنیدنی و هشداردهنده‌ای است که نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت. این همان است که در جایی دیگر آن حضرت فرموده‌اند: فقر شانه به شانه کفر پیش می‌رود و می‌تواند فقر در کفر آرام گیرد. معیشت و نقش آن در رفتار معرفتی و اجتماعی تا به آنجاست که امام على علیه‏السلام می‌گویند: فقر، زبان شخص زیرک را از بیان دلیلش فرو مى‏بندد و آدم فقیر در شهر خویش غریب است (نهج‌البلاغة: الحکمة 3 منتخب میزان الحکمة: 448).
تأمین کرامت و عزت عمومی: ایشان به حاکم دینی پس از خویش توصیه می‌کنند که حکومت دینی باید متوجه باشد به مسلمانان زیان نرساند تا مبادا خوارشان کند. علی علیه‌السلام می‌گویند: هرکه کرامت نفس داشته باشد، کمتر مخالفت و ناسازگارى می‌کند (غرر‌الحکم: 9051) جالب این است که مرحوم شعرانی که بر شرح ملاصالح مازندرانی بر اصول کافی تعلیقه‌هایی خواندنی دارد، در ذیل این سخن پیامبر می‌نویسند: مقصود این سخن پیامبر این است که حاکمان مسلمان حق ندارند با اتخاذ سیاست‌های غیرعقلانی مردم را به اضطرار انداخته و آنها را به صورتی غیر‌اختیاری وادار کنند که حقوق بدیهی و انسانی خویش را مطالبه نکنند. این سخن مرحوم شعرانی به‌روشنی ضرورت حفظ کرامت و عزت انسان‌ها را رهاورد این سخن پیامبر دانسته که نباید به‌راحتی از آن عبور و عدول کرد.

مرحوم کلینی در اصول کافی که یکی از آثار حدیثی ماندگار شیعی و از منابع اصیل مورد رجوع و توجه بوده است، جریانی را به نقل از امام صادق علیه‌السلام روایت می‌کنند که ایشان فرموده‌اند پیامبر اسلام در اواخر عمرشان آن‌گاه که خبر رحلت‌شان را می‌شنوند، مردم را در مسجد جمع می‌کنند و چند توصیه را به‌عنوان آخرین دغدغه‌های خویش با مردم مطرح می‌کنند؛ دغدغه‌هایی که همه از جنس توصیه‌های بازدارنده و کنترلی درباره حاکمان مسلمان و دولت‌های دینی هستند. امام صادق می‌فرمایند این سخنان آخرین سخنان آن حضرت در جمع مسلمانان بوده است. در این سخنان نقل‌شده از پیامبر که در قالب دغدغه‌های ایشان درباره وظایف دولت دینی و حاکم اسلامی بیان شده است، می‌توان مجموعه آنچه را نقل شده است، در ذیل سه سرفصل کلی گنجاند. سه سرفصل اساسی که از حیاتی‌ترین ارکان تداوم ظهور و افول تمدن‌ها بوده‌اند. هر تمدنی که بتواند این سه قاعده بنیادین را در خود نهادینه و آدمیان را از آنها سیراب کند، به دوام خویش کمک کرده است.

این سه اصل عبارت‌اند از: تلاش در ایجاد رحمت و امنیت از سوی حکومت دینی، ایجاد رفاه عمومی و تأمین معیشت مردم و اهتمام به حفظ کرامت و عزت انسان‌ها. دولت دینی پس از استقرار به صورت طبیعی وظایف همه دولت‌های عرفی را دارد و نمی‌تواند فقط به‌آن‌دلیل که دولت دینی است، خود را رها از تأمین دغدغه‌های شهروندان بداند. با‌این‌همه چون دولت دینی در معرض تهدیدات فراوانی در شیوه حکمرانی است، پیامبر مهم‌ترین دغدغه‌هایش را پیش از فوتش با مسلمانان در میان می‌گذارد و به عبارت مرحوم شعرانی مسلمانان را متوقع بار آورده و آنها را تحریک می‌کند تا به این امور حساس بوده و مطالبه‌گری داشته باشند.
زمینه‌سازی برای امنیت: اولین دغدغه پیامبر از جنس تأمین امینت عمومی است. ایشان می‌فرمایند: تذکر می‌دهم والی پس از خودم را به اینکه مبادا بر جماعت مسلمانان رحم نکند. ترحم یکی از مصادیق تام و تمام ایجاد امنیت است؛ بنابراین هر حکومتی که می‌خواهد دینی باشد، باید تلاش خویش را بر ایجاد امنیت قرار دهد. علی علیه‌السلام که شارح خوبی برای این سخنان پیامبر است، در عهدنامه مالک اشتر همین نکته را با ادبیاتی دیگر و تفصیلی‌تر تبیین کرده و می‌فرمایند: ‌ای مالک قلبت و جانت را مهد و گهواره رحمت قرار ده و...

محبت و لطفت را از آنان دریغ نکن؛ چرا‌که این رحمت و محبت و لطف به شهروندان است که تداعی‌کننده امنیت در یک جامعه است. امنیت طبق فرمایش امام صادق یکی از سه‌گانه‌هایی است که هیچ انسان و هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بی‌نیاز از آن باشد و نمی‌توان مردم را از آن محروم کرد. ایشان می‌فرمایند: سه چیز است که همه مردم به آنها نیازمندند: امنیت، دادگرى و فراوانى (تحف العقول: ص320، بحار الأنوار: ج 78 ص 234 ح 44).
تأمین معیشت و رفاه عمومی: حضرت در توصیه به حاکمان دینی پس از خویش می‌گویند: مسلمانان را فقیر و نیازمند نسازد، تا -مبادا - موجب خروج آنها از دین شود. اینکه حضرت بی‌تدبیری در امور معیشتی و اقتصادی را به خروج انسان‌ها از دین و دینداری گره می‌زند، نکته شنیدنی و هشداردهنده‌ای است که نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت. این همان است که در جایی دیگر آن حضرت فرموده‌اند: فقر شانه به شانه کفر پیش می‌رود و می‌تواند فقر در کفر آرام گیرد. معیشت و نقش آن در رفتار معرفتی و اجتماعی تا به آنجاست که امام على علیه‏السلام می‌گویند: فقر، زبان شخص زیرک را از بیان دلیلش فرو مى‏بندد و آدم فقیر در شهر خویش غریب است (نهج‌البلاغة: الحکمة 3 منتخب میزان الحکمة: 448).
تأمین کرامت و عزت عمومی: ایشان به حاکم دینی پس از خویش توصیه می‌کنند که حکومت دینی باید متوجه باشد به مسلمانان زیان نرساند تا مبادا خوارشان کند. علی علیه‌السلام می‌گویند: هرکه کرامت نفس داشته باشد، کمتر مخالفت و ناسازگارى می‌کند (غرر‌الحکم: 9051) جالب این است که مرحوم شعرانی که بر شرح ملاصالح مازندرانی بر اصول کافی تعلیقه‌هایی خواندنی دارد، در ذیل این سخن پیامبر می‌نویسند: مقصود این سخن پیامبر این است که حاکمان مسلمان حق ندارند با اتخاذ سیاست‌های غیرعقلانی مردم را به اضطرار انداخته و آنها را به صورتی غیر‌اختیاری وادار کنند که حقوق بدیهی و انسانی خویش را مطالبه نکنند. این سخن مرحوم شعرانی به‌روشنی ضرورت حفظ کرامت و عزت انسان‌ها را رهاورد این سخن پیامبر دانسته که نباید به‌راحتی از آن عبور و عدول کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها