کسب اطمینان مردم، راه گذر از تحریمها
احمد شیرزاد
تحریمها از راه رسیده است. باید بدانیم که این تحریمها چه ابعادی دارد و با چه قسمتهایی از آن میتوان مقابله کرد و با چه قسمتهایی باید صبوری پیشه و تحمل کرد تا این دوره سخت بگذرد. اتفاقی که تحت عنوان بازگشت تحریمها افتاده است و راهکاری که ترامپ در خروج از برجام در پیش گرفت، سویه اقتصادی و سویه تبلیغاتی داشت. سویه تبلیغاتی آن بیشتر به چشم میآید؛ بهویژه اگر بهیاد بیاوریم که کل این داستان در زمانی شروع شد که آمریکاییها احساس کردند جامعه ایران ناآرام و مستعد آشوب و بلواست. بهخصوص بعد از وقایع دیماه گذشته، آمریکاییها دچار تحلیلی اشتباه شدند که قطعا اسرائیلیها هم در آن نقش داشتند. نقش اپوزیسیون برانداز خارج از کشور را نیز در این مسئله نمیتوان نادیده گرفت. در مجموع این همراهیها هیئت حاکمه آمریکا و بخش سیاسی خارجی آن را به این نتیجه رساند که اگر ایران را تحت فشار قرار دهند، ایران مستعد انفجار و ناآرامی و آشفتگی است و به همین دلیل هم این بازی را شروع کردند. متأسفانه این تصمیم آنها تا به امروز به ما صدمه بسیاری زده ولی آنها را به هیچوجه به اهداف خودشان نرسانده است. این بازی یا صحنهگردانی که
آمریکاییها میخواهند انجام دهند، عامل اصلیاش باید مردم ایران باشند. برخلاف آنکه میگویند قرار است حاکمیت را تحت فشار قرار دهند و سمتوسوی تحریمها علیه دولت و حاکمیت ایران است، استراتژی آنها بهگونهای است که مردم را تحت فشار قرار دهند تا مردم دست به خروش اجتماعی بزنند، جامعه دچار التهاب و ناآرامی شود و بهواسطه این ناآرامی یا بهزعم آنها، حکومت رفتارش را تغییر دهد یا تغییراتی در سطح حکومت اتفاق بیفتد. در نتیجه بالانس قدرت در جامعه دگرگون شود و شاهد نوعی فروپاشی نظام باشیم. بنابراین فاکتور اصلی در بازی آنها مسئله ناآرامکردن و بهآشوبکشیدن جامعه است. آنها در هر قدم روشهایی را در پیش گرفتند که بعد تبلیغاتی گستردهای داشته باشد. اخباری رسیده که سعودیها با پخشکردن پول گسترده بین شبکههای ایرانی خارج از کشور، موج تبلیغاتیای با محتوای خالیکردن دل مردم به راه انداختهاند و ترساندن مردم از فضای تحریم که بخشی از آن در افزایش قیمت دلار و بعضی کمبودها نقش داشت ولی اتفاقا بعد از گذشت مدتی جامعه خود را تا حدی در موضع تعادل جدید احساس کرد.
برعکس دو یا سه ماه پیش، درحالحاضر شاهد وضعیت نسبی ثبات و آرامش هستیم، هرچند قیمتها مطلوب مردم نیست و تعادل زندگی مردم بههم خورده و سفرههای مردم خالیتر شده است ولی آشوب و ناآرامیای که آمریکاییها بهدنبالش بودند، اتفاق نیفتاد. به همین دلیل به نظر من اساسیترین مسئله، بُعد روانی و تبلیغاتی است که اگر ما بتوانیم این بُعد روانی و تبلیغاتی را با همدلی و همسویی بین مردم و حاکمیت پشتسر بگذاریم، با ابعاد اقتصادی آن میتوانیم راحتتر برخورد کنیم. تصور من این است که اگر آنها به این نتیجه برسند که کارشان بدون تأثیر است، بدون شک فشارها کم خواهد شد و معنایش را از دست خواهد داد.
بُعد دیگر مسئله یافتن راههایی است که ما را از این تنگناهای اقتصادی بیرون بکشد. درست است که الان آنها وانمود میکنند هرکس با آمریکاییها کنار نیاید، مجازات خواهد شد و این تحلیلهای تکراری را از تحلیلگران وابسته به جبهه آمریکاییها میشنویم که شرکتهای بزرگ منافع مبادلات اقتصادی با آمریکا را بهنفع ایران کنار نمیگذارند. البته شرکتهای بزرگ به منافع خود فکر میکنند ولی دنیا فقط دنیای چند شرکت خاص نیست. ما در شرایطی نیستیم که بهدنبال تحول بزرگ و سرمایهگذاریهای جدید باشیم. در این شرایط باید بتوانیم استقلال و حاکمیت خود را حفظ کنیم و به همین دلیل باید توقعات متفاوتی داشته باشیم. مثلا اگر در آستانه برجام یک هدف ما نوسازی ناوگان هواپیمایی بود، در شرایط حاضر موقعیت آن نیست که به گرفتن هواپیما از بویینگ و ایرباس فکر کنیم. در شرایط موجود و تا یکی، دو سال آینده مهم این است که بتوانیم روی پای خود بایستیم و به حیات خود ادامه دهیم تا این شرایط را پشتسر بگذاریم. مهم این است که با مدیریت خستگیناپذیر و تماموقت بهدنبال راههایی باشیم که بتوانیم تحریمهای آمریکایی را دور بزنیم و منافع خود را حفظ کنیم. خوشبختانه
قریببهاتفاق کشورها در بازی آمریکاییها نیستند و شرکتهای بزرگ فقط بهدلیل زور به آن تن دادهاند. آنها از منطق سیاسی جهانی محکمهپسندی برخوردار نیستند و هیچ قطعنامه جهانی از کارشان حمایت نمیکند و بهویژه اروپاییها برای حفظ استقلال خود نمیخواهند آمریکاییها در این قضیه برنده باشند. تجارب تاریخی نشان میدهد راههای متنوعی وجود دارد که میتوانیم این تحریمها را دور بزنیم و به منافع خودمان بپردازیم. باید بتوانیم بهشکلی اطمینان مردم را حاصل کنیم که مسئولان کشور بهدنبال راههایی برای تأمین زندگی مردم و فراهمکردن مایحتاج اولیه مردم هستند.
تحریمها از راه رسیده است. باید بدانیم که این تحریمها چه ابعادی دارد و با چه قسمتهایی از آن میتوان مقابله کرد و با چه قسمتهایی باید صبوری پیشه و تحمل کرد تا این دوره سخت بگذرد. اتفاقی که تحت عنوان بازگشت تحریمها افتاده است و راهکاری که ترامپ در خروج از برجام در پیش گرفت، سویه اقتصادی و سویه تبلیغاتی داشت. سویه تبلیغاتی آن بیشتر به چشم میآید؛ بهویژه اگر بهیاد بیاوریم که کل این داستان در زمانی شروع شد که آمریکاییها احساس کردند جامعه ایران ناآرام و مستعد آشوب و بلواست. بهخصوص بعد از وقایع دیماه گذشته، آمریکاییها دچار تحلیلی اشتباه شدند که قطعا اسرائیلیها هم در آن نقش داشتند. نقش اپوزیسیون برانداز خارج از کشور را نیز در این مسئله نمیتوان نادیده گرفت. در مجموع این همراهیها هیئت حاکمه آمریکا و بخش سیاسی خارجی آن را به این نتیجه رساند که اگر ایران را تحت فشار قرار دهند، ایران مستعد انفجار و ناآرامی و آشفتگی است و به همین دلیل هم این بازی را شروع کردند. متأسفانه این تصمیم آنها تا به امروز به ما صدمه بسیاری زده ولی آنها را به هیچوجه به اهداف خودشان نرسانده است. این بازی یا صحنهگردانی که
آمریکاییها میخواهند انجام دهند، عامل اصلیاش باید مردم ایران باشند. برخلاف آنکه میگویند قرار است حاکمیت را تحت فشار قرار دهند و سمتوسوی تحریمها علیه دولت و حاکمیت ایران است، استراتژی آنها بهگونهای است که مردم را تحت فشار قرار دهند تا مردم دست به خروش اجتماعی بزنند، جامعه دچار التهاب و ناآرامی شود و بهواسطه این ناآرامی یا بهزعم آنها، حکومت رفتارش را تغییر دهد یا تغییراتی در سطح حکومت اتفاق بیفتد. در نتیجه بالانس قدرت در جامعه دگرگون شود و شاهد نوعی فروپاشی نظام باشیم. بنابراین فاکتور اصلی در بازی آنها مسئله ناآرامکردن و بهآشوبکشیدن جامعه است. آنها در هر قدم روشهایی را در پیش گرفتند که بعد تبلیغاتی گستردهای داشته باشد. اخباری رسیده که سعودیها با پخشکردن پول گسترده بین شبکههای ایرانی خارج از کشور، موج تبلیغاتیای با محتوای خالیکردن دل مردم به راه انداختهاند و ترساندن مردم از فضای تحریم که بخشی از آن در افزایش قیمت دلار و بعضی کمبودها نقش داشت ولی اتفاقا بعد از گذشت مدتی جامعه خود را تا حدی در موضع تعادل جدید احساس کرد.
برعکس دو یا سه ماه پیش، درحالحاضر شاهد وضعیت نسبی ثبات و آرامش هستیم، هرچند قیمتها مطلوب مردم نیست و تعادل زندگی مردم بههم خورده و سفرههای مردم خالیتر شده است ولی آشوب و ناآرامیای که آمریکاییها بهدنبالش بودند، اتفاق نیفتاد. به همین دلیل به نظر من اساسیترین مسئله، بُعد روانی و تبلیغاتی است که اگر ما بتوانیم این بُعد روانی و تبلیغاتی را با همدلی و همسویی بین مردم و حاکمیت پشتسر بگذاریم، با ابعاد اقتصادی آن میتوانیم راحتتر برخورد کنیم. تصور من این است که اگر آنها به این نتیجه برسند که کارشان بدون تأثیر است، بدون شک فشارها کم خواهد شد و معنایش را از دست خواهد داد.
بُعد دیگر مسئله یافتن راههایی است که ما را از این تنگناهای اقتصادی بیرون بکشد. درست است که الان آنها وانمود میکنند هرکس با آمریکاییها کنار نیاید، مجازات خواهد شد و این تحلیلهای تکراری را از تحلیلگران وابسته به جبهه آمریکاییها میشنویم که شرکتهای بزرگ منافع مبادلات اقتصادی با آمریکا را بهنفع ایران کنار نمیگذارند. البته شرکتهای بزرگ به منافع خود فکر میکنند ولی دنیا فقط دنیای چند شرکت خاص نیست. ما در شرایطی نیستیم که بهدنبال تحول بزرگ و سرمایهگذاریهای جدید باشیم. در این شرایط باید بتوانیم استقلال و حاکمیت خود را حفظ کنیم و به همین دلیل باید توقعات متفاوتی داشته باشیم. مثلا اگر در آستانه برجام یک هدف ما نوسازی ناوگان هواپیمایی بود، در شرایط حاضر موقعیت آن نیست که به گرفتن هواپیما از بویینگ و ایرباس فکر کنیم. در شرایط موجود و تا یکی، دو سال آینده مهم این است که بتوانیم روی پای خود بایستیم و به حیات خود ادامه دهیم تا این شرایط را پشتسر بگذاریم. مهم این است که با مدیریت خستگیناپذیر و تماموقت بهدنبال راههایی باشیم که بتوانیم تحریمهای آمریکایی را دور بزنیم و منافع خود را حفظ کنیم. خوشبختانه
قریببهاتفاق کشورها در بازی آمریکاییها نیستند و شرکتهای بزرگ فقط بهدلیل زور به آن تن دادهاند. آنها از منطق سیاسی جهانی محکمهپسندی برخوردار نیستند و هیچ قطعنامه جهانی از کارشان حمایت نمیکند و بهویژه اروپاییها برای حفظ استقلال خود نمیخواهند آمریکاییها در این قضیه برنده باشند. تجارب تاریخی نشان میدهد راههای متنوعی وجود دارد که میتوانیم این تحریمها را دور بزنیم و به منافع خودمان بپردازیم. باید بتوانیم بهشکلی اطمینان مردم را حاصل کنیم که مسئولان کشور بهدنبال راههایی برای تأمین زندگی مردم و فراهمکردن مایحتاج اولیه مردم هستند.