|

وقتی عاقبت‌اندیشی نمی‌کنیم

سیدمصطفی هاشمی‌طبا

در برخی مغازه‌های قدیم تصویری از دو مرد وجود داشت، یکی فربه و سرحال و دیگری نحیف و لاغر، زیر عکس اولی نوشته شده بود عاقبت نقدفروشی و زیر دیگری، عبارت عاقبت نسیه‌فروشی دیده می‌شد. معلوم می‌شود که در فرهنگ کشور ما عاقبت‌اندیشی جایگاه درخور توجهی دارد. در احادیث واصله و نیز در اشعار شعرای حکیم ما درباره عاقبت کارها و اندیشه‌ورزی درباره پیامدهای کارها اشارات متعددی شده است، از جمله شیخ اجل سعدی می‌گوید: «هرکه مزروع خود بخورد به خوید/ وقت خرمنش خوشه باید چید».

در دعاهای روزمره نیز به عاقبت کار بسیار توجه شده است و دعای معروف «خدایا عاقبت ما را ختم به خیر گردان» از آن جمله است. در نظام خلقت در بسیاری اوقات، تحلیل و پیش‌بینی عاقبت آنچه انجام می‌شود ممکن نیست. نیوتون در علم فیزیک درباره حرکات مادی اصل عمل و عکس‌العمل را مطرح کرده که هر عملی عکس‌العملی دارد مطابق و در جهت عکس آن که البته تاریخ‌دانان علم معتقدند این اصل نیوتون را قبلا حاکمان اسلامی گفته‌اند. اگر در محدوده مادی بیندیشم اصل نیوتون محدود به عکس‌العمل برابر است، ولی در محدوده اجتماعی عکس‌العمل‌ها گاه بسیار فراتر از عمل است. گاه عکس‌العمل یک سیلی به یک نزاع دسته‌جمعی منجر به قتل و غارت می‌شود. نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد چه اقداماتی بدون عاقبت‌اندیشی آن‌هم در مقیاس‌های بسیار بزرگ رخ داده و چه نتایج فاجعه‌باری به دست آمده است.
می‌توان برای نمونه چند مورد را فهرست کرد:
1- ناپلئون در لشکرکشی به روسیه برای تصرف خاک این کشور همه سپاه 800 هزار نفری خود را از دست داد و با تعداد محدودی از همراهانش به پاریس بازگشت.
2- هیتلر در اوج قدرت و محبوبیت و حمایت مردم آلمان کشورگشایی را آغاز کرد و سرانجام درحالی‌که آلمانی ویرانه را بر جای گذاشت، خودکشی کرد.
3- نیروی هوایی ژاپن در بندر پرل‌هاربور به کشتی‌های آمریکایی حمله کرد و بیش از سه هزار نفر از آمریکایی‌ها را به قعر دریا فرستاد. اما با دو بمب اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، تسلیم شد و امپراتور ژاپن در برابر یک ژنرال آمریکایی تعظیم و ژاپن را تسلیم آمریکا کرد و تقاضای ترحم برای مردم ژاپن کرد.
4- در دوران معاصر، صدام حسین به‌اصطلاح قدرتمند با پاره‌کردن قرارداد 1957 و حمله به ایران، سرانجام نامه ترک مناقشه و پذیرش همان قرارداد را امضا و با حمله به کویت و اشغال آن موجبات حمله آمریکا به عراق را فراهم کرد و سپس در یک مخفیگاه متروکه اسیر سربازان بیگانه و سرانجام اعدام شد.
از این دست اقدامات نابخردانه که احساس قدرت، بصیرت و بینایی را از صاحبان آن گرفته، کم دیده نمی‌شود و البته به تاریخ پیوسته است. همه اینها در تاریخ بسیار مهم بوده‌اند و با دیده عبرت باید به آنها نگریست و درس گرفت و اندیشید و اقدامات خود را ارزیابی کرد. نگاهی به برخی اقدامات ما در اين سال‌ها و میزان عاقبت‌اندیشی در آنها، محل تأمل است.
1- برای توسعه کشت گندم آبی، اجازه حفر چاه (چه با مجوز چه بی‌مجوز) داده شد که نتیجه آن خشک‌شدن چاه‌ها و نابودی کشاورزی وابسته به چاه‌های عمیق شد.
2- در راستای رشد صنایع و کشاورزی و کاشت درخت در دامنه کوه‌ها، اجازه استفاده از آب زاینده‌رود بدون محدودیت داده شد و اصفهان بی‌آب و اراضی کشاورزی شرق اصفهان به زمین‌های بایر تبدیل شد.
3- برای توسعه کشاورزی در غرب دریاچه ارومیه حقابه دریاچه به کشاورزان داده شد. نتیجه آن خشکی دریاچه و در معرض تخریب قرارگرفتن میلیون‌ها هکتار زمین کشاورزی در شرق دریاچه ارومیه شده است.
4- برای جلب رأی مردم به همه از پیر و جوان، دارا و ندار، زن و مرد پول نقد به‌عنوان یارانه پرداخت شد و نتیجه آن بدهی دولت به صنایع، پیمانکاران و بانک‌ها شد و به‌جای سرمایه‌گذاری در اشتغال، پول‌پاشی شد. نتیجه آن اینکه جوان ما به‌جای آنکه در تولید خدمت کند، به خدمت بیگانگان درآمد و در کولبری کمر خود را در برابر کالای خارجی خم کرد.
5- برای رفع مشکل مسکن مردم، به نام مسکن مهر الگوی واحدی در سراسر کشور پیاده شد. گذشته از مشکلات معمول در شهرهای بزرگ، در شهرهایی که مردمش هنوز گوسفند یا گاو یا مرغ در خانه دارند، مسکن چهار طبقه بدون استفاده مانده و سرمایه هدر رفته است.
در این مختصر به تصمیم‌گیری‌های بسیاری که گاهی اثرات و عواقب تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، اشاره نمی‌شود، چراکه برخلاف مثال‌هایی که آورده شد، معمولا اثرات تصمیم‌های سیاسی را از چند بعد می‌توان تفسیر کرد و نیز در چند مثالی که در زیر می‌آید نظر به آنکه دیوار دولت از همه کوتاه‌تر و انتقاد به آن کم‌هزینه‌تر است، به چند تصمیم دولت که بدون عاقبت‌اندیشی اتخاذ شده است اشاره می‌شود، شاید دولت در تصمیم‌های خود عاقبت‌اندیشی را لحاظ کند.
1- از معدود تصمیم‌گیری‌های عاقبت‌اندیشانه دولت، امضای برجام بود که کاملا عاقبت‌اندیشانه و بر مبنای منافع ملت و دولت بود و ثمرات نیکویی به بار آورد. بخش عاقبت‌نیندیشانه‌اش آن بود که برجام را تضمینی برای حل همه مسائل کشور اعلام کردند. دکتر روحانی گفت بقیه تحریم‌ها را هم برمی‌دارم و درآمد کشور به صد میلیارد دلار می‌رسد و اصلا مشکل ارزی ایجاد نمی‌شود. ایشان عاقبت‌اندیشی نکرد که ممکن است ترامپ سر کار بیاید. ممکن است آژانس بین‌المللی انرژی بهانه بیاورد. ممکن است چین و روسیه باج‌خواهی کنند، ممکن است اروپاییان منافع بیشتر بخواهند، ممکن است FATF به دلایل گوناگون و حتی واهی یا تصویب‌نشدن قانون مربوطه در کشور همچنان ما را در لیست به‌اصطلاح سیاه نگه دارد و دیگر کشورها از مراودات بانکی منع شوند. عاقبت‌اندیشی باید ایشان را وادار به شفاف‌سازی می‌کرد.
2- آقای جهانگیری و دولت عاقبت‌اندیشی نکردند که به‌خاطر 400 تومان ناگهان ارز را چهار هزارو 200 تومانی و بی‌حدوحساب اعلام کردند و آن‌طور ادای بچه‌پولدارها را درآوردند. وقتی کفگیر به ته دیگ رسید، یکباره بدون عاقبت‌اندیشی، صرافی‌ها را تعطیل، سامانه نیما را اختراع، ارز توافقی را ابداع، مابه‌التفاوت ارزی را تصویب و ارز مسافری را 11هزار تومان اعلام کردند. حتی بدون عاقبت‌اندیشی زوار کربلا را برای مقدار کمی ارز سرگردان کردند.
1- دولت بدون عاقبت‌اندیشی پرداخت یارانه‌ها را برای همه ادامه داد. نتیجه‌اش این بود که وزارت نفت بدبخت شد، پیمانکاران همچنان طلبکار و طرح‌های عمرانی نیمه‌تمام ماندند و باز بدون عاقبت‌اندیشی به برخی پیمانکاران و طلب‌کاران اوراق قرضه دادند که دولت باید 20 درصد سالانه هزینه بهره آن را بدهد و تازه پیمانکاران با 30 درصد تخفیف نقد کنند!
2- دولت بدون عاقبت‌اندیشی برای کالاهای واردشده به گمرک که بسیاری از آنها مواد اولیه کارخانه‌‌ها بودند، دریافت مابه‌التفاوت بهای ارز تا ارز توافقی! را شرط ترخیص گذاشت. همان‌موقع به وزیر صنعت نامه نوشتم که این امر موجب رکود کارخانه‌ها و اصناف و سونامی‌ گرانی می‌شود. هرچند بعدا اندکی تعدیل شد، اما داستان ادامه دارد.
3- دولت بدون عاقبت‌اندیشی همچنان سیاست‌های چندگانه ارزی و مبهم‌بودن را ادامه می‌دهد. به این اضافه کنید کارایی‌نداشتن مجموعه بانک مرکزی، بانک‌ها و وزارت صنعت را که درحال‌حاضر حتی اجازه واردات در مقابل ارز حاصل از صادرات را به صادرکننده نمی‌دهند!
از‌این‌دست تصمیم‌های غیرعاقبت‌اندیشانه دولت هرچه فهرست کنیم کم است و البته برخی دیگر دست دولت را به‌خاطر تصمیم‌های خود از پشت بسته‌اند، ولی چه کنیم که نمی‌توان از آن سخن گفت یا حتی بی‌فایده است و خلاصه آنکه دعا کنیم خداوند عاقبت ما را ختم‌به‌خیر کند.

در برخی مغازه‌های قدیم تصویری از دو مرد وجود داشت، یکی فربه و سرحال و دیگری نحیف و لاغر، زیر عکس اولی نوشته شده بود عاقبت نقدفروشی و زیر دیگری، عبارت عاقبت نسیه‌فروشی دیده می‌شد. معلوم می‌شود که در فرهنگ کشور ما عاقبت‌اندیشی جایگاه درخور توجهی دارد. در احادیث واصله و نیز در اشعار شعرای حکیم ما درباره عاقبت کارها و اندیشه‌ورزی درباره پیامدهای کارها اشارات متعددی شده است، از جمله شیخ اجل سعدی می‌گوید: «هرکه مزروع خود بخورد به خوید/ وقت خرمنش خوشه باید چید».

در دعاهای روزمره نیز به عاقبت کار بسیار توجه شده است و دعای معروف «خدایا عاقبت ما را ختم به خیر گردان» از آن جمله است. در نظام خلقت در بسیاری اوقات، تحلیل و پیش‌بینی عاقبت آنچه انجام می‌شود ممکن نیست. نیوتون در علم فیزیک درباره حرکات مادی اصل عمل و عکس‌العمل را مطرح کرده که هر عملی عکس‌العملی دارد مطابق و در جهت عکس آن که البته تاریخ‌دانان علم معتقدند این اصل نیوتون را قبلا حاکمان اسلامی گفته‌اند. اگر در محدوده مادی بیندیشم اصل نیوتون محدود به عکس‌العمل برابر است، ولی در محدوده اجتماعی عکس‌العمل‌ها گاه بسیار فراتر از عمل است. گاه عکس‌العمل یک سیلی به یک نزاع دسته‌جمعی منجر به قتل و غارت می‌شود. نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد چه اقداماتی بدون عاقبت‌اندیشی آن‌هم در مقیاس‌های بسیار بزرگ رخ داده و چه نتایج فاجعه‌باری به دست آمده است.
می‌توان برای نمونه چند مورد را فهرست کرد:
1- ناپلئون در لشکرکشی به روسیه برای تصرف خاک این کشور همه سپاه 800 هزار نفری خود را از دست داد و با تعداد محدودی از همراهانش به پاریس بازگشت.
2- هیتلر در اوج قدرت و محبوبیت و حمایت مردم آلمان کشورگشایی را آغاز کرد و سرانجام درحالی‌که آلمانی ویرانه را بر جای گذاشت، خودکشی کرد.
3- نیروی هوایی ژاپن در بندر پرل‌هاربور به کشتی‌های آمریکایی حمله کرد و بیش از سه هزار نفر از آمریکایی‌ها را به قعر دریا فرستاد. اما با دو بمب اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، تسلیم شد و امپراتور ژاپن در برابر یک ژنرال آمریکایی تعظیم و ژاپن را تسلیم آمریکا کرد و تقاضای ترحم برای مردم ژاپن کرد.
4- در دوران معاصر، صدام حسین به‌اصطلاح قدرتمند با پاره‌کردن قرارداد 1957 و حمله به ایران، سرانجام نامه ترک مناقشه و پذیرش همان قرارداد را امضا و با حمله به کویت و اشغال آن موجبات حمله آمریکا به عراق را فراهم کرد و سپس در یک مخفیگاه متروکه اسیر سربازان بیگانه و سرانجام اعدام شد.
از این دست اقدامات نابخردانه که احساس قدرت، بصیرت و بینایی را از صاحبان آن گرفته، کم دیده نمی‌شود و البته به تاریخ پیوسته است. همه اینها در تاریخ بسیار مهم بوده‌اند و با دیده عبرت باید به آنها نگریست و درس گرفت و اندیشید و اقدامات خود را ارزیابی کرد. نگاهی به برخی اقدامات ما در اين سال‌ها و میزان عاقبت‌اندیشی در آنها، محل تأمل است.
1- برای توسعه کشت گندم آبی، اجازه حفر چاه (چه با مجوز چه بی‌مجوز) داده شد که نتیجه آن خشک‌شدن چاه‌ها و نابودی کشاورزی وابسته به چاه‌های عمیق شد.
2- در راستای رشد صنایع و کشاورزی و کاشت درخت در دامنه کوه‌ها، اجازه استفاده از آب زاینده‌رود بدون محدودیت داده شد و اصفهان بی‌آب و اراضی کشاورزی شرق اصفهان به زمین‌های بایر تبدیل شد.
3- برای توسعه کشاورزی در غرب دریاچه ارومیه حقابه دریاچه به کشاورزان داده شد. نتیجه آن خشکی دریاچه و در معرض تخریب قرارگرفتن میلیون‌ها هکتار زمین کشاورزی در شرق دریاچه ارومیه شده است.
4- برای جلب رأی مردم به همه از پیر و جوان، دارا و ندار، زن و مرد پول نقد به‌عنوان یارانه پرداخت شد و نتیجه آن بدهی دولت به صنایع، پیمانکاران و بانک‌ها شد و به‌جای سرمایه‌گذاری در اشتغال، پول‌پاشی شد. نتیجه آن اینکه جوان ما به‌جای آنکه در تولید خدمت کند، به خدمت بیگانگان درآمد و در کولبری کمر خود را در برابر کالای خارجی خم کرد.
5- برای رفع مشکل مسکن مردم، به نام مسکن مهر الگوی واحدی در سراسر کشور پیاده شد. گذشته از مشکلات معمول در شهرهای بزرگ، در شهرهایی که مردمش هنوز گوسفند یا گاو یا مرغ در خانه دارند، مسکن چهار طبقه بدون استفاده مانده و سرمایه هدر رفته است.
در این مختصر به تصمیم‌گیری‌های بسیاری که گاهی اثرات و عواقب تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، اشاره نمی‌شود، چراکه برخلاف مثال‌هایی که آورده شد، معمولا اثرات تصمیم‌های سیاسی را از چند بعد می‌توان تفسیر کرد و نیز در چند مثالی که در زیر می‌آید نظر به آنکه دیوار دولت از همه کوتاه‌تر و انتقاد به آن کم‌هزینه‌تر است، به چند تصمیم دولت که بدون عاقبت‌اندیشی اتخاذ شده است اشاره می‌شود، شاید دولت در تصمیم‌های خود عاقبت‌اندیشی را لحاظ کند.
1- از معدود تصمیم‌گیری‌های عاقبت‌اندیشانه دولت، امضای برجام بود که کاملا عاقبت‌اندیشانه و بر مبنای منافع ملت و دولت بود و ثمرات نیکویی به بار آورد. بخش عاقبت‌نیندیشانه‌اش آن بود که برجام را تضمینی برای حل همه مسائل کشور اعلام کردند. دکتر روحانی گفت بقیه تحریم‌ها را هم برمی‌دارم و درآمد کشور به صد میلیارد دلار می‌رسد و اصلا مشکل ارزی ایجاد نمی‌شود. ایشان عاقبت‌اندیشی نکرد که ممکن است ترامپ سر کار بیاید. ممکن است آژانس بین‌المللی انرژی بهانه بیاورد. ممکن است چین و روسیه باج‌خواهی کنند، ممکن است اروپاییان منافع بیشتر بخواهند، ممکن است FATF به دلایل گوناگون و حتی واهی یا تصویب‌نشدن قانون مربوطه در کشور همچنان ما را در لیست به‌اصطلاح سیاه نگه دارد و دیگر کشورها از مراودات بانکی منع شوند. عاقبت‌اندیشی باید ایشان را وادار به شفاف‌سازی می‌کرد.
2- آقای جهانگیری و دولت عاقبت‌اندیشی نکردند که به‌خاطر 400 تومان ناگهان ارز را چهار هزارو 200 تومانی و بی‌حدوحساب اعلام کردند و آن‌طور ادای بچه‌پولدارها را درآوردند. وقتی کفگیر به ته دیگ رسید، یکباره بدون عاقبت‌اندیشی، صرافی‌ها را تعطیل، سامانه نیما را اختراع، ارز توافقی را ابداع، مابه‌التفاوت ارزی را تصویب و ارز مسافری را 11هزار تومان اعلام کردند. حتی بدون عاقبت‌اندیشی زوار کربلا را برای مقدار کمی ارز سرگردان کردند.
1- دولت بدون عاقبت‌اندیشی پرداخت یارانه‌ها را برای همه ادامه داد. نتیجه‌اش این بود که وزارت نفت بدبخت شد، پیمانکاران همچنان طلبکار و طرح‌های عمرانی نیمه‌تمام ماندند و باز بدون عاقبت‌اندیشی به برخی پیمانکاران و طلب‌کاران اوراق قرضه دادند که دولت باید 20 درصد سالانه هزینه بهره آن را بدهد و تازه پیمانکاران با 30 درصد تخفیف نقد کنند!
2- دولت بدون عاقبت‌اندیشی برای کالاهای واردشده به گمرک که بسیاری از آنها مواد اولیه کارخانه‌‌ها بودند، دریافت مابه‌التفاوت بهای ارز تا ارز توافقی! را شرط ترخیص گذاشت. همان‌موقع به وزیر صنعت نامه نوشتم که این امر موجب رکود کارخانه‌ها و اصناف و سونامی‌ گرانی می‌شود. هرچند بعدا اندکی تعدیل شد، اما داستان ادامه دارد.
3- دولت بدون عاقبت‌اندیشی همچنان سیاست‌های چندگانه ارزی و مبهم‌بودن را ادامه می‌دهد. به این اضافه کنید کارایی‌نداشتن مجموعه بانک مرکزی، بانک‌ها و وزارت صنعت را که درحال‌حاضر حتی اجازه واردات در مقابل ارز حاصل از صادرات را به صادرکننده نمی‌دهند!
از‌این‌دست تصمیم‌های غیرعاقبت‌اندیشانه دولت هرچه فهرست کنیم کم است و البته برخی دیگر دست دولت را به‌خاطر تصمیم‌های خود از پشت بسته‌اند، ولی چه کنیم که نمی‌توان از آن سخن گفت یا حتی بی‌فایده است و خلاصه آنکه دعا کنیم خداوند عاقبت ما را ختم‌به‌خیر کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها