کشورهاي نامطمئن
داوود هرميداسباوند . استاد روابط بينالملل
رفتارهاي اخير روسيه و چين بعد از آغاز تحريمهاي ايالات متحده نشان داد رابطه اين دو کشور با ايران، کاملا در چارچوب منافع آنان و مناسبات کشورهاي عضو شوراي امنيت دنبال ميشود. فرصتطلبي روسها در جايگزينکردن توليد نفت ايران در بازار بعد از ديدار وزراي انرژي روسيه و ايالات متحده و تلاشهاي اخير چين و آمريكا براي بهبود روابط خود و درخواست ترامپ از چين براي همکاريکردن در تحريم ايران نشان ميدهد روابط ايران با اين دو کشور، هيچگاه استراتژيک نبوده است. در شرايط فعلي همچنان مواضع و رويکرد اتحاديه اروپا درباره آينده برجام و دادن اطمينان به ايران براي باقيماندن در برجام، کارکرد به مراتب بيشتري داشته و اگر سازوکار ويژه حمايتي کشورهاي عضو اين اتحاديه عملياتي شود؛ آنگاه ميتوان دريافت چرا بسياري از کارشناسان و آگاهان، خواستار ايجاد زمينههاي همکاري کامل با اين اتحاديه هستند. در دو سال گذشته و از زمان رويکارآمدن شکاف دو سوي آتلانتيک، خود را بهخوبي نشان ميدهد و آخرين آن در ديدار ترامپ و مكرون و در زمينه نيروي دفاعي اروپا به چشم آمد. اين اختلافات با سخنان ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتي درباره ناتو، اروپا و روسيه آغاز شد و با خروج آمريكا از پيمان پاريس، توافق هستهاي و اعمال تعرفههاي گمرکي سنگين بر کالاهاي اروپايي تشديد شد. ميدانيم تحريمهاي آمريكا مضاعف است و اگر شرکتي با ايران همکاري داشته باشد، مشمول تحريمهاي آمريكا نيز ميشود که عمدتا شرکتها و مؤسسات اروپايي به دليل سود هنگفتي که در تجارت با ايالات متحده دارند، از همکاري با ايران بيمناک هستند؛ اما اگر سازوکار حمايتي به درستي تبيين و اجرائي شود، ميتواند وضعيتی نسبي در مراودات مالي و تجاري ايران و اروپا حاکم کند؛ بنابراين نميتوان روي روسيه و چين در کارزار موجود چندان حساب کرد. تلاشهاي روسيه معطوف به حل مسائل و اختلافات با غرب در عين حفظ دستاوردهايش است. حضور در سوريه و نقشآفرينيهايش در اين کشور به منزله کانوني براي حل نهايي ماجرا تلقي ميشد. در گذشته نيز هنگام ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل، روسيه و چين به هفت قطعنامه تحريمي ذيل فصل هفتم عليه ايران رأي دادند.
در شوراي حکام آژانس بينالمللي نيز آنها از موضع غيرمتعهدها حمايت نکردند و همسو با هند، ژاپن و... هرگونه مراوده مالي با ايران را خاتمه داده و به سمت معاملات کالايي حرکت کردند. روسيه در حملات اسرائيل به سوريه که به مواضع ايران و متحدان آن بود، نوعي سکوت را دنبال کرد. بههرحال حدود 60 درصد درآمد ارزي روسيه از فروش نفت و گاز است. مهمترين رقيب روسها، سعوديها هستند؛ بنابراين مسکو بيميل نيست که سياستهاي نفتي خود را با رياض هماهنگ کند. اين رويکرد، تأمينکننده منافع حداکثري روسيه است و بهنوعي در تقابل با ايران است. آنچه مشخص است، در زمانهاي حساس، ايران صرفا ميتواند روي ظرفيتهاي خود حساب کند و اين دو کشور به اصطلاح بلوک شرق، ارادهاي براي حمايت از ايران نخواهند داشت.
رفتارهاي اخير روسيه و چين بعد از آغاز تحريمهاي ايالات متحده نشان داد رابطه اين دو کشور با ايران، کاملا در چارچوب منافع آنان و مناسبات کشورهاي عضو شوراي امنيت دنبال ميشود. فرصتطلبي روسها در جايگزينکردن توليد نفت ايران در بازار بعد از ديدار وزراي انرژي روسيه و ايالات متحده و تلاشهاي اخير چين و آمريكا براي بهبود روابط خود و درخواست ترامپ از چين براي همکاريکردن در تحريم ايران نشان ميدهد روابط ايران با اين دو کشور، هيچگاه استراتژيک نبوده است. در شرايط فعلي همچنان مواضع و رويکرد اتحاديه اروپا درباره آينده برجام و دادن اطمينان به ايران براي باقيماندن در برجام، کارکرد به مراتب بيشتري داشته و اگر سازوکار ويژه حمايتي کشورهاي عضو اين اتحاديه عملياتي شود؛ آنگاه ميتوان دريافت چرا بسياري از کارشناسان و آگاهان، خواستار ايجاد زمينههاي همکاري کامل با اين اتحاديه هستند. در دو سال گذشته و از زمان رويکارآمدن شکاف دو سوي آتلانتيک، خود را بهخوبي نشان ميدهد و آخرين آن در ديدار ترامپ و مكرون و در زمينه نيروي دفاعي اروپا به چشم آمد. اين اختلافات با سخنان ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتي درباره ناتو، اروپا و روسيه آغاز شد و با خروج آمريكا از پيمان پاريس، توافق هستهاي و اعمال تعرفههاي گمرکي سنگين بر کالاهاي اروپايي تشديد شد. ميدانيم تحريمهاي آمريكا مضاعف است و اگر شرکتي با ايران همکاري داشته باشد، مشمول تحريمهاي آمريكا نيز ميشود که عمدتا شرکتها و مؤسسات اروپايي به دليل سود هنگفتي که در تجارت با ايالات متحده دارند، از همکاري با ايران بيمناک هستند؛ اما اگر سازوکار حمايتي به درستي تبيين و اجرائي شود، ميتواند وضعيتی نسبي در مراودات مالي و تجاري ايران و اروپا حاکم کند؛ بنابراين نميتوان روي روسيه و چين در کارزار موجود چندان حساب کرد. تلاشهاي روسيه معطوف به حل مسائل و اختلافات با غرب در عين حفظ دستاوردهايش است. حضور در سوريه و نقشآفرينيهايش در اين کشور به منزله کانوني براي حل نهايي ماجرا تلقي ميشد. در گذشته نيز هنگام ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل، روسيه و چين به هفت قطعنامه تحريمي ذيل فصل هفتم عليه ايران رأي دادند.
در شوراي حکام آژانس بينالمللي نيز آنها از موضع غيرمتعهدها حمايت نکردند و همسو با هند، ژاپن و... هرگونه مراوده مالي با ايران را خاتمه داده و به سمت معاملات کالايي حرکت کردند. روسيه در حملات اسرائيل به سوريه که به مواضع ايران و متحدان آن بود، نوعي سکوت را دنبال کرد. بههرحال حدود 60 درصد درآمد ارزي روسيه از فروش نفت و گاز است. مهمترين رقيب روسها، سعوديها هستند؛ بنابراين مسکو بيميل نيست که سياستهاي نفتي خود را با رياض هماهنگ کند. اين رويکرد، تأمينکننده منافع حداکثري روسيه است و بهنوعي در تقابل با ايران است. آنچه مشخص است، در زمانهاي حساس، ايران صرفا ميتواند روي ظرفيتهاي خود حساب کند و اين دو کشور به اصطلاح بلوک شرق، ارادهاي براي حمايت از ايران نخواهند داشت.