|

گزارش مأمور سابق «اف‌بي‌آي» از سردار سليماني و محور مقاومت منطقه

معمار استراتژي منطقه‌اي ايران

مأمور ويژه سابق «اف‌بي‌آي» در ماهنامه مبارزه با تروريسم؛ وابسته به آکادمي نظامي آمريکا، گزارشي درباره سردار سليماني نوشته است. علي صوفان، لبناني- آمريکايي است و در اين گزارش به تحليل استراتژي‌هاي ايران در منطقه مي‌پردازد و وضعيت محور مقاومت را که «هلال نفوذ» نام‌گذاري کرده، شرح مي‌دهد. محور گزارش او اما معطوف به فرمانده سپاه قدس است، چراکه به نوشته صوفان، سردار قاسم سليماني است که پشت تمام موفقيت‌هاي منطقه‌اي ايران قرار دارد. در ادامه بخش‌هايي از اين گزارش را که سايت مشرق با تيتر «قاسم سليماني و استراتژي يگانه منطقه‌اي ايران» منتشر کرده مي‌خوانيد.

استراتژي منحصربه‌فرد ايران
ايران، با وجود بحران‌هاي اقتصادي ادامه‌دار، امروز خود را به يکي از برترين قدرت‌هاي نظامي و ديپلماتيک در خاورميانه و رقيب اصلي عربستان بر سر هژموني در سراسر منطقه تبديل کرده است. اين کشور توانسته با ترکيبي از سياست‌هاي مختلف، از جمله، مانور ماهرانه ديپلماتيک، ايجاد اتحاد تاکتيکي با ولاديمير پوتين و روسيه و ارائه سلاح، مشاوره و پول به شبه‌نظاميان شيعه در کشورهاي متعدد، به اين موفقيت‌ها دست پيدا کند. تهران در اين مورد اخير [حمايت از متحدان منطقه‌اي]، در اتخاذ استراتژي ظاهرا منحصربه‌فردي پيشگام شده که قدرت نيروهاي شورشي را با قدرت نيروهاي دولتي ترکيب کرده و يک مخلوط قدرتمند و مؤثر را ايجاد مي‌کند. اتخاذ اين استراتژي امروز در لبنان، سوريه، عراق و يمن مشهود است». يک نفر به‌عنوان معمار اصلي هر يک از اين سياست‌ها به رسميت شناخته مي‌شود: سرلشکر قاسم سليماني، رئيس کهنه‌کار نيروي قدس (گردان نيروهاي ويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي). سليماني اگرچه مردم کشورش به او احترام مي‌گذارند و دشمنانش در ميدان‌هاي جنگ در سراسر خاورميانه از او وحشت دارند، اما در غرب همچنان غالبا ناشناخته است. اين در حالي است که اگر بگوييم امروزه بدون درک کامل قاسم سليماني، نمي‌توان ايران را درک کرد، حتي اندکي از حق مطلب را هم ادا نکرده‌ايم. سليماني، بيش از هرکس ديگري، مسئول ايجاد يک هلال نفوذ (و به قول تهران، «محور مقاومت») براي ايران است که از طريق عراق، سوريه و لبنان، از خليج عمان تا سواحل شرقي درياي مديترانه را دربر مي‌گيرد. امروز، با پيروزي قريب‌الوقوع اسد در جنگ داخلي فاجعه‌بار کشورش، اين اتحاد ايراني به اندازه کافي باثبات شده است که قاسم سليماني، اگر اراده كند، مي‌تواند سوار بر خودرويش از تهران راه بيفتد و تا مرز لبنان با اسرائيل بيايد، بدون آنکه کسي خودرويش را متوقف کند.
گمنامي فرمانده سپاه قدس
اگر يک نفر در موضعي باشد که بتواند چنين تهديدهاي آشکاري را (اشاره به تهديد ترامپ که بعد از درگيري لفظي با حسن روحاني اتفاق افتاد) مطرح کند، آن يک نفر قاسم سليماني است؛ کسي که يک تحليلگر آمريکايي، او را [به‌خاطر گمنام‌بودنش در غرب] «کارلا» (ابَرجاسوس همه‌جاحاضر اما نامرئي شوروي در رُمان جاسوس‌محور «جان لوکاره») و يک کارشناس ديگر آمريکايي، او را [به‌خاطر نقشش در استراتژي منطقه‌اي ايران] «وزير خارجه واقعي ايران» مي‌نامد. هيچ‌يک از اين دو هم بي‌راه نمي‌گويند.
«بُزدُزد»؛ بلاي جان دشمن
درحالي‌که اکثر آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها ممکن است هرگز نام قاسم سليماني را نشنيده باشند، سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا احتمالا آرزو مي‌کنند اي‌کاش اين نام را کمتر مي‌شنيدند. سليماني به نماينده اصلي سبکي از نيروي شورشي تبديل شده که منحصرا ايراني است. معمولا شبه‌نظاميان خود را عليه دولت تعريف، با نيروهاي دولتي مبارزه و تلاش مي‌کند تا هرگونه ردپايي از قدرت دولت را از ميان ببرند. اين در حالي است که افراد تحت امر سليماني، اغلب به همکاري در چارچوب قدرت دولت تمايل دارند و به‌اين‌ترتيب دولت‌هاي خود را از درون، به همکاري دعوت مي‌کنند و با تلفيق قدرت شبه‌نظامي و قدرت دولتي، يک مجموعه قدرتمند و رعب‌آور را تشکيل مي‌دهند. حزب‌الله لبنان برجسته‌ترين نمونه از اين سبک است، اما چنان‌که در ادامه خواهيم ديد، ابدا تنها نمونه نيست. سال ۲۰۰۶، در اوج خون‌ريزي‌ها در عراق، سليماني موقتا مديريت «عصائب اهل‌الحق» [از گروه‌هاي متحد با ايران در عراق] و گروه‌هاي وابسته به آن را کنار گذاشت تا نظارت بر يکي ديگر از گروه‌هاي نيابتي ايران؛ يعني حزب‌الله، در جنگ شديد اين گروه با اسرائيل را برعهده بگيرد. در مدت غيبت او در عراق، فرماندهان آمريکا در «منطقه سبز» [محل استقرار نيروهاي ائتلاف آمريکايي در بغداد]، متوجه کاهش چشمگير تلفات خود در سراسر عراق شدند. سليماني پس از بازگشت از لبنان، به فرماندهان آمريکايي نوشت: «اميدوارم از صلح و آرامش در بغداد لذت برده باشيد. من در بيروت، مشغول بودم». قاسم سليماني در جنگ عراق عليه ايران، تقريبا در همه جبهه‌ها حاضر بود و به خوش‌برخوردي با افراد تحت فرماندهي‌اش مشهور شد. او عادت داشت وقتي از مأموريت‌هاي شناسايي درون جبهه دشمن برمي‌گردد، با خودش بُز زنده و آذوقه‌هاي ديگر را بياورد تا سربازان تحت امرش از آنها تغذيه کنند؛ و به‌اين‌ترتيب، [به‌خاطر قدرتش در انجام عمليات‌هاي اطلاعاتي] لقب تحسين‌آميز «بُزدُزد» را به او دادند.
سوريه
پس از آغاز جنگ داخلي در سوريه در سال ۲۰۱۱، سليماني به بخشي از شبه‌نظاميان عراقي خود دستور داد تا براي دفاع از حکومت اسد راهي سوريه شوند. به‌همين‌منظور او همچنين گروه‌هاي شبه‌نظامي شيعه جديدي را تأسيس کرد؛ از جمله اين گروه‌ها، لشکر فاطميون که متشکل از افغانستاني‌هاي ساکن ايران و تيپ «زينبيون» که متشکل از پاکستاني‌ها بودند. نيروهاي تحت فرمان سليماني در بسياري از عمليات‌هاي تهاجمي مهم جنگ سوريه، از جمله بازپس‌گيري شهر «قصير» از شورشيان، نقش حياتي داشتند. سليماني با وفادارماندن به سبک اصلي خود، به دنبال يکپارچه‌کردن قدرت دولت و شبه‌نظاميان بوده است. گزارش‌ها حاکي از آن است که رهبران گروه‌هاي شبه‌نظامي لبناني و عراقي در ستاد فرماندهي مخفي سليماني در دمشق، در کنار ژنرال‌هايي از ايران و سوريه فعاليت مي‌کنند.
اواسط سال ۲۰۱۵ در سوريه، همه‌چيز دقيقا آن‌گونه که سليماني مي‌خواست پيش نمي‌رفت. نيروهاي اسد مدام دست به خيانت [و فرار] مي‌زدند، بنابراين شبه‌نظاميان عراقي، افغانستاني و پاکستاني تحت حمايت ايران در مبارزه با شورشيان سني براي کنترل بزرگ‌ترين شهر سوريه، يعني حلب، تقريبا تنها مانده بودند. اين نيروها به حمايت يک قدرت خارجي بزرگ‌تر نياز داشتند؛ قدرتي که ظرفيت قدرتمندي در جنگ هوايي داشته باشد. طبيعتا واسطه اين معامله هم کسي نبود جز ژنرال شماره يک در صحنه نبرد: قاسم سليماني. ماه جولاي سال ۲۰۱۵، سليماني براي گفت‌وگو با وزير دفاع روسيه و به گزارش برخي منابع، شخص پرزيدنت پوتين (ظاهرا سوار بر يک هواپيماي عمومي) به مسکو پرواز کرد. چند هفته بعد، سليماني به سوريه برگشته بود و داشت يک حمله هماهنگ‌شده را عليه گروه‌هاي شورشي و جهادگرا تحت پوشش عمليات سنگين هوايي روسيه فرماندهي مي‌کرد. مداخله پوتين، ورق جنگ را به شکلي تعيين‌کننده به سود اسد برگرداند و ماه دسامبر سال ۲۰۱۶، چند روز پس از بازپس‌گيري حلب توسط نيروهاي شبه‌نظامي سليماني و ارتش سوريه، تصاويري از او منتشر شد که نشان مي‌داد دارد از بقاياي قلب تاريخي شهر حلب ديدن ‌کند.
عراق: تا ماه اکتبر سال ۲۰۱۴، داعش به حومه بغداد رسيده بود و فرودگاه بين‌المللي اصلي اين شهر را خمپاره‌باران مي‌کرد. در غياب يک ارتش قابل‌ اعتماد در عراق، يک نفر بايد مي‌بود که پايتخت را نجات بدهد. سليماني اين‌بار به برخي از شبه‌نظاميان عراقي که موظف به دفاع از اسد شده بودند، دستور داد براي نجات دولت خودشان به عراق برگردند. اين شبه‌نظاميان، خود را در قالب نيروهاي بسيج مردمي (موسوم به «حشدالشعبي»، سازماني فراگير از نيروهاي غيردولتي با مسئوليت هماهنگي با دولت در بغداد) سازمان‌دهي کردند. اگرچه همه نيروهاي حشدالشعبي تحت کنترل مستقيم سليماني نيستند، اما نيروهاي سليماني يکي از بزرگ‌ترين گروه‌هاي تشکيل‌دهنده حشدالشعبي هستند و عموما در شديدترين درگيري‌ها حضور داشته‌اند.

لبنان: تهران براي توسعه «محور مقاومت» دلايل اقتصادي هم دارد، به‌ويژه اينکه تهران اگر مي‌خواهد بالاخره يک روز خط لوله سطحي مدنظرش را که از مدت‌ها پيش برنامه‌ريزي کرده، از ميدان گازي غول‌پيکر پارس جنوبي تا درياي مديترانه بکشد، به اعضاي اين محور نياز دارد. هلال ايران تا لبنان، پيشاپيش معادلات ژئوپلیتيک خاورميانه را تغيير داده است و اگر قدرت پتروشيمي هم [به سود محور مقاومت] به اين معادله افزوده شود، قدرتي ايجاد خواهد شد که بدون شک بايد آن را مد نظر قرار داد. حزب‌الله احتمالا مهم‌ترين بازيگر غيردولتي در خاورميانه امروز است. اگر اين گروه نبود، نيروي قدس سليماني نمي‌توانست اين‌گونه در خارج از ايران فعاليت کند و اگر نيروي قدس، اين اندازه قدرتمند نبود، قدرت ايران در منطقه هم به‌هيچ‌عنوان به‌اندازه امروز سهمگين نبود. سليماني در سخنراني خود در همدان، خطاب به پرزيدنت ترامپ، از قدرت کشورش در جنگ‌هاي نامتقارن گفت. از طرف ديگر و در همين راستا، هم سرتيپ «اسماعيل قاآني» معاون سليماني و هم سرلشکر محمدعلي جعفري، فرمانده سپاه پاسداران و رئيس سليماني (روي کاغذ) اخيرا تشکيل موجوديتي را علنا اعلام کرده‌اند که خودشان آن را «بسيج بين‌المللي» مي‌نامند. اينها ادعاهاي بي‌اساس هم نيستند. سليماني (که گزارش‌ها خبر مي‌دهند کمربند مشکي کاراته را دارد) نوعي از هنرهاي رزمي را بلد است که در آن، فرد حريفان بزرگ‌تر از خودش را وسوسه مي‌کند تا عملي انجام بدهند که به ضرر خودشان تمام شود.

مأمور ويژه سابق «اف‌بي‌آي» در ماهنامه مبارزه با تروريسم؛ وابسته به آکادمي نظامي آمريکا، گزارشي درباره سردار سليماني نوشته است. علي صوفان، لبناني- آمريکايي است و در اين گزارش به تحليل استراتژي‌هاي ايران در منطقه مي‌پردازد و وضعيت محور مقاومت را که «هلال نفوذ» نام‌گذاري کرده، شرح مي‌دهد. محور گزارش او اما معطوف به فرمانده سپاه قدس است، چراکه به نوشته صوفان، سردار قاسم سليماني است که پشت تمام موفقيت‌هاي منطقه‌اي ايران قرار دارد. در ادامه بخش‌هايي از اين گزارش را که سايت مشرق با تيتر «قاسم سليماني و استراتژي يگانه منطقه‌اي ايران» منتشر کرده مي‌خوانيد.

استراتژي منحصربه‌فرد ايران
ايران، با وجود بحران‌هاي اقتصادي ادامه‌دار، امروز خود را به يکي از برترين قدرت‌هاي نظامي و ديپلماتيک در خاورميانه و رقيب اصلي عربستان بر سر هژموني در سراسر منطقه تبديل کرده است. اين کشور توانسته با ترکيبي از سياست‌هاي مختلف، از جمله، مانور ماهرانه ديپلماتيک، ايجاد اتحاد تاکتيکي با ولاديمير پوتين و روسيه و ارائه سلاح، مشاوره و پول به شبه‌نظاميان شيعه در کشورهاي متعدد، به اين موفقيت‌ها دست پيدا کند. تهران در اين مورد اخير [حمايت از متحدان منطقه‌اي]، در اتخاذ استراتژي ظاهرا منحصربه‌فردي پيشگام شده که قدرت نيروهاي شورشي را با قدرت نيروهاي دولتي ترکيب کرده و يک مخلوط قدرتمند و مؤثر را ايجاد مي‌کند. اتخاذ اين استراتژي امروز در لبنان، سوريه، عراق و يمن مشهود است». يک نفر به‌عنوان معمار اصلي هر يک از اين سياست‌ها به رسميت شناخته مي‌شود: سرلشکر قاسم سليماني، رئيس کهنه‌کار نيروي قدس (گردان نيروهاي ويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي). سليماني اگرچه مردم کشورش به او احترام مي‌گذارند و دشمنانش در ميدان‌هاي جنگ در سراسر خاورميانه از او وحشت دارند، اما در غرب همچنان غالبا ناشناخته است. اين در حالي است که اگر بگوييم امروزه بدون درک کامل قاسم سليماني، نمي‌توان ايران را درک کرد، حتي اندکي از حق مطلب را هم ادا نکرده‌ايم. سليماني، بيش از هرکس ديگري، مسئول ايجاد يک هلال نفوذ (و به قول تهران، «محور مقاومت») براي ايران است که از طريق عراق، سوريه و لبنان، از خليج عمان تا سواحل شرقي درياي مديترانه را دربر مي‌گيرد. امروز، با پيروزي قريب‌الوقوع اسد در جنگ داخلي فاجعه‌بار کشورش، اين اتحاد ايراني به اندازه کافي باثبات شده است که قاسم سليماني، اگر اراده كند، مي‌تواند سوار بر خودرويش از تهران راه بيفتد و تا مرز لبنان با اسرائيل بيايد، بدون آنکه کسي خودرويش را متوقف کند.
گمنامي فرمانده سپاه قدس
اگر يک نفر در موضعي باشد که بتواند چنين تهديدهاي آشکاري را (اشاره به تهديد ترامپ که بعد از درگيري لفظي با حسن روحاني اتفاق افتاد) مطرح کند، آن يک نفر قاسم سليماني است؛ کسي که يک تحليلگر آمريکايي، او را [به‌خاطر گمنام‌بودنش در غرب] «کارلا» (ابَرجاسوس همه‌جاحاضر اما نامرئي شوروي در رُمان جاسوس‌محور «جان لوکاره») و يک کارشناس ديگر آمريکايي، او را [به‌خاطر نقشش در استراتژي منطقه‌اي ايران] «وزير خارجه واقعي ايران» مي‌نامد. هيچ‌يک از اين دو هم بي‌راه نمي‌گويند.
«بُزدُزد»؛ بلاي جان دشمن
درحالي‌که اکثر آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها ممکن است هرگز نام قاسم سليماني را نشنيده باشند، سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا احتمالا آرزو مي‌کنند اي‌کاش اين نام را کمتر مي‌شنيدند. سليماني به نماينده اصلي سبکي از نيروي شورشي تبديل شده که منحصرا ايراني است. معمولا شبه‌نظاميان خود را عليه دولت تعريف، با نيروهاي دولتي مبارزه و تلاش مي‌کند تا هرگونه ردپايي از قدرت دولت را از ميان ببرند. اين در حالي است که افراد تحت امر سليماني، اغلب به همکاري در چارچوب قدرت دولت تمايل دارند و به‌اين‌ترتيب دولت‌هاي خود را از درون، به همکاري دعوت مي‌کنند و با تلفيق قدرت شبه‌نظامي و قدرت دولتي، يک مجموعه قدرتمند و رعب‌آور را تشکيل مي‌دهند. حزب‌الله لبنان برجسته‌ترين نمونه از اين سبک است، اما چنان‌که در ادامه خواهيم ديد، ابدا تنها نمونه نيست. سال ۲۰۰۶، در اوج خون‌ريزي‌ها در عراق، سليماني موقتا مديريت «عصائب اهل‌الحق» [از گروه‌هاي متحد با ايران در عراق] و گروه‌هاي وابسته به آن را کنار گذاشت تا نظارت بر يکي ديگر از گروه‌هاي نيابتي ايران؛ يعني حزب‌الله، در جنگ شديد اين گروه با اسرائيل را برعهده بگيرد. در مدت غيبت او در عراق، فرماندهان آمريکا در «منطقه سبز» [محل استقرار نيروهاي ائتلاف آمريکايي در بغداد]، متوجه کاهش چشمگير تلفات خود در سراسر عراق شدند. سليماني پس از بازگشت از لبنان، به فرماندهان آمريکايي نوشت: «اميدوارم از صلح و آرامش در بغداد لذت برده باشيد. من در بيروت، مشغول بودم». قاسم سليماني در جنگ عراق عليه ايران، تقريبا در همه جبهه‌ها حاضر بود و به خوش‌برخوردي با افراد تحت فرماندهي‌اش مشهور شد. او عادت داشت وقتي از مأموريت‌هاي شناسايي درون جبهه دشمن برمي‌گردد، با خودش بُز زنده و آذوقه‌هاي ديگر را بياورد تا سربازان تحت امرش از آنها تغذيه کنند؛ و به‌اين‌ترتيب، [به‌خاطر قدرتش در انجام عمليات‌هاي اطلاعاتي] لقب تحسين‌آميز «بُزدُزد» را به او دادند.
سوريه
پس از آغاز جنگ داخلي در سوريه در سال ۲۰۱۱، سليماني به بخشي از شبه‌نظاميان عراقي خود دستور داد تا براي دفاع از حکومت اسد راهي سوريه شوند. به‌همين‌منظور او همچنين گروه‌هاي شبه‌نظامي شيعه جديدي را تأسيس کرد؛ از جمله اين گروه‌ها، لشکر فاطميون که متشکل از افغانستاني‌هاي ساکن ايران و تيپ «زينبيون» که متشکل از پاکستاني‌ها بودند. نيروهاي تحت فرمان سليماني در بسياري از عمليات‌هاي تهاجمي مهم جنگ سوريه، از جمله بازپس‌گيري شهر «قصير» از شورشيان، نقش حياتي داشتند. سليماني با وفادارماندن به سبک اصلي خود، به دنبال يکپارچه‌کردن قدرت دولت و شبه‌نظاميان بوده است. گزارش‌ها حاکي از آن است که رهبران گروه‌هاي شبه‌نظامي لبناني و عراقي در ستاد فرماندهي مخفي سليماني در دمشق، در کنار ژنرال‌هايي از ايران و سوريه فعاليت مي‌کنند.
اواسط سال ۲۰۱۵ در سوريه، همه‌چيز دقيقا آن‌گونه که سليماني مي‌خواست پيش نمي‌رفت. نيروهاي اسد مدام دست به خيانت [و فرار] مي‌زدند، بنابراين شبه‌نظاميان عراقي، افغانستاني و پاکستاني تحت حمايت ايران در مبارزه با شورشيان سني براي کنترل بزرگ‌ترين شهر سوريه، يعني حلب، تقريبا تنها مانده بودند. اين نيروها به حمايت يک قدرت خارجي بزرگ‌تر نياز داشتند؛ قدرتي که ظرفيت قدرتمندي در جنگ هوايي داشته باشد. طبيعتا واسطه اين معامله هم کسي نبود جز ژنرال شماره يک در صحنه نبرد: قاسم سليماني. ماه جولاي سال ۲۰۱۵، سليماني براي گفت‌وگو با وزير دفاع روسيه و به گزارش برخي منابع، شخص پرزيدنت پوتين (ظاهرا سوار بر يک هواپيماي عمومي) به مسکو پرواز کرد. چند هفته بعد، سليماني به سوريه برگشته بود و داشت يک حمله هماهنگ‌شده را عليه گروه‌هاي شورشي و جهادگرا تحت پوشش عمليات سنگين هوايي روسيه فرماندهي مي‌کرد. مداخله پوتين، ورق جنگ را به شکلي تعيين‌کننده به سود اسد برگرداند و ماه دسامبر سال ۲۰۱۶، چند روز پس از بازپس‌گيري حلب توسط نيروهاي شبه‌نظامي سليماني و ارتش سوريه، تصاويري از او منتشر شد که نشان مي‌داد دارد از بقاياي قلب تاريخي شهر حلب ديدن ‌کند.
عراق: تا ماه اکتبر سال ۲۰۱۴، داعش به حومه بغداد رسيده بود و فرودگاه بين‌المللي اصلي اين شهر را خمپاره‌باران مي‌کرد. در غياب يک ارتش قابل‌ اعتماد در عراق، يک نفر بايد مي‌بود که پايتخت را نجات بدهد. سليماني اين‌بار به برخي از شبه‌نظاميان عراقي که موظف به دفاع از اسد شده بودند، دستور داد براي نجات دولت خودشان به عراق برگردند. اين شبه‌نظاميان، خود را در قالب نيروهاي بسيج مردمي (موسوم به «حشدالشعبي»، سازماني فراگير از نيروهاي غيردولتي با مسئوليت هماهنگي با دولت در بغداد) سازمان‌دهي کردند. اگرچه همه نيروهاي حشدالشعبي تحت کنترل مستقيم سليماني نيستند، اما نيروهاي سليماني يکي از بزرگ‌ترين گروه‌هاي تشکيل‌دهنده حشدالشعبي هستند و عموما در شديدترين درگيري‌ها حضور داشته‌اند.

لبنان: تهران براي توسعه «محور مقاومت» دلايل اقتصادي هم دارد، به‌ويژه اينکه تهران اگر مي‌خواهد بالاخره يک روز خط لوله سطحي مدنظرش را که از مدت‌ها پيش برنامه‌ريزي کرده، از ميدان گازي غول‌پيکر پارس جنوبي تا درياي مديترانه بکشد، به اعضاي اين محور نياز دارد. هلال ايران تا لبنان، پيشاپيش معادلات ژئوپلیتيک خاورميانه را تغيير داده است و اگر قدرت پتروشيمي هم [به سود محور مقاومت] به اين معادله افزوده شود، قدرتي ايجاد خواهد شد که بدون شک بايد آن را مد نظر قرار داد. حزب‌الله احتمالا مهم‌ترين بازيگر غيردولتي در خاورميانه امروز است. اگر اين گروه نبود، نيروي قدس سليماني نمي‌توانست اين‌گونه در خارج از ايران فعاليت کند و اگر نيروي قدس، اين اندازه قدرتمند نبود، قدرت ايران در منطقه هم به‌هيچ‌عنوان به‌اندازه امروز سهمگين نبود. سليماني در سخنراني خود در همدان، خطاب به پرزيدنت ترامپ، از قدرت کشورش در جنگ‌هاي نامتقارن گفت. از طرف ديگر و در همين راستا، هم سرتيپ «اسماعيل قاآني» معاون سليماني و هم سرلشکر محمدعلي جعفري، فرمانده سپاه پاسداران و رئيس سليماني (روي کاغذ) اخيرا تشکيل موجوديتي را علنا اعلام کرده‌اند که خودشان آن را «بسيج بين‌المللي» مي‌نامند. اينها ادعاهاي بي‌اساس هم نيستند. سليماني (که گزارش‌ها خبر مي‌دهند کمربند مشکي کاراته را دارد) نوعي از هنرهاي رزمي را بلد است که در آن، فرد حريفان بزرگ‌تر از خودش را وسوسه مي‌کند تا عملي انجام بدهند که به ضرر خودشان تمام شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها