عبدالله ناصري:
باهنر مأموريت تشكيلاتي دارد
شرق:محمدرضا باهنر اصولگرا، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري و جامعه اسلامي مهندسين براي چندمين بار از بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست استقبال كرده است؛ اگرچه براي خالينبودن عريضه يا احتمالا مورد انتقاد قرارنگرفتن از سوي همكيشانش و بهويژه جريان دلواپسان، شرط و شروطي هم براي اين بازگشت گذاشته است. او ديروز در يك جمع دانشجويي گفته كه شرط اصلی بازگشت رئیس دولت اصلاحات به سیاست، جبران قصور گذشته و هزینههایی است که برای نظام در پی داشته است.
باهنر سال 95 هم بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست را حامل بركاتي خوانده و گفته بود: «ممكن است گفته شود كه آقاي خاتمي اپوزيسيون نظام نيست؛ بسيار خوب؛ ايشان با يك موضعگيري رسمي اين امر را به اثبات برساند و سپس به عنوان يك فعال سياسي وارد عرصه شود و قطعا حضورش بركاتي را خواهد داشت».
استقبال از بازگشت خاتمي به عرصه سياست و برداشت بابركتبودن آن از سوي لابيگر قهار اصولگرايان از آن جهت اهميت دارد كه باهنر يكي از متغيرهاي مؤثر در سياستورزي جناح راست به شمار ميآيد و رويكرد و تحليل او در قبال موضوعات مختلف به سرعت ميتواند در سلولهاي پيكره اصولگرايي جاگيري كند.
اصولگرايان به هيچ عنوان روي خوشي به بازگشت لیدر جريان اصلاحات به عرصه سياست نشان نميدهند. هر وقت بحث آن مطرح شده رسانههايشان گزارشهاي مفصلي در ذم اين بازگشت نوشتهاند. نامه اخير آیتالله محمد يزدي به آيتالله شبيريزنجاني هم در همين راستا قابلارزيابي است. رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه بابت ملاقات آيتالله شبيريزنجاني با لیدر جريان اصلاحات به شدت به او تاخته و درخواست كرده بود كه ديگر چنين ديدارهايي تكرار نشود. نامه محمد يزدي با انتقادات فراواني از سوي چهرههاي سياسي بهويژه برخي مراجع روبهرو شد. همزمان وبسایت اصولگرای جهاننیوز هم در گزارشی مدعی شد که اعتراضها به رئيس جامعه مدرسين در واقع تلاشی است برای بازگشت محمد خاتمی به عرصه سیاست در ایران. به عقیده نويسنده اين سايت «طراحان این پروژه» بر این باورند که «الان وقت هیاهو برای احترام به نظرات برخی مراجع تقلید است که اگر فردا فرد محترمی در حوزه درخواستی- بازگشت امثال خاتمی به چارچوب نظام- را مطرح کرد، با سنگینشدن فضا دیگر نشود نظرش را نپذیرفت».
عبدالله ناصری، فعال سياسي اصلاحطلب در واكنش به ايده بازگشت و سخنان باهنر بهويژه شرط و شروطش به «شرق» گفت: «آقای باهنر تاکنون یک یا دو بار از اینگونه اظهارنظرات داشته است. اما در مورد اینکه او در حال حاضر یک مأموریت تشکیلاتی دارد یا در واقع خودخواسته وارد چنین اظهارنظراتی میشود، به نظر ميرسد كه بايد مورد دوم را پذيرفت زیرا دلیل آن هم این است که آقای باهنر پس از حوادث 88 جزء کسانی بود كه وارد بازي سياسيون شد. احتمالا آقای باهنر در همان زمان اظهارنظرات تندی بيان كرد و از سوي تیم احمدینژاد و جریان رادیکال به بازي گرفته شد. رئیس جبهه پيروان خط امام و رهبري يعني آقای حبیبالله عسگراولادی و آقای لاریجانی مانند آقای باهنر در ماجراي انتخابات سال 88 متعادلتر برخورد کردند. به نظر ميرسد كه باهنر تلاش میکند به نحوي ناشيانه گذشته خود را جبران كند. این نكته اول است. نکته دوم که خود آقای باهنر هم نیز قبول دارد، اين است که او در حال حاضر از نظر تشکیلاتی نه در جبهه اصولگرايي و نه كانونهاي قدرت جايگاه اصلي را ندارد. براي همين چنین اظهارنظراتی را بیان میکند.
نکته سوم نیز این است که رئیس دولت اصلاحات بارها اعلام کردهاند که هیچ بنایی براي بازگشت به عرصه قدرت ندارد و تصمیم او نیز بر تداوم همراهی با جامعه مدنی و بازسازی آن استوار است. بنابراین اینگونه اظهارنظرهاي آقای باهنر و امثال او اهمیت زیادی ندارد. فقط در یک مورد میتوان اذعان کرد که سخنان آقای باهنر محلی از اِعراب دارد و آن هم اينكه او مأموریت تشکیلاتی دارد.
آذر منصوري هم با اشاره به اينكه از دو منظر میتوان به اظهارات محمدرضا باهنر پرداخت، به «شرق» گفت: «اول اینکه او چگونه و از چه جایگاهی در مقام سخنگویی قرار گرفته است. به هر حال باهنر از جایگاه خود به عنوان یکی از شخصیتهای اصولگرا میتواند اظهارنظر کند.
در واقع محمدرضا باهنر میتواند نظر خود را به کل جریان اصولگرایی تعمیم دهد، اما اینکه اظهارات و نظرات خود را عین نظرات نظام بداند، به نظر بنده خطاست. از سوی دیگر این اظهارات نشان میدهد که متأسفانه هنوز این طیف به ضرورتی برای تقویت وحدت ملی در کشور نرسیدهاند و این به نظر بنده جای تأمل بسیار دارد. به هر حال برایند نسبی از جایگاه رئیس دولت اصلاحات در افکار عمومی و بهویژه نقش و جایگاه او در بزنگاههای انتخابات نشان میدهد که رئیس دولت اصلاحات در بین افکار عمومی یکی از شخصیتهای مؤثر است. بنابراین، این نادیدهگرفتن به معنی نادیدهگرفتن بخش مهمی از جامعه ایران است».
اشاره اين فعال سياسي اصلاحطلب به «گفتوگوی ملی» و نقش رئيس دولت اصلاحات به اين باز ميگردد كه چندماهی است در سطوح بالای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بحث گفتوگوي ملي آغاز شده است. ممكن است اشاره به نقش بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست هم نگاهي به اين فرايند داشته باشد. فروردینماه امسال بود که محمدرضا تابش، عضو فراکسیون امید مجلس گفته بود: «با توجه به پالسهای مثبتی که از سوی اصولگرایان برای گفتوگوی ملی فرستاده میشود، امیدواریم این بحث در سال آتی به نتیجه برسد».
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا و علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب، هردو بدون ذکر جزئیاتی از محتوای جلسات گفتوگوی ملی یا شرکتکنندگانش در گفتوگو با «شرق» تأييد كرده بودند که مذاکره در سطوح بالا بین دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا برقرار شده است. شنیدههای «شرق» از منابع موثق خبری هم حاکی از این بود که هفتماهی است که جلساتی بین رئيس دولت اصلاحات، اسحاق جهانگیری، علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی و سیدحسن خمینی در همین زمینه در جريان است. گفته میشود که علیاکبر ناطقنوری در این جلسات به نمایندگی از جریان اصولگرایی حضور مییابد و صحبتهای جدیای هم از سوی او مطرح شده است.
شرق:محمدرضا باهنر اصولگرا، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري و جامعه اسلامي مهندسين براي چندمين بار از بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست استقبال كرده است؛ اگرچه براي خالينبودن عريضه يا احتمالا مورد انتقاد قرارنگرفتن از سوي همكيشانش و بهويژه جريان دلواپسان، شرط و شروطي هم براي اين بازگشت گذاشته است. او ديروز در يك جمع دانشجويي گفته كه شرط اصلی بازگشت رئیس دولت اصلاحات به سیاست، جبران قصور گذشته و هزینههایی است که برای نظام در پی داشته است.
باهنر سال 95 هم بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست را حامل بركاتي خوانده و گفته بود: «ممكن است گفته شود كه آقاي خاتمي اپوزيسيون نظام نيست؛ بسيار خوب؛ ايشان با يك موضعگيري رسمي اين امر را به اثبات برساند و سپس به عنوان يك فعال سياسي وارد عرصه شود و قطعا حضورش بركاتي را خواهد داشت».
استقبال از بازگشت خاتمي به عرصه سياست و برداشت بابركتبودن آن از سوي لابيگر قهار اصولگرايان از آن جهت اهميت دارد كه باهنر يكي از متغيرهاي مؤثر در سياستورزي جناح راست به شمار ميآيد و رويكرد و تحليل او در قبال موضوعات مختلف به سرعت ميتواند در سلولهاي پيكره اصولگرايي جاگيري كند.
اصولگرايان به هيچ عنوان روي خوشي به بازگشت لیدر جريان اصلاحات به عرصه سياست نشان نميدهند. هر وقت بحث آن مطرح شده رسانههايشان گزارشهاي مفصلي در ذم اين بازگشت نوشتهاند. نامه اخير آیتالله محمد يزدي به آيتالله شبيريزنجاني هم در همين راستا قابلارزيابي است. رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه بابت ملاقات آيتالله شبيريزنجاني با لیدر جريان اصلاحات به شدت به او تاخته و درخواست كرده بود كه ديگر چنين ديدارهايي تكرار نشود. نامه محمد يزدي با انتقادات فراواني از سوي چهرههاي سياسي بهويژه برخي مراجع روبهرو شد. همزمان وبسایت اصولگرای جهاننیوز هم در گزارشی مدعی شد که اعتراضها به رئيس جامعه مدرسين در واقع تلاشی است برای بازگشت محمد خاتمی به عرصه سیاست در ایران. به عقیده نويسنده اين سايت «طراحان این پروژه» بر این باورند که «الان وقت هیاهو برای احترام به نظرات برخی مراجع تقلید است که اگر فردا فرد محترمی در حوزه درخواستی- بازگشت امثال خاتمی به چارچوب نظام- را مطرح کرد، با سنگینشدن فضا دیگر نشود نظرش را نپذیرفت».
عبدالله ناصری، فعال سياسي اصلاحطلب در واكنش به ايده بازگشت و سخنان باهنر بهويژه شرط و شروطش به «شرق» گفت: «آقای باهنر تاکنون یک یا دو بار از اینگونه اظهارنظرات داشته است. اما در مورد اینکه او در حال حاضر یک مأموریت تشکیلاتی دارد یا در واقع خودخواسته وارد چنین اظهارنظراتی میشود، به نظر ميرسد كه بايد مورد دوم را پذيرفت زیرا دلیل آن هم این است که آقای باهنر پس از حوادث 88 جزء کسانی بود كه وارد بازي سياسيون شد. احتمالا آقای باهنر در همان زمان اظهارنظرات تندی بيان كرد و از سوي تیم احمدینژاد و جریان رادیکال به بازي گرفته شد. رئیس جبهه پيروان خط امام و رهبري يعني آقای حبیبالله عسگراولادی و آقای لاریجانی مانند آقای باهنر در ماجراي انتخابات سال 88 متعادلتر برخورد کردند. به نظر ميرسد كه باهنر تلاش میکند به نحوي ناشيانه گذشته خود را جبران كند. این نكته اول است. نکته دوم که خود آقای باهنر هم نیز قبول دارد، اين است که او در حال حاضر از نظر تشکیلاتی نه در جبهه اصولگرايي و نه كانونهاي قدرت جايگاه اصلي را ندارد. براي همين چنین اظهارنظراتی را بیان میکند.
نکته سوم نیز این است که رئیس دولت اصلاحات بارها اعلام کردهاند که هیچ بنایی براي بازگشت به عرصه قدرت ندارد و تصمیم او نیز بر تداوم همراهی با جامعه مدنی و بازسازی آن استوار است. بنابراین اینگونه اظهارنظرهاي آقای باهنر و امثال او اهمیت زیادی ندارد. فقط در یک مورد میتوان اذعان کرد که سخنان آقای باهنر محلی از اِعراب دارد و آن هم اينكه او مأموریت تشکیلاتی دارد.
آذر منصوري هم با اشاره به اينكه از دو منظر میتوان به اظهارات محمدرضا باهنر پرداخت، به «شرق» گفت: «اول اینکه او چگونه و از چه جایگاهی در مقام سخنگویی قرار گرفته است. به هر حال باهنر از جایگاه خود به عنوان یکی از شخصیتهای اصولگرا میتواند اظهارنظر کند.
در واقع محمدرضا باهنر میتواند نظر خود را به کل جریان اصولگرایی تعمیم دهد، اما اینکه اظهارات و نظرات خود را عین نظرات نظام بداند، به نظر بنده خطاست. از سوی دیگر این اظهارات نشان میدهد که متأسفانه هنوز این طیف به ضرورتی برای تقویت وحدت ملی در کشور نرسیدهاند و این به نظر بنده جای تأمل بسیار دارد. به هر حال برایند نسبی از جایگاه رئیس دولت اصلاحات در افکار عمومی و بهویژه نقش و جایگاه او در بزنگاههای انتخابات نشان میدهد که رئیس دولت اصلاحات در بین افکار عمومی یکی از شخصیتهای مؤثر است. بنابراین، این نادیدهگرفتن به معنی نادیدهگرفتن بخش مهمی از جامعه ایران است».
اشاره اين فعال سياسي اصلاحطلب به «گفتوگوی ملی» و نقش رئيس دولت اصلاحات به اين باز ميگردد كه چندماهی است در سطوح بالای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بحث گفتوگوي ملي آغاز شده است. ممكن است اشاره به نقش بازگشت رئيس دولت اصلاحات به عرصه سياست هم نگاهي به اين فرايند داشته باشد. فروردینماه امسال بود که محمدرضا تابش، عضو فراکسیون امید مجلس گفته بود: «با توجه به پالسهای مثبتی که از سوی اصولگرایان برای گفتوگوی ملی فرستاده میشود، امیدواریم این بحث در سال آتی به نتیجه برسد».
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا و علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب، هردو بدون ذکر جزئیاتی از محتوای جلسات گفتوگوی ملی یا شرکتکنندگانش در گفتوگو با «شرق» تأييد كرده بودند که مذاکره در سطوح بالا بین دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا برقرار شده است. شنیدههای «شرق» از منابع موثق خبری هم حاکی از این بود که هفتماهی است که جلساتی بین رئيس دولت اصلاحات، اسحاق جهانگیری، علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی و سیدحسن خمینی در همین زمینه در جريان است. گفته میشود که علیاکبر ناطقنوری در این جلسات به نمایندگی از جریان اصولگرایی حضور مییابد و صحبتهای جدیای هم از سوی او مطرح شده است.