|

جامعه امروز کودک نیست!

امید فراغت . روزنامه‌نگار

رابطه دولت-ملت در فضای ابهام و همچنین از نقطه‌نظر کیفی در سطح نه‌چندان خوبي قرار دارد. واقعیت‌های جامعه هرگونه توجیه و گفتاردرمانی برخی مسئولان را خنثی کرده و به‌نوعی مسیر حرکت مردم تابعی از خرد عمومی شده است.
جریان آزاد اطلاعات از نوع ایرانی، ذهن اکثریت جامعه را به‌گونه‌ای تربیت کرده است که تفاوت دوغ و دوشاب قابل فهم شده و یکی از دلایل مقاومت‌پذیری جامعه در برابر گفتار و کردار برخی مسئولان، ارتقای سطحی است که جامعه از نقطه‌نظر کمی و کیفی پیدا کرده و در واقع در برابر جریان آزاد اطلاعات، به تحلیل و تفسیر رسیده است.
هر چند ممکن است این تحلیل و تفسیرها بعضا درست نباشد اما نکته مهم و قابل پذیرش این شده که بخشي از جامعه اعتماد و باور عمومی مطلوبي ندارند. این سُرخوردگی نه به دلیل تحلیل نادرست، بلکه به دلیل واقعیت‌های درست پیش‌ِروی ملت است که این سُرخوردگی را به ارمغان آورده است.
فساد اقتصادی این بلای جامعه‌سوز، قابل کتمان نیست. برخی بر این نظر هستند که فساد سیستمی است اما اگر بخواهیم سیستمی‌بودن آن را نپذیریم اما یک واقعیت پذیرفتنی شده که فساد در طرح و رنگ‌های مختلف وجود دارد و تاکنون هم به‌طور جدی تصمیمی که قابلیت اجرائی منجر به نتیجه عینی باشد، اتخاذ نشده است.
ضرب‌المثل فحش باد هواست، می‌تواند مصداقی برای حرف‌های نسیم‌گونه‌ای باشد که در برابر باد و بوران فساد سیستمی راه به جایی نبرد.
وقتی معاون‌اول رئیس‌جمهوری در یکی از اظهاراتش وجود فساد سیستمی را تأیید کرده است، این سؤال در ذهن جامعه ایجاد می‌شود در کنار فساد سیستمی آیا پول‌شویی نیز وجود دارد؟!
وزیر امور خارجه اشاراتی درباره پول‌شویی بیان کرد و پاسخ‌های نگران‌کننده‌ای نیز دریافت کرد که امضای برخی نمایندگان مجلس برای طرح استیضاح یکی از تنبیهات چنین اظهاراتی بود. جامعه امروز ایران 40ساله شده و نباید مانند کودک‌ونوجوان با آن برخورد کرد.
درک ضرب‌المثل مشتت کو، پشتت کو، می‌تواند تجربه‌ای غنی برای وضعیتی باشد که بیماری بدبینی، ذهن بخشی از جامعه را فرا گرفته است و بر همین اساس، مسئولان باید در شرایطی که اعتماد و باور جامعه دچار آسیب شده به‌گونه‌ای دست به تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بزنند که چنین آسیب‌هایی را به مرحله ترمیم برسانند.
نه اینکه برخی مسئولان مدام بر طبلی بکوبند که صدای آن نه‌تنها شنیدنی نيست، بلکه دل‌آزارکننده نیز هست.
باید بلوغ جامعه امروز را پذیرفت و به این پختگی جمعی احترام گذاشت. اتحاد و انسجام با حرف و گفتاردرمانی ایجاد نخواهد شد، بلکه در صحنه بازی رخ خواهد داد و سؤال مهم اینکه مردم در کدام نقطه تصمیم‌ها قرار دارند؟!
رابطه دولت-ملت در فضای ابهام و همچنین از نقطه‌نظر کیفی در سطح نه‌چندان خوبي قرار دارد. واقعیت‌های جامعه هرگونه توجیه و گفتاردرمانی برخی مسئولان را خنثی کرده و به‌نوعی مسیر حرکت مردم تابعی از خرد عمومی شده است.
جریان آزاد اطلاعات از نوع ایرانی، ذهن اکثریت جامعه را به‌گونه‌ای تربیت کرده است که تفاوت دوغ و دوشاب قابل فهم شده و یکی از دلایل مقاومت‌پذیری جامعه در برابر گفتار و کردار برخی مسئولان، ارتقای سطحی است که جامعه از نقطه‌نظر کمی و کیفی پیدا کرده و در واقع در برابر جریان آزاد اطلاعات، به تحلیل و تفسیر رسیده است.
هر چند ممکن است این تحلیل و تفسیرها بعضا درست نباشد اما نکته مهم و قابل پذیرش این شده که بخشي از جامعه اعتماد و باور عمومی مطلوبي ندارند. این سُرخوردگی نه به دلیل تحلیل نادرست، بلکه به دلیل واقعیت‌های درست پیش‌ِروی ملت است که این سُرخوردگی را به ارمغان آورده است.
فساد اقتصادی این بلای جامعه‌سوز، قابل کتمان نیست. برخی بر این نظر هستند که فساد سیستمی است اما اگر بخواهیم سیستمی‌بودن آن را نپذیریم اما یک واقعیت پذیرفتنی شده که فساد در طرح و رنگ‌های مختلف وجود دارد و تاکنون هم به‌طور جدی تصمیمی که قابلیت اجرائی منجر به نتیجه عینی باشد، اتخاذ نشده است.
ضرب‌المثل فحش باد هواست، می‌تواند مصداقی برای حرف‌های نسیم‌گونه‌ای باشد که در برابر باد و بوران فساد سیستمی راه به جایی نبرد.
وقتی معاون‌اول رئیس‌جمهوری در یکی از اظهاراتش وجود فساد سیستمی را تأیید کرده است، این سؤال در ذهن جامعه ایجاد می‌شود در کنار فساد سیستمی آیا پول‌شویی نیز وجود دارد؟!
وزیر امور خارجه اشاراتی درباره پول‌شویی بیان کرد و پاسخ‌های نگران‌کننده‌ای نیز دریافت کرد که امضای برخی نمایندگان مجلس برای طرح استیضاح یکی از تنبیهات چنین اظهاراتی بود. جامعه امروز ایران 40ساله شده و نباید مانند کودک‌ونوجوان با آن برخورد کرد.
درک ضرب‌المثل مشتت کو، پشتت کو، می‌تواند تجربه‌ای غنی برای وضعیتی باشد که بیماری بدبینی، ذهن بخشی از جامعه را فرا گرفته است و بر همین اساس، مسئولان باید در شرایطی که اعتماد و باور جامعه دچار آسیب شده به‌گونه‌ای دست به تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بزنند که چنین آسیب‌هایی را به مرحله ترمیم برسانند.
نه اینکه برخی مسئولان مدام بر طبلی بکوبند که صدای آن نه‌تنها شنیدنی نيست، بلکه دل‌آزارکننده نیز هست.
باید بلوغ جامعه امروز را پذیرفت و به این پختگی جمعی احترام گذاشت. اتحاد و انسجام با حرف و گفتاردرمانی ایجاد نخواهد شد، بلکه در صحنه بازی رخ خواهد داد و سؤال مهم اینکه مردم در کدام نقطه تصمیم‌ها قرار دارند؟!
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها