|

در كجا ايستاده‌ايم؟

سيدمصطفي هاشمي‌طبا

با گذشت 40 سال از پيروزي انقلاب، مختصات و مشخصات ما (بخوانيد ايران جمهوري اسلامي) چيست و در کجا ايستاده است؟ آيا مي‌توانيم بگوييم همچنان در غبار ايستاده‌ايم و اگر چنين است، آيا غبار زدوده مي‌شود يا بايد همچنان در غبار- سرافراز- بايستيم. اميد است در فصل تصويب بودجه سال 98 آنچه در برنامه ششم توسعه بي‌محابا آمده و عملي نيست، تبديل به آنچه بتواند دغدغه‌هاي آينده کشور را برطرف كند، شود. هرچند فشار هزينه‌هاي رو به تزايد جاري جايي براي اصلاح و رشد و بالندگي کشور باقي نمي‌گذارد و بيشتر در فضاي گذشت زمان و دست‌به‌دست‌شدن ايام روزگار مي‌گذرد. مسئولان رسمي بدون آنکه به صورت صميمي اطلاعات لازم را به مردم برسانند، دائما سخنراني مي‌كنند و بدون آنکه به مشکلات تصميم‌گيري‌هاي نادرست يا توجيه منطقي تصميم‌گيري‌هاي انجام‌شده بپردازند، تلاش مي‌كنند با سخنراني و حتي در حين مصاحبه‌هاي مطبوعاتي و رسانه‌اي نوعي اميدواري در مردم از نظر صحت تصميم‌گيري‌ها به وجود آورند. در‌حالي‌که تلويزيون‌هاي خارج از كشور و نيز فضاي مجازي- صرف‌نظر از راست و دروغ مطالب- با دقت و صراحت مسائل مردم را بازگو مي‌کنند. در شرايطي كه مسئولان فقط از نقاط قوت ادعايي سخن مي‌گويند، مردم اعتماد نمي‌کنند. به‌تازگی هم ياد گرفته‌‌اند به تقليد ژاپني‌ها از مردم عذرخواهي کنند؛ اما نمي‌گويند چرا آن تصميم‌ها گرفته شد؟ با اين مقدمه بايد گفت ايران را از سه منظر مي‌توان مشاهده كرد؛ کالبد، مردم، فرهنگ. کالبد يعني آنچه در نگاه جغرافيايي معني مي‌يابد. محدوده‌اي که در نقشه جغرافيايي ايران ناميده شده است، با کوه‌ها، دشت‌ها، جنگل‌ها، رودها، ثروت زير آن مانند آب‌هاي زيرزميني، نفت، گاز، معادن سنگ آهن، مس، سرب، روي، طلا و سنگ‌هاي ساختماني و سنگ‌هاي گران‌بها مثل فيروزه و عقيق و... . کالبد کشور بدون عامل دوم يعني مردم، سرزميني است بدون حيات که نه از نعمت آن استفاده مي‌شود و نه ثروت آن فزوني مي‌يابد و نه تحولي در آن صورت مي‌گيرد. فرهنگ، عامل سوم برپايي کشور است. فرهنگ مانند روح يک انسان در کالبد است، با هر تعريفي از فرهنگ، کالبد همراه مردم اگر فاقد فرهنگ مناسب باشد، به قهقرا مي‌رود.‌حال در آستانه ورود به 41‌سالگي انقلاب اسلامي، اين سه رکن در چه شرايطي قرار دارد؟ ‌الف- مي‌خواستم از کالبد شروع کنم؛ ولي حيفم آمد مردم را کنار بگذارم؛ زیرا همه مسئولان از مردم حرف مي‌زنند و امام راحل (ره) هم گفتند که مردم ولي‌نعمت ما هستند.‌ ترديد ندارم مسئولان اصلي کشور با کمال حسن نيت و با اعتقاد کامل در پي بهروزي و زندگي بهتر مردم بوده‌‌اند و شايد هم بهروزي را همواره در بهبود زندگي مردم ديده‌‌اند و البته حسب وظايف ديني بهروزي مردم را در اعتقادات و عمل به دستورات ديني مدنظر قرار داده‌‌اند؛ اما همه‌و‌همه عملا فکر و ذکرشان بهترشدن زندگي مادي مردم بوده است. از ابتدا جهاد سازندگي در روستاها به ايجاد لوله‌کشي آب، ايجاد جاده‌هاي روشنايي، ايجاد کانال‌هاي آبياري سيماني، امکانات بهداشتي، مدرسه‌سازي و سرانجام تبديل زمين‌هاي ديم به زمين‌هاي آبي با حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق و لایروبي برخي قنوات پرداخت. دولت در شهرها به گسترش شبکه برق، ايجاد نيروگاه‌هاي جديد، ايجاد شبکه گازرساني و آب‌رساني شهرها، گسترش امکانات شهري و زيربنايي براي بهتر‌شدن زندگي مردم پرداخت و نهايتا موضوع پرداخت يارانه به همه مردم اعم از پير و جوان از زن و مرد، غني و فقير را در دستور کار قرار داد. اينکه مي‌گويند قبل از انقلاب وضع مردم بهتر بوده، تنها يک شعار خالي از واقعيت است. صرف‌نظر از روستاها که مردم در فقر و نداري و محروميت مطلق به سر مي‌بردند، در شهر‌ها هم وضع مطلوبي وجود نداشت. حتي آنان که موضوع قيمت ارز خارجي را ملاک مي‌گيرند، بايد بدانند که دستمزد يک کارگر ساختماني که به آنها با زشتي «عمله» اطلاق مي‌شد، در زماني که دلار 60 ريال بود، به زحمت به روزي 60 ريال مي‌رسيد؛ در‌حالي‌که امروز همراه با دلار 10 هزار توماني دستمزد يک کارگر ساختماني براي يک روز کار حدود 60 هزار تومان است. مقايسه نوع تغذيه همان کارگران و لباس و پوشش آنان و حتي ظاهر صورت آنان براي کساني که هر دو دوره را ديده‌‌اند، گواهی بر محروميت گذشتگان است. اينکه برخي دانسته يا ندانسته در حسرت گذشته هستند، واقعا امري ناصواب است. مطالعه کتاب «تهران قديم» اثر آقاي ناصر شهري، مي‌تواند گذشته را کاملا تصوير‌سازي كند.

بله، امروز اجاره يا خريد آپارتمان براي بيشتر مردم امري دشوار است؛ اما در گذشته اجاره يک اتاق در يک خانه چند‌خانواده‌اي با يک توالت نوبتي در حياط بدون حمام يا خريد خانه‌اي بسيار کوچک کار بسيار سختي بود. در همان زمان که قيمت يک پيکان 14 هزار تومان بود، اکثريت قريب به اتفاق مردم قادر به خريد همان اتومبيل نبودند. امروز هزينه‌هايي در خانواده‌ها وجود دارد که در گذشته وجود نداشته و به سبب سبک زندگي جديد به سوي آن هزينه‌ها رفته‌اند. مي‌خواهم بگويم اينکه به طور مطلق براي مردم حسرت گذشته را جايگزين اميد کنيم، يک دروغ و فريب آشکار است؛ اما بايد دانست همه آنچه براي مردم فراهم شده، از طريق فروش نفت بوده و راهي برگزيده شده که پاياني خوش نخواهد داشت. با شيوه بزرگ‌شدن دولت، صرف پول نفت براي حقوق ميليون‌ها کارمند دولت (که هم‌اکنون با توجه به يارانه‌ها حقوق‌بگيران به 80 ميليون نفر ارتقا پيدا کرده‌اند)، واردات انواع کالاهاي لوکس و... براي تبديل ارز به ريال و سرانجام يک اقتصاد کاملا متکي به درآمد نفت و توجه‌نکردن به توليد ثروت در داخل همراه با تغيير سبک زندگي مردم، توجه‌نکردن به سرمايه‌گذاري در داخل از سوي ايرانيان يا سرمايه‌گذاران خارجي و انتخاب هم‌زمان مشکل خاص اقتصاد سياسي بين‌المللي کشورمان با پديده‌هاي گفته‌شده موجب شكل‌گيري جامعه‌اي شده که در عين برخورداري، با مشکلات بسياري روبه‌روست. به همين دليل هيچ‌کس اعم از مسئولان، نخبگان، اقتصاددانان و جامعه‌شناسان نمي‌توانند سيستم اقتصادي و اجتماعي مناسبي همراه با ارائه تبعات اجراي آن ارائه كنند و در حالي که اقتصاد سياسي کشور به دليل تحريم‌ها و روابط گسستني يا تحميلي با کشورهاي ديگر قابل‌اتکا نيست، هم مطالبات مردم و هم سخن مسئولان بازهم از ارتقای معيشت مردم(ظاهرا همه مردم و نه محرومان) حکايت دارد. پديده بي‌کاري به‌‌ویژه براي تحصيل‌کرده‌ها، قاچاق کالا و به‌خصوص قاچاق مرزي و البته پديده کولبري که برازنده يك كشور در حال توسعه نيست، دست‌يازيدن به هر کاري براي كسب درآمد، بي‌اعتنايي به قانون در بيشتر سطوح (که نمونه کوچک آن موتورسواران هستند) يک اپيدمي نارضايتي در ميان مردم ايجاد کرده است؛ مردمي که از مواهب فروش نفت به هر حال برخوردارند اما در عين برخورداري، خود را مغبون احساس مي‌كنند. در اينجا مردم را به معني اکثريت جامعه مي‌خوانم و نه چند هزار يا چند صدهزاري که يا غني هستند و بي‌خيال يا تحت تأثير و متظاهر. حضور در راهپيمايي 22 بهمن و برخي مناسبت‌ها را نبايد نشانه رضايت مردم گرفت. صحبت‌هاي خصوصي و به دور از چشم اغيار، ملاک رضايت و نارضايتي مردم است.
ب- کالبد: تعريف كالبد كشور، در مقدمه يادداشت ارائه شد. حال ببينيم در 40 سال گذشته بر اين کالبد چه گذشته و اينک در چه وضع و موقعيتي قرار دارد؟
1- سطح جنگل‌ها حدود 30 درصد کاهش پيدا کرده است و متأسفانه روزبه‌روز سطح جنگل‌ها کاهش مي‌يابد.
2- رودخانه‌ها به‌دليل خشک‌سالي يا برداشت آب خشک يا کم‌آب شده و به‌دليل ورود فاضلاب‌هاي صنعتي و خانگي، بسیار آلوده شده‌اند.
3- آب‌هاي زيرزميني نفس‌هاي آخر خود را مي‌کشد. حدود يك ميليون و 200 هزار چاه مجاز و غيرمجاز همچنان با کف‌شکني آب را تخليه مي‌کند و متأسفانه در آينده نزديک کشاورزي وابسته به آن از بين مي‌رود.
4- حدود 200 دشت از 600 دشت کشور به‌دليل تخليه آب‌هاي زيرزميني نشست کرده و از حيز انتفاع افتاده است. پديده نابودي خاک نيز روي ديگري از استهلاک سرزمين‌مان است.
5- دفن زباله‌هاي شهري يا انبار آن در سطح به‌ویژه در شهرهاي استان‌هاي شمالي که همواره داراي رطوبت است، موجب فساد در زمين و توليد شيرابه‌هاي عفوني شده و به رودخانه‌ها سرازير مي‌شود و از همان آب زراعت يا نوشيده مي‌شود.
6- مشکل آبياري غرقابي به‌خصوص در مناطق گرمسير به‌ويژه با آب‌هايي که سنگين است، موجب شورشدن زمين‌هاي زراعي شده است.
7- فاجعه‌هايي مانند سد گتوند که هزاران هکتار زمين مرغوب را آلوده و ده‌ها هزار نخل را از بين برده است و نيز احتضار درياچه اروميه به دلیل منحرف‌کردن حقابه آن همچنان ادامه دارد و خطرات زيست‌محيطي بزرگي به‌ وجود آورده است.
8- توليد 57 هزار مگاوات برق که نوعا با راندمان 35 درصد نيروگاه‌هاي بخار و توربين‌هاي گاز صورت مي‌گيرد، موجب هدررفتن سوخت‌هاي فسيلي و آلودگي هوا شده است.
9- استخراج نفت در حد ممکن و مصرف انرژي هرچه بيشتر در کشور بدون ضابطه موجب پديدارشدن گازهاي گلخانه‌اي و انقراض چاه‌هاي نفت شده است.
10- مصرف هرچه بيشتر کودهاي شيميايي و سم‌هاي ضدآفات نباتي موجب آلودگي خاک و آب و محصولات آن شده و بهداشت مردم را به خطر انداخته است.
11- سواحل دريايي کشور به‌‌دلیل توجه‌نکردن مردم (در شمال) و فاضلاب‌هاي کارخانجات (در جنوب) از وضع مطلوبی برخوردار نيست‌ و تجاوز به حريم دريا و نيز حريم رودخانه‌ها چهره نامناسبي به جا گذارده است.
12- بازسازي بسيار كند بافت‌هاي فرسوده روستايي و شهري و نيز ايجاد امتياز بزرگ روي گسل‌هاي زمين در کشوري زلزله‌خيز، امکان بروز فاجعه در صورت بلاياي طبيعي را بسيار زياد کرده است. اگر در بخش اول يعني تشريح وضع مردم، چشمي نازيبا و چشمي زيبا داشتيم، درباره کالبد کشورمان دو چشم نازيبا داريم. به نظر مي‌رسد برنامه ششم توسعه که نياز به 800 هزار ميليارد تومان براي اجرا دارد، نه‌فقط عملي نشده و نمي‌شود، بلکه بسياري از نکات ذکرشده زائد و غيرقابل‌انتفاع است. در مقطع کنوني برنامه ششم يا هفتم فقط بايد نجات کالبد ايران باشد و الا با 30 هزار ميليارد تومان آن هم با اوراق قرضه کاري پيش نمي‌رود. بايد در همه كشور برنامه‌هاي جبراني براي بازسازي کالبد در مدت معين مثل پنج سال با بودجه کافي در آن عملي شود تا هم آينده کشور بهبود يابد، هم کشاورزي پايدار شود و هم اختلافات قومي و سرزميني رشد نکند.کشاورزان شرق اصفهان که نوعا متدين و معتقد به نظام جمهوري اسلامي هستند و در ميان آنان خانواده شهيد و جانباز کم ديده نمي‌شود، تاکنون 26 بار لوله انتقال آب به يزد را دچار خسارت و قطع آب کرده‌‌اند و اين امر در برخي ديگر از نقاط کشور و به صورت بالقوه و بالفعل با چهره‌هاي مختلف ديده مي‌شود. بي‌گمان در طول چند دهه گذشته کالبد ايران آسيب جدي ديده است.
ج- فرهنگ: يکي از تعاریف جامع فرهنگ به صورت زير انجام شده است:
«معناي فرهنگ اين است که در اين جهان، هر آنچه جزء طبيعت نباشد، جزء فرهنگ است» و البته مي‌توان فرهنگ را به دو قسمت كرد؛ يك دسته تجسم مادي دارند، مانند مصنوعات ساخت دست بشر و يک دسته تجسم مادي ندارند مانند سياست، حقوق، اخلاق، باور ديني و... که البته دسته اول را مي‌توانيم تمدن و دسته دوم را فرهنگ بناميم. در اينجا مقصود از فرهنگ همين تعريف دسته دوم است.
1- تحصيلات علمي در جامعه: علاوه بر آنکه نهضت سوادآموزي در سراسر کشور پس از انقلاب موضوعيت پيدا كرد (هرچند هنوز همه آحاد مردم باسواد نشده‌اند)، آمار نشان مي‌دهد مجموع دارندگان مدرک کارشناسي تا دکترا تا سال 57، رقمي حدود 200 هزار نفر را شامل مي‌شده است؛ درحالي‌که امروز اين رقم از مرز چهار ميليون نفر فراتر رفته است و البته اين به لطف گسترش دانشگاه‌ها و به‌خصوص دانشگاه آزاد اسلامي بوده است. هر‌چند برخي ادعا دارند سطح علمي دارندگان مدارک يادشده نسبت به قبل کاهش يافته و ازجمله استدلال‌هاي آنان نیز کاهش کيفيت استادان دانشگاه و نحوه پذيرش دانشجويان است؛ اما دليل قاطعي برای اين امر نمي‌توان يافت و با حکم بر اساس ظاهر امر، مي‌توان ارتقای تحصيلات عالي را ازجمله توفيق‌هاي جمهوري اسلامي دانست.
2- فرهنگ مذهبي: شايد بتوان فرهنگ مذهبي مردم را به دو شاخه تقسيم كرد و از انجام مناسک مذهبي به‌عنوان شاخه اول و تربيت اسلامي به‌عنوان شاخه دوم نام برد. در اين سال‌ها، بيشتر بر انجام مناسک مذهبي تأکيد شده است و از اقدامات در این حوزه نیز مي‌توان به ستاد اقامه نماز اشاره كرد. ممکن است تعداد افراد مقيد به انجام مناسک مذهبي رشد داشته باشند؛ اما از تعداد حاضران در نماز جمعه (به ‌استثناي نمازهايي که به امامت رهبر انقلاب صورت مي‌گيرد) و نمازهاي جماعت مساجد نمي‌توان نظريه مثبتي اخذ كرد. هرچند مبلغان و سخنوران مذهبي در مواردي موضوع تربيت اسلامي را مطرح کرده‌‌اند؛ اما بايد دانست تربيت که عمل به جوارح است، از کودکي بايد ياد داده شود. کما اينکه گفته شده «العلم في الصغر کالنقش في الحجر»؛ امر تربيت و عمل به جوارح بايد از سنين نوباوگي و به‌خصوص از روش‌هاي اجرائي و عملي به کودکان آموزش داده شود. در اين حوزه، فرصت‌هاي بسياري از دست رفته است.
3- فرهنگ حقوقي: شايد در کمتر مکتبي اصرار بر رعايت حق و مراعات حقوقي در جامعه مانند اسلام باشد. ترجيح حق‌الناس بر حق‌الله و آنچه در رعايت حق ديگران در اسلام وصف شده، مايه شگفتي است. رعايت حق‌الناس در اسلام (و البته نه در احکام جاري) بسيار فراتر از منشور حقوق بشر مطرح در اين جهان است. با اين همه، آموزش حقوق مردم و رعايت حق‌الناس در جامعه ما کمتر به چشم مي‌خورد. مي‌شد سالي را به نام حق‌الناس ناميد و بر مبناي «الجار قبل الدار» (رعايت حق همسايه بالاتر از رعايت حق خودست)، قاطبه مردم را به آن دعوت كرد. در اين صورت، قواي انتظامي، محاکم دادگستري، ادارات دولتي، شهرداري‌ها و بيمارستان‌ها با رعايت حق‌الناس، هم کرامت انسان را رعايت مي‌کردند و هم نوعا از فساد پيشگيري مي‌شد. حتي در بين طبقه مديريت و نظارت جامعه نیز به حق‌الناس بي‌اعتنايي مي‌شود و بيشتر از آنکه اين امر جنبه تعمدي داشته باشد، جنبه ناآگاهي و بي‌دقتي ناشي از آن را دارد.
4- بررسي شاخه‌هاي مختلف فرهنگ مانند فرهنگ کار، کارآفريني، سرمايه‌گذاري، مصرف، ايثار، قناعت و بسياري ديگر از شاخه‌هاي فرهنگي در اين مختصر نمي‌گنجد و نياز به کمک دانش‌پژوهان اجتماعي و فرهنگي و ارائه راه‌حل‌هاي علمي و تلاش همدلانه مسئولان کشور و مردم دارد. هرچند براي هريک از موارد ذکرشده و یادنشده نمونه‌هاي درخشاني مانند خورشيد در جامعه ما وجود دارد؛ اما متأسفانه ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار است» در اينجا مصداق پيدا نمي‌کند. با درود بي‌پايان بر مصاديق ايثار، حکمت، علم و ادب در 40 سال گذشته و با آرزوي عمومي‌شدن اين مصاديق در جامعه ايران، چشم اميد به نقد و ارائه عالمانه راه‌هايي که جامعه ما را پرتوان و پرتوشه کند، خواهم داشت.

با گذشت 40 سال از پيروزي انقلاب، مختصات و مشخصات ما (بخوانيد ايران جمهوري اسلامي) چيست و در کجا ايستاده است؟ آيا مي‌توانيم بگوييم همچنان در غبار ايستاده‌ايم و اگر چنين است، آيا غبار زدوده مي‌شود يا بايد همچنان در غبار- سرافراز- بايستيم. اميد است در فصل تصويب بودجه سال 98 آنچه در برنامه ششم توسعه بي‌محابا آمده و عملي نيست، تبديل به آنچه بتواند دغدغه‌هاي آينده کشور را برطرف كند، شود. هرچند فشار هزينه‌هاي رو به تزايد جاري جايي براي اصلاح و رشد و بالندگي کشور باقي نمي‌گذارد و بيشتر در فضاي گذشت زمان و دست‌به‌دست‌شدن ايام روزگار مي‌گذرد. مسئولان رسمي بدون آنکه به صورت صميمي اطلاعات لازم را به مردم برسانند، دائما سخنراني مي‌كنند و بدون آنکه به مشکلات تصميم‌گيري‌هاي نادرست يا توجيه منطقي تصميم‌گيري‌هاي انجام‌شده بپردازند، تلاش مي‌كنند با سخنراني و حتي در حين مصاحبه‌هاي مطبوعاتي و رسانه‌اي نوعي اميدواري در مردم از نظر صحت تصميم‌گيري‌ها به وجود آورند. در‌حالي‌که تلويزيون‌هاي خارج از كشور و نيز فضاي مجازي- صرف‌نظر از راست و دروغ مطالب- با دقت و صراحت مسائل مردم را بازگو مي‌کنند. در شرايطي كه مسئولان فقط از نقاط قوت ادعايي سخن مي‌گويند، مردم اعتماد نمي‌کنند. به‌تازگی هم ياد گرفته‌‌اند به تقليد ژاپني‌ها از مردم عذرخواهي کنند؛ اما نمي‌گويند چرا آن تصميم‌ها گرفته شد؟ با اين مقدمه بايد گفت ايران را از سه منظر مي‌توان مشاهده كرد؛ کالبد، مردم، فرهنگ. کالبد يعني آنچه در نگاه جغرافيايي معني مي‌يابد. محدوده‌اي که در نقشه جغرافيايي ايران ناميده شده است، با کوه‌ها، دشت‌ها، جنگل‌ها، رودها، ثروت زير آن مانند آب‌هاي زيرزميني، نفت، گاز، معادن سنگ آهن، مس، سرب، روي، طلا و سنگ‌هاي ساختماني و سنگ‌هاي گران‌بها مثل فيروزه و عقيق و... . کالبد کشور بدون عامل دوم يعني مردم، سرزميني است بدون حيات که نه از نعمت آن استفاده مي‌شود و نه ثروت آن فزوني مي‌يابد و نه تحولي در آن صورت مي‌گيرد. فرهنگ، عامل سوم برپايي کشور است. فرهنگ مانند روح يک انسان در کالبد است، با هر تعريفي از فرهنگ، کالبد همراه مردم اگر فاقد فرهنگ مناسب باشد، به قهقرا مي‌رود.‌حال در آستانه ورود به 41‌سالگي انقلاب اسلامي، اين سه رکن در چه شرايطي قرار دارد؟ ‌الف- مي‌خواستم از کالبد شروع کنم؛ ولي حيفم آمد مردم را کنار بگذارم؛ زیرا همه مسئولان از مردم حرف مي‌زنند و امام راحل (ره) هم گفتند که مردم ولي‌نعمت ما هستند.‌ ترديد ندارم مسئولان اصلي کشور با کمال حسن نيت و با اعتقاد کامل در پي بهروزي و زندگي بهتر مردم بوده‌‌اند و شايد هم بهروزي را همواره در بهبود زندگي مردم ديده‌‌اند و البته حسب وظايف ديني بهروزي مردم را در اعتقادات و عمل به دستورات ديني مدنظر قرار داده‌‌اند؛ اما همه‌و‌همه عملا فکر و ذکرشان بهترشدن زندگي مادي مردم بوده است. از ابتدا جهاد سازندگي در روستاها به ايجاد لوله‌کشي آب، ايجاد جاده‌هاي روشنايي، ايجاد کانال‌هاي آبياري سيماني، امکانات بهداشتي، مدرسه‌سازي و سرانجام تبديل زمين‌هاي ديم به زمين‌هاي آبي با حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق و لایروبي برخي قنوات پرداخت. دولت در شهرها به گسترش شبکه برق، ايجاد نيروگاه‌هاي جديد، ايجاد شبکه گازرساني و آب‌رساني شهرها، گسترش امکانات شهري و زيربنايي براي بهتر‌شدن زندگي مردم پرداخت و نهايتا موضوع پرداخت يارانه به همه مردم اعم از پير و جوان از زن و مرد، غني و فقير را در دستور کار قرار داد. اينکه مي‌گويند قبل از انقلاب وضع مردم بهتر بوده، تنها يک شعار خالي از واقعيت است. صرف‌نظر از روستاها که مردم در فقر و نداري و محروميت مطلق به سر مي‌بردند، در شهر‌ها هم وضع مطلوبي وجود نداشت. حتي آنان که موضوع قيمت ارز خارجي را ملاک مي‌گيرند، بايد بدانند که دستمزد يک کارگر ساختماني که به آنها با زشتي «عمله» اطلاق مي‌شد، در زماني که دلار 60 ريال بود، به زحمت به روزي 60 ريال مي‌رسيد؛ در‌حالي‌که امروز همراه با دلار 10 هزار توماني دستمزد يک کارگر ساختماني براي يک روز کار حدود 60 هزار تومان است. مقايسه نوع تغذيه همان کارگران و لباس و پوشش آنان و حتي ظاهر صورت آنان براي کساني که هر دو دوره را ديده‌‌اند، گواهی بر محروميت گذشتگان است. اينکه برخي دانسته يا ندانسته در حسرت گذشته هستند، واقعا امري ناصواب است. مطالعه کتاب «تهران قديم» اثر آقاي ناصر شهري، مي‌تواند گذشته را کاملا تصوير‌سازي كند.

بله، امروز اجاره يا خريد آپارتمان براي بيشتر مردم امري دشوار است؛ اما در گذشته اجاره يک اتاق در يک خانه چند‌خانواده‌اي با يک توالت نوبتي در حياط بدون حمام يا خريد خانه‌اي بسيار کوچک کار بسيار سختي بود. در همان زمان که قيمت يک پيکان 14 هزار تومان بود، اکثريت قريب به اتفاق مردم قادر به خريد همان اتومبيل نبودند. امروز هزينه‌هايي در خانواده‌ها وجود دارد که در گذشته وجود نداشته و به سبب سبک زندگي جديد به سوي آن هزينه‌ها رفته‌اند. مي‌خواهم بگويم اينکه به طور مطلق براي مردم حسرت گذشته را جايگزين اميد کنيم، يک دروغ و فريب آشکار است؛ اما بايد دانست همه آنچه براي مردم فراهم شده، از طريق فروش نفت بوده و راهي برگزيده شده که پاياني خوش نخواهد داشت. با شيوه بزرگ‌شدن دولت، صرف پول نفت براي حقوق ميليون‌ها کارمند دولت (که هم‌اکنون با توجه به يارانه‌ها حقوق‌بگيران به 80 ميليون نفر ارتقا پيدا کرده‌اند)، واردات انواع کالاهاي لوکس و... براي تبديل ارز به ريال و سرانجام يک اقتصاد کاملا متکي به درآمد نفت و توجه‌نکردن به توليد ثروت در داخل همراه با تغيير سبک زندگي مردم، توجه‌نکردن به سرمايه‌گذاري در داخل از سوي ايرانيان يا سرمايه‌گذاران خارجي و انتخاب هم‌زمان مشکل خاص اقتصاد سياسي بين‌المللي کشورمان با پديده‌هاي گفته‌شده موجب شكل‌گيري جامعه‌اي شده که در عين برخورداري، با مشکلات بسياري روبه‌روست. به همين دليل هيچ‌کس اعم از مسئولان، نخبگان، اقتصاددانان و جامعه‌شناسان نمي‌توانند سيستم اقتصادي و اجتماعي مناسبي همراه با ارائه تبعات اجراي آن ارائه كنند و در حالي که اقتصاد سياسي کشور به دليل تحريم‌ها و روابط گسستني يا تحميلي با کشورهاي ديگر قابل‌اتکا نيست، هم مطالبات مردم و هم سخن مسئولان بازهم از ارتقای معيشت مردم(ظاهرا همه مردم و نه محرومان) حکايت دارد. پديده بي‌کاري به‌‌ویژه براي تحصيل‌کرده‌ها، قاچاق کالا و به‌خصوص قاچاق مرزي و البته پديده کولبري که برازنده يك كشور در حال توسعه نيست، دست‌يازيدن به هر کاري براي كسب درآمد، بي‌اعتنايي به قانون در بيشتر سطوح (که نمونه کوچک آن موتورسواران هستند) يک اپيدمي نارضايتي در ميان مردم ايجاد کرده است؛ مردمي که از مواهب فروش نفت به هر حال برخوردارند اما در عين برخورداري، خود را مغبون احساس مي‌كنند. در اينجا مردم را به معني اکثريت جامعه مي‌خوانم و نه چند هزار يا چند صدهزاري که يا غني هستند و بي‌خيال يا تحت تأثير و متظاهر. حضور در راهپيمايي 22 بهمن و برخي مناسبت‌ها را نبايد نشانه رضايت مردم گرفت. صحبت‌هاي خصوصي و به دور از چشم اغيار، ملاک رضايت و نارضايتي مردم است.
ب- کالبد: تعريف كالبد كشور، در مقدمه يادداشت ارائه شد. حال ببينيم در 40 سال گذشته بر اين کالبد چه گذشته و اينک در چه وضع و موقعيتي قرار دارد؟
1- سطح جنگل‌ها حدود 30 درصد کاهش پيدا کرده است و متأسفانه روزبه‌روز سطح جنگل‌ها کاهش مي‌يابد.
2- رودخانه‌ها به‌دليل خشک‌سالي يا برداشت آب خشک يا کم‌آب شده و به‌دليل ورود فاضلاب‌هاي صنعتي و خانگي، بسیار آلوده شده‌اند.
3- آب‌هاي زيرزميني نفس‌هاي آخر خود را مي‌کشد. حدود يك ميليون و 200 هزار چاه مجاز و غيرمجاز همچنان با کف‌شکني آب را تخليه مي‌کند و متأسفانه در آينده نزديک کشاورزي وابسته به آن از بين مي‌رود.
4- حدود 200 دشت از 600 دشت کشور به‌دليل تخليه آب‌هاي زيرزميني نشست کرده و از حيز انتفاع افتاده است. پديده نابودي خاک نيز روي ديگري از استهلاک سرزمين‌مان است.
5- دفن زباله‌هاي شهري يا انبار آن در سطح به‌ویژه در شهرهاي استان‌هاي شمالي که همواره داراي رطوبت است، موجب فساد در زمين و توليد شيرابه‌هاي عفوني شده و به رودخانه‌ها سرازير مي‌شود و از همان آب زراعت يا نوشيده مي‌شود.
6- مشکل آبياري غرقابي به‌خصوص در مناطق گرمسير به‌ويژه با آب‌هايي که سنگين است، موجب شورشدن زمين‌هاي زراعي شده است.
7- فاجعه‌هايي مانند سد گتوند که هزاران هکتار زمين مرغوب را آلوده و ده‌ها هزار نخل را از بين برده است و نيز احتضار درياچه اروميه به دلیل منحرف‌کردن حقابه آن همچنان ادامه دارد و خطرات زيست‌محيطي بزرگي به‌ وجود آورده است.
8- توليد 57 هزار مگاوات برق که نوعا با راندمان 35 درصد نيروگاه‌هاي بخار و توربين‌هاي گاز صورت مي‌گيرد، موجب هدررفتن سوخت‌هاي فسيلي و آلودگي هوا شده است.
9- استخراج نفت در حد ممکن و مصرف انرژي هرچه بيشتر در کشور بدون ضابطه موجب پديدارشدن گازهاي گلخانه‌اي و انقراض چاه‌هاي نفت شده است.
10- مصرف هرچه بيشتر کودهاي شيميايي و سم‌هاي ضدآفات نباتي موجب آلودگي خاک و آب و محصولات آن شده و بهداشت مردم را به خطر انداخته است.
11- سواحل دريايي کشور به‌‌دلیل توجه‌نکردن مردم (در شمال) و فاضلاب‌هاي کارخانجات (در جنوب) از وضع مطلوبی برخوردار نيست‌ و تجاوز به حريم دريا و نيز حريم رودخانه‌ها چهره نامناسبي به جا گذارده است.
12- بازسازي بسيار كند بافت‌هاي فرسوده روستايي و شهري و نيز ايجاد امتياز بزرگ روي گسل‌هاي زمين در کشوري زلزله‌خيز، امکان بروز فاجعه در صورت بلاياي طبيعي را بسيار زياد کرده است. اگر در بخش اول يعني تشريح وضع مردم، چشمي نازيبا و چشمي زيبا داشتيم، درباره کالبد کشورمان دو چشم نازيبا داريم. به نظر مي‌رسد برنامه ششم توسعه که نياز به 800 هزار ميليارد تومان براي اجرا دارد، نه‌فقط عملي نشده و نمي‌شود، بلکه بسياري از نکات ذکرشده زائد و غيرقابل‌انتفاع است. در مقطع کنوني برنامه ششم يا هفتم فقط بايد نجات کالبد ايران باشد و الا با 30 هزار ميليارد تومان آن هم با اوراق قرضه کاري پيش نمي‌رود. بايد در همه كشور برنامه‌هاي جبراني براي بازسازي کالبد در مدت معين مثل پنج سال با بودجه کافي در آن عملي شود تا هم آينده کشور بهبود يابد، هم کشاورزي پايدار شود و هم اختلافات قومي و سرزميني رشد نکند.کشاورزان شرق اصفهان که نوعا متدين و معتقد به نظام جمهوري اسلامي هستند و در ميان آنان خانواده شهيد و جانباز کم ديده نمي‌شود، تاکنون 26 بار لوله انتقال آب به يزد را دچار خسارت و قطع آب کرده‌‌اند و اين امر در برخي ديگر از نقاط کشور و به صورت بالقوه و بالفعل با چهره‌هاي مختلف ديده مي‌شود. بي‌گمان در طول چند دهه گذشته کالبد ايران آسيب جدي ديده است.
ج- فرهنگ: يکي از تعاریف جامع فرهنگ به صورت زير انجام شده است:
«معناي فرهنگ اين است که در اين جهان، هر آنچه جزء طبيعت نباشد، جزء فرهنگ است» و البته مي‌توان فرهنگ را به دو قسمت كرد؛ يك دسته تجسم مادي دارند، مانند مصنوعات ساخت دست بشر و يک دسته تجسم مادي ندارند مانند سياست، حقوق، اخلاق، باور ديني و... که البته دسته اول را مي‌توانيم تمدن و دسته دوم را فرهنگ بناميم. در اينجا مقصود از فرهنگ همين تعريف دسته دوم است.
1- تحصيلات علمي در جامعه: علاوه بر آنکه نهضت سوادآموزي در سراسر کشور پس از انقلاب موضوعيت پيدا كرد (هرچند هنوز همه آحاد مردم باسواد نشده‌اند)، آمار نشان مي‌دهد مجموع دارندگان مدرک کارشناسي تا دکترا تا سال 57، رقمي حدود 200 هزار نفر را شامل مي‌شده است؛ درحالي‌که امروز اين رقم از مرز چهار ميليون نفر فراتر رفته است و البته اين به لطف گسترش دانشگاه‌ها و به‌خصوص دانشگاه آزاد اسلامي بوده است. هر‌چند برخي ادعا دارند سطح علمي دارندگان مدارک يادشده نسبت به قبل کاهش يافته و ازجمله استدلال‌هاي آنان نیز کاهش کيفيت استادان دانشگاه و نحوه پذيرش دانشجويان است؛ اما دليل قاطعي برای اين امر نمي‌توان يافت و با حکم بر اساس ظاهر امر، مي‌توان ارتقای تحصيلات عالي را ازجمله توفيق‌هاي جمهوري اسلامي دانست.
2- فرهنگ مذهبي: شايد بتوان فرهنگ مذهبي مردم را به دو شاخه تقسيم كرد و از انجام مناسک مذهبي به‌عنوان شاخه اول و تربيت اسلامي به‌عنوان شاخه دوم نام برد. در اين سال‌ها، بيشتر بر انجام مناسک مذهبي تأکيد شده است و از اقدامات در این حوزه نیز مي‌توان به ستاد اقامه نماز اشاره كرد. ممکن است تعداد افراد مقيد به انجام مناسک مذهبي رشد داشته باشند؛ اما از تعداد حاضران در نماز جمعه (به ‌استثناي نمازهايي که به امامت رهبر انقلاب صورت مي‌گيرد) و نمازهاي جماعت مساجد نمي‌توان نظريه مثبتي اخذ كرد. هرچند مبلغان و سخنوران مذهبي در مواردي موضوع تربيت اسلامي را مطرح کرده‌‌اند؛ اما بايد دانست تربيت که عمل به جوارح است، از کودکي بايد ياد داده شود. کما اينکه گفته شده «العلم في الصغر کالنقش في الحجر»؛ امر تربيت و عمل به جوارح بايد از سنين نوباوگي و به‌خصوص از روش‌هاي اجرائي و عملي به کودکان آموزش داده شود. در اين حوزه، فرصت‌هاي بسياري از دست رفته است.
3- فرهنگ حقوقي: شايد در کمتر مکتبي اصرار بر رعايت حق و مراعات حقوقي در جامعه مانند اسلام باشد. ترجيح حق‌الناس بر حق‌الله و آنچه در رعايت حق ديگران در اسلام وصف شده، مايه شگفتي است. رعايت حق‌الناس در اسلام (و البته نه در احکام جاري) بسيار فراتر از منشور حقوق بشر مطرح در اين جهان است. با اين همه، آموزش حقوق مردم و رعايت حق‌الناس در جامعه ما کمتر به چشم مي‌خورد. مي‌شد سالي را به نام حق‌الناس ناميد و بر مبناي «الجار قبل الدار» (رعايت حق همسايه بالاتر از رعايت حق خودست)، قاطبه مردم را به آن دعوت كرد. در اين صورت، قواي انتظامي، محاکم دادگستري، ادارات دولتي، شهرداري‌ها و بيمارستان‌ها با رعايت حق‌الناس، هم کرامت انسان را رعايت مي‌کردند و هم نوعا از فساد پيشگيري مي‌شد. حتي در بين طبقه مديريت و نظارت جامعه نیز به حق‌الناس بي‌اعتنايي مي‌شود و بيشتر از آنکه اين امر جنبه تعمدي داشته باشد، جنبه ناآگاهي و بي‌دقتي ناشي از آن را دارد.
4- بررسي شاخه‌هاي مختلف فرهنگ مانند فرهنگ کار، کارآفريني، سرمايه‌گذاري، مصرف، ايثار، قناعت و بسياري ديگر از شاخه‌هاي فرهنگي در اين مختصر نمي‌گنجد و نياز به کمک دانش‌پژوهان اجتماعي و فرهنگي و ارائه راه‌حل‌هاي علمي و تلاش همدلانه مسئولان کشور و مردم دارد. هرچند براي هريک از موارد ذکرشده و یادنشده نمونه‌هاي درخشاني مانند خورشيد در جامعه ما وجود دارد؛ اما متأسفانه ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار است» در اينجا مصداق پيدا نمي‌کند. با درود بي‌پايان بر مصاديق ايثار، حکمت، علم و ادب در 40 سال گذشته و با آرزوي عمومي‌شدن اين مصاديق در جامعه ايران، چشم اميد به نقد و ارائه عالمانه راه‌هايي که جامعه ما را پرتوان و پرتوشه کند، خواهم داشت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها